سرویس تئاتر هنرآنلاین: کوشش برای ارائه شکل‌های تازه‌ای از مدیوم نمایش، گاه سبب  تحول‌زایی در این مدیوم می‌شود و به انواع سبک‌ها و ژانرهای نمایشی خاصی شکل می‌دهد و گاهی هم معنا و مضمون نمایش را نقض و در مواردی حتی مقوله تکنولوژی و صنعت را تحت عنوان "اینستالمنت" وارد اجرایی غیرنمایشی می‌کند. در این اجراها "فن‌گرایی" که نشات گرفته از پیچیدگی‌های تکنولوژیک صنعت است، حرف اول را می‌زند؛ ابزارها حین بی‌معنایی، هم ارز و در مواردی بیشتر و مهم‌تر از پرسوناژ و انسان می‌شوند؛ این ابزار، اغلب الکترونیکی و کامپیوتری اند و  کاربردشان شبیه "ایجاد جلوه‌های ویژه سینمائی" است، با این تفاوت که هیچ سنخیت و تجانسی با کارکرد و کاربرد حقیقت‌گرایانه تئاتر ندارند، زیرا تئاتر شاکله اجرایی‌اش حقیقی و غیرمجازی است و پرسوناژ با هر تعریفش در گونه‌های نمایش محوریت دارد. در این نوع اجراهای غیرتئاتری همه چیز حول یک گزاره شکل می‌گیرد؛ در اجرای "سوارم"( swarm – به معنی گروه‌گرایی و دسته و گروه) به نویسندگی و کارگردانی گابور گودا از کشور مجارستان که به عنوان یکی از نمایش‌های چارت نمایشی جشنواره تئاتر فجر در سالن قشقائی تئاتر شهر اجرا شد، موارد فوق‌الذکر قابل طرح و پیگیری اند. این اجرا چیزهای زیادی هم از یک پرفورمنس ساده کم دارد؛ همه چیز حول  یک گزاره شکل گرفته و آن هم عبارت از پیوستن و حل شدن ریتم‌دار در مجموعه کثیر و ذرات‌گونه هستی است که ارزش فلسفی و محتوایی قابل توجهی برای تئاتر ندارد و پرداختن به آن کار مقاله‌نویسان و سخنرانان است. در تئاتر محوریت با انسان، مسائل زندگی‌اش و آرزوهای اوست؛ همه این‌ها هم در رابطه با محیط اجتماعی و جهانی که در آن زندگی می‌کند، معنا و مفهوم پیدا کرده است.

در اجرای غیرنمایشی فوق از ادوات موسیقی، نوازندگان و نیز دو صفحه کوچک و بزرگ مربع شکل استفاده شده و همه ابزار به گونه‌ای از قبل به مداری الکترونیکی وصل و مرتبط شده‌اند؛ در این مجموعه ابزار، چند زمان‌سنج ردیف شده هم کاربردی چند دقیقه‌ای دارند. در ابتدای صحنه کارگردان به زبان انگلیسی توضیحات مفصلی پیرامون اجرا می‌دهد و سپس صد عدد چراغ قوه لیزری بین تماشاگران تقسیم می‌شود تا به کمک آن نور نقطه‌ای قرمز را به ترتیب به تابلوهای کوچک و  بزرگ روی صحنه بتابانند؛ سپس مربع‌ها و خطوط دایره‌ای شکلی طی دو مرحله از طریق تصاویر ویدیو پروجکشن نشان داده می‌شوند و از تماشاگران می‌خواهند که مثل بچه‌ها نور لیزری قرمز را به داخل و مرکز این اشکال بتابانند: این مراحل تماماً برای تقویت قدرت تمرکز تماشاگران است؛ البته به علت عدم دقت برخی از تماشاگران، وضعیت مورد نظر تا اندازه‌ای به یک بازی کمیک هم تبدیل می‌شود و تمرین‌های بازی‌گونه مشابهی هم با همان تاباندن نور نقطه‌ای قرمز در رابطه با انتخاب کلمات خاصی که دور یک دایره به طور نوبتی به شکل "دو واژه‌ای" تا "دوازده واژه‌ای" در نظر گرفته شده‌اند، ادامه پیدا می‌کند و ....

نهایتاً چند "تماشاگر- مجری" که در اصل جزو گروه اجرایی هستند، دعوت می‌شوند تا موسیقی معینی را همراه حرکات نور نقطه‌ای بنوازند و در آخر یک نفر دیگر هم به روی صحنه دعوت می‌شود تا تماشاگران نورهای نقطه‌ای قرمز را به او بتابانند؛ نتیجه این می‌شود که طی حرکات موزون او و همراهی موسیقی، چنین وانمود می‌شود که همه نورهای نقطه‌ای به داخل جیب او می‌روند و ... خودش با حرکاتی که همزمان قرینه مجازی نمودار گونه‌ای بر روی صفحه بزرگ ترسیم می‌کند، طی مراحلی روحش به ذرات گروهی و دسته‌ای از پرندگان می‌پیوندد و متعاقباً در شاکله‌های ابری متحرکی شامل ذرات بی‌کران حل می‌شود؛ جسمش به روی صندلی می‌خزد و با صندلی، هر دو از حالت تعادل خارج و ثابت می‌مانند. کمی  پیش از حرکت او کارگردان که در اصل "مجری" محسوب می‌شود با حرکات یک آهنربا از پشت صفحه کوچک به پیچ و مهره‌هایی بر روی صفحه حرکت و نهایتاً شکل می‌دهد. به ترتیب همه آدم‌ها خود و دیگری و نیز اشیاء را از حالت تعادل خارج می‌کنند؛ آدم‌ها و اشیاء مورد نظر در همان بی‌تعادلی و کج‌شدگی، ثابت می‌مانند؛ این بی‌تعادلی نوعی تعادل معرفی می‌شود و ...  دیگر هیچ!

با توجه به موارد فوق الذکر، همه چیز به یک بازی پازل‌گونه ابزاری شباهت دارد که ذره‌ای احساس در آن نیست و با مفهوم و خواص هنر مغایرت کامل دارد: همه چیز بر تفکر و تمرکز بر گزاره‌ای نامفهوم، توهم‌زا و از دیدگاه روانشناختی به ذهنیت‌های پارانویایی متکی است. داستانی وجود ندارد. موقعیتی مطرح نمی‌شود، پرسوناژهایی معرفی و شخصیت‌پردازی نمی‌شوند و همه چیز بر اساس نگره‌ای انتزاعی و شخصی شکل گرفته که تفاوت‌هایی بنیادین هم با هنر و نمایش‌های مدرن دارد. اجرای غیرنمایشی "سوارم" به نویسندگی و کارگردانی گابور گودا از کشور مجارستان که مبتنی بر یک پازل‌گونگی توهم‌زا، بی‌محتوا و ابزار گرایی است، اساساً "ضد تئاتر" محسوب می‌شود.