سرویس تئاتر هنرآنلاین: اگر بخواهیم در سال گذشته چند پدیده تئاتری را نام ببریم حتما یکی از آنها رضا صابری، کارگردان و نویسنده خواهد بود.

در سال 97 رضا صابری ( متولد 1327، مشهد) هفتاد سالگی‌اش را سپری می‌کرد و این خوش اقبالی همانند یک جوان جویای نام در تئاتر فجر و بخش مسابقه ایران دو که ویژه کارگردانان مطرح در سطح ملی بود، با دریافت جایزه بهترین کارگردانی و نامزدی در بخش نمایشنامه‌نویسی به سراغش آمد.

اگر او سال 96 در تئاتر فجر با بازتولید "شنا در آتش" با اقبالی مواجه نشد و حتی یادآوری این اجرا به دلیل برجسته شدن اشکالات اساسی متن به نوعی یک شکست بارز بود، اما امسال اقتباس از یک باله مشهور روسی اقبالش را دوباره در صحنه آشکار کرد و اینکه حالا دلش می‌خواهد در مشهد مستقر باشد و با جوان‌های آنجا کار کند، این پدیده تئاتر سال 97 و مواجهه‌اش در این هنر را برای‌مان برجسته‌­تر می‌کند.

به هر روی رضا صابری یکی از هنرمندانی بوده که از نخستین دوره جشنواره تئاتر فجر در سال 61 تا سی و هفتمین دوره اغلب در جشنواره حاضر بوده و جایزه گرفتن‌اش هم از این جشنواره امر تازه و اتفاقی هم نیست. این کارگردان شناخته شده کشورمان، در نخستین جشنواره تئاتر فجر در بهمن سال 61، با نمایش "خانات"، جوایز اول نویسندگی، طراحی و کارگردانی را دریافت کرد. او همچنین در سال 62، به خاطر نمایش "مظلوم پنجم" موفق به کسب عنوان کارگردان برتر جشنواره دوم تئاتر فجر شد و همین طور برای "شنا در آتش" در سال 72 و "خون رقصه" در سال 90 موفقیتش را تکرار کرده است. امسال هم در 9 گرایش گروهش نامزد دریافت جایزه بودند که در نهایت موفق به دریافت 4 تندیس و 4 تقدیر شدند و این خود یک رکورد تازه برای گروه و شخص رضا صابری است که موفقیت خودش را به گونه‌ای کلان‌تر در جشنواره تئاتر فجر تکرار کند.

اسطوره

با آنکه دیگر رسم نیست از کسی اسطوره ساخته شود و دستکم هنر تئاتر به دلیل آیینه تمام نمای طبیعت بودن سد بزرگی است برای اینکه آدم‌ها را همواره با نقص‌هایش نشان دهد اما هنوز هم برخی از جاها این حس و حال هست چنانچه رضا صابری نمایشنامه‌نویس و کارگردان برای برخی در خراسان بزرگ یک اسطوره هست؛ اسطوره‌ای که شاید خودش هم باوری به آن نداشته باشد. به یقین او هنرمند تاثیرگذاری در آن خطه هست اما در تمام این سال‌ها –مانند بسیاری از هنرمندان تئاتر ایران- با کمبودها و نقص‌هایی هم دست و پنجه نرم کرده است.

او امسال برای اجرای "دریاچه قو" در بخش مسابقه ایران دو که بین چهره‌های حرفه‌ای سراسر ایران در جشنواره سی و هفتم تئاتر بین‌المللی فجر برگزار شد، برای چندین بخش خودش و عوامل نمایش‌اش نامزد دریافت جایزه شدند و البته خودش برای کارگردانی و بازیگران و دیگر عواملش جوایزی نیز دریافت کردند. بنابراین این دوباره مطرح شدن رضا صابری یک اتفاق تازه و در خور تامل هست برای اینکه او در جشنواره یکم و دوم تئاتر فجر نیز از چنین امتیازی برخوردار بود که جوایز بسیاری را به خود اختصاص دهد.

تحلیل‌­های موافق و مخالف

مریم قاسمی، خبرنگار روزنامه شهرآرای مشهد درباره این حضور و موفقیت این‌گونه گزارشش را می‌نویسد: "اولین حضور خراسان رضوی در جشنواره تئاتر فجر برمی‌گردد به نخستین سال برگزاری آن یعنی سال ١٣۶١ که با حضور پیش‌کسوت تئاتر مشهد، رضا صابری با قوت تمام برگزار شد و نام خراسان در آن سال درخشید. دوره دوم آن یعنی سال ۶٢ نیز رضا صابری اسم خراسان رضوی و مشهد را در تئاتر فجر برسرزبان‌ها انداخت و تا همین امسال که سی‌وهفتمین دوره جشنواره را سپری می‌کنیم، دوره‌ این نبوده که اثری نمایشی از مشهد و خراسان در آن حضور نداشته باشد؛ همچنان که در دوره پنجم نام انوشیروان ارجمند و در دور هشتم، نام سعید سهیلی در بین کارگردانان برگزیده به چشم می‌خورد. همچنین در بخش نمایشنامه‌نویسی، بسیاری از دوره‌ها با نام رضا صابری گره خورده است." 

صابری وضعیت امروز استان خراسان در جشنواره فجر را مثبت ارزیابی می‌کند. به گفته او، خراسان جزو استان‌هایی بوده که هر سال در جشنواره حضور داشته است و نسبت‌ به دیگر استان‌ها فعال‌تر بوده، کارهای شاخصی ارائه کرده و جوایز خوبی هم دریافت کرده است. از نظر کارگردان "دریاچه قو"، همه این‌ها باعث شده است تئاتر خراسان همیشه نقش پررنگی در جشنواره تئاتر فجر داشته باشد. او حضور امسال خراسان در جشنواره فجر را خوب ارزیابی کرده و می‌گوید: خراسان رضوی در این دوره، آثار خوبی را راهی جشنواره فجر کرده است. این کارگردان و نویسنده از حضور پررنگ درام‌نویسان مشهدی در جشنواره نیز یاد می‌کند: "آثار برگزیده این دوره جشنواره تئاتر را نویسندگان مشهدی، خودشان نوشته‌اند و این اتفاق بسیاری خوبی است اما این همیشه جزو اعتراضات من به جشنواره بوده است که بهایی در خور توجه به درام‌نویسان نمی‌دهند، درحالی‌ که به نظر من، جشنواره باید آن‌ها را تشویق و ترغیب به نوشتن کند." به اعتقاد صابری، جشنواره تئاتر فجر از اولین دوره برگزاری تاکنون، در بخش‌های مختلف همیشه نقص‌هایی داشته است اما به‌ هر حال چرخ آن چرخیده است و با وجود همه مسائل جزو جشنواره‌های خوب تئاتر در منطقه است."

احسان زیور عالم، خبرنگار تسنیم چندان موافق با این موفقیت نیست و درباره‌اش می­‌نویسد:"وضعیت به نوعی رقم می‌خورد که رضا صابری با اثری موفق به درو کردن جوایز می‌شود. کافی است به نمایش صابری نظر کنیم تا دریابیم چگونه نمایشی آماده شده برای فروش در گیشه و البته برآمده از شکل کاریکاتوری باله، موفق به کسب جوایز فجر می‌شود. نمایشی بی‌در و پیکر در متن - که از قضا نامزد جایزه نمایشنامه‌نویسی هم می‌شود - تصویری پارودیک از باله و موسیقی چایکوفسکی ارائه می‌دهد که نه از سر اراده کارگردان؛ بلکه محصول ندانستن مدیوم است. 

با اینکه منتقدان در طول جشنواره اثر صابری را فاقد ارزش‌های حضور در جشنواره برمی‌شمرند؛ اما ترکیب داوران نظری متفاوت دارند. رویداد شکل گرفته نشان می‌دهد از دید داوران صابری هیچ رقیبی ندارد."

شنا در آتش

اگر بازتولید نمایش "شنا در آتش" در جشنواره تئاتر فجر سی و ششم ارمغانی به دنبال نداشت و دیده نشدنش حاکی از شکست بود اما سال 97 اجرای "دریاچه قو" یک پیروزی برای رضا صابری بود. او که از تهران به مشهد برگشته و می‌خواهد در آنجا کار کند.

نگارنده پس از اجرای "شنا در آتش" نوشت:" شنا در آتش را باید با نگاه منتقدانه دید چون خودش در بستر تند، تیز و تلخی تئاتر ما را به چالش می‌کشد که در واقع ناب‌ترین حالت ممکن برای بروز هنر و هنرمند چه می‌تواند باشد و اتفاقا در این دوره گذار تئاتر از دولتی بودن به خصوصی شدن به سر می‌بریم و سودجویی‌های اقتصادی مانع از تحقق تئاتر به معنای حقیقی‌اش شده و از آن اصالت‌ها در برخی از نمونه‌ها بسیار دور شده‌ایم و چه بهتر از این که تئاتر را مورد واکاوی روان‌کاوانه قرار دهیم که اگر اسباب ایدئولوژی‌ها شود و در آن سودجویی اقتصادی ملاک و معیار خلق بشود چگونه است که تئاتر از آن حد متعارفش فاصله می‌گیرد و این می‌تواند خطرآفرین باشد.  

"شنا در آتش"، در دورانی– اجرای اول در جشنواره دوازدهم تئاتر فجر در سال 1372- نوشته و کار شده که همانا تئاتر پا در احتضاری تحمیلی از سوی متولیان فرهنگی نهاده بود اما در روزگار ما از این احتضار بیرون آمده و اتفاقا هم خیلی زنده و پر جان و دل است اما مشکل ایجاد قابلیت‌های اقتصادی است که به گونه‌ای دیگر تئاتر و هنرمندش را از ریل حقیقی و مدار اصیل فرهنگی‌اش بیرون می‌راند. این انحراف از خط سیر طبیعی‌اش به گونه‌ای دیگر آن را به انحطاط و ابتذال معنا سوق می‌دهند. بنابراین می‌توان به لحاظ اندیشگانی پذیرای این متن و اجرا بود که برای خود صاحب نگاهی است و می‌خواهد موضع‌گیری دیگران در قبال تئاتر را به تماشا بگذارد اما اینکه چقدر موفق یا ناموفق است، بحث دیگری است.

رضا صابری نویسنده و کارگردان قابل تاملی هست و همواره در تولید فکر پا به صحنه گذاشته است اما روزگار ما در تئاتر دارد، متحول می‌شود و او نیز به ناچار باید تن به این بازی‌ها بدهد و نقد کردن خود به لحاظ متن‌هایش زمینه‌ساز یک اتفاق رو به پیش در بازتولید آثارش خواهد بود و باید که یک دراماتورژ آزادانه این کار را انجام دهد که متن‌ها بدون نقص و در تطبیق با امروز امکان دوباره تولید کردن‌اش مهیا شود."

دریاچه قو

دریاچه قو نمایشی افسانه‌وار است و در حالتی شاعرانه و رمانتیک اجرا می‌شود و در آن به زندگی یک شاهزاده که در سن ازدواج و به دنبال عشقی ابی است، پرداخته می‌شود. دریاچه قو، یکی از مشهورترین و پرنمایش‌ترین باله‌های جهان است. پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، آهنگساز روسی، این باله را در سال ۱۸۷۶ نوشت و یکسال بعد، در سال ۱۸۷۷، برای اولین بار اجرا شد. چایکوفسکی از آهنگ‌سازان برجسته باله است و باله‌های "زیبای خفته" و "فندق‌شکن" از دیگر آثار وی است. باله "دریاچه قو" نخستین بار در سال ۱۸۷۷ در تالار بولشوی مسکو روی صحنه رفت. امروزه این نمایش یکی از شناخته‌شده‌ترین نمایش‌ها در ستایش عشق و زیبایی محسوب می‌شود.

رضا صابری یک‌بار دیگر خود را با اجرای "دریاچه قو" ثابت می‌کند که همچنان دوست دارد در صحنه باشد و این بار برای آورده شدن هنر شبه سوی یک باله جهانی به نام "دریاچه قو" اثر چایکوفسکی روسی رفته و از آن باله با یک دراماتورژی امروزی‌تر یک نمایش تنظیم کرده که به صورت صحنه‌ای و تلفیق با حرکات موزون اجرا شود. خواه ناخواه نه این بازیگران بالرین هستند و نه رضا صابری کارگردان باله هست چون چنین امکانی در سراسر ایران تقریبا ناممکن هست اما همین که بشود در مشهد اثری چنین عاشقانه را خلق کرد که در آن نیازمندی به رمانس برای مردم ضروری نیز هست، می‌توان از آن به عنوان گامی موثر یاد کرد. به هر روی اجرای سال گذشته صابری از نمایشنامه "شنا در آتش" چندان دلچسب نبود و شاید این اقتباس روش بهتری برای حضور درصحنه باشد. به هر روی "دریاچه قو" حرف روز نیست اما عشق امری مقدس و درونی است که در دنیای امروز نفرات بیشتری در این هولناک شدن روابط به دنبالش می‌گردند و چه بهتر از اینکه آثار قدیمی‌تر با یک رتوش و بازنگری به صحنه آورده شوند.

می‌دانیم رضا صابری از بزرگان تئاتر مشهد است و حضور دوباره‌اش در این شهر هم باعث رونق تئاتر خواهد بود و هم با آسودگی خاطر می‌تواند در این فضایی که ایجاد شده است، تولیدات در خوری را آماده و حتی به تهران و دیگر شهرها ببرد. او روزگاری برایش تئاتر کردن در مشهد سخت بود چون هیچ امکانات و بازیگری در مناسبات معقول برای اجراهایش یافت نمی‌شد، اما حالا شهر مشهد هم تئاتر شهر دارد و هم در بخش خصوصی چند تئاتر ایجاد شده و هم مردم برای دیدن وقت و پولشان را هزینه می‌کنند. "دریاچه قو" هم با آنکه در بخش حرکات موزون مشکل داشت اما در زمینه بازیگری بازی‌های قابل قبولی داشت و حتی ستایش رجایی‌نیا (رتبارت) با خلاقیت فردی و هماهنگی گروهی با همسرایان، حضور کار آمدی در صحنه داشت که هم ضرباهنگ را مستقر می‌سازد و هم با افشای نیرویش روزنه‌ای می‌شود برای هویدا شدن انرژی‌های منفی درصحنه.

پایان بندی

به هر روی رضا صابری کار می‌کند و همچنان هم تاثیرگذار هست و البته در کنارش هنرمندان بسیاری هستند که در مقام دراماتورژ و دستیار می­‌توانند در بسامان‌تر شدن اجراهایش بکوشند و چه بهتر از این که "دریاچه قو" نیز پیش از تمرین‌ها و شکل گرفتن اجرا به نقطه نظرات منتقدانه روبرو می‌شد.

 

منابع:

آشفته، رضا، نقدی بر نمایش "شنا در آتش" نوشته و کار رضاصابری، هنرآنلاین، 6 بهمن 96.

زیور عالم، احسان،جشنواره سی و هفتم تئاترفجر؛ بدی‌ها، تسنیم، 8 اسفند 97.

قاسمی، مریم، دریاچه قو، مشهد تئاتر به نقل از روزنامه شهرآرا، 5 اسفند 97.