سرویس تئاتر هنرآنلاین: درک ناقص از ساختار، موضوعات و کارکردهای نمایش‌های خیابانی سبب می‌شود که اجراهایی غیرنمایشی و بدلی اغلب به جای نمونه‌های اصلی به تماشاگران نشان داده شود؛ مهم‌ترین عامل در این  رابطه، عدم شناخت ساختار و غایت‌های محتوایی و ارتباط مستقیم آن‌ها با زندگی مردم و تماشاگران است. نمایش خیابانی الزاماً باید همانند سایر گونه‌های نمایشی به موضوعی واحد و قابل تامل بپردازد تا بتوان به کمک تحلیل‌ها و آنالیزها به مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مرتبط با موضوع نمایش هم اشاره‌های ضمنی داشت؛ طوری که، همه چیز با جامعیت نسبی ارائه شود، ضمن آن‌که تماشاگران در همان لحظات تماشای نمایش خیابانی ارتباط  موضوعی آن را با زندگی خودشان درک و احساس نمایند: همین نکته مهم آن‌ها را تا آخر اجرا با نمایش همدل و همراه می‌کند. در نمایش های خیابانی سرگرم کردن و مفرح بودن امری الزامی است و در اولویت قرار دارد؛ لذا معمولاً بیشتر با ژانر کمدی که از ورسیون‌های متنوعی هم برخوردار است، ارائه می‌شوند تا مخاطبان از اجرای آن‌ها لذت ببرند.

نمایش "خرس‌های پاندا" به نویسندگی و کارگردانی رضا ملکی که به عنوان یکی از نمایش‌‌های خیابانی چارت اجرائی سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر در محوطه تئاتر شهر اجرا شد، از نظر متن و اجرا، دیالوگ‌نویسی و کلی‌گرایی محتوایی‌اش مثال زدنی است. در این نمایشواره خیابانی سعی شده با تاکید بر روایتی خطی و چندگانه، به گونه‌ای سرفصل‌وار و گذرا به موضوعاتی ظاهراً اجتماعی و تلویحاً سیاسی پرداخته شود؛ لذا موضوع واحدی ندارد و سرفصل‌های موضوعی زیادی را که اساساً موضوع چند نمایش‌اند، به شکل کلی، تحلیل نشده و ماهیتاً گزارشی و اشاره‌وار، مطرح می‌کند.

 در آن، موسیقی و حرکات موزون سریع و تند، زیاد و به جای نمایاندن و نشان دادن، فقط روی حرف زدن تاکید شده است. در دوسوم اجرا بازی بازیگران بسیار کودک‌پسندانه است؛ از حرکات بی‌دلیل و غلوآمیز زیاد استفاده شده و اجرا اساساً ساختاری بی‌شکل و غیرنمایشی دارد. در آن عملاً سعی شده به هر قیمت و بهانه‌ای تماشاگران به خندیدن وادار شوند و البته در پایان هم کمی متاسف و حتی به گریستن ترغیب شوند. به رغم قصد و نیت نویسنده و کارگردان، اجرا فقط در یک چهارم پایانی کمی حالت جدی پیدا می‌کند و حرف‌های اجتماعی کوتاهی– آن هم  با  کارکردی شعاری – زده می‌شوند. دعوتی فرضی هم به فضای مجازی در اجرا گنجانده شده تا بلکه آنچه را که نمایش نتوانسته عملاً  ایهام‌دار و کنایی جلوه بدهد.

موارد فوق نشان می‌دهد که تحلیل و آنالیز ساختاری موضوع و توجیه کامل روابط علت و معلولی در میان نیست. صرفاً خود فعل اجرای یک نمایش خیابانی بر محتوا و چرایی آن ارجحیت پیدا کرده است.

بازی و نقش‌های بازیگران با ترفند چسباندن اتیکت‌های گوناگون بر سینه آنان که کارکرد لوگوواری دارند، از قبل به تماشاگران تلقین و ظاهراً تمثیلی می‌شود؛ آن‌ها تحت عنوان چنین برچسپ‌های به وانموده‌سازی‌های کم ربطی می‌پردازند که با نقش‌شان ارتباط چندانی ندارد. این نقش‌پذیری‌ها زیاد بر دل و ذهن نمی‌نشیند و فقط برای گزارشی‌تر و قراردادی‌تر کردن اجراست. ضمناً بازی‌های آن‌ها به رغم متفاوت بودن نقش‌های‌شان شباهت‌های زیادی به هم دارند. گاهی نقش‌ها از هم تفکیک نمی‌شوند. در کل، هیچ بازی گیرا و قابل قبولی ارائه نشده و کارگردان هم نمایشواره‌ای شلوغ، چندگانه و چند موضوعه را روی صحنه آورده که نمی‌توان روی هیچ یک از میزانسن‌های آن تاکید کرد، زیرا طراحی و تاملی، تحلیل شدنی در خصوصیات هرکدام از اجزاء ضمنی صحنه‌ها مشهود نیست.

نمایش "خرس‌های پاندا" به نویسندگی و کارگردانی رضا ملکی از انسجام ساختاری و روایت قابل تحلیل موضوعات گوناگونی که ارائه می‌دهد، برخوردار نیست؛ ضمن آن‌که تا یک چهارم نهایی ظاهراً قصد کمیک نمایی دارد (کمدی) و در پایان داعیه "درام" را هم به شکلی ناگهانی و شخصی بر اجرا تحمیل می‌نماید. این اجرا به طور نسبی لبخندهایی بر لبان کودکان و تماشاگران عادی و معمولی می‌نشاند، اما هرگز با ذهن و احساس تماشاگران نسبتاً آشنا به تئاتر و نمایش ارتباط برقرار نمی‌کند؛ آنچه هم که به طور محدود و گذرا در قالب حوادث اجتماعی به شکل اشاره‌وار و روایی گفته می‌شود، بیشتر جنبه گزارشی دارد و برای جور کردن جنس و پر کردن ظرف نمایش از چیزهای دلبخواهی و برداشت‌های شخصی است. کارگردانی اجرا  بسیار ساده و معمولی انجام شده است؛ میزانسن‌ها اغلب تکراری‌اند و در آن‌ها حرکات دورانی، درجایی و جابجایی‌های زیاد و کلاً شلوغ کاری مورد نظر بوده است. ریتم ضربی و تند موسیقی به عنوان یک محرک شنیداری معمولی برای تنوع بخشیدن به روند سرد و گاه گنگ و مبهم اجرا کاربری پیدا کرده است. به دلیل کاربری ظاهری اتیکت‌های لوگو وار بر روی سینه بازیگران، طراحی واقعی لباس منتفی شده است.

نمایشواره خیابانی "خرس های پاندا" که یک عنوان بی‌‌ربط و جعلی را هم یدک می‌کشد، اجرایی بسیار معمولی است و از جذابیت‌های محتوایی و نمایشی چندان برخوردار نیست.