سرویس تئاتر هنرآنلاین: رویکرد مستندگرایانه به موضوعات اجتماعی و سیاسی همواره جایگاه خاص خودش را در تئاتر دارد؛ در رابطه با ساختار چنین نمایشی باید یادآور شد که این نوع تئاتر با تاکید تحلیل‌گرانه و شهودی به همه موضوعاتی که ریشه در واقعیت‌های عینی و استدلالی دارند، می‌پردازد و از ساختاری شاخص  برخوردار است. حتی در تعریف چگونگی پردازش شهودی و تماتیک با نمایش‌های گونه‌های دیگر تفاوت اساسی دارد؛ جنبه‌های موضوعی آن از ارجحیت تام برخوردار است و در اجرایش، اسناد، مدارک، تصاویر فیلم‌ها، اسلایدها، عکس‌ها و مخصوصاً بازیگری مستند به قرینه‌های آدم‌ها و رخدادهای عینی محوریت دارد. درکل نوع نمایش چندان مناسبتی با داستان ندارد، مگر آن‌که داستان مورد نظر شامل حوادث مستند به اسناد و تصاویر و استفاده از نقش‌پذیری‌های واقع‌گرایانه باشد. این‌گونه نمایش در صورت امکان با میزانسن پرسش و پاسخ هم  به کمک یک مجری خارج از صحنه مستندگونه‌تر خواهد بود؛ ضمن آن‌که اگر از نابازیگرانی که خودشان  موضوع  را تجربه کرده‌اند استفاده شود، اجرای نمایش مستند به زیبایی دراماتیک نهایی خود می‌رسد.

نمایش "دیالوگ در سرزمین عجایب" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی که به عنوان یکی از نمایش‌های چارت اجرایی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در سالن سایه تئاتر شهر اجرا شد، ظاهراً به عنوان یکی از این‌ گونه اجراها است.

در این نمایش، در بخشی از اجرا (حدوداً یک هشتم آن ) به کمک ویدیو پروجکشن از تصاویر آرشیویی مربوط به جنگ اسرائیل با فلسطین‌ و عوارض و صدمات آن و نیز تصاویری از آوارگان فلسطینی استفاده شده که در راستای موضوع مستند نمایش و اساساً مقدمه آن است و از بیان مستقیم هم استفاده شده است: شامل دیالوگ‌های متناوب در موقعیت‌هایی که بازیگر نقش خودش و نقش شخص مخاطبش را در یک حادثه یا موقعیت واقعی به کمک وانموده سازی نمایشی به طور همزمان بازی می‌کند، است و همچنین مونولوگ‌های متناوبی با میزانسن رو به تماشاگران کاربری پیدا کرده است.

در رابطه با  نقش‌پذیری خود و مخاطب، باید گفت که در این اجرا چون هر دو نقش را یک نفر بازی می‌کند، نمی‌توان آن بخش‌ها را که در اجرا کم هم نیستند، جزو نمایش مستند به حساب آورد، زیرا اساساً نوعی بداهه‌نمایی‌اند. این صحنه‌ها باید به کمک بازیگر دیگری به صورت عینی بازی می‌شد و همزمان در برخی  مقاطع با تصاویری ویدیوئی که مضمون موقعیت صحنه‌ای و نمایشی روی صحنه را اثبات می‌کردند یا به آن ارتباط می‌داشتند، به شکلی مستندگونه کامل می‌شد. در ارتباط با هیچ کدام از حرف‌ها و اظهارات مفصل و طولانی تک پرسوناژ روی صحنه هم تصاویری ارائه نشده، لذا بخش مربوط به بازیگری‌های دو نفره و حتی بخش قابل توجهی از مونولوگ‌ها مستقیم (به علت بی‌استنادی) ربطی به ژانر این نمایش ندارد و اشتباه است.

در مواردی امکان‌‍پذیر به جای استفاده از بازیگران حرفه‌ای یا آماتور اگر از افراد و اشخاصی که در همان وضعیت‌های اجتماعی یا سیاسی‌اند، استفاده شود و زمینه هم در خود صحنه برای تنش‌ها و تعاملات نمایشی آنها فراهم شود، اجرا به مراتب مستندگونه‌تر است؛ خصوصاً آن‌که اجرا با میزانسن پرسش و پاسخ یک بازیگر خارج از صحنه از آن‌ها، پیش برود و اجرا در همان لحظه حالت یک تحقیق و پژوهش شهودی و میدانی پیدا کند: نمونه آغازین و بسیار دراماتیک این نوع اجرا در ایران، نمایش "شلتر" بود که قبلاً اجرا شد.

نماش مستندگونه "دیالوگ در سرزمین عجایب" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی چیزهای زیادی از نمایش مستند کم دارد: ضمن آن‌که سعی شده موضوع بسیار جدی اجرا در جاهایی به شکل کمدی کلامی ارائه شود و جملات کوتاه فارسی هم از زبان بازیگر خارجی که به زبان خودش حرف می‌زند، به همین منظور بیان شود. به دلیل آن‌که همه چیز اغلب به شکل گفتاری و گزارش روایی انجام می‌شود و قطعه‌های کوتاه نمایشی هم به سبب شیوه اجرای تک نفره‌شان، ژانر اجرا را نقض می‌کنند، نمی‌توان حتی به رغم تلاش زیاد بازیگر، مقوله بازیگری را ارزیابی کرد: ضمن آن‌که کارگردانی نمایش به دلایل پیش گفته، بسیار ضعیف و اجرا در کل به همان اندازه دافعه‌زاست.