سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش‌های ایرانی تخت حوضی و لاله‌زاری مثل همه اجراهای دیگر متناسب با روند ادامه‌شان و اقتضائات اجتماعی و تنوع در ذائقه ذهنی و حسی تماشاگران نیاز به تحول‌زایی و بداعت دارند؛ در این رابطه اگر موضوع‌ها متفاوت و بدیع باشند، یقیناً بر ساختار اجرا هم تاثیر می‌گذارند و هرچند وقت یک‌بار، مخاطبان با زیبایی‌ها و جذابیت‌های موضوعی و ساختاری تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند؛ این روند همواره به بقا و تکامل موضوعی و ساختاری نمایش‌های ایرانی کمک می‌کند، طوری‌که اجراها حین شادی‌افزایی‌شان به شاکله‌ای تجربی، شاد و حتی محتوادارتر در می‌آیند و همزمان سلیقه ذهنی و حسی تماشاگران را پس نمی‌زنند، بلکه در آن‌ها انعطافی الزامی ایجاد می‌نمایند: یعنی نگره‌ها و سلیقه‌های مشکل‌پسندانه آن‌ها را با اثبات ارزش‌های  دراماتیک خود تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. در این رابطه، چنانچه عملاً ثابت شود که نمایش تخت‌حوضی از نظر ژانر موضوعی و ساختاری قابلیت تغییرات قابل توجهی دارد، در آن صورت این نمایش خاص در حیطه تئاتر و فرهنگ جامعه ریشه‌دارتر و ماندگارتر می‌شود.

نمایش تخت‌حوضی "نازگل" به نویسندگی سیدعلی موسویان و کارگردانی میثم یوسفی که به عنوان یکی از نمایش‌های چارت اجرایی نوزدهمین جشنواره آئینی و سنتی در سالن  قشقائی تئاتر شهر اجرا شد، نمونه‌ای مثال‌زدنی از نمایش‌های تخت حوضی نسبتاً تجربی به شمار می‌رود. اکثر بازیگران (به جز سه نفر) همه زن هستند و موضوع نمایش عمده‌تاً به موقعیت، ازدواج اجباری و نهایتاً سرنوشت یک زن مطرب که تمثیلی از زنان هنرمند است، می‌پردازد؛ این موضوع می‌تواند سرنوشت تلخ زنان مطرب دیگر دربار هم باشد. در این اجرای زن‌محور، نویسنده (سید علی موسویان) با نگاهی عمیق و تا اندازه‌ای تحلیلی بی‌آن که حاشیه روی بکند همه ذهنیتش را روی موضوع متمرکز کرده و همین در میزان تعمیق موضوع و چگونگی شخصیت‌پردازی آدم‌های نمایش تاثیرات برجسته و مشهودی داشته است.

اجرا به گونه‌ای ابتکارآمیز و بدیع با شاکله درام تخت‌حوضی موزیکال زنانه آغاز و به تدریج به ملودرام تخت‌حوضی موزیکال زنانه و نهایتاً به شکل خلاقانه و غیرقابل انتظاری به تراژدی تخت‌حوضی موزیکال تغییر ژانر می‌دهد. حوادث و روند شکل‌گیری موقعیت‌ها تماماً در راستای موضوع‌اند و تغییرات ادامه‌دار ژانر را مستدل و منطقی جلوه داده‌اند. موضوع بسیار ساده است: زنان مطرب در دربار به بزم‌آرایی، رقص و آوازخوانی مشغولند. کامران میرزای خل و چل از سوراخ کلید در، این صحنه‌ها را نگاه می‌کند و عاشق نازگل می‌شود. این در شرایطی رخ می‌دهد که نازگل راضی به ازدواج با او نیست و تحت حمایت پرسوناژی است که نقش سیاه را با نام جواهر بازی می‌کند. به رغم مخالفت نازگل و پدرخوانده‌اش (جواهر)، با زورگویی عشرت‌الملوک – مادر کامران‌میرزا– و ببراز خان او به عقد کامران میزا تن می‌دهد، اما در پایان نمایش ... .

ترانه‌هایی که زنان می‌خوانند به تناسب زمان و موقعیت‌ها همگی ترانه‌هایی  سنتی، شاد و بسیار فرح‌بخش هستند؛ این ترانه‌ها طبق الزامات اجرای نمایش‌های تخت حوضی توسط گروهی نوازنده زن و مرد، در گوشه سالن همراهی می‌شود. ضمناً طراحی لباس‌ها و میزانسن‌های انتخابی به اضافه کاربری مناسب نور به این صحنه‌ها جذابیت خاصی بخشیده‌اند و تماشاگران از اجرای آن‌ها لذت می‌برند. حرکات گروهی و فردی زنان به هنگام خوانش ترانه‌ها بسیار هماهنگ و زیباست. نمایش پایان‌بندی متناقضی دارد: از زبان کامران میرزا بیان می‌شود که او نازگل را کشته است، اما بلافاصله نازگل ظاهر می‌شود و او هم بیان می‌کند که کامران میرزا را از بین برده است!؟ این پایان متناقض که عملاً در ذهن تماشاگران سبب گمانه‌ای بی‌سرانجام شده با هر هدفی انجام گرفته باشد از نظر توالی مرگ‌ها غیرمنطقی است و به همان نسبت پایان نمایشی را که خیلی خوب تا قبل از این مرحله پیش رفته، با ابهام روبه‌رو  کرده است.

نویسنده متن در نوشتن دیالوگ‌ها ایجاز را رعایت کرده و اغلب جملات کوتاه، پر معنی و دراماتیک‌اند: "عجالتاً تو این عمارت، خدا منم!"، " ما مطربیم، روسپی نیستیم"، "زن یعنی ناز، مرد هم یعنی نیاز!" و... .

در این اجرا از مردنمایی زنان هم به زیبایی استفاده شده است؛ زیبا کاظمی که این نقش را ایفا می‌کند، در صحنه مورد نظر و صحنه‌های دیگر نیز خوب ظاهر می‌شود. اغلب بازیگران اصلی به نوبت در نقش راوی جلو صحنه حرف می‌زنند و داده‌هایی در ارتباط با موقعیت خود یا دیگران به تماشاگران ارائه می‌دهند. در این موقعیت‌ها آن‌ها به تناسب الزام میزانسن و تاکید بر موقعیت، در نور موضعی مناسبی قرار می‌گیرند.

به رغم تنوع ژانرهای متفاوت نمایش، هیچ نقصانی در ریتم و اجرای "نازگل" به قلم سیدعلی موسویان و کارگردانی میثم یوسفی وجود ندارد. بازی بازیگران یکی دیگر از ویژگی‌های این نمایش زیبا و به یادماندنی است. میثم یوسفی در نقش پرسوناژ سیاه (جواهر) یکی از جذاب‌ترین بازی‌ها و نیز یکی از ستودنی‌ترین پرسوناژهای سیاه را به نمایش می‌گذارد؛ او موقعیت‌اش در نمایش به شکل "بازی در بازی" و "نقش در نقش" است، چون همزمان با اجرای نقش سیاه، نقش پدرخوانده نازگل را با تفاوت و تمایزی درخور و هنرمندانه ایفا می‌کند: حضور او برای نقش پرسوناژ سیاه در نمایش‌های تخت‌حوضی، یک انتخاب تضمینی و بسیار مناسب است. او در مقام کارگردان نمایش هم به دلیل انتخاب میزانسن‌های مناسب و به کارگیری هوشمندانه همه عوامل فنی بسیار موفق است، طوری که در تمام طول نمایش ضرباهنگ و ریتم اجرا را حفظ و عملاً سبب تعمیق هرچه بیشتر و بهتر موضوع  نمایش شده است. هدایت بازیگران دیگر، شکل‌دهی‌های گروهی و فردی آن‌ها و هماهنگی همه امور در راستای محوریت موضوع، از امتیازات دیگر کارگردانی نمایش است؛ در این رابطه استناد به بازی دختر دبستانی هشت یا نه ساله‌ای (آرام مصطفوی) که در حرکات گروهی با دقت و زیبایی قابل توجهی، ریتم و هماهنگی حرکات بدن و بیانش را خیلی خوب حفظ می‌کند، گواه دیگری بر این ادعاست.

بازی بی‌نقص و بسیار زیبای سحرناز عباس‌زاده در نقش نازگل، جذابیت محوری دارد. در رابطه با بازیگران دیگر هم بازی فریده دریامج در نقش عشرت‌الملوک، علی رجائی در نقش کامران میرزا و مهدی وثوقی در نقش ببراز، به تناسب فرصت‌هایی که نقش‌های‌شان در اختیار آن‌ها گذاشته است، زیبا، گیرا و دیدنی است.

کاربری نور رها و معمولی، نور موضعی و نور رنگی همگی نمایشی، زیبا و کاربردی است. ترانه‌های شاد و سنتی بسیار زیبا نیز در گیرایی و وجاهت اجرایی این نمایش سهم به سزایی دارند. طراحی صحنه بسیار کاربردی و کارکردی شده و فضا و فرصت‌های لازم را برای اجرای نقش و حرکات بازیگران فراهم کرده است.

نمایش "نازگل" که یک تراژدی تخت‌حوضی موزیکال به کارگردانی میثم یوسفی است، از نظر متن – در کل قابل تامل، به لحاظ بازیگری- به یادماندی و زیبا، از نظر کارگردانی - ستودنی و نهایتاً به دلیل تغییردادن ژانر این نوع نمایش ایرانی، اجرایی نسبتاً نامتعارف و همزمان بدیع و جذاب است.