سرویس تئاتر هنرآنلاین: گابور گدا، بنیان‌گذار تئاتر آرتوش در شهر بوداپست است که با نمایش "سوآرم" در بخش مسابقه تئاتر بین‌الملل سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر حضور دارد. گروه تئاتر آرتوش، گروه تئاتر فیزیکال معاصر و مستقل است که از سال ۱۹۸۵ فعالیت هنری خود را در بوداپست آغاز کرده است. این گروه که بیش از ۵۰ اثر هنری خود را در ۲۲ کشور دنیا اجرا کرده است توسط گابور گدا بنیان‌گذاری شده است. مکان این گروه در ساختمان کارخانه‌ای قدیمی در بوداپست پایتخت مجارستان است. این مکان که ابعادی در حدود ۲۰۰۰ متر مربع را داراست، مکانی هنری برای بیش از سی هنرمند مجارستانی است که به صورت فردی یا گروهی کار خلاقه هنری خود را در این محل تولید می‌کنند و از یکدیگر تاثیر و الهام می‌گیرند.

 استودیو آرتوش یکی از معروف‌ترین مکان‌های هنری و نمایشی در بوداپست است که مخاطبان بسیاری را روزانه برای دیدن تئاتر، نمایشگاه نقاشی و مجسمه‌سازی و اینستالیشن به سمت خود می‌آورد.  هدف این گروه تنها تولید محصولات فرهنگی نیست بلکه می‌خواهد به هنرمندان خلاق فضایی پویا برای تبادل کار خلاقانه و بیداری افکارشان دهد. گابور گدا کارگردان و مدیر تئاتر آرتوش از برگزاری و همکاری در پروژه‌های بین‌المللی استقبال زیادی می‌کند و تا به حال به کشورهای بسیاری برای اجرای کارهای هنری خود سفر کرده است اما حضور در ایران و نشان دادن این گونه خاص از تئاتر فیزیکال مجاری که محصول تمرینات گروه آرتوش در ساختمان کارخانه قدیمی است، فرصت بزرگی برای علاقمندان به هنر تئاتر در تهران است تا از نزدیک با سبک و سیاق این کارگردان آشنا شوند.

در شکل‌گیری پرفورمنس سوآرم، (ترجمه سوآرم به یک واژه فارسی ممکن نیست بنابراین از خود واژه انگلیسی سوآرم استفاده شده است. در واقع سوآرم به یک جریان همگرایی و تجمع و حرکت گروهی مانند پرواز دسته جمعی زنبورها یا پرندگان گفته می‌شود) هیچ گونه متن یا نمایشنامه اولیه‌ای وجود نداشته است. این پرفورمنس براساس مطالعه و پژوهش بر روی مفهوم هوش جمعی و رفتار گروهی در آناتومی تصمیم‌گیری شکل گرفته است. در واقع اکثر کارهای هنری گروه آرتوش با مطالعه و پژوهش بر روی یک مفهوم مشخص و تجربیاتی که در آزمایشگاه تئاتری آرتوش شکل می‌گیرد ساخته و پرداخته می‌شود.

گابور گدا، در یادداشت خود درخصوص این اجرا می‌گوید: سوآرم یک مکانیسم بیولوژیکی است که نشانه‌های هوش جمعی در رفتار کل سیستم را نشان می‌دهد. این نشانه‌ها به رغم رفتارهای خودمحورانه و بخصوص رفتارهای فردی، در شکل گسترده رفتارجمعی خود را نشان می‌دهد.

اما چگونه یک سوآرم رفتار یا کار می‌کند؟ چگونه ارتباط می‌گیرد و تصمیم‌گیری می‌کند؟ آیا حرکت آن ناشی از انتخاب‌های فردی است یا جمعی؟ آیا می‌توان انسان را به شکل یک سوآرم بررسی کرد؟ سوآرمی که شامل سلول‌های بدن انسان، احساسات و افکارش هست. بعد از تمام این صحبت‌ها وقتی انسان تصمیمی می‌گیرد در واقع چه کسی و یا چه چیزی آن تصمیم را می‌گیرد؟

پرفورمنس "سوآرم" یک اجرای فیزیکال است که تنها رقصنده آن در فضای مولتی مدیا و اینستالیشن گونه با تصاویر رقص خود به شکل نقاط بیکران بازتاب شده از پروژکشن مواجه می‌شود. این نمایش با موسیقی زنده توسط سه نوازنده  همراهی می‌شود و خود گابور به عنوان پرفورمر در این اجرا حضور دارد. وی در ابتدا با تماشاگران گفت‌وگویی دارد و در فضایی خلاق تماشاگران را به مشارکت فرا می‌خواند تا با حرکت نور لیزرهای خود سوآرمی بزرگ و زنده بوجود آورند.

در ادامه گفت‌وگویی با کارگردان این اثر در شهر بوداپست انجام شده که می‌خوانید:

279306_1808406152_2000_1333

در ابتدا می‌خواهم از دوران کودکی و نوجوانی‌تان برای‌مان تعریف کنید.

وقتی که من فقط ۷ سال داشتم خودم را برای مسابقات ورزشی پنج‌گانه (تیراندازی، شمشیربازی، شنا، سوارکاری و دو) آماده می‌کردم. من بیشتر زمانم را برای رقابت ورزشی در این پنج رشته گذراندم. در آن دوران من در هفته ۱۸ جلسه آموزشی و آماده‌سازی داشتم. برخلاف بچه‌های هم سن و سالم که تجربیات معمول زندگی داشتند من بیشتر وقتم را در رقابت‌های ورزشی گذراندم. در همین دوران بود که من یاد گرفتم بر روی اهداف زندگی‌ام تمرکز کنم، سخت‌کوش باشم و هیچ‌وقت تسلیم نشوم. زمانی که ۱۵ ساله بودم برای سفری به همراه مدرسه به لهستان رفتیم. در آنجا من با گروهی از دانش‌آموزان روشنفکر و اهل مطالعه آشنا شدم که تاثیر زیادی بر روی من گذاشتند. پس از آن سفر بود که شروع کردم به خواندن کتاب‌های مختلف در زمینه‌های هنر، جامعه‌شناسی، روانشناسی، فلسفه و فعالیت ورزشی خود را متوقف کردم. بعد از مدتی با یک نویسنده و فیلسوف مجاری آشنا شدم که من را با حیطه وسیعی از دانش فلاسفه کلاسیک، مدرن و علم روانشناسی و نظریات بودیسم و تایویسم (Taoism) آشنا کرد. در دانشگاه رشته مهندسی پل خواندم اما در اواسط درس خواندن متوجه شدم که بیشتر از اینکه به ساختن پل بین دو مکان علاقمند باشم به ساختن پل میان مردم علاقمند هستم. بنابراین تصمیم گرفتم محیطم را عوض کنم و هرگز درسم را تمام نکردم.

چگونه تجربیات خود را در تئاتر آغاز کردید؟

بعد از اینکه از دانشگاه بیرون آمدم، به یک گروه تئاتری پیوستم و در آنجا تئاتر فیزیکال و رقص یاد گرفتم و پس از چند ماه اولین اجرای خود را روی صحنه داشتم. دلیلی که باعث شد به تئاتر فیزیکال و رقص مدرن علاقمند شوم، شرایط سیاسی جامعه من در آن زمان بود. من در دهه ۶۰ (دوران کمونیستی) بزرگ شدم زمانی که اکثر مردم از شرایط سیاسی واهمه داشتن و راه دیگری جز دروغ گفتن نداشتن. در مدرسه مجبور بودیم حقیقت را پنهان کنیم در حالی که تنها در محیط خانه می‌توانستیم در مورد موضوعات صحبت کنیم. تمام آن موقعیت‌ها باعث شد که من به ژست و حرکت بیشتر از کلمات اعتماد داشته باشم و همین باعث شد که در کارهای هنری‌ام از کلمات حتی در حالت شاعرانه‌شان استفاده نکنم.

چه تفاوتی میان گروه تئاتری آرتوش به عنوان یک تئاتر آزمایشگاهی و دیگر گروه‌های تئاتری بوداپست وجود دارد؟ در واقع چه اصولی باعث آزمایشگاهی بودن آن می‌شود؟

تئاتر آزمایشگاهی به زمان نیاز دارد. زمانی که ما شروع به انجام تجربیات هنری خود می‌کنیم، ‌اجازه می‌دهیم که این تجربیات به آرامی شکل خودشان را پیدا کنند. اما همیشه باید هسته اصلی و موضوعی که تجربیات بر حول آن شکل می‌گیرد را پیدا کنیم. ما با ذهنی باز و بدون اینکه به نقطه پایان فکر کنیم دست به تجربه می‌زنیم. در کارهای هنری که در آرتوش شکل می‌دهیم، در ابتدا هیچ متن نوشته شده‌ای در کار نیست بلکه متن اثر در انتها نوشته می‌شود. وقتی پروسه کار تئاتری شروع می‌شود، به پایان آن فکر نمی‌کنیم بلکه تنها به کنکاش خود ادامه می‌دهیم و در موضوع مورد کند و کاو، عمیق و عمیق‌تر می‌شویم.

ویژگی دیگر آزمایشگاهی بودن، شیوه کار گروهی در آرتوش است. تمام اعضا در جریان تولید اثر هنری به شکل خلاقانه سهیم هستند. در واقع تلاش من این است که این انرژی خلاقانه گروهی بیرون‌ریزی شود و همه افراد در روند تمام کارها از جمله ایده‌پردازی، طراحی لباس، آکسسوار، صحنه و حتی تمیز کردن مکان تمرین شرکت داشته باشند.

آیا برای ایده‌های اجرایی در آرتوش منبع الهامی دارید؟

کارهای اجرایی من در آرتوش از هم جدا نیستند. تمام کارهای من یکی هستند که در ادامه هم می‌آیند. من هیچ‌وقت به یک اجرای جدید فکر نمی‌کنم. من فقط روند فکر کردن را ادامه می‌دهم و کار هنری جدید خودش را به من نشان می‌دهد. بگذارید اینگونه تعریف کنم، من زمانی می‌توانم خوشحال باشم که محیط اطراف‌ام به من احساس خوبی دهد. به همین دلیل سعی می‌کنم محیط اطرافم را در یک هارمونی مناسب نگه دارم و این شاید خودخواهی من است که چون می‌خواهم خوشحال باشم، آدم‌های اطرافم را خوشحال می‌کنم. سپس این سوالات به ذهن من می‌رسد که چطور می‌توان دنیا را زیباتر کرد؟ چگونه می‌شود هارمونی را در روابط نگه داشت؟ من از خود سوالات زیادی می‌پرسم و گاهی اوقات جواب آن‌ها را در کارهای هنری‌ام پیدا می‌کنم. گاهی اوقات این احساس ممکن است بوجود بیاید که دارم کارهای هنری شبیه بهم خلق می‌کنم اما از زوایای مختلف و از مسیرهای متفاوت. در واقع می‌توان اینطور گفت که کار هنری جدید من، یک رویکرد جدید است به تمام سوالاتی که داشته‌ام و هنوز دارم.

وقتی در مورد زندگی صحبت می‌کنیم و به مفاهیمی نظیر: "من تنها اینجا نیستم بلکه همه جا هستم" و یا "من تنها نیستم بلکه با همه هستم" فکر می‌کنیم، تفاوت بزرگی میان "دروازه باد" (Gate of wind) (کار جدید گروه آرتوش که در بهار به اجرا می‌رود) و "دریپ کنن" (Drip Canon) (یکی از اجراهای سابق گروه آرتوش) وجود ندارد. دریپ کنن در مورد جامعه است. هر قطره یک فرد است. وقتی قطره تنهاست انگار اصلا وجود ندارد اما اگر قطره در کنار قطرات دیگر قرار گیرد، در کنار هم می‌توانند دریا و یا حتی اقیانوس شوند. دروازه باد، ‌بیشتر در مورد ضمیر خودآگاه است. اینکه چگونه ضمیر خودآگاه ما کار می‌کند و تفاوت بین ذهن و ضمیر خودآگاه چیست؟

"تای چی" (Tai Chi) براساس فلسفه تایوییسم (Taoism) بنیان گذاشته شده است در این فلسفه اعتقاد دارند که درون هر شخص مانند یک روستاست و تعداد زیادی انسان در درون هر فرد زندگی می‌کنند. همچنین معتقدند که هر فرد ۳۳ ایگو (Ego) دارد. در فلسفه غربی، ایگو به یک فرد تعلق دارد در حالی که در فلسفه شرق، ایگو به معنای یک کل یکپارچه است که به اجزای زیادی تقسیم شده است و ضمیر خودآگاه جهان به همه تعلق دارد.

سیستم تمرینات و شکل دادن اثر هنری در آرتوش به چه شکل است؟

این سیستم به این شکل است که من موضوع کار را برای اعضای گروه توضیح می‌دهم تا به یک درک مشترک از موضوع برسیم. زمانی که تمام اعضای گروه در یک مکان ذهنی یکسان قرار می‌گیرند، تولیدات خلاقه هنری حول همین درک مشترک شکل می‌گیرند. آرام آرام هر ایده‌ای مکان خودش را پیدا می‌کند و زمانی که تمام ایده‌های هنری موجودیت پیدا می‌کنند، حرکت می‌کنند و بهم نزدیک و ازهم دور می‌شوند و شبکه‌ای جدید را خلق می‌کنند. در واقع من باید حرکات آن‌ها را زیر نظر بگیرم و قوی‌ترین آن‌ها را تشخیص دهم و بفهمم که چه چیزی باعث می‌شود که آن‌ها بهم نزدیک شوند.

در واقع آنها خودشان تصمیم می‌گیرند که چه زمانی در کنار هم قرار گیرند و این تصمیم من نیست. من باید تمام این ایده‌ها را احساس کنم و صبر کنم که این ساختاری که با ضمیر آگاه جمعی شکل می‌گیرد، خودش را نشان دهد. گاهی اوقات صبر و تحملم را از دست می‌دهم و آنها را در کنار هم قرار می‌دهم و بعد از مدتی تشخیص می‌دهم که ساختار درستی بوجود نیامده است. گاهی اوقات نیز آن‌ها دقیقاً در لحظات آخر به شکل درستی در کنار هم قرار می‌گیرند. زمانی که کار هنری، موجودیت پیدا می‌کند  من با آن ارتباط می‌گیرم و باهم کنش و واکنش داریم. در واقع این رابطه باید رابطه خوبی باشد تا به من یاد دهد چطور با این موجود جدید رفتار کنم.

279307_3362057236_2000_1333

از آنجایی که شما تای چی هم تدریس می‌کنید و در کارهای هنری که تولید می‌کنید گاهی از فرم‌های تای چی بهره می‌برید، در این مورد چه نگرشی دارید؟

من به جهان هستی و انرژی که در آن وجود دارد اعتقاد دارم. من باور دارم که هر چیزی که در جهان وجود دارد (چه خوب، چه بد) دلیلی برای وجود داشتن دارد. باید بتوان تعادل بین خوب و بد را بوجود آورد. اگر برای انجام کار خوبی زیاد پافشاری کنیم همان موقع داریم برای انجام کاری بد، پافشاری می‌کنیم. من برای تای چی احترام زیادی قائل هستم چرا که بوسیله انجام تای چی می‌توان تعادل بین این دوگانگی را بوجود آورد.

منظورتان از این دوگانگی چیست؟

این دوگانگی می‌تواند ذهن و جسم باشد یا روز و شب یا شادی و غم و یا هرچیز دیگری که به دو قسمت متضاد تبدیل شده است. تلاش من این است که پا از حیطه دوگانگی فراتر بگذارم.

آیا از رویکرد فلسفی خاصی در اجراهای‌تان بهره می‌برید؟

در مدت زمان خلق اثر هنری، رویکردهای فلسفی مختلفی به ذهنم می‌آید، من در موردشان فکر می‌کنم ولی نمی‌توانم از هیچ‌کدام از این رویکردها نام ببرم. من می‌شنوم، می‌خوانم و به آن‌ها فکر می‌کنم اما سپس تمام‌شان را فراموش می‌کنم و اجازه می‌دهم که کارهای هنری من در روند خلاقه‌ای که دارند خودشان را تعریف کنند. افکار من از طریق کارهای هنری‌ام خودشان را تعریف می‌کنند، از طریق کاری که انجام می‌دهند و نه تنها افکار من.

 

نمایش "سوآرم" محصولی از استودیو آرتوش به کارگردانی گابور گدا،  ۲۳ بهمن‌ماه در سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در سالن قشقایی به روی صحنه آمد.