سرویس تئاتر هنرآنلاین: کادن درباره کمدی آداب (Comedy of manners) می‌نویسد: موضوع و مضمون اصلی این کمدی رفتار و نقش مردان و زنان است که تحت نظام و قواعد اجتماعی خاصی زیست می‌کنند. این نمایش بر اصول و آداب طبقات متوسط و بالا می‌پردازد و مشخصه‌اش ظرافت، بذله و مغالطه است. در انگلستان کمدی دوره بازگشت، نمونه‌های برجسته‌ای را عرضه می‌کند ولی کمدی‌های شکسپیر –رنج بیهوده عشق و هیاهوی بسیار برای هیچ را کمدی‌های آداب می‌توان دانست. (کادن. فرهنگ ادبیات و نقد ص 90)

 به باور من نیل سایمون و وودی آلن هم نمونه‌های درخشانی از کمدی آداب هستند. اما کمدی آداب معمولا خوراک مناسبی برای خنده‌آفرینی در رسانه‌های دیداری و شنیداری بوده است. شاید یکی از دلایل رواج این کمدی در رسانه‌ها فراگیر بودن مسایل زناشویی و دیگر کم خطر بودن این مضامین به لحاظ سیاسی و اجتماعی است از نمونه‌های این کمدی در تلویزیون ایران می‌توان به کمدی‌های دورهمی مهران مدیری و از نمونه‌های رادیویی آن می‌توان به صبح جمعه منوچهر نوذری اشاره کرد.

نکته‌ای که نمونه‌های درخشان کمدی آداب از نوع شکسپیر یا وودی آلن را با تولیداتی از نوع "ماربازی" متمایز می‌شمارد هنر نویسندگان در خلق شخصیت، پیرنگ و طرح مسایل متفاوت و به روز در مباحث زناشویی است. به گمانم "ماربازی" بیش از آنکه یک کمدی آداب باشد یک کمدی فارس است. تقلید اغراق‌شده از رفتارهای جنس مخالف و نکوهش آن با زبان بی‌پرده و عریان؛ از ویژگی‌های این نمایش است. نمکین بودن "ماربازی" هم در این بیان بی‌پروایی‌اش است.

از شوخی با بهاره رهنما به عنوان یک سلبریتی و یک شخصیت اجتماعی و شوخی با مسایل زناشویی او مانند تعدد ازدواج‌هایش و اظهارنظرهای متعدد او درباره مضامین اجتماعی و..... تا در نظر گرفتن بحرانی‌های زندگی مردان و زنان؛ این تنوع موضوع بیانگر گستردگی شوخی‌های نمایش "ماربازی" است، البته امیدوارم کسی گمان نبرد من درباره نوعی تئاتر آزاد صحبت می‌کنم.

من بیشتر درباره یک کمدی آداب؛ با لایه‌های پررنگ کمدی فارس که در قالب یک استنداپ کمدی صورت‌بندی شده صحبت می‌کنم.

کمدی "ماربازی" هدفش جذب توده‌های مردم است و نه نخبگان جامعه؛ توضیح می‌دهم به گمانم "ماربازی" بیشتر یک استنداپ کمدی است، بهاره رهنما و کامبیز دیرباز هم با صورت‌بندی‌های ظاهری نقش‌های صابر ایزدی و طاهره (تامار غریب) را در یک فرم اجرایی و یک استنداپ کمدی اجرا می‌کنند.

با این تفاوت که این دو بازیگر هرکدام در گوشه‌ای از صحنه در قالب یک تک‌گویی با شخصیت خیالی به نام دکتر گفتگو می‌کنند و بیشتر زمان نمایش نیز برروی صندلی خود نشسته‌اند. در حقیقت صحنه نمایش "ماربازی" از دو تک‌گویی موازی تشکیل می‌شود. در این استنداپ تغییر فرم یافته؛ دیرباز و رهنما در حال گفتگو با یک شخص خیالی هستند.

شیوه اجرایی به این‌گونه است که صابر ایزدی (دیرباز) و طاهره (بهاره رهنما) درحال حرف زدن با یک مشاوره روانپزشک هستند و زندگی خود را در غالب یک تک‌گویی بلند به صورت موازی بیان می‌کنند.

در این تک‌گویی بلند و نه مونولوگ صابر و طاهره با بیان نمکین و خنده‌داری فرازها و فرودهای زندگی زناشویی خود را به حضار یا دکتر خیالی شرح می‌دهند.

تنها تفاوت استنداپ کمدی با نمایش "ماربازی" در این است که در استنداپ بهاره رهنما و کامبیز دیرباز می‌باید دیدگاه‌های خود را شرح بدهند اما در "ماربازی" آنها نقاب می‌زنند و وانمود می‌کنند که نقش بازی می‌کنند. اگر چه "ماربازی" برای آنکه تماشاگر را بیشتر بخنداند از شخصیت حقیقی بهاره رهنما هم سود می‌برد.

در نمایش "ماربازی" طاهره و صابر هر دو معتقدند که طاهره شبیه بهاره رهنما است. به همین دلیل زمانی که بهاره رهنما در نقش طاهره به انتقاد از بهاره رهنمای سلبریتی می‌پردازد ما شاهد یک استنداپ کمدی هستیم استنداپی با یک نقاب پوشالی در اینجا بهاره رهنما در پس پشت نقاب طاهره از خودش انتقاد می‌کند و یک استنداپ را اجرا می‌کند.

با این وجود "ماربازی" فاقد ویژگی‌های هنری- تئاتری است اگر چه می‌کوشد برای حفظ ظاهر از آغاز و پایان نمایشی بهره بگیرد و با یک پایان‌بندی تلخ وانمود کند که یک ملودرام خانوادگی است. شاید سعید دشتی و یارانش پس از "ماربازی" بتواند مرحله گذار از یک استنداپ کمدی به درام را سپری کنند.

این مرحله را وودی الن به بهترین شکل طی کرد او ابتدا شخصیت خودش را در استنداپ کمدی شناساند و با نبوغی که داشت کمدی‌هایش را خلق کرد به گمانم تفاوت آن‌ها با ما در این است که در آمریکا بستری وجود دارد که یک استنداپ کمدین مردمی به یک وودی آلن هنرمند تبدیل شود، اما شوربختانه اینجا ما با انگ تئاتر آزاد این نهال‌های نورس را ریشه‌کن می‌کنیم.

 به باور من سعید دشتی با توجه به توانمندی‌های بهاره رهنما و کامبیز دیرباز توانسته یک استنداپ خنده‌دار بیافریند. امیدوارم در گذر از این مرحله یک کمدی استاندارد هم بسازد. شاید افزودن یک نمایشنامه‌نویس یا یک نمایشنامه‌شناس؛ دراماتورژ و یک کارگردان هنری بتواند در این مسیر یاری‌رسان گروه باشد. با این وجود در حال حاضر باید بگویم در این استنداپ دونفره شوخی‌ها هم خوب نوشته شده و به زیبایی اجرا شد و تماشاگر را هم خنداند؛ البته ممکن است یک منتقد عبوس که برای تماشای یک اثر هنری به تماشاخانه ایرانشهر آمده است، مغموم بازگردد البته از چنین منتقدی بعید می‌دانم به دیدن این نمایش بیاید.