سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایشنامه‌هابی هستند که اساساً روائی‌اند و جنبه‌های داستانی آن‌ها بر خصوصیات نمایشی‌شان ارجحیت دارد؛ این آثار ممکن است "پرسوناژ محور" هم باشند؛ در چنین آثاری همه روایت و آدم‌ها به گونه‌ای مرتبط و معطوف به پرسوناژ اصلی هستند و هر کدام با نسبت‌های متفاوتی در زندگی او نقش دارند. نمایش"افرا" اثر بهرام بیضائی با طراحی و کارگردانی احسان جانمی که به عنوان یکی از اجراهای چارت نمایشی تئاتر فجر از شهر اصفهان در سالن قشقائی اجرا شد، جزو این گونه آثار است؛ البته در نوع خودش ویژگی‌هایی دارد؛ از جمله، آن‌که پرسوناژ اصلی آن یک خانم معلم است و موضوع به بی‌پناهی و تنهایی زنان با فرهنگ در جامعه سنتی ایرانی هم ربط پیدا کرده است.

بخش اعظم  روایت نمایشی متن به شکل مونولوگ‌های نوبتی بیان می‌شود و همه پرسوناژها به ترتیب روایتگر نقش خود و دیگران هستند؛ تاکید  روی این جنبه روایی شاخص و نوبتی، به طور نسبی اجرا را تا بخش ماقبل پایانی، مستندگونه و واقعی جلوه داده است. روایت‌ها بسیار ساده و سرراست انجام می‌شوند و فقط در پایان به یک دوگانگی اختیاری دراماتیک که به سرانجامی یگانه می‌انجامد، شکل می‌دهند.

نمایش در ژانر "درام اجتماعی– انتقادی" ارائه شده است و البته پایان دوگانه و اختیاری نمایش که بهرام بیضائی بر آن تاکید دارد، مدت‌ها قبل از او در یکی از آثار ماکس فریش تحت عنوان "آتش افروزان" از آن استفاده شده است؛ اما تفاوتی که کار بیضائی را شاخص‌تر و زیباتر کرده، آن است که در نمایش "افرا" خود نویسنده (یعنی خود بیضائی) به عنوان پسر عموی دختری که معلم است، وارد متن می‌شود تا او را که دچار سرنوشتی اندوهبار شده، نجات دهد و با او ازدواج کند: به عبارتی نویسنده عاشق زن پروتاگونیست نمایشی که خود آن را نوشته است، می‌شود. این پایان که در آن نقشی هم به خود نویسنده داده شده، یکی از زیباترین پایان‌ها در حوزه ادبیات نمایشی است.

دیالوگ‌ها بیشتر روائی و در راستای داستان‌گونگی اجرا نوشته شده‌اند؛ با وجود این، در جاهایی عملاً نمایشی و کاملاً دراماتیک می‌شوند: "چرا شده‌ای مجسمه گچی وسط میدون؟!"، "حالا افرا جزئی از خاطرات این محله شده است"، "من غصه نمی‌خورم، غصه داره منو می‌خوره"، "با هیچی می‌آد و با همه چی می‌ره"، "پاک نمی‌شه، صد سال خاک اینجا نشسته" و...

طراحی صحنه، گرچه کاربردی و ظاهراً نمایشی است، اما استفاده بیش از حد از چارچوب‌های مستطیل شکل عمودی که برای بیان حماسی کارکرد نمایشی دارند و با جنبه روائی این نمایش در تضاد هستند، با محتوا و سبک و سیاق متن منافات دارد و ضمن چشم آزار بودن، همه فضای صحنه را هندسی کرده است. طراح صحنه می‌توانست ضلع بالائی مستطیل‌ها را مدور و هلالی، شبیه پنج دری‌های دوره قاجار در نظر بگیرد: با این ترفند، بالای بخش پشتی صندلی‌ها هم مدور در می‌آمد و فضای صحنه از این زمختی و نازیبائی نجات می‌یافت و به تناسب موضوع و مکان نمایش، حالت سنتی هم پیدا می‌کرد.  

کاربرد نور در کل مناسب و استفاده از نور قرمز هم به تناسب موقعیت‌های تنگنایی نمایش مبتکرانه و قابل قبول است. موسیقی، ساده و تقریباً  ریتمی مناسب با مضمون صحنه‌ها دارد. بازی بازیگران همگی چشمگیر و برجسته است؛ در این رابطه می‌توان به بازی مائده وحید، الهام زنجانی، آرزو نادری، رسول هنرمند، محمد ترابی و حسین نصر اصفهانی اشاره کرد. به دلیل آن‌که نمایش پرسوناژ محور هم هست، بازی زیبای بازیگران در اصل بیشترین سهم را در اجرا دارد. کارگردانی نمایش (به جز در طراحی صحنه و طراحی لباس زنان روبنددار)، در بقیه موارد، از جمله انتخاب اکثر میزانسن‌ها  قابل قبول و نمایشی است.

نمایش در آغاز  خیلی سریع و شتابزده شروع می‌شود: اگر کمی مکث می‌شد، بهتر بود. بخش‌های پایانی به دلیل تاکید بر دوگانگی پایانه‌های اختیاری اجرا، دراماتیک‌تر و نمایشی‌ترند. میزانسنی که در آن یکی از مردان حکمی را به سرپاسبان می‌دهد، باید رو در رو انجام می‌شد، اما آن‌ها با حفظ فاصله به هم پشت کرده‌اند و این کار در همان حالت به گونه‌ای فرضی و اساساً غلط انجام می‌شود. بخش‌هایی از مونولوگ‌های روائی در اصل دیالوگ هستد و خطاب به بازیگر یا بازیگران دیگری که در صحنه حضور دارند گفته می‌شوند، اما اینجا همه به صورت مونولوگ‌های کوتاه  بیان می‌شوند. در برخی از این مونولوگ‌ها وانموده‌سازی‌های مضاعفی هم وجود دارد که اجرای مونولوگ همان بخش را از نظر بیانی به صورت "دیالوگ در مونولوگ" و در کل به شکل "نقش در نقش" درآورده است.

به دلیل آن‌که اکثر دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها خطاب به تماشاگران بیان می‌شوند، عملاً نوعی فاصله‌گذاری هم شکل گرفته است. نمایش" افرا" اثر بهرام بیضائی با طراحی و کارگردانی احسان جانمی در کل، به رغم ضعف‌های نسبی‌اش، اجرائی دیدنی است.