سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "ما داریم از این خونه می‌ریم" یک درام کلاسیک کاملاً خوش‌ساخت است که با نگاه‌های مدرن و آرایه‌های صوتی امروزی توانسته یک اثر دل‌نشین و دوست‌داشتنی را بر صحنه تئاتر چارسو زنده کند. غموض و پیچیدگی‌های این کار چندان متعدد و تو در تو و چندگانه است که تماشاگر را با خود تا به آخر همراه می‌کند و در پایان گویی بهزاد آقاجانی نویسنده‌ آن از شاگردان بلافصل "هنریک ایبسن" و نمایش‌های (well made play) یا درام‌های خوش‌ساخت است و نزدیک‌تر از همه به "هدا گابلر" ایبسن نزدیک است.

سوفیا زنی است که در یک چنبره‌ خانوادگی برای حفظ پدرش محمود که کرولال است و قدرت حرکت ندارد و نیز سروسامان دادن به این اوضاع پسرش عرشیا که در عمق و معنا پسری هوشمند است اما ظاهراً عقب‌افتاده به نظر می‌رسد زندگی‌اش را اداره می‌کند. در یک موقعیت دراماتیکی خاص آرش از راه می‌رسد و سفر فرنگ را ناتمام می‌گذارد تا پدرش را ببیند اما سوفیا خانه را تبدیل به عزلت‌گاهی یا بهتر بگوییم آرام فرسایشگاهی بدل کرده که در آن محمود و عرشیا پسرش دست‌وپابسته و طابق النعل باالنعل گوش‌به‌فرمان سبک زندگی سوفیا هستند. آرش درمی‌یابد که اوضاع خانه نابسامان و نابهنجار است. در یک وضعیت دراماتیکی ویژه درمی‌یابیم عرشیا واقعاً پسر آرش است و مادرش سوفیا برای اینکه عرشیا از این راز پی نبرد دست به هر کاری زده است. در پایان شب تولد آرش پسر واقعی‌اش عرشیا یک شمع و یک تکه کیک می‌خرد و وقتی پدر راستینش آرش می‌خواهد او را در آغوش بکشد، نمی‌پذیرد و می‌گوید آن تکه کیک را برای پدرش خریده و چون تاریخ تقویمی سن و سالش را نمی‌داند برایش یک شمع که به شکل علامت سؤال طراحی‌شده را خریده است. کار زیباست.

حسین اکبرپور کارگردان این متن که گویا نشان می‌دهد از اهالی آگاه و تئاترشناس صحنه‌های نمایشی است به‌ویژه با آرایه‌های صوتی‌اش که گرته‌های از تئاتر مدرن را با خود به همراه دارند، می‌کوشد تا در یک درام ایبسن‌وار، نمایش را به‌پیش ببرد. سکوت‌ها، مکث‌ها و خاصه بازی‌های بسیار درخشان سروش طاهری در نقش آرش و ندا محمدی در نقش سوفیا اگرچه گاهی این بازیگر تمرکزش را از دست می‌دهد و با قهقهه بیهوده‌ خنده تمرکز بازیگری را در کار دچار اختلال می‌کند اما در کل بازی‌ها پذیرفتنی است. منصور جهانبخش در نقش محمود و سپهر ملاحسینی در نقش عرشیا در کل در این کار که ساختارش تئاتر مدرن اتاق پذیرایی‌وار است و پیشتر که بیاییم حتی به نمایشنامه "سیر روز در شب" یوجین اونیل و یا به نمایشنامه‌ "طلبکارها" یوهان اوگوست استریندبرگ نیز می‌رسیم، می‌تواند دو ساعت تماشاگر را مقتدرانه و کاملاً تاترلیکالیته در پی خویش فرابخواند.

بهزاد آقاجانی نویسنده این متن درخشان، نشان می‌دهد به‌خوبی بر ادبیات دراماتیک جهان مسلط است، تئاتر مدرن را خوب می‌شناسد، بر اجرای روانشانسی "فرویدی" محیط است و درنهایت بر ادبیات فارسی نیز تسلطی بی‌گفت و صوت دارد و دیالوگ‌های محکم این نمایش بهترین دلیل برای این گفت‌وگوهای دراماتیکی زیبا آن‌هم به لسان و زبان فارسی است.

سروش طاهری، گلچین گلچین می‌رود تا صحنه‌های تئاتر نو پا مدرن ما را فتح کند. بازی حسی دقیق به همراه پویایی پرانرژی نقش آرش، بازی او را در "ما داریم از این خونه می‌رویم" را برجسته کند. این بازیگر حساسیت‌های نمایشی قوی، چرخش‌ها، ایست‌ها و تمرکز بسیار بالای نمایشی را به همراه آناتومی خوب بازیگری‌اش در هم می‌آمیزد و در هر نمایشی که کار می‌کند سبب‌ساز نجات دادن آن نمایش از دامگاه‌هایی چون عدم تمرکز بازیگر مقابلش می‌شود، چندان‌که در همین اجرا نیز ندا محمدی بازیگر نقش سوفیا در برهه‌ای کار سیر و تسلسل منطقی تمرکزش را مختل می‌کند و با خنده‌های بی‌مورد کار را به دامگاه می‌کشاند اما این سروش طاهری است که با اعلا درجه‌ تمرکز فرآیند کار را حفظ می‌کند. از نظر مسائل روانشناسی، کارآگاهانه و دقیق است. آرش در یک اتفاق ساده عرشیا را به‌عنوان پسرش درشبی سرد و تلخ در بطن زن به‌جا می‌گذارد اما سوفیا سال‌ها می‌کوشد تا عرشیا را از این واقعیت بی‌خبر نگه دارد. شبی که آرش از فرنگ می‌آید همه‌چیز عیان و علن می‌گردد و کل حقایق خانواده برملا می‌شود.

در آخرین شب اجرای نمایش "ما داریم از این خونه می‌ریم" با نویسندگی چیره دستانه‌ بهزاد آقاجانی و طراحی و کارگردانی به‌قاعده و تماشایی حسین اکبرپور به همراه بازی بسیار خوب سروش طاهری شبی خوشحال و خیال‌انگیز را طی عمر و ایام کردیم. صاحب این قلم از ابراز مرحمت بروبچه‌‌‌‌‌های این گروه که کار را به همراه دسته‌ گلی زیبا به این حقیر تقدیم کردند عمیقاً سپاسگزار است.