سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب متن و ارزیابی داده‌ها و داشته‌های آن برای اجرای روی صحنه که می‌تواند نوعی بازآفرینی عینی و دراماتیک ارزیابی شود، از اهمیت اساسی و محوری برخوردار است. هر متنی برای اجرای روی سن مناسب نیست؛ ضمناً درست است که جنبه روایی و داستانی بودن  نمایش، الزامی و تاثیرگذار است، اما این به آن معنا نیست که قصه‌ها و حکایات بسیار مجازی و تخیلی را که قابلیت‌های کمی برای صحنه دارند، به شیوه‌ای غیر زنده و بدون استفاده از دیالوگ روی صحنه به اجرا درآیند و همزمان به یک قصه گویی رادیویی از طریق بلندگو اکتفا شود؛ ضمن آن‌که بقیه امور را هم با خطای ثانویه‌ای به شکل ترکیبی از اجرای عروسکی و غیر عروسکی (آن هم بدون دیالوگ) در قالب نمایه‌سازی‌های قراردادی عرضه نمود. البته در مواردی هم عارضه دیگری مزید بر علت می‌شود: اجرا به صورت ترکیبی نامتجانس از پرسوناژهای  متفاوت (آدم  و عروسک‌ها) به اجرا درآید و از دو یا چند جور نمایش عروسکی هم به شیوه‌ای سطحی و کلیشه‌ای استفاده شود. یا در مواردی حتی خود قصه‌ای هم که حوادث‌اش بسیار مجازی‌اند، با تغییراتی در پایان، صرفاً برداشتی نسبتاً قرینه‌وار از یک داستان نیمه افسانه‌ای و نیمه اسطوره‌ای باشد؛ در چنین حالتی جز سردرگمی و تباه‌شدگی متن و اجرا نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد؛ مضافاً آن‌که نکته مهمی به گونه‌ای برجسته‌تر تداعی می‌شود و آن هم این است که هر متنی برای نمایش مناسب نیست.

نمایش "شفیره" به نویسندگی و کارگردانی مهدی شاه‌پیری که به عنوان‌ یکی از نمایش‌های چارت اجرایی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در سالن چهارسو اجرا شد، از این لحاظ قابل نقد و بررسی است. قصه این نمایش از داستان نیمه افسانه‌ای و نیمه اسطوره‌ای "جیسون و آرگونات‌ها " که دوبار به صورت فیلم درآمده، گرفته شده و فقط پایان و ضمائمی جزیی تغییر داده شده است: در داستان مورد نظر به جیسون ماموریت داده می‌شود که برود و پشم زرینی را که در سرزمینی بسیار دور به شاخه یک درخت آویخته شده و اژدهایی از آن محافظت می‌کند، بیاورد. جیسون با کشتی و همراهانش راهی سفر دریایی و آن سرزمین‌ها می‌شود؛ در جایی با امیری محلی که دو پسر و یک دختر به نام مده‌آ دارد، آشنا می‌شود؛ در مرحله بعد عشق او به مده‌آ سبب خیانت این دختر به پدرش و کشته شدن برادرانش می‌شود و بعد از آن هم مده‌آ همراه جیسون برای به دست  آوردن پشم زرین می‌رود. جیسون اژدها را می‌کشد و پشم زرین را برای پادشاهی که به او ماموریت داده، می‌آورد و....

در داستان نمایش "شفیره" به کارگردانی مهدی  شاه‌پیری، "پشم زرین" به "پارچه زرین"  تغییر یافته، ضمن آن‌که در صحنه‌ای یک قوچ طلایی هم  در صحنه ظاهر می‌شود که در اصل اشاره  به همان قوچ داستان اصلی است که پشم زرین دارد؛ البته پایان ماجرا تغییر داده شده است. معمولاً  باید هر نویسنده‌ای به منبع اقتباسی خودش اشاره کند، اما مهدی شاه‌پیری خود را به عنوان نویسنده متن معرفی کرده است.

قصه نمایش  به صورت رادیوئی از بلندگو پخش می‌شود و در خود نمایش هیچ موقعیت زنده و دراماتیکی شکل نمی‌گیرد، چون دیالوگی در کار نیست و کارگردان به کمک نمایه‌سازی قصه، آن هم با استفاده از حضور آدم‌ها و بکار بردن عروسک‌ها، نمایش را پیش می‌برد. اجرا فقط در حرکت، ژست و حالات خلاصه شده و در حقیقت یک پانتومیم است که با قصه‌گویی جنبی همراه شده است. در نمایش از عروسک، زیاد استفاده می‌شود: عروسک‌ها شامل "عروسک‌های دست گردان"، "عروسک‌های دستکشی"، "عروسک‌های میله‌ای" و "عروسک‌های معمولی پارچه‌ای، چوبی و پلاستیکی شکل" است؛ هیچ کدام از این عروسک‌ها جذابیت حرکتی و نمایشی ندارند و اساساً هیج داده نمایشی خاصی ارائه نمی‌دهند و کاملاً اضافی‌اند. در صحنه‌ای از یک عروسک ظرفی که از وسط حول یک لولا باز و بسته می‌شود، نیز بی‌دلیل استفاده شده و یک تصویر نقاشی هم نشان داده می‌شود که بی‌فایده و غیرکاربردی است. ضمناً اشاره به این که دختر سرخ گیسو از میان گلی بیرون می‌آید، چیز تازه‌ای نیست: در قصه‌ها و فیلم‌ها نمونه‌های زیادی وجود داشته و دارد.

شیوه اجرای نمایش سبک و سیاق اجراهای مخصوص کودکان را در ذهن تداعی می‌کند؛ البته آنچه در صحنه جریان دارد، حتی به زعم اشارات مستقیم در قصه، اغلب نامفهوم و کلیشه‌ای است. موسیقی ملایمی نمایش را همراهی می‌کند. میزانسن‌ها که الزاماً باید در راستای قصه‌گویی شفائی باشند، چیز زیاد و قابل فهمی را نشان نمی‌دهند. صحنه‌ها اغلب با ترفندها و تمهیدات بصری بی‌نتیجه، شلوغ و گوناگون است و خود این‌ها  فرصتی به ذهن تماشاگر نمی‌دهد که واقعاً بفهمد داستان و موضوع چیست. در کل باید گفت که داستان مورد نظر در این اجرا هیچ داده و نتیجه غائی و نمایشی برای تماشاگر ندارد و بازی آدم‌ها هم گاهی شبیه عروسک‌هاست. نمایش از متن‌نویسی و روایت شفاهی داستان گرفته تا اجرای موازی و پانتومیم‌وارش در صحنه و بازی بازیگران، کارگردانی اجرا  و حتی کاربری نور، طراحی صحنه و استفاده از عروسک‌ها و لباس، مشحون  از افزودگی و اشتباهات ضمنی است و باید صراحتاً گفت که  در کل حرفی برای گفتن ندارد.