سرویس تئاتر هنرآنلاین: متاسفانه در تئاتر ایران توجه به مقوله ترجمه متون نمایشی نه تنها از سوی مسئولان بلکه از سوی کارگردان‌ها نیز مغفول مانده است. با نگاهی به مجموع آثار روی صحنه در تماشاخانه‌ها، این نکته حائز اهمیت است که حدود 15 درصد متون اجرایی از میان نمایشنامه‌های خارجی است. هر چند که توجه و ارتقای کیفیت نمایشنامه‌های ایرانی مهم است اما باید بپذیریم که آمار بخش‌های مرتبط با این حرفه در جشنواره‌ها و متون منتشر شده ایرانی حکایت از آن دارد که تعداد انگشت‌شماری نمایشنامه‌نویس ایرانی هستند که آثارشان در خور توجه است و همچنان باید ارجاعاتی به متون خارجی وجود داشته باشد. با این حال باید بررسی شود که چرا آثار نمایشی اندکی از میان متون خارجی طی سال از سوی مترجمان ترجمه می‌شود و آن‌ها رغبتی به ترجمه آثار خارجی ندارند و به ترجمه نمایشنامه به صورت یک حرفه و شغل نگاه نمی‌شود.

به نظر یکی از دلایلی که مترجمان کمتر این حرفه را شغل و یک تخصص می‌دانند این است که آن‌ها نمی‌توانند از آن ارتزاق کنند چراکه در صورتی‌که نمایشنامه خارجی چاپ و منتشر شود کارگردان‌ها تنها خود را ملزم می‌دانند که مجوز کتبی مترجم را برای اجرا دریافت کنند و ضرورتی نمی‌بینند که بابت اثر ترجمه شده دستمزدی را به مترجم پرداخت کنند یا از مترجم به عنوان مولف دوم می‌خواهند که حداقل دستمزد را بابت خلق اثرش بگیرد. در مواردی دیده شده که کارگردان برای اینکه دستمزد درخواست شده به مترجم را پرداخت نکند به سراغ مترجمی رفته است که به صورت تخصصی مترجم نمایشنامه نیست و تنها در مواد تبلیغاتی از نامش به عنوان مترجم استفاده شده تا مترجم اصلی ادعای حق و حقوق نداشته باشد. این موضوع منجر به برانگیخته شدن گلایه مترجمان شده و آن‌ها را نسبت به این حرفه منزجر می‌کند؛ مگر اینکه آن‌ها تنها بخواهند اثری را از روی تفنن و علاقه شخصی خود ترجمه کنند یا کارگردانی مسلط به زبان نمایشنامه‌ مدنظرش، آن را برای اجرای خود برگردان کند یا استاد دانشگاهی به دلیل کمبود منابع، مجبور شود از میان نمایشنامه‌های خارجی متونی را برای دانشجویانش ترجمه کند.

نکته‌ای که قابل توجه است ترجمه متون نمایشی به مراتب دشوارتر از نمایشنامه‌نویسی است (هرچند که نمایشنامه‌نویسی نیز در کشور ما جایگاه خود را از دست داده است) چراکه مترجم علاوه بر تسلط به زبان خارجی باید اصول نمایشنامه‌نویسی را نیز رعایت کند تا اثر ترجمه شده قابل قبول باشد. با نگاهی کلی زمانی‌که مترجم این امکان را نداشته باشد که زبان قابل قبولی را برای ترجمه قرار دهد از آنجاکه باید حرفه دیگری را در کنار این تخصص به منظور امرار معاش زندگی داشته باشد طبیعی است که با کمبود متون ترجمه به منظور اجرا و روزآمد شدن با ادبیات جهان مواجه خواهیم بود و بنابراین نباید در این شرایط اقتصادی انتظار آن را داشته باشیم که هنر نمایش ما سیر صعودی داشته باشد؛ چراکه این بار نیز از ماست که بر ماست و در صورتی‌که این نگاه مصرف‌گرایی را اصلاح نکنیم در آینده باید در افسوس تنزل پیش‌آمده باشیم.

در این گزارش با چند تن از مترجمان گفت‌وگویی در ارتباط با مسائل و مشکلات حرفه‌شان داشته‌ایم که می‌خوانید:

اگر ما به حقوق دیگران احترام نگذاریم هیچکس به حقوق ما احترام نخواهد گذاشت!

محمدرضا خاکی

محمدرضا خاکی مترجم، کارگردان و استاد دانشگاه در این باره گفت: ترجمه کار وقت‌گیری است. متأسفانه این سال‌ها روند خوبی در ارتباط با اجرای آثار ترجمه دیده نمی‌شود؛ حقوق مترجمان نادیده گرفته می‌شود و به ندرت شاهد اجرای کاملی از نمایشنامه‌ها هستیم. ای کاش مجوز نمایشنامه را می‌گرفتند و به شخص مترجم می‌گفتند و به صورت کامل اثر را اجرا می‌کردند؛ اما متأسفانه اینگونه نیست. همه چیز را تکه‌پاره می‌کند؛ نام نمایشنامه را عوض می‌کنند و چند کلمه‌ از متن نمایشنامه را تغییر می‌دهند و نام خودشان یا فرد دیگری را به عنوان مترجم بر آن می‌گذارند و بی‌شرمانه زحمت چندماهه و سرمایه‌ عمری مترجم را به یغما می‌برند!

او در ادامه افزود: مثل این است که خانه‌تان را جلو چشم‌تان بدزدند و هیچ نیروی باز دارنده و کمکی در کنار شما نباشد. این کار نه فرهنگی است و نه انسانی‌ است! چنین وضعیتی برای چند نمونه از ترجمه‌های من و دوستان مترجمم اتفاق افتاده است. می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و از تمام فعالان تئاتری و مخاطبینی که به تئاتر عشق می‌ورزند بخواهم به این موضوع توجه کنند.

خاکی با بیان اینکه اگر ما به حقوق دیگران احترام نگذاریم هیچکس به حقوق ما احترام نخواهد گذاشت! خاطرنشان کرد: درست است که ما عضو کپی‌رایت جهانی نیستیم که امیدوارم یک روزی بشویم؛ اما به دلیل وجود رسانه‌های ارتباطی در دنیای خیلی کوچکی به سر می‌بریم. من فکر می‌کنم همه‌ جامعه‌ تئاتری باید همفکری کنند که این حقوق تضعیف نشود و کسی به خودش اجازه‌ چنین کارهایی ندهد.

او همچنین اضافه کرد: در بسیاری از جاهای دنیا اگر چنین اتفاقاتی رخ دهد افراد و حتی تئاترها با مجازات‌های صنفی و جریمه‌های سنگین روبرو می‌شوند؛ چون این کار زیرپا گذاشتن هنر، فرهنگ، ارزش‌های ادبی و هنری متن و نادیده گرفتن حقوق ناشران و مترجمان است. با وجود وضعیت شکننده‌ اقتصادی تئاتر امروز ما، تلاش خیلی‌ها برای پول درآوردن نیست بلکه کسانی وقت و وجودشان را برای تعالی فرهنگ می‌گذارند و ما باید به آن‌ها توجه کنیم.

این استاد دانشگاه با اشاره به این موضوع که تئاتر ما نیاز به گفتمان میان مدیران تئاتر، تئاتر حرفه‌ای، تئاتر جوان‌تر، محققین و مترجمین دارد، عنوان کرد: همه دارند مانند جزیره‌های دورافتاده از هم کار می‌کنند، بدون اینکه توجهی به آسیب‌هایش داشته باشند. به لحاظ تعریف و تدوین چارچوب‌های حقوقی هم مشکل داریم که بحث جدایی می‌طلبد. هنوز به لحاظ قانونی حقوق کارگردان، بازیگر، نمایشنامه‌نویس و مترجم تئاتر تعریف نشده است.

محمدرضا خاکی ضمن بیان اینکه کار ترجمه را به ‌ناگزیر و از سر ضرورت شروع کرده‌ام، یادآور شد: بعضی وقت‌ها سر کلاس از نمایشنامه‌های جدیدی حرف می‌زدم که دانشجویان من آن‌ها را نمی‌شناختند و از حرف‌های من بهره‌ای حاصل نمی‌شد. در نتیجه ترجمه نمایشنامه را شروع کردم و بعد ترجمه برای من تبدیل به کاری جدی و تقریباً تمام وقت شد. صبح زود حتی اگر دیر خوابیده باشم، بیدار می‌شوم و دو، سه ساعت برای ترجمه وقت می‌گذارم. همیشه دو، سه کارِ ترجمه را همزمان با هم پیش می‌برم. از یکی خسته شدم موقتاً کنارش می‌گذارم و ترجمه کتاب دیگر را در دست می‌گیرم!

او که ترجمه را به رانندگی تشبیه می‌کند در ادامه افزود: گاهی جاده خیلی هموار است و به سرعت پیش می‌رویم، اما گاهی به گردنه‌ پرپیچ‌ و خمی می‌رسیم که حرکت را کُند می‌کند و گاهی به توقف می‌رسد و نیاز به استراحت پیدا می‌شود تا دوباره شروع کنیم. من ترجمه کردن را دوست دارم، امکانی برای خلاقیت به من می‌دهد. با آن می‌توانم کاری را عرضه کنم و سهمی از آموخته‌هایم را در اختیار مخاطب بگذارم. ترجمه را کاری خیانت‌آمیز قلمداد کرده‌اند؛ مترجم دست به خیانتی خلاقانه می‌زند و با تمام توانایی خودش سعی می‌کند به زبان دیگر و در عبارات و چارچوب زبان ترجمه، جان دوباره‌ای به متن نویسنده بدهد!

کارگردان نمایش "روال عادی" از ترجمه به عنوان کاری پرچالش نام برد و تصریح کرد: اینطور نیست که یک بار ترجمه کنی و کار تمام شود. من دو یا سه بار و گاهی پنج بار متن را تصحیح می‌کنم و با صدای بلند نمایشنامه را برای خودم می‌خوانم تا نسبت به روانی ریتم و جنس زبان هر یک از پرسوناژهای نمایش مطمئن شوم. یکی از مسائل مهم ترجمه، انتخاب کردن متن است. نمایشنامه‌های زیادی در سطوح و کیفیت‌های مختلف در جهان منتشر و اجرا می‌شود. نمایشنامه‌های زیادی از نمایشنامه‌نویسان معروفی خوانده‌ام که برای ترجمه مطابق با سلیقه‌ من نبوده‌اند. گاهی هم جرقه‌ای می‌زند و با متنی ارتباط حسی، عاطفی، فکری و اندیشه‌ای پیدا می‌کنم و می‌گویم این آن متنی است که باید ترجمه کنم. بنابراین مشغول ترجمه‌اش می‌شوم.

ترجمه برای من زمینه‌ای به منظور اجراست

داریوش مودبیان

داریوش مودبیان مترجم، پژوهشگر و کارگردان تئاتر با بیان اینکه حرفه من نه مترجمی بوده، نه مقاله‌نویسی و نه حتی پژوهشگری، گفت: برخی از کارهای پژوهشی که من انجام داده بودم برای این بود که خودم را برای حرکت و برای کار آماده کنم و ترجمه هم به این خاطر بوده که زمینه‌ای را برای اجرا داشته باشم. من همه کارهایی که برای تلویزیون کرده بودم، نزدیک به شصت و چند تا کار است که حدود پنجاه کار را خودم بازیگری و کارگردانی کردم و عموماً کارهایی است که خودم ترجمه کردم.

او همچنین افزود: در این صورت من به دنبال آثاری بودم که بشود اجرا کرد، من نزدیک به 250 نمایشنامه بلند و کوتاه ترجمه کردم که بعضی‌هایشان ناتمام مانده و نزدیک به 110 نمایشنامه بلند و کوتاه را چاپ کردم. برای اینکه بتوانم آن‌ها را ترجمه کنم، سعی کردم تمام‌کارهایی که از یک نویسنده ولو یک کارش به دستم می‌آمد را بخوانم تا او را به‌خوبی بشناسم و زبانش را دربیابم تا از بین کارهایش یکی را انتخاب کنم که هم بشود چاپ و هم اجرایش کرد.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: البته ما برای سطح کوچکی مثلاً در دانشگاه‌ها به دانشجویان نمایشنامه معرفی می‌کنیم، مثل نویسنده، اما هنگامی‌که می‌خواهی چاپ کنی با یک جامعه گسترده‌تری می‌نگری تا همه آن‌ها بتوانند بهره ببرند و هدف هم اجراست. درواقع همه‌چیز به خاطر اجراست، نمایشنامه ما وقتی از طریق ترجمه می‌تواند قوام پیدا کند که اولاً چاپ شود و بعد خوب معرفی شود، یعنی من خودم شخصاً سعی کردم در هرکدام از این کتاب‌ها مقدمه‌های طولانی بگذارم، نویسنده را خوب معرفی کنم، همین‌طور آثار و سبکش را تا یک نفر فقط نمایشنامه نخواند، برای اینکه بشناسد و بداند که از کجا آمده، برای چه زمانی است و به چه دلیلی آن را نوشته و ثانیاً، کوشش بر این باشد که آن اجرا شود. چون وقتی اجرا می‌شود تأثیر چندگانه دارد، در درجه اول هم بر تماشاگر و هم بر جریان نوشتن و جریان‌های آزاداندیشی تاثیر دارد.

مودبیان در پایان عنوان کرد: ما درخصوص ترجمه تئاتری می‌گوییم خلق مجدد، می‌گوییم که مترجم درواقع خالق دومین اثر در زبان فارسی است. خلق چیست و در تئاتر چگونه صورت می‌گیرد که این را باید مترجم بداند، مترجمی که هر دو زبان را هم به‌درستی بداند.

دلم می‌خواهد حداقل حق معنوی‌ام حفظ شود

شهلا حائری

شهلا حائری نویسنده و مترجم در پاسخ به این سوال که چرا پیگیر اجرای بدون مجوز نمایشنامه‌هایش نیست، گفت: چون مهم نیست. این اخلاق کاری من است. با این حال این اخلاق کاری برایم ارزشمند است که از شهرستان‌های دوردست به من پیام می‌دهند و از من برای اجرای متن‌هایی که ترجمه کرده‌ام، مجوز می‌گیرند. من همیشه بدون استثناء به‌ آنها مجوز می‌دهم که اجرا کنند. از نشر قطره هم خواسته‌ام که گروه‌ها فقط بگویند اجرای‌شان چه زمانی است. همین که به من خبر بدهند برایم کافی است اما اینکه بعضی‌ها دوست دارند کارها به اسم خودشان اجرا شود وارد مقوله کپی‌رایت و حق مؤلف می‌شود که به هر حال مهم نیست. بعضی‌ها می‌گویند ما از روی متن شما دوباره متن را ترجمه کرده‌ایم اما من معتقدم که ترجمه باید از زبان اصلی صورت بگیرد. مگر اینکه این کار در مواردی خیلی خاص اتفاق بیفتد. در کل من شخصاً با این کار مخالفم. مترجمین محترمی هستند که کار ترجمه از ترجمه را دائم انجام می‌دهند که این دیگر سلیقه آنهاست.

او با بیان اینکه هنرمندانی چون آقای رشیدی، آقای عزیزی، آقای سلیمی و خانم لیلی رشیدی با من کارشان را کاملاً حرفه‌ای انجام داده‌اند و همیشه حق معنوی و مادی مترجم و مؤلف را در نظر گرفته‌اند، خاطرنشان کرد: به غیر از این چهار، بقیه را معمولاً به‌عهده خود کسی که اجرا می‌کند می‌گذارم. معمولاً همه می‌گویند شرایط سخت است و من هم شرایط را درک می‌کنم اما دلم می‌خواهد حداقل حق معنوی‌ام حفظ شود و یا حداقل ذکر شود که مترجم این اثر شهلا حائری است. من خودم اگر قرار باشد اثری از پروست ترجمه کنم، مسلماً یادی از زحمات آقای مهدی سحابی خواهم کرد.

حائری در ادامه اضافه کرد: بعدها متوجه شدم بسیاری اصلاً خبر نمی‌دهند که ترجمه من را کار می‌کنند و یا خیلی‌ها حتی کم‌لطفی می‌کردند و اطلاع نمی‌دادند که بروم کارشان را ببینم. قبلاً وقتی اسم نمایشنامه را عوض می‌کردند، واکنش نشان می‌دادم ولی الان می‌بینم که در ایران همه این اتفاقات رخ می‌دهد و خیلی هم عادی است. دیگر از عهده‌اش هم بر نمی‌آیم که بخواهم همه کارها را پیگیری کنم. بنابراین این قضیه را به خود کارگردان‌ها و مسئولینی که این کار را انجام می‌دهند، واگذار کرده‌ام.

این مترجم همچنین افزود: جالب است بدانید یک کارگردانی به من گفت من آمده‌ام از تو مجوز بگیرم که اگر مجوز ندهی، اسم نمایشنامه را عوض می‌کنم و دو جمله را هم از توی متنت این‌ور و آن‌ور می‌کنم و نمایش را می‌برم روی صحنه! گفت اگر به سراغت آمده‌ام به این خاطر است که فکر کردم بهتر است تو بدانی و در جریان باشی. دیدم راست می‌گوید و خیلی‌ها این کار را انجام می‌دهند! دو جمله را عوض می‌کنند و دیگر کاری از دست کسی برنمی‌آید. با این حال من هیچ‌وقت مأیوس نشده‌ام چون فکر می‌کنم مردم خودشان فرق بین ترجمه‌ها را تشخیص می‌دهند.

او در پایان درباره رضایتش از حق تالیف‌ها گفت: من حقیقتاً روی حق تألیف‌ها حساب نمی‌کنم و با این وضعیت فکر نمی‌کنم کسی بتواند با حق تألیف آثار ادبی زندگی کند. خوشحالم چون با اینکه از من معرفی خاصی صورت نگرفته و تعداد مصاحبه‌هایم کم بوده است و فقط یک‌بار جلسه رونمایی کتاب برگزار کرده‌ام، می‌بینم خود مردم جوابگو هستند.

اگر مترجم نبود 80 درصد تئاتر تهران باید تعطیل می‌شد

معین محب علیان

معین محب علیان مترجم و نمایشنامه ‌نویس مشهدی درباره این موضوع  که آیا ترجمه شغل‌ است و درآمدی‌ دارد؟ گفت: در شرایطی‌ می‌توان به آن شغل گفت که پشت سرهم مثل 5 کارگر ساختمانی‌ کار کنیم تا پول اولیه برسد و بعد از چند ماه دومی‌ هم بیاید. در شرایط پرکار بودن می‌توان به آن شغل گفت. گاهی‌ توان ذهنی‌ و جسمی‌ اجازه کار بیشتر نمی‌دهد و در کیفیت کار تاثیرات‌ هنگفتی‌ می‌گذارد. دست، پیکره، فشار خون و... گاهی‌ توان را می‌گیرد و نشستن انگیزه و توانی‌ شدید می‌خواهد. من 43 هزار کلمه برای‌ ترجمه استندآپ کمدی‌ نوشتم و این زمان طولانی‌ نشستن ساده نیست و  فکر کنید اینترنت‌ هم قطع شود، اخبار مختلف بیاید، دلار  18‌ هزار تومان شود، کاغذ گران شود و ... باید‌ همه این مسائل را مدیریت کرد.

او در ادامه درباره وضعیت ترجمه و کیفیت کار مترجمان خاطرنشان کرد: مسلماً در حوزه ادبیات داستانی‌ و رمان مترجم‌های‌ زیادی‌داریم که صاحب اصالت و استایل زبان فارسی‌ هستند و حتماً چنین مترجمانی‌ وجود دارند. اما در حوزه تئاتر این مسئله موقتی‌ است، یک جریان این است که صرفاً متنی‌ ترجمه می‌شود در حالی‌ که باید کار روی‌ صحنه‌ هم دیده شود پس کارگردانی‌ اهمیت دارد و آنقدر دغدغه دیده شدن روی‌ صحنه است که ترجمه اهمیتش را از دست داده است. اگر این‌گونه بود کارگردانی‌ها‌ هم بهتر می‌شد اگر مترجم غرور‌ هنری‌ و بیشتر فنی‌، نسبت به کارش قائل باشد و اجازه ندهد اسمش از بروشور حذف شود، اجازه ندهد اسمش پس از دیگران نوشته شود، اوضاع بهتر می‌شود و تعلیماتی‌ می‌دهیم که اگر من به عنوان مترجم نبودم، این تئاتر اصلاً شکل نمی‌گرفت.

محب علیان در ادامه افزود: اگر مترجم که نویسنده دوم است، نبود، کاری‌ شکل نمی‌گرفت و شاید 80 درصد تئاتر تهران باید تعطیل می‌شد.‌ هر تئاتری‌ می‌بینید چه دولتی‌ چه غیر دولتی‌ وقتی‌ رصد می‌شود، می‌بینید تم‌های‌ نمایشنامه‌ها غربی‌ است، چه در حرفه‌ای‌ها چه در مبتدی‌ها. اول‌ هم خودمان از این نکته ضربه خوردیم. چیزی‌ که در ترجمه تئاتر وجود دارد این است که دوباره کاری‌ و موازی‌ کاری‌ زیاد دیده می‌شود. کتابی‌ که با آراز بارسقیان در نشر یکشنبه کار کردیم، تحت عنوان "مسئله قامض، مشکل سخت، کار سخت" و... چهار ترجمه دیگر از آن درآمده، مشخص است که به واسطه کارگردانی‌ ترجمه نشده است و روی‌ این حساب ترجمه شده که یا کارهای‌ قبلی‌ را می‌خواهد زخمی‌ کند و تحت الشعاع قرار دهد یا اینکه مترجم‌ها مدام پای‌ آمازون‌ هستند و رصد می‌کنند که نتیجه جشنواره تونی‌ چه شد؟ اولیور چه شد؟ پولیتزر چه شد؟ تا سریع کتاب را بگیرند و بدهند به بازار.

او همچنین خاطرنشان کرد: مهم این است که مترجم فقط می‌خواهد ترجمه کند که بگوید مترجم است و کارگردان‌ هم یکی‌ از آن‌ها را کارگردانی‌ می‌کند و بی‌رحمانه متون را قلع و قمع می‌کنند. به راحتی‌ می‌گوید این تکه حذف است، اینجا را اضافه کنم و... اصلا مهم نیست برای‌شان و راحت می‌گویند فلان کاراکتر نباشد. نمایشنامه‌های‌ نویسندگان مختلف را می‌بینید با کاراکترهای‌ کمتر. این خیلی‌ خنده‌دار است. عنصر اصلی‌ از کیت مغناطیسی‌ حذف شود و بخواهید مدار کماکان به قوت قبلی‌ کار کند. این غیرقابل‌ هضم است. این افراد ترجمه می‌کنند تا زودتر به‌هویت مترجمی‌ برسند و گروه دیگر ترجمه می‌کنند برای‌ آنکه زودتر پس از کارگردانی‌ ترجمه‌های‌شان‌ هرچند سریع‌تر به‌ هویت کارگردانی‌ برسند و‌ هرکدام مسیر خودشان را می‌روند.

این مترجم در ادامه گفت: گرچه مسلماً عده‌ای‌ هم‌ هستند که می‌گویند ما مترجم‌ هم‌ هستیم منتهی ما اول کارگردانیم بعد بازیگریم بعد نمایشنامه‌نویسیم بعد مترجم و برای‌اینکه مسئله روشنفکری‌مان برآورده شود، ترجمه‌ هم می‌کنیم. این در حالی‌ است که تلاشی‌ برای‌ حفظ‌ هویت مترجمی‌ هم نمی‌شود. در جایی‌ که لازم است یکباره رو می‌کنند که ما مترجم‌ هم‌ هستیم و دست بکار می‌شوند. کار به جایی‌ می‌رسد که حرفه ما در حد یک تنقلات و سرگرمی‌ بین این کار سینمایی‌ یا تئاتری‌ تا کار بعدی‌ باقی‌ می‌ماند. انگار‌ هر زمان وقت اضافی‌ داشتند و خواستند تنفسی‌ دیافراگماتیک داشته باشند این وسط ترجمه را‌ هم تجربه می‌کنند.

او اضافه کرد: جدا از چرخه مشکلات انتشارات، کاغذ و گرانی‌ این‌ هم‌ هست. واقعا ناشران جرأت چاپ ندارند و مدت‌ها کتاب‌ها گوشه انبارهای‌شان می‌ماند و اقبال  به خرید نمایشنامه‌های‌ تألیفی‌ نیست و ترجیح می‌دهند ترجمه چاپ کنند و اگر‌هم قرار است چاپ کنند، رمان و داستان و ادبیات کودک نوجوان ترجیح می‌دهند و آثار عاشقانه جوجومویز و قورباغه‌ات را قورت بده طالب دارند.

محب علیان در ارتباط با برخورد کارگردانان با متون ترجمه شده و کسب اجازه از مترجم به منظور اجرا یادآور شد: این مسئله واقعاً به کاراکتر حرفه‌ای‌ کارگردانان بستگی‌ دارد. واقعا نسخه خاصی‌ وجود ندارد. بستگی‌ به میزان حرفه‌ای‌ بودن کارگردان دارد؛ گاهی‌ احترامات زیاد است و گاهی‌ کم. مثلا در تهران یکی‌ از ترجمه‌های‌ من اجرا شد به اسم "تشنگی" اثر اونیل که فکر می‌کنم در سالن استاد مشایخی‌ یا سه نقطه اجرا شد. دو ماه پس از اجرا به صورت خیلی‌ اتفاقی‌ در صفحات مجازی‌ متوجه شدم پوسترش که طراحی‌ شده در پایین‌ترین قسمت اسم مترجم که من باشم قید شده است. سال‌ها پیش در بوشهر متنی‌ از من برداشتند و کار کردند و چون در اینترنت بود و استفاده از آن را آزاد گذاشتیم، مشکلی‌ نداشتم ولی‌ مسئله نام و نشان از مترجم باز هم نبود. انگار مترجم مرده یا پیر است یا خارج رفته که کسی‌ عنوانش نمی‌کند.

معین محب علیان در پایان عنوان کرد: همچنین افزود: این انتظار در مترجم‌ها وجود دارد که می‌خواهند‌ هرجا‌ هستند، به یادشان باشند. در تهران حامد بهداد بسیار حرفه‌ای‌ عمل کرد و بخش کوچکی‌ از کار دانشجویی‌اش را برای‌ محمودرضا رحیمی‌ و من انجام داد. بهداد در اکران فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد" مرا دید و گفت باید پیش تو می‌آمدم چرا تو آمدی؟ نگاه او به تئاتر و مطالعه آن‌قدر غنی‌ است که مترجم را فراموش نکرده است. محمودرضا رحیمی‌ که دینی‌ بزرگی به گردن تئاتر دارد و در حوزه کارگردانی‌ و بازیگری‌ کارهای‌ بزرگی‌ کرده، وقتی‌ در مورد مترجم حرف می‌زند، حس مهم بودن به من دست می‌دهد و احساس اگزیستانس می‌کنم.  این 10- 12 سال واقعاً حسرت آن را می‌خورم که کاش کار نمی‌کردم و حقیقتاً مواقعی نیز پشیمانم.

اگر مترجمان آثار تئاتری زنده‌اند باید آن را به حساب معجزات الهی یا تئاتری گذاشت

رضا سرور

رضا سرور مترجم، نمایشنامه‌نویس و منتقد تئاتر نیز طی سخنانی کوتاه درباره نگاه شغلی و درآمدزا به مقوله ترجمه گفت: اگر مترجمان آثار تئاتری کماکان زنده‌اند باید آن را به حساب معجزات الهی یا تئاتری گذاشت. علت انگشت‌شمار بودن مترجمان حرفه‌ای و اشتغال آنها در زمینه‌های دیگر همین ناکافی بودن درآمد ترجمه است. ماجرا بسیار ساده است و اگر توضیح بیشتری بدهم ممکن است پیچیده و گیج‌کننده شود، مثل سایر امور بدیهی در اینجا!

او در خصوص حمایت نهادهای مرتبط با ترجمه به لحاظ معنوی و فرهنگی خاطرنشان کرد: همین که کمکی یا توجهی یا مداخله‌ای نمی‌کنند جای شکر دارد. اگر نهضت ترجمه‌ آثار تئاتری در ایران شروع شده، هیچ چیز آن مدیون نهادها دولتی نیست. مرکز هنرهای نمایشی هیچ‌گاه از تحقیق، نظریه و یا پژوهش اصیل تئاتری حمایت نکرده است، گویا روشن شدن جریان‌های تئاتری به‌نفع‌اش نیست.

نگاه به حوزه ترجمه نمایشنامه در ایران یک کار دم‌دستی و بی‌اهمیت جلوه می‌کند

ساناز فلاح فرد

ساناز فلاح فرد مترجم و بازیگر تئاتر درباره وضعیت ترجمه آثار نمایشی در شرایط فعلی گفت: در زندگی شخصی و حرفه‌ای خودم دغدغه‌ای غیر از تحقیق، پژوهش و ترجمه آن هم در زمینه مورد علاقه‌ام یعنی تئاتر ندارم اما واقعیت چیز دیگری است و من باید در عین حال درگیر زندگی، امرار معاش و مسائلی از این دست باشم که این خود تمرکز را در من برای رسیدن به چیزهای مطلوبی که در زندگی برای رسیدن به آنها هدف‌گذاری کرده‌ام از بین می‌برد.

او همچنین افزود: به هر حال من برای تأمین زندگی نیاز به تدریس و کارهای متفرقه دارم که باید وقت و انرژی زیادی برای آن صرف کنم که این از انرژی من در عرصه تحقیق و ترجمه می‌کاهد.

این مترجم درخصوص نحوه پرداخت دستمزد مترجمان توسط گروه‌های نمایشی گفت: باید اینجا گله‌مند باشم از برخی گروه‌هایی که برخورد سردی با مترجم متن نمایشی که قصد تولید آن را داشته‌اند، دارند به شکلی که انگار مترجم از آنها با التماس خواسته است که متن ترجمه شده او را تمرین و روی صحنه ببرند. البته تنها گروه‌های معدودی این نگاه غیرمحترمانه را با مترجم دارند اما به هر حال دستمزدی که مترجم برای صدور مجوز به گروه نمایشی دریافت می‌کند ناچیز است و در مورد اجراهای شهرستانی که به دلیل نبود نقدینگی و شرایط بد اقتصادی این روند به شکلی نسبتا رایگان در جریان است.

فلاح فرد همچنین افزود: اساساً نگاه به ترجمه به ویژه در حوزه ترجمه نمایشنامه در ایران یک کار دم‌دستی و بی‌اهمیت جلوه می‌کند و اینکه مترجم یک دیکشنری را مقابل روی خود قرار داده و به کار ترجمه می‌پردازد در حالی‌که فرایند ترجمه فرایندی بسیاری طاقت‌فرساست و پیش از ترجمه یک اثر مترجم نیازمند طی کردن مقدماتی است که از همه آن‌ها سخت‌تر متقاعد کردن ناشر برای ترجمه اثری خارجی است که این مسئله در مورد نویسندگان ناشناخته که امثال من قصد معرفی آنها را در ایران دارند، بغرنج‌تر می‌شود. من به عنوان یک مترجم باید علاوه بر واژه گزینی مناسب ما به ازای واژگان زبان مبدأ، در ترجمه نمایشنامه حس نویسنده، حس متن و فضایی که درام در آن شکل می‌گیرد را نیز در زبان مقصد منتقل کنم و این کار در وهله نخست کار سختی است اما من از رهگذر سال‌ها ترجمه تخصصی در حوزه نمایشنامه تقریباً سوار بر کار شده‌ام و این حوزه برایم خیلی سهل و ممتنع است.