سرویس تئاتر هنرآنلاین: در ادامه سلسله نشست‌هایی هنرآنلاین با هنرمندان و پیشکسوتان عرصه تئاتر کودک و نوجوان در این بخش به سراغ حسین فدایی‌حسین رفته‌ایم. او از نوجوانی به عرصه تئاتر وارد شده و از معدود نویسندگان و پژوهشگران تئاتر کودک و نوجوان است. ضمن اینکه در زمینه کارگردانی نیز فعال است. در دو گفت‌وگوی گذشته با ناصر آویژه و امیر مشهدی عباس در خصوص تئاتر کودک و نوجوان گپ و گفتی داشتیم و در این بخش نظرات و پیشنهادات حسین فدایی‌حسین را درباره جشنواره و تئاتر کودک و نوجوان می‌خوانید:

 

 

آقای فدایی‌حسین لطفاً از نحوه ورودتان به عرصه تئاتر بگوئید.

متولد 1345 هستم. در سن 9 سالگی به دلیل شرایط کاری پدرم از تهران به قم رفتیم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، احساس کردم که ادامه تحصیل فایده‌ای برایم ندارد. چند شغل را در فاصله دو سه ماه تجربه کردم اما هچ‌یک برایم جذابیت نداشت. این دوره با آشنا شدن من با یک اثر نمایشی همراه شد. البته پیش از آن و در دوران ابتدایی نمایشی را در یک اردوی فرهنگی دیده بودم. مسجدی در خیابان ری وجود داشت که من در برخی دوره‌های آموزشی آن شرکت کردم و شاهد برخی فیلم‌ها و تئاترها در آن بودم. آن زمان با کانون پرورش فکری کودک و نوجوان قم هم در ارتباط و به این واسطه نمایش‌هایی را تماشا کردم. خاطرم است نمایشی با عنوان "می‌رویم خورشید را آزاد کنیم" را آن زمان تماشا کردم. نقاشی هم می‌کردم اما تا پیش از تماشای این نمایش به تئاتر فکر نمی‌کردم. همان زمان از شخصی به نام محمدرضا عباسی امجد جویای دوره‌های آموزشی تئاتر شدم و او گفت که برخی دوره‌های آموزشی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان قم برگزار و به اجرای نمایش منتهی می‌شود. برای حضور در دوره‌های جدید آموزش ثبت‌نام کردم و همان شروع فعالیت نمایشی من شد. در مجموع تاریخ تئاتر کودک و نوجوان قم بسیار برجسته است. به این ترتیب فعالیت را در سال 1360 با تئاتر کودک و نوجوان آغاز کردم و بعدها متوجه شدم که متد و شیوه آن دوره آموزشی از کانون پرورش فکری مرکز تئاتر تهران گرفته شده بود و در ابتدا و تا پیش از تربیت افراد تئاتری متخصص، مدرسانی نیز از تهران در قم حضور پیدا می‌کردند. در سن نوجوانی و پس از طی دوره آموزشی همراه با بازی‌های نمایشی، نخستین تئاترمان را به صحنه بردیم. نمایشی با عنوان "اسماعیل اسماعیل" را با برداشتی از رمان حمید گلابدره‌ای و با موضوع جنگ در قم، اصفهان و تماشاخانه برج آزادی به صحنه بردیم. اینها به همان سال 60 و 61 بر می‌گردد. پس از آن کانون پرورش فکری قم به دلیل اجرای طرح توسعه حرم تعطیل شد. ادامه فعالیتم را در مقطع دبیرستان دنبال کردم. البته با جذبم به تئاتر اشتیاقم برای ادامه تحصیل زیاد شد چرا که آقای امجد به من گفتند که اگر می‌خواهی هنرمند موفقی باشی لازم است که ادامه تحصیل دهی. به اتفاق دو تن از دوستانم و به شکل آزاد تئاتر را دنبال کردیم و پس از تأیید و راهنمایی آقای امجد نمایش‌مان را اجرا می‌کردیم. البته موضوع بیشتر این آثار نمایشی به موضوعات مدرسه در آن زمان مربوط می‌شود و نقدهایی را به برخی مسائل وارد می‌کردیم. به طور مثال نمایشی با نقد "طرح کاد" اجرا کردیم که مورد توجه و استقبال مسئولان مدرسه و مربیان تربیتی هم قرار گرفت. تا اینکه حوزه هنری قم تأسیس شد البته در این فاصله کانون پرورش فکری قم هم مجدد آغاز به کار کرد هر چند که به صراحت گفتند این کانون تئاتر نمی‌خواهد. بنابراین مدتی در دبیرستان به فعالیت‌مان ادامه دادیم و پس از تأسیس حوزه هنری قم در سال 68 زمانی که من هم در مقطع کارشناسی در رشته طراحی صنعتی به واسطه علاقه‌ام به امور فنی مشغول به تحصیل شده بودم، همان دوره‌های آموزشی آقای امجد را پیش گرفتیم و با هنرجویان جدیدی که از مدارس جذب شده بودند تمرین و آموزش تئاتر را آغاز کردیم. با نمایش‌های کودک کارمان را شروع کردیم و در سال 69 نخستین نمایشم را با نام "ماجرای جنگلبان" در سالن قدس حوزه هنری قم به صحنه بردم. تلاش کردم همه هنرجویان در این اثر به فعالیت مشغول شوند. نخستین جشنواره تئاتر سوره را به مدت 10 روز در قم برگزار کردیم و فضایی برای اجراهای بیشتر در این شهر ایجاد شد. سال بعد طول جشنواره 45 روز شد، سال بعد به 90 روز رسید و در سال بعد تمام طول سال را در حوزه هنری قم اجرای نمایش داشتیم. هر نمایش به مدت یک هفته به صحنه می‌رفت. تعداد گروه‌های قم محدود بودند، بنابراین از گروه‌‌های تئاتری دیگر شهرستان‌ها هم دعوت کردیم که در قم به مدت یک هفته اجرا داشته باشند. شناخت ظرفیت بالای نمایش در شهری مانند قم آن زمان انجام شد. من در سال 74 و برای نخستین بار یک کار پژوهشی در این زمینه انجام دادم. آماری در زمینه تعداد اجراهای طی سال گرفتم. ظرفیت سالن 200 نفر بود و ما در روز با 4 سانس اجرا میزبان 800 تماشاگر بودیم. این عدد را البته با احتساب تعطیلی‌های سال در 350 ضرب کردم و به رقم بالایی از تماشاگر طی یک سال رسیدیم. تعداد دانش آموزان قم آن زمان را بر این تعداد تماشاگر تقسیم کردم و به آمار عجیبی رسیدم و دریافتم اگر این روش با توجه به تعداد تماشاگر در سال ادامه پیدا کند، یک دانش آموز هر 11 سال یک‌بار فرصت تماشای یک نمایش را در قم پیدا می‌کند. با توجه به این آمار اگر می‌خواستیم سالی یک نمایش برای هر دانش آموز اجرا کنیم باید ظرفیت سالن‌های‌مان را 11 برابر می‌کردیم. پس باید 11 سالن می‌ساختیم. البته آن یک نمایش هم باید آنقدر تأثیرگذار می‌بود که یک سال خوراک فرهنگی دانش آموزان را تأمین کند. زمانی ما در رسانه ملی تنها دو شبکه تلویزیونی داشتیم و با هجمه رسانه‌ها مواجه نبودیم. درحال حاضر با وجود امکانات رسانه‌ای که فرزندان‌مان در طول روز با آن درگیر هستند، باید برای رساندن آن‌ها به تعادل رفتاری روزی یک تئاتر برای آنها نمایش دهیم. تئاتر انسان‌ها را به تعادل می‌رساند آن هم در شرایط سخت زندگی و هجوم اخبار و مشکلات در طول شبانه روز.

آموزش و پرورش چه کمکی می‌تواند در این زمینه انجام دهد؟ همین اواخر آموزش و پروش مانع اجراهای تئاتر در مدارس شد و گروه‌های نمایشی اجازه اجرا در مدارس را ندارند.

نظام آموزش و پروش باید یک زمانی به این نتیجه برسد که یک سیستم و سازوکاری را برای کمک در مسیری که پیش گرفته است به استخدام گیرد. ما دو واژه آموزش و پرورش را کنار هم گذاشته‌ایم و باید به این مهم معتقد باشیم. اگر سر در مدارس به عبارت آموزش و پرورش اشاره کرده‌ایم باید به هر دوی این موارد به یک اندازه توجه کنیم. زمانی که مدارس با اتوبوس دانش آموزان را برای تماشای تئاتر می‌آوردند به واژه پرورش متعهد بودیم در حالی که امروز وزارت آموزش نام درست‌تری برای این نهاد است و پرورش فراموش شده است. زمانی مربیان پرورشی در مدارس اتاق مشخصی داشتند. کدام یک از مدارس به موضوع پرورش توجه می‌کنند. آنها بر این باورند که باید در قالب مفاد درسی به موضوعات پرورشی و فرهنگی توجه کنند. در حالی که 10 درصد نیاز دانش‌آموز هم تأمین نمی‌شود. ما برای پرورش به مربی نیاز داریم و نه معلم. آموزش و پرورش باید در کنار هم پیش روند. اتفاقی که پیش از انقلاب رخ داد و من نمونه آن را در کانون پرورش فکری دیدم این بود که کانون، پرورش را وظیفه خود می‌دانست. پای این مهم ایستاد و وجه پرورشی، آموزش و پرورش را تأمین می‌کرد. دانش آموزان با پایان زمان مدرسه راهی کانون می‌شدند اما پس از انقلاب ما به این مهم و نقش اثرگذار کانون‌ها توجه نکردیم. آموزش و پرورش نه تنها در مسیر پرورشی خود به شکل استوار ادامه نداد بلکه کانون پرورش فکری هم به عنوان بخشی که می‌توانست به شدت کمک حال این وزارتخانه باشد و در نقش بازوی راست آموزش و پروش ایفای نقش کند به دلیل کم‌توجهی‌ها، تبدیل به یک مرکز بسیار منفعل و بدون کارکرد شد. البته مراکز دیگری مانند حوزه هنری پس از انقلاب تشکیل شد و الگویی مانند کانون پرورش فکری را پیش گرفت اما سرمایه‌گذاری در این بخش بر روی هنر حرفه‌ای انجام شد بدون توجه به این نکته که کانون بر روی کودکان و نوجوان سرمایه‌گذاری می‌کرد و بر آنها متمرکز شد. نکته دوم اینکه آموزش و پرورش کتاب را پایه قرار داد و حوزه هنری، هنر و هنرمند متعهد را هدف قرار داد؛ یعنی نه کتاب به عنوان پایه قرار گرفت و نه به فرزندان کشور بها داد. البته جشنواره‌هایی چون سوره بودند که نمایش‌های کودک در کنار بخش بزرگسال در آن اجرا می‌شد. گویی آن زمان بیشتر تئاتر کودک و نوجوان را به رسمیت می‌شناختیم اما بسیاری به دلیل حس نکردن ضرورت این وجه از هنر تئاتر از آن فاصله گرفتند تا اینکه پس از سال‌ها حوزه هنری استان تهران با عنوان حوزه هنری کودک و نوجوان نامگذاری شد که این موضوع اتفاق خوشحال کننده‌ای بود. البته هنوز هم دقیق مطلع نیستم که چه تعریفی برای حوزه هنری کودک و نوجوان مشخص شده و دستور کارشان چیست. تاکنون تعدادی کتاب و محصول فرهنگی مانند "شکرستان" دیده‌ام که در این زمینه منتشر شده اما ندیده‌ام که بر روی دیگر هنرها سرمایه‌گذاری شود. لازم است حوزه هنری کودک و نوجوان در دیگر استان‌ها هم دفاتری داشته باشد اما چنین اتفاقی رخ نداده است. بنابراین باید به همان وزارت آموزش و پرورش برگردیم و رنسانی در این وزارتخانه برای بازگشت به دوران توجه به بخش پرورش در کنار آموزش رخ دهد. متأسفانه وضعیت اسف‌باری را در این بخش شاهد هستیم. اگر مدیریت یکی دو سال اخیر آموزش و پرورش در بخش معاونت امور هنری این وزارتخانه نبود ما باید کم‌‌کم با تمام فعالیت‌های هنری خداحافظی می‌کردیم. یک تک جشنواره در قالب تئاتر یا فعالیت‌های فرهنگی دانش آموزان هم در حال تعطیل شدن بود. به هر روی آموزش و پرورش هیچ برنامه‌ای برای بخش پرورشی خود ندارد. هنر ابزار و امکانی برای پرورش دانش آموزان است که اتفاقاً به شدت آن را دوست دارند پس چرا ما از این امکان استفاده نکنیم. نمی‌خواهم بگویم که باید رویکردهای تکنولوژیکی را در مدارس کنار بگذاریم اما به همان نسبت به هنر هم باید توجه کنیم. در حال حاضر بنا به سلیقه و خواست مدیران و به شکلی محدود در مدارس شاهد اجراهای تئاتری هستیم. البته من شاهد اتفاقاتی اسف‌باری در این باب بوده‌ام. به طور مثال حراست آموزش و پرورش اجازه اجرای تئاتر را در مدارس نمی‌دهد مگر اینکه آنها از چند خان مجوز عبور کنند و به همین واسطه مدیرانی مخفیانه گروه‌ها را به مدارس دعوت می‌کنند. اسفناک‌تر اینکه درست است گروه‌های نمایشی اجازه اجرا ندارند اما بسیاری از اجراکنندگان جُنگ به سخیف‌ترین شکل ممکن برنامه‌هایی را بدون هیچ‌گونه ممانعتی در جشن‌ها و مناسبت‌ها اجرا می‌کنند و این توجیهی است که برنامه آنها در قالب یک رویداد به وقوع پیوسته است. حتی نمایش‌ها درباره موضوع روز دانش‌آموزان و مدارس هم اجازه اجرا ندارند و من خودم با این مشکل مواجه شده‌ام که تنها با داشتن لابی و ارتباطات شخصی فرصت اجرای نمایش در مدرسه‌ای مهیا شده است. این وضعیتی است که باید فکری به حال آن کرد و آموزش و پرورش باید متوجه شود که تئاتر هم یکی از تکنولوژی‌‌های آموزشی است. در حال حاضر این رویکرد در جهان دنبال می‌شود و جدا از تولیدات ویژه کودکان و نوجوانان، حوزه تئاتر و نمایش آموزشی در مدارس به سرعت گسترش پیدا کرده و ما باید به این امکان جهانی توجه کنیم.

حسین فدایی حسین

اتفاق مبارکی که اخیراً رخ داده است اینکه انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس هم بخشی از فعالیت‌هایش را به تئاتر کودک و نوجوان اختصاص داده است و قرار است سالن سوره میزبان آثار این بخش هم باشد.

البته این تصمیم‌گیری‌ها بر مبنای یک سری گرایشات شخصی است. به طور مثال مدیری که در حال حاضر در آن بخش قرار گرفته به این مسئله علاقه‌مند است. فرهنگسراها هم همین وضعیت را دارند. فرهنگسرایی مانند فرهنگسرای "ابن سینا" به دلیل علاقه شخصی مسئولان تقریباً روزانه میزبان 4 گروه نمایشی است. اما باز هم می‌گویم که اتفاق اصلی باید در آموزش و پرورش رخ دهد هر چند که سالن‌های تئاتری ما هم باید به نمایش کودک و نوجوان بیش از پیش بها دهند. اینکه ما تنها دو سالن نمایشی برای حوزه کودک و نوجوان در نظر داریم اتفاق چندان خوشایندی نیست و باعث تأسف است.

در صورتی‌که 20 سال پیش در تئاتر شهر هم نمایش کودک و نوجوان به صحنه می‌رفت.

هر چه دنیا بیشتر به کودک و نوجوان توجه می‌کند ما در حال کنار زدن آن هستیم. یکی از علت‌ها درگیری مردم به مسائل اقتصادی و چالش دولت‌ها با مسائل سیاسی است. در این میان توجهی به فرهنگ و کودک و نوجوان نشده است. در حالی‌که این کودک و نوجوان است که باید تِرَن انقلاب را حرکت دهند. این میزان توجه به مسائل سیاسی زیادی و از بین برنده سرمایه‌های آینده جامعه است. امکانات داخلی تا حدی به ما اجازه فعالیت فرهنگی را می‌دهد. درگیری‌های سیاسی ما را نسبت به مسائل فرهنگی کم توجه کرده است. در صورتی‌که در انقلاب ما بر مسائل فرهنگی تاکید شده است اما این جمله محقق نشده است. چه بسا ما مانع بسیاری از برنامه‌هایی که پیش از انقلاب آغاز شده بودند، شدیم. به همان نسبت که کودکان درگیر اطلاعات و آموزش هستند باید به مسائل پرورشی آنها هم توجه شود.

آقای فدایی‌حسین شما یکی از پژوهشگران و نمایشنامه‌نویسان حوزه تئاتر کودک و نوجوان هستید. وضعیت این بخش را چگونه ارزیابی می‌کنید و به نظرتان غفلت از این دو بخش به چه دلیل بوده است؟

پژوهش، تولید و آموزش سه شاخه وابسته به هم هستند و اگر توقع پیشرفت و تحول در هر عرصه‌ای را داریم باید هر سه این بخش‌ها را با هم پیش رویم. باید آموزش وجود داشته باشد که تولید استاندارد داشته باشیم و سپس باید برای ارائه راهکار در راستای روند ایجاد شده، پژوهشی برای ارزیابی تولید داشته باشیم. پژوهش بدون تولید اتفاق نمی‌افتد. پژوهش مبتنی بر تولید است و آموزش، تولید و پژوهش باید به ترتیب پیش روند. ما آموزش و پژوهش را فراموش کرده‌ایم و تنها به تولید توجه می‌کنیم. این‌گونه، تولیدمان شکل روبنایی، لحظه‌ای، آنی و دقیقه نودی به خود می‌گیرد و برنامه‌ریزی بلند مدت نخواهیم داشت. با اعلام فراخوان، سالن‌ها و جشنواره به تکاپو می‌افتیم که متنی را ارائه دهیم و در صورت انتخاب تولید را در دستور قرار دهیم. نمایشنامه‌نویسی به بخش تولید بر می‌گردد. ما باید یک سازوکار تعریف و برنامه‌ریزی شده برای آموزش در حوزه تئاتر کودک و نوجوان داشته باشیم. به جز تعدادی کتاب آموزشی، هیچ چیزی با عنوان آموزش تئاتر کودک و نوجوان وجود ندارد و اکثر افراد براساس علاقه شخصی و تجربه دراین عرصه فعالیت می‌کنند. فردی برای تئاتر کودک و نوجوان آموزش ندیده است، مگر افرادی که به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسند و در خارج از کشور در این زمینه آموزش‌هایی را کسب کرده‌اند. بدون آموزش نمی‌توانیم شاهد تحول و اتفاقات عجیب و غریب در این حوزه باشیم. اغلب فعالان تئاترِ بزرگسال، به دلیل آموزش در این حوزه فعالیت حرفه‌ای را پیش گرفته‌اند و گاهاً به واسطه گرایش‌های شخصی و ذوق و سلیقه همان تئاتر حرفه‌ای را با کودکان و نوجوان ادامه دهند. به نظر می‌رسد آن روند حتی بهتر از روند افرادی است که بدون هیچ اطلاع و آموزش در زمینه کودک و نوجوان تولید نمایش می‌کنند. حداقل آن افرادی که در زمینه تئاتر بزرگسال آموزش دیده‌اند و کار خود را با کودک و نوجوان مطابقت می‌دهند، عملکرد بهتری دارند چون تئاتر را می‌شناسند و در این زمینه آموزش دیده‌اند. هر چند که ممکن است آموزشی در زمینه روانشناسی کودک و نوجوان پشت سر نگذاشته باشند که آن هم دست یافتنی است.

سهم دانشگاه‌ها در حوزه تئاتر کودک و نوجوان تا چه اندازه باید مورد توجه قرار گیرد؟

دانشگاه باید به تئاتر کودک و نوجوان توجه کند و گرایش‌هایی در قالب رشته و موضوع برای این بخش تعریف شود. گرایش تئاتر کودک و نوجوان می‌تواند در حوزه دانشگاهی تئاتر ایجاد شود. در حال حاضر انتظار داشتن رشته تئاتر کودک و نوجوان انتظار بالایی است. اینکه از چند واحد اختیاری توقع ایجاد رشته را داشته باشیم، شدنی نیست. البته سال‌هاست دوستان علاقه‌مند به تئاتر کودک و نوجوان تلاش‌هایی در دانشگاه تهران انجام داده‌اند. نشست‌هایی برگزار و شرح درس‌هایی نوشته شده است و من هم بخشی از این شرح درس‌ها را تنظیم کرده‌ام؛ اما من به شخصه چندان در این باب خوش‌بین نیستم. ما به لحاظ کتاب‌های تخصصی تئاتر کودک و نوجوان تأمین هستیم. آمار دقیقی ندارم اما بیش از 50 کتاب اختصاصی تئاتر کودک و نوجوان برای ایجاد رشته وجود دارد اما با این حال بهتر است با گرایش کار را آغاز کنیم. ما تا بخش آموزش را مورد توجه قرار ندهیم، نمی‌توانیم توقع تولید خاصی داشته باشیم. البته نمی‌توان انتظار داشت صرفاً دانشگاه به این بخش توجه کند. کتاب‌ها و منابع آموزشی خوبی در زمینه تئاتر کودک و نوجوان وجود دارد که می‌توانند در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرند. جشنواره تئاتر کودک و نوجوان پس از وقفه‌ای به مدت حدود 3 سال پیش از سال 1385، بزرگ‌ترین کاری که انجام داده است انتشار تعداد زیادی کتاب به بهانه جشنواره بوده است. طبق آماری که از انتشارات نمایش در این رابطه گرفته‌ام، فعال‌ترین ناشر در زمینه تئاتر کودک و نوجوان این انتشارات بوده است به ویژه در بخش نشر کتب آموزشی. در زمینه نمایشنامه‌نویسی هم انتشارات سوره مهر، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان و انتشارات مدرسه بسیار پرکار بوده‌اند. امسال و از سال 85 تا 96 ما به 51 جلد عنوان کتاب در حوزه کودک و نوجوان رسیدیم و این اتفاق بزرگی به شمار می‌رود. لازم است دیگر ناشران هم به این مسئله توجه کنند. اگر اعتماد انتشارات نمایش به من و دیگر همکارانم نبود چنین دستاوردی حاصل نمی‌شد. مطمئنم اگر خواست دبیر جشنواره نباشد، شرایط مالی انتشارات اجازه انتشار این تیراژ کتاب را نمی‌دهد و حمایت‌های مالی جشنواره‌ها به این موضوع کمک کرده است. باید اعتراف کنیم که نشر کتاب در حوزه تئاتر کودک و نوجوان به دبیر جشنواره وابسته است. جا دارد از فعالان تئاتر کودک و نوجوان بپرسیم که چه تعداد از این آثار را خوانده‌اند و از آنها در مسیر تولید و کار حرفه‌ای کمک گرفته‌اند؟ آموزش و پروش باید به سراغ کتاب‌های آموزشی در زمینه آموزش هنرهای نمایشی برود و فعالان تئاتر دانش آموزان را به خواندن این کتب تشویق کنند تا بتوانیم انتظار یک سری تغییرات را در حوزه آموزش تئاتر داشته باشیم. آموزشگاه‌ها هم باید به تربیت مربی و کارگردان تئاتر کودک و نوجوان توجه کنند. البته برخی آموزشگاه‌ها به این سمت رفته‌اند.

حتی در این دوره از جشنواره تئاتر کودک و نوجوان هم چنین رویکردی مورد توجه قرار گرفته است. آقای فدایی حسین بسیاری از افراد به دلیل مشکلات کمتری که این بخش برای فعالیت دارد وارد عرصه تئاتر کودک و نوجوان می‌شوند و تولید نمایش‌های شادی‌آور و موزیکال بدون پشتوانه فکری در دستور کار برخی گروه‌ها قرار گرفته هر چند که تا چند سال پیش از این شاهد چنین رخدادی نبودیم؟

در گذشته تئاتر کودک و نوجوان همپای تئاتر بزرگسال تولید و اجرا می‌شد. فعالان این عرصه تجربه‌های بسیاری داشتند و آموزش دیده بودند. هر فردی به خودش اجازه ورود به عرصه تئاتر کودک و نوجوان را نمی‌داد. از زمانی به بعد مسئله کودکان ساده گرفته شده و تلویزیون هم به آن دامن زد. شما اگر به برنامه‌های کودک در سال‌های آغازین انقلاب دقت کنید در می‌یابید که آنها کودکان و نوجوانان را به شدت جدی می‌گرفته‌اند. شما مجریان آن دوره را با مجریان فعلی و ادبیات کلامی‌شان مقایسه کنید. تلویزیون یک رسانه مؤثر است و بر مخاطب اثر می‌گذارد. نمایش‌های تلویزیونی برای کودکان و نوجوانان سطح انتظار آنها را مشخص می‌کند و در ادامه سطح سلیقه فعالان تئاتر کودک و نوجوان هم پایین می‌آید. این یک روند طبیعی است و وقتی تلویزیون به این سمت می‌رود، گروه‌های نمایشی هم این روند را پیش می‌گیرند و فرزندان ما هم از همه آثار راضی هستند. کدام متخصص روانشناس بر این آثار تلویزیونی نظارت دارند؟ اغلب مجریان کودک و نوجوان در تلویزیون اطلاعات لازم را در ارتباط با این گروه سنی ندارند. ما در حال رفتن به بیراهه هستیم و تلویزیون تئاتر را سخیف کرده است. وِاژه‌ای است که من به شدت بر روی آن حساس هستم و تأکید دارم که به هیچ عنوان بر روی پوستر نمایش‌هایم درج نشود و آن عبارت "تئاتر شاد و موزیکال" است. مشکل از همین نکات کوچک شروع می‌شود. وقتی دقت می‌کنید در می‌یابید که معنی تئاتر موزیکال و در مجموع آثار موزیکال هم چیز دیگری است. اینها نمایش‌های کف و هورا هستند و موجب شده‌اند که اغلب نمایش‌ها به دلیل استقبال مخاطب به این سمت روند. هر چند هستند نمونه آثار که با تفکر تولید شده و اجراهای موفقی هم دارند هر چند که کار بسیار سختی است. کدام نویسنده یک سال بر روی نمایشنامه خود وقت می‌گذارد و آن را با فکر می‌نویسد؟ چطور می‌توانیم به نمایشنامه‌های خوب برسیم؟ نویسنده‌های ما باید اصل مطالعه در حوزه تئاتر کودک و نوجوان و نمایشنامه‌نویسی باشند. در این زمینه تحصیل کنند، تئاتر کودک را بشناسند، کودکان و نوجوانان را دوست داشته باشند و بدون تظاهر آنها را تحت تأثیر قرار دهند. هستند افرادی که کودکان را پول و اسکناس می‌بینند و بدون علاقه و فقط با هدف سود اقتصادی در این زمینه کار می‌کنند. یکی از پرسش‌های من از فعالان تئاتر کودک و نوجوان این است که آیا تا به حال شده تا خود را در سطح فیزیکی به اندازه این گروه سنی پایین بیاورید؟ برای درک آنها باید این کار را انجام داد تا بتوان دنیا را از نگاه آنها تماشا کرد. ما باید با کودک و نوجوان هم‌زبان شویم و اعتماد آنها را جلب کنیم. بچه‌ها ما را غول می‌بینند. اگر فردی دو برابر ما قد داشت هم به همین شکل در نظر ما جلوه می‌کرد. وقتی این اتفاق نیافتاده است شاهد تولید آثاری هستیم که کودک و نوجوان با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند چون زبان، زبان آنها نیست. زبانی است که مد شده و ما هم به عنوان تولیدکننده اثر نمایشی از آن استفاده می‌کنیم. بازیگران فعال در زمینه تئاتر کودک و نوجوان هم درک درستی از این گروه سنی ندارند و در مجموع ساده‌انگاری بلای جان این عرصه شده است. ما فکر می‌کنیم نمایش کودک یک کار ساده‌انگارانه است اما به نظر من این یک توهین به آنها است. تئاتر کودک و نوجوان در درجه اول تئاتر است و باید اثری در این عرصه ایجاد شود که استانداردهای یک اثر نمایشی را داشته باشد و تنها مخاطب است که در این میان تغییر کرده است. قرار نیست یک سری عناصر را از نمایش بگیریم چون مخاطب ما کودک و نوجوان است.

حسین فدایی حسین

به نظر شما تا چه اندازه با استانداردهای جهانی در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فاصله داریم؟

اگر بخواهیم معدل بگیریم، به لحاظ تکنیک و محتوا فاصله از زمین تا آسمان است. البته این بدان معنا نیست که کاری در این بخش انجام نشده است. البته هستند گروه‌هایی که راهکار را در این دیده‌اند که به اتفاق گروه‌های خارجی، آثار مشترک تولید کنند. به نظر می‌رسد تئاتر در کلیت خود تفاوتی بین کشورهای مختلف ندارد. تفاوت در دیدگاه‌هاست. سطح دیدمان را در حوزه تئاتر کودک و نوجوان پایین آورده‌اند و تعامل با دیگر کشورها موجب می‌شود که در این زمینه تجدیدنظر کنیم. یکی از راهکارهای جشنواره، اجرای آثار خارجی در ایران است هر چند که به لحاظ هزینه‌ای که می‌شود ما آنگونه که باید از تجربه آنها بهره نمی‌گیریم و استفاده زیادی از حضورشان نمی‌شود. آنها باید فرصت اجرای عموم پیدا کنند.

آیا آثار گروه‌های خارجی در جشنواره کیفیت لازم و مطلوب را با توجه به محدودیت‌های ما دارا هستند؟

این هم خود جای بحث دارد. ما نمی‌توانیم آثار خارجی راه‌یافته به جشنواره را برآیند آثار موفق خارجی در نظر بگیریم چرا که پارامترهای بسیاری در انتخاب آثار نقش دارند. تعداد اعضای گروه، موضوع نمایش و میزان سنخیت آن با شرایط فرهنگی ما و تمایل گروه‌ها به اجرا در ایران بسیار مهم است. برخی گروه‌ها برای حضور در عرصه‌های بین‌المللی دو تا سه سال به کشور میزبان نوبت می‌دهند تا اثرشان را به اجرا ببرند. این مهم از مسیر حضور گروه‌های نمایشی ایران در فستیوال‌های مهم خارج از کشور تأمین می‌شود. گروه‌های تئاتری باید در رویدادهایی مانند "فستیوال اسیتیج" حضور یابند. این فستیوال دارای برنامه‌ریزی‌های بلند مدت است و حضور در این رویداد می‌تواند برآیند کلی از وضعیت تئاتر کودک و نوجوان به ما دهد. با آوردن 10 گروه از خارج کشور با اشراف به شرایط انتخاب گروه‌ها، نمی‌توانیم جشنواره را بین‌المللی در نظر گیریم. زمانی می‌توانیم عنوان بین‌الملل را به جشنواره‌های‌مان دهیم که توسط گروه‌های برگزیده و موفق نمونه‌هایی را در کشور به علاقه‌مندان نشان دهیم. متأسفانه به هر روی روند تولید در مسیر ساده‌انگاری قرار گرفته که نزولی است و آینده خطرناکی دارد مگر اینکه فکری به حال این ماجرا کرد. در درجه اول نویسنده‌ها باید برای نوشتن امنیت شغلی داشته باشند و ما نیاز به متن داریم. ترجمه کار راحتی نیست اما این نیاز را حس می‌کنم که چون نویسنده‌ای نداریم که عمر خود را در عرصه تئاتر کودک و نوجوان بگذارد، حداقل آثار خارجی موفق را با ترجمه در اختیار گروه‌ها قرار دهم. البته برخی نویسنده‌ها ترجمه را مانعی برای دیده شدن فعالیت خود می‌دانند در حالی که ترجمه کمک می‌کند تا ما سطح کیفی و فضای حاکم بر تئاتر جهانی کودک و نوجوان را داشته باشیم. تا به حال این اتفاق رخ نداده است که ما پژوهشی در آثار "دیوید هود" از نویسندگان برجسته تئاتر کودک و نوجوان داشته باشیم. آیا به این نکته توجه داشته‌ایم که این نویسنده حتی یک‌بار هم خود را تکرار نکرده و از زاویه نگاهش به کودکان و نوجوانان دور نشده است؟ فانتزی آثارش فوق‌العاده است و به عقیده من این انسان یک فیلسوف در حوزه ادبیات نمایشی کودک و نوجوان است. اگر امکانی فراهم شود که فردی همچون "دیوید هود" به ایران سفر کند و بنویسد، می‌توان امیدوار بود که در آینده تعدادی متن قابل قبول داشته باشیم. در حال حاضر بسیاری از کارگردانان ما خودشان متن‌های‌شان را می‌نویسند. نمی‌گویم که این خوب است یا بد اما زمانی چرخه استاندارد ایجاد می‌شود که نویسنده و کارگردان هر یک با تمرکز بر روی کار خود به تولید دست زنند. در زمینه پژوهش عرصه‌ای برای فعالیت وجود ندارد. یکی از این عرصه‌ها سمینارها است. ما در مجموع از بعد از انقلاب بیش از سه سمینار در حوزه تئاتر کودک و نوجوان نداشته‌ایم. یکی از سوی آموزش و پرورش و در راستای تعلیم و تربیت انجام شده است که به اوایل دهه 80 بر می‌گردد. پس از آن سمیناری در دانشگاه تهران برگزار شد و سمینار سوم هم در زمان فعال شدن اسیتیج ایران از سوی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان اجرا شد. پس از اینها نه شاهد نشریه تخصصی در زمینه تئاتر کودک و نوجوان بوده‌ایم نه شاهد فعالیت پژوهشی خاصی بوده‌ایم. کتاب "پداگوژی" رحمت امینی و نمایش خلاق خانم آناهیتا غنی‌‌زاده از معدود آثار این حوزه است. متأسفانه سمینارهای ما هم چندان علمی نیست. سال گذشته از سوی اسیتیج جهانی کتابی با عنوان "تئاتر کودک و نوجوان؛ فرهنگ و اجتماع" شامل مجموعه مقالات علمی و دانشگاهی در این بخش منتشر شد. شما اگر مقدمه این کتاب را بخوانید با روند برپایی یک سمینار آموزشی و تفاوت‌های نمونه‌های خارجی آن آشنا می‌شوید. اینکه مقاله شما در زمان خوانش مورد انتقاد هیأت علمی قرار گیرد، اشتباه است. اگر آن مقاله ایراد دارد پس نباید در آن فرصت خوانده شود. سمینار جای ایراد گرفتن نیست و اصلاحیه‌ها و نقدها باید پیش از برپایی سمینار اعمال شوند. خیلی نمی‌توان به روند پژوهشی در این زمینه امیدوار بود هر چند که آن گرایش دانشگاهی اگر اتفاق افتاد، تحولی در مسیر تولید را شاهد خواهیم بود.

امسال بیست و پنجمین دوره جشنواره تئاتر کودک و نوجوان برگزار می‌شود. نظر شما در ارتباط با این رویداد چیست؟

جشنواره یک ویترین است برای عرضه آثاری که در طول سال تولید شده و اجرا رفته است. به همین دلیل نباید فکر کنیم که تمام موجودی ما این نمونه است. متأسفانه جشنواره‌گرایی موجب شده که جشنواره تمام ویترین ما شود و همه چیز بر روی آن متمرکز شود. البته چون شرط جشنواره اجرای عموم است، عده‌ای با چاپ پوستر و اجراهای سوری خود را به جشنواره می‌رسانند. اگر این ساز و کار هم ترمیم شود باز هم مسئله حل نمی‌شود چون گروه‌ها ملاک ارزیابی اثر خود را جشنواره و برخورد داوران می‌دانند. داور اصلی مخاطب است و ما به این نکته بی‌توجه هستیم و این یعنی جشنواره‌زدگی. جشنواره به لحاظ حضور داوران تبدیل به معیاری برای سنجش آثار شده است. چون من خودم هم در حوزه داوری تجربیاتی دارم، نقدی به این بخش وارد نمی‌کنم چون داوری یک وظیفه و مسئولیت بر دوش داور است و مطمئن هستم داوران ما سعی می‌کنند قضاوت درستی داشته باشند هر چند که ممکن اشتباهاتی را هم مرتکب شوند. البته ما در صورتی به داوری جشنواره اهمیت می‌دهیم که اثرمان انتخاب شود و در غیر اینصورت بر این باوریم که داوری حق را زیر پا گذاشته است. با این دید جشنواره برگزار نشود، بهتر است و اگر هزینه آن به شکل عادلانه در اختیار گروه‌های تهرانی و شهرستانی قرار گیرد شاید گزینه بهتری باشد و اتفاقات بهتری رخ خواهد داد. اینکه داوری به شکل مشترک در حوزه کودک و نوجوان رخ می‌دهد در آن کلیت اهمیتی ندارد چون به هر روی داور انتخاب شده، سطح قابل قبولی در تشخیص آثار دارد. داور انتخاب شده آنقدر آگاهی دارد که فلان کار ویژه کودکان بوده و اثر دیگر برای مخاطب نوجوان تولید شده است. بزرگترین مشکل ما این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان ما امکان تماشای تئاتر کودک و نوجوان ندارند. در حال حاضر تنها مرجع مدافع تئاتر کودک و نوجوان، انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر است. به جای پرداختن به این بحث‌ها ببینیم چطور می‌توان امکان بیشتری برای تماشای تئاتر در گروه سنی کودک و نوجوان فراهم کرد. 

در حال حاضر مشغول چه فعالیتی در حوزه تئاتر کودک و نوجوان هستید؟

بزرگترین مشغله و دغدغه من در راستای صحبتهایم در همین مصاحبه، فراهم کردن امکانی است که بتوانم تعداد بیشتری از کودکان و نوجوانان را با تئاتر مواجه کنم. اینکه من ادعا می‌کنم باید روزی یک تئاتر به فرزندان‌مان نشان دهیم، شدنی نیست اما می‌شود مسیری را برای نزدیک شدن به این هدف پیش گرفت و راهکار نزدیک کردن آنها، درگیرشدن‌شان با تئاتر است. اگر جایی مثل مدرسه در حوزه تئاتر ایجاد شود، یک تعداد گروه در مدرسه شکل می‌گیرد پس کودک و نوجوان با مقوله تولید، اجرا و تماشای تئاتر درگیر می‌شوند. اخیراً شنیده‌ام که برای برگزاری هفته تئاتر مدرسه برنامه‌ریزی‌هایی انجام می‌شود و این اتفاق خوشایندی است. تئاتر کودک و نوجوان می‌تواند نجات‌دهنده تئاتر حرفه‌ای و نسل آینده باشد. فردی که در کودکی با تئاتر مواجه شود در آینده می‌تواند مخاطب تئاتر را تأمین کند. کودکی که نمایش خوب ببنید در آینده مشتری تئاتر خواهد بود. البته همه اینها به راهکار و سازوکار نیاز دارد. افزایش منابع علمی، تربیت مربیان و ورود نمایشنامه‌ها به کتب درسی از جمله این راهکارها است. بیش از 10 سال است که در زمینه نمایشنامه‌های خواندنی یا قصه نمایش که خوانش آنها برای کودک و نوجوان جذاب است، فعالیت می‌کنم. این شکل از نمایشنامه توضیح صحنه ندارند و از زبان قصه‌گو روایت می‌شود و شخصیت‌ها دیالوگ‌های‌شان را می‌گویند. هنوز هیچ ناشری از این نوع نمایشنامه استقبال نکرده است جز نمونه‌ای که 11 سال پیش توسط کانون پرورش فکری کودک و نوجوان انجام شد و اثری هم با عنوان "کتاب ماسک" در قالب خواندن نمایشنامه و اجرا با ماسک سال گذشته به قلم من منتشر شد. من از شهرستان تماس‌هایی دارم که به نمایشنامه‌های خواندنی علاقه‌مند هستند و جویای نسخ این نوع نمایشنامه هستند. تعدادی کار پژوهشی هم در زمینه تئاتر تعلیمی پیش گرفته‌ام و دو کتاب در این زمینه ترجمه کرده‌ام که قرار است از سوی حوزه هنری منتشر شود. عنوان این اثر "تئاتر، آموزش و ایجاد معانی" نوشته آنتونی جکسون، سردمدار پژوهش در زمینه تئاتر تعلیمی در انگلستان است. "تئاتر و نقش شفابخش آن در آموزش" هم کتاب دیگری است که آن را در این زمینه ترجمه کرده‌ام. در حوزه نمایشنامه سومین مجموعه آقای "اوران هریس" در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان منتشر می‌شود. این مجموعه در ادامه سه مجموعه چاپ شده از آقای هریس بوده است. دو نمایشنامه آلمانی که به انگلیسی ترجمه شده هم توسط من به فارسی برگردانده شده و دیدگاه‌های فلسفی و نویی در حوزه کودک و نوجوان مطرح کرده است. از طرف دیگر دغدغه تولید نمایش هم دارم که البته به دلیل مشغله دچار وقفه شده است. دو سال پیش نمایشی با عنوان "ساحل سنگی" تولید کردم. از آنجایی که معتقدم یک تولید نباید با چند اجرا کنار گذاشته شود، به دو شکل پیگیر بازتولید و برپایی دوره‌های آموزشی در دیگر استان‌ها هستم که آنها هم با امکانات خود اجرای این نمایش را ادامه دهند. در دو استان این اتفاق رخ داده و در تهران هم با گروهی که فعالیتش در حوزه مدارس و فرهنگسراها و کانون‌های تربیتی است، این نمایش بازتولید شده و اکنون در کانون فرهنگی تربیتی سبحان در حال اجرا است. قراری هم با کانون سلمان دارم که این نمایش در آن سالن هم اجرا شود. نمایش‌ها در صورت داشتن امکان اجرا در فضاهای مختلف حیف است که تعداد کمی اجرا داشته باشند. همزمان دو نمایش دیگر را هم با دو گروه متفاوت پیش گرفته‌ام که یکی درگیر مقدمات است و دیگری هم تمرین‌هایش آغاز شده است. یکی از دغدغه‌های بزرگم تربیت مربی تئاتر کودک و نوجوان است. از آنجا که خودم پرورش یافته چنین دوره‌ای هستم، تأثیرش را بسیار حس کرده‌ام. از سال قبل تربیت مربی تئاتر را با حوزه هنری آغاز کرده‌ام. البته از آنجا که عنوان نمایش خلاق در این باب بسیار استفاده می‌شود گاه با نام تربیت مربی نمایش خلاق و گاه با عنوان تربیت مربی تئاتر کودک و نوجوان این روند آموزشی را پیش گرفته‌ام. نمایش خلاق دارای ویژگی‌هایی است که به اجرا ارتباطی ندارد و فرآیند محور است بجای برآیند محور. منتها رویکرد ما به گونه‌ای به سمت تئاتر خلاق پیش رفته به طوری که به اجرا منجر شود. انتظاری که در حال حاضر از مربی تئاتر می‌رود تولید نمایش است در حالی که مربی موظف است در درجه اول به حوزه نمایش خلاق بپردازد و تأکیدش بر پرورش این بخش از هنر نمایش باشد. رویکرد من تئاتر کودک و نوجوانی است که مبتنی بر خلاقیت کودکان و نوجوانان است و تجربیاتی هم در زمینه تئاتر بداهه داشته‌ام و دوره‌های آموزشی را در زمینه تربیت مربی تئاتر خلاق برنامه‌ریزی کرده‌ام.

حسین فدایی حسین

و سخن پایانی...

در خاتمه از مقوله تئاتر کودک و نوجوان دفاع می‌کنم که باید در دو حوزه انجام شود؛ یکی نگاه عموم چه مردم و والدین و چه مدیران و مسئولان آموزش و پرورش به تئاتر کودک و نوجوان و این مهم که تئاتر آینده جامعه را با تربیت یک نسل رقم می‌زند چرا که این عرصه امکانی خوب برای تربیت است. نکته بعدی این است که فعالان تئاتر بزرگسال حوزه تئاتر کودک و نوجوان را هم به رسمیت بشناسند و به اهمیت آن در تحول تئاتر بزرگسال واقف باشند. صحبتی هم با فعالان تئاتر کودک و نوجوان دارم. آنها باید به اهمیت کارشان اشراف داشته باشند چرا که کار بزرگی را انجام می‌دهند هر چند که بسیاری از ما از این راه ارتزاق می‌کنیم. فعالیت در زمینه تئاتر کودک و نوجوان از کار یک پزشک که کودکی را از بیماری و یا خطر مرگ نجات می‌دهد فراتر می‌دانم. ما با هر اجرا تعداد زیادی از انسان‌ها را تغییر می‌دهیم پس نباید به این حرفه تنها به عنوان یک شغل برای امرار معاش نگاه کرد.