سرویس تئاتر هنرآنلاین، بیست و پنجمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان از  29 آبان ماه به دبیری مریم کاظمی در همدان برگزار خواهد شد. به این بهانه بر آن شدیم تا درباره عرصه تئاتر کودک و نوجوان و برگزاری این جشنواره با چند تن از پیشکشوتان و فعالان این عرصه گپ و گفتی داشته باشیم که در بخش نخست این نشست نقطه نظرات و پیشنهادات ناصر آویژه را می‌خوانیم:

 

آقای آویژه از ورودتان به وادی هنر تئاتر بفرمائید؟

سال 1358 با حضور در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نمایشی نوشته صمد بهرنگی بازی کردم. آن زمان 8 سال سن داشتم و به همین واسطه نقش کوچکی به من واگذار شد. اما در مجموع نمایشی حرفه‌ای بود. پس از آن وارد تئاترهای مدرسه‌ای شدم. مربی ما محرم زینال‌زاده بود، هنرمندی که در "بای‌سیکل ران" به ایفای نقش پرداخته است. او آن زمان مربی تئاتر در منطقه 16 تهران هم بود و تیم قدری را گردهم آورده بود. مدتی هم با آقای اسرافیل علمداری کار کردم که در حال حاضر مسئول طرح و برنامه شبکه آموزش سیما هستند. این مربیان همگی برخاسته از آموزش و پرورش بودند.

عموی من کار تئاتر می‌کردند و شعر می‌گفتند. به ایشان گفتم که علاقه بسیاری به کار تئاتر دارم اما ایشان من را جدی نگرفتند. پس از پیگیری‌های من، عمویم دوست‌شان را به نام علی دانش که در حوزه تئاتر به شکل حرفه‌ای مشغول به کار بود را به من معرفی کرد و آدرس آقای دانش را هم در اختیارم قرار داد. آقای دانش را به سختی پیدا و برای حضور در نمایش‌شان ابراز تمایل کردم اما به من گفتند که دیر آمده‌ام و حدود یک هفته دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد. تا این جمله را به من گفتند شروع کردم به گریه کردن و آقای دانش من را دلداری دادند و گفتند که نقش یک بچه محل را در تئاتر به من می‌دهند و کار من در آن نمایش این بود که از یک طرف صحنه به طرف دیگر حرکت می‌کردم. با این وجود یک ساعت پیش از اجرای نمایش در محل حاضر می‌شدم، خودم را در پارک با نرمش گرم می‌کردم و بر سر صحنه می‌رفتم. نخستین کار من تجربه بسیار خوبی برایم بود. همین امر موجب شده که من در حال حاضر حمایت بیشتری از جوانان علاقه‌مند به این عرصه از خود نشان دهم. البته در مواردی هم برخی دوستان به من می‌گویند که شاید این میزان حمایت هم ضرورتی نداشته باشد اما من می‌گویم که اصلاً مهم نیست. زمانی ما خودمان دست و پا می‌زدیم که در مسیر درست قرار گیریم. سال 1361 بود که به اتفاق تعدادی از بچه‌های محل در حدود 12 نفر گروهی را تشکیل دادیم که نمایشی را در محله نازی آباد و کوچه‌ای بن‌بست اجرا می‌کردیم. حتی برای آن بلیت هم درست کردیم و با فروش بلیت نمایش‌مان را اجرا می‌کردیم. خانمی به نام کبری از پنجره ساختمان‌شان بر روی ما آب می‌پاشیدند و از ما می‌خواستند که اجرای نمایش را در آن بن‌‌بست که دیگر تبدیل به محل ثابت اجرای‌مان شده بود، متوقف کنیم. در نخستین تجربه اجرا، یکی از داستان‌های کتاب درسی درباره طفلان مسلم را اجرا کردیم. بلیت نمایش را هم به قیمت یک تومان می‌فروختیم و گویی با این روش جزو نخستین گروه‌های تئاتر خصوصی پس از انقلاب بودیم. من بعدها فهمیدم که در تئاترهای حرفه‌ای قدیم پیش درآمدی وجود داشته است و این را یک‌بار زنده‌یاد مرتضی احمدی به من گفتند که پیش از آغاز نمایش‌ها، این پیش پرده‌خوانی توسط ایشان خوانده می‌شد. ما در همان نمایش‌ها این کار را انجام می‌دادیم. من در نقش پسری به نامه "علی دیوونه" و به شکل توک زبانی پیش درآمدی اجرا می‌کردم و سپس به سراغ آغاز نمایش می‌رفتیم.

نخستین کار حرفه‌ای من سال 1363 در نمایشی به کارگردانی آقای زینال‌زاده با نام "دیوارها سخن می‌گویند" رقم خورد و من در آن نمایش نقش راوی را داشتم. همان زمان آقای حسین جعفری مشغول تولید نمایشی با نام "از اول آدم تا زمان کنونی" بودند که البته بعدها به "یا ثارالله" تغییر نام داد و برای این نمایش به دنبال یک سری بازیگر جوان بودند. ایشان به کمک آقای زینال‌زاده گروهی بالغ بر 50 نفر از مدارس منطقه 16 را گردهم آوردند و در نهایت حدود 20 نفر دانش آموزان مناطق جوادیه و نازی آباد برای آن اثر انتخاب شدیم که من هم در بین‌شان حضور داشتم. برای نخستین بار سه ماه تمرین در تالار وحدت را برای این نمایش تجربه کردیم. آقای رضا سخایی طراح حرکات فرم این نمایشِ دشوار بودند. ایشان با جدیت تمام ما را برای این نمایش آماده کردند و در سال 64 طی یک ماه این اثر در تالار وحدت به صحنه رفت. بهرام ابراهیمی، حسن زارعی و رضا شالچی از جمله بازیگران نمایش "یا ثارالله" به کارگردانی حسین جعفری بودند. پس از پایان آن نمایش، در سال 65 همین تیم با آقای جعفری نمایشی را درباره شهید مدرس در تالار وحدت روی صحنه برد. همزمان در نمایشی با نام "بچه‌های خوب جنگ" به کارگردانی حسین پرستار بازی می‌کردم که در دومین جشنواره تئاتر دانشجویی شرکت کرد در حالی که ما دانشجو نبودیم و حسین جعفری به واسطه رابطه‌ای که با جهاد دانشگاهی داشت این نمایش را در بخش مسابقه جشنواره به نمایش گذاشت و آن زمان بازخوردهای بسیار خوبی به ویژه در بخش بازیگری داشت. در آن نمایش نقش یکی از نوچه‌های یک مرد لوتی را بر عهده داشتم. دیگر تجربه من سال 68 پیش از دوره سربازی بازی در نمایش "خداحافظ" نوشته محمد چرمشیر با کارگردانی حسین جعفری در کنار بازیگرانی همچون زنده‌یاد مجید محسنی و قدرت‌الله پدیدار بود. در این نمایش به اتفاق تعدادی از همان بازیگران گروه قدیمی، نقش پیرمردان خانه سالمندان را بر عهده داشتیم. این نمایش در سالن قشقایی تئاترشهر روی صحنه رفت. پس از آن به دلیل نزدیک شدن به ایام کنکور از عرصه تئاتر فاصله گرفتم. در رشته تئاتر دانشگاه آزاد قبول شدم اما به دلیل آنکه برای ورود به دانشگاه سراسری دورخیز کرده بودم، وارد دانشگاه نشدم. آن زمان قداستی از رشته تئاتر در ذهن خودساخته بودم و به همین واسطه فقط می‌خواستم در دانشگاه سراسری در این رشته تحصیل کنم اما به نظرم بخشی از این تفکر اشتباه است و افراد می‌توانند در هر مدیومی تحصیل کنند.

عاقبت گروه تئاتر "یا ثارالله" چه شد؟

گروه تئاتر "یا ثاراالله" در همان سال 64 و پس از اجرای این نمایش شکل گرفت و تا سال 68 پا برجا ماند. سال نخست ریاست این گروه بر عهده حسین جعفری بود اما در سال‌های بعد دیگر نفرات این وظیفه را بر عهده گرفتند و در مجموع تجربه‌ای خوب از یک کار سازمانی را با این نمایش کسب کردیم. جالب است که بارها پیش آمد کارگردانان سینما هم آن زمان از گروه ما بازیگران آثارشان را انتخاب می‌کردند. به طور مثال آقای محمدرضا هنرمند برخی از بازیگران فیلم "ردپایی بر شن" را از گروه ما انتخاب کردند و برخی از دوستان هم در برابر دوربین مخملباف ظاهر شدند.

کارنامه کاری شما نشان می‌دهد که شما ورود به عرصه تئاتر را از تئاتر بزرگسال آغاز کردید و سپس به تئاتر کودک روی آوردید.

اساساً ورود من به عرصه تئاتر با نمایش بزرگسال بود به طوری که تا مدت‌ها نمی‌دانستم چیزی با عنوان تئاتر کودک هم وجود دارد. من از سال 64 به بعد فقط در تئاترهای بزرگسال به ایفای نقش پرداختم. خدمت سربازی من سال 70 و در شهر اهواز آغاز شد. از آنجا که مدرک تحصیلی من دیپلم بود، گروهبان و درجه‌دار شدم و می‌توانستم پس از زمان اداری از پادگان خارج شوم. به همین دلیل از این فرصت استفاده کردم و با انجمن سینمای جوانان اهواز آشنا شدم. مدت زمان کوتاهی به آزمون ورودی این انجمن فرصت باقی بود و در تمامی شهرستان‌ها این آزمون برگزار شد. من هم در آن شرکت کردم و به عنوان نفر سوم پذیرفته شدم. همزمان با دو سال سربازی در این انجمن به ادامه تحصیل پرداختم. یک گروه نمایشی هم در پادگان تشکیل دادم و از افسر و درجه‌دار گرفته تا سربازان در این گروه با من همراه شدند. یک ماه و نیم تمرین داشتیم و در یک کامیون نمایش را به شکل میدانی اجرا می‌کردیم. شهرهای مانند سوسنگرد، دشت آزادگان، دزفول، هفت گل و دیگر شهرها که وابسته به تیپ لشکر 92 ارتش خوزستان بودند، میزبان آثار نمایشی ما شدند و پس از هر دوره اجرا هم مدت زمان معینی مرخصی داشتیم. در همان زمان، کلاس آموزشی نمایش عروسکی برگزار کردم و فرزندان افسران ساکن در کوی سازمانی اهواز در کلاس‌‌های من شرکت می‌کردند که بسیاری از آنها هم اکنون در همین عرصه فعالیت حرفه‌ای دارند. آن زمان یک نمایش عروسکی را برای این هنرجویان اجرا کردم. به دنبال متن بودم که به یک نوار قصه با عنوان "دالی موشه" برخوردم. بخشی از نمایش را از این نوار قصه برداشتیم و بخش‌های دیگرش را هم از جاهای دیگر و در نهایت با ضبط‌های دو کاست ادیت نهایی انجام و نمایش آماده اجرا شد. پس از پایان دوره سربازی و در اواخر سال 72 و اوایل سال 73 در نمایشی با عنوان "ت مثل تئاتر" به کارگردانی رضا فیاضی با دستیاری خانم مریم معترف کاری از گروه تئاتر "بازی" حضور داشتم که در واقع ورود من به دنیای حرفه‌ای تئاتر محسوب می‌شود. اوایل فاطمه نقوی و مریم کاظمی بازیگران این نمایش بودند که بعدها خانم شهره سلطانی جایگزین فاطمه نقوی شدند. من، حمید گلی، علی فروتن و محمد مسلمی در این نمایش حس کردیم که می‌توانیم به اتفاق یک گروه را تشکیل دهیم و آنجا بود که نطفه گروه "فیتیله‌ای‌ها" بسته شد.

ناصر آویژه

چه شد که در رشته ادبیات فارسی ادامه تحصیل دادید؟

پس از پایان خدمت مقدس سربازی، فکر کردم که باید در دانشگاه ادامه تحصیل دهم اما به دلیل مشغله زیاد زمانی برای درس خواندن نداشتیم. پس از تشکیل گروه "پالام پولوم پیلیش" به اتفاق آقایان حمید گلی، علی فروتن و محمد مسلمی، استان به استان اجرای نمایش داشتیم و برای هر اجرا  12هزار و پانصد تومان دستمزد دریافت می‌کردیم. سال دوم تأسیس دانشگاه پیام نور با شرط معدل دیپلم و بدون کنکور وارد دانشگاه شدم. در حال حاضر مدرک این دانشگاه بسیار معتبر است چرا که افرادی که وارد این دانشگاه می‌شوند فقط دغدغه تحصیل دارند. دیپلم فرهنگ و ادب داشتم از میان رشته‌های موجود به ادبیات فارسی برخورد کردم و البته اگر رشته تئاتر وجود داشت، قطعاً آن را برای ادامه تحصیل انتخاب می‌کردم. البته به نظرم ادبیات فارسی زیربنای فرهنگی کشور ما است. تئاتر هم با ادبیات عجین است و البته این ویژگی هنر تئاتر است که عده‌ای هم به این هنر "جامع العلوم" می‌گویند. یعنی فردی که تئاتر کار می‌کند باید به دیگر علوم هم اشراف داشته باشد. بازیگر باید بتواند اشعار و نثرها را به درستی بخواند که مستلزم دانش ادبی است و باید بتواند نقش خود را تحلیل کند پس باید به دانش روانشناسی مجهز باشد و همچنین ریتم و موسیقی را بشناسد.  من در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی هستم. دو سال پیش در پردیس سینما تئاتر قبول شدم اما وارد دانشگاه نشدم.

به نظر شما فعالیت در عرصه تئاتر نیازمند به داشتن تحصیلات دانشگاهی است؟

بله. اما به شرطی که علم شما با عمل همراه شود. در غیر این‌صورت بسیاری دچار توهم می‌شوند که حق‌شان در این عرصه خورده شده است. تجربه بسیار مهم است. البته که تحصیلات مهر تأییدی بر تجربه شما در مسیر درست است و شما می‌‌توانید تجربیات خود را درون سبک‌های آکادمیک جستجو کنید. علم و تجربه مکمل هم هستند و یکدیگر را می‌سازند.

من همزمان با تحصیل در دانشگاه پیام نور، دوره جامع کارگردانی را در باغ فردوس پشت سر گذاشتم. بخشی از دوستان به سمت گرایش بازیگری پیش رفتند و من دوره جامع را شامل بازیگری، فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی را طی کردم. آقای ابراهیم حاتمی‌کیا از دانشجویان دوره قبل از ما بودند که تا آن زمان 5 فیلم ساخته بودند. بسیاری از دوستانی که کار تجربی می‌کنند در میان راه تصمیم به ادامه تحصیل می‌گیرند و علم را با تجربه خود همراه می‌کنند.

بسیاری از فعالان عرصه تئاتر، علی رغم ورود به حوزه نمایش به سمت تئاتر کودک و نوجوان می‌آیند اما پس از چند سال از این بخش فاصله می‌گیرند. چه شد که شما در تئاتر کودک و نوجوان ماندگار شدید؟

بارها پیش آمد که از این عرصه بروم اما نرفتم. همان سال‌هایی که به اتفاق عباس غفاری و سعید داخ کار کودک انجام می‌دادیم، نمایشی با عنوان "در سوگ حقیقت" به کارگردانی آرزو اسلامی فرزند آقای هادی اسلامی و به مناسبت بزرگداشت ایشان اجرا کردیم. اما پس از مدتی من احساس کردم که بهتر است در عرصه تئاتر کودک و نوجوان بمانم و به شکلی تخصصی به فعالیت خود ادامه دهم و بگویم که ما در این زمینه هم مجهز به تجربه هستیم و هم دانش. من با علم در این عرصه ماندم هر چند که گاهی هم با آثاری در زمینه بزرگسال به صحنه رفتم. سال 82 بود که نمایشی با نام "شب طولانی یلدا" را در قالب یک اثر بزرگسال دفاع مقدسی با بازی خانم مریم سرمدی و آقای علی یعقوب‌زاده به صحنه بردم که در جشنواره تئاتر بانوان هم جوایزی در بخش‌های بازیگری و نمایشنامه دریافت کرد اما از جایی به بعد احساس کردم که تخصص من معطوف به تئاتر کودک و نوجوان است.

از زمانی که تصمیم به فعالیت جدی در عرصه تئاتر کودک و نوجوان گرفتید و حالا که در رشته روانشناسی تربیتی تحصیل می‌کنید، نیاز هنر نمایش علی الخصوص تئاتر کودک و نوجوان را به علم روانشناسی را تا چه اندازه جدی و مهم می‌دانید؟

مخاطب تئاتر کودک بسیار حساس است. به عقیده من، کار ما فعالان عرصه تئاتر کودک و نوجوان مشابه جراحان مغز و اعصاب بوده که حتی با تمام مویرگ‌های ریز بدن یک انسان در ارتباط است. حساسیت این حوزه تا به این اندازه است و اگر امروز کارمان را به درستی انجام ندهیم، اثراتش بعدها مشخص می‌شود. دو سال در آکادمی استاد سمندریان تحصیل کردم. خدایش بیامرزد ایشان همیشه می‌گفتند شما که در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت می‌کنید کارتان به مراتب دشوارتر است چرا که شما مخاطب پرورش می‌دهید. نمایشی با سرکار خانم معترف با نام "قصه‌های من، تو، رستم و شاهنامه" کار می‌کردیم. ما را برای اجرا به شبکه جهانی جام جم دعوت کردند. مجری آن برنامه نوید محمدزاده به همراه یک نوجوان دیگر بود. ایشان گفت که من آقای آویژه را بسیار دوست دارم چون در زندگی من تأثیر بسیاری داشته و یک بار نمایشی بر روی تریلی سیار تئاتر کانون در ایلام اجرا کرده است و من این نمایش را دیدم. مهم است که این نمایش بر روی آن کودک اثر گذاشته بود. آن کودک به عنوان یک مخاطب نمایشی استاندارد دیده بود و این موجب خرسندی من است. ما نیاز داریم کودکان را به خوبی بشناسیم که اگر نشناسیم عملکرد درستی نخواهیم داشت. این که با استفاده از رنگ و موسیقی کاری را به روی صحنه ببریم الزاماً کار کودک انجام نداده‌ایم. فان و سرگرمی بخشی از کار کودک است اما بخش مهم این است که تئاتر کودک و نوجوان ابزاری برای تولید اندیشه است. ما معتقدیم کودکان پیش از ورود به دبستان در دنیای عینی به سر می‌برند و بعدها آرام آرام وارد دنیای ذهنی می‌شوند. دنیای عینی یعنی فضایی که اگر می‌خواهید در آن چیزی را به کودک بفهمانید باید همانند آن را به او نشان دهید. مثلا آموزش اعداد را با کمک گرفتن از شکل پیش بگیرید. در چنین دنیایی که درک کودک از جهان پیرامون پایین است نمی‌توان موضوعات فلسفی را به او اثبات کرد. البته شاید بتوان این کار را انجام داد اما باید همان موضوعات را در قالب تصویرسازی و معادل‌سازی مطرح کرد. می‌توان از مرگ و تولد به او گفت اما باید در قالب داستان‌های تصویری آن‌ها را روایت کرد.

زمانی در تئاتر شهر هم کار کودک اجرا می‌شد اما امروزه تالار هنر و کانون پرورش فکری کودک و نوجوان میزبان آثار نمایشی در این بخش هستند. آیا تا به حال پیگیر این موضوع بوده‌اید که حداقل یک سالن از مجموعه تئاترشهر به حوزه نمایش کودک و نوجوان اختصاص یابد؟

ما در سالن شماره دو تئاتر شهر، نمایش "نون مثل نظم" را اجرا کردیم. دوره‌ای که مجید جعفری رئیس تئاتر شهر و آقای محمد بهرامی مدیر روابط عمومی بودند. ما آن زمان با سیلی از جمعیت شامل والدین و فرزند مواجه می‌شدیم در حالی که بسیاری از آثار بزرگسال آن‌گونه که باید با استقبال مواجه نمی‌شدند. حتی زمانی نمایش‌های تأثیرگذار کودک مانند آثار آقای ابوالقاسم معارفی در تالار وحدت اجرا شد. اتفاقاً شاید یکی از دلایل دور شدن بسیاری از همکاران ما از وادی تئاتر کودک همین بود که به واسطه اجرا در فضاهایی مانند تئاتر شهر و تالار وحدت با تئاتر بزرگسال آشنا شدند و از عرصه نمایش کودک فاصله گرفتند. شاید تخصصی شدن سالن‌های نمایش کودک از جهاتی خوب باشد اما اگر اجراها در تمام شهر پخش می‌شد به لحاظ کیفی آثار بهتری را شاهد بودیم.

متأسفانه فعالان عرصه تئاتر کودک و نوجوان با کمبود سالن مواجه هستند. فرهنگسراها هم به لحاظ قانون مالیات بر ارزش افزوده که البته حذف شد مدتی از این فضا دور شدند.

 متأسفانه بسیاری از تغییرات مدیریتی در سال‌های اخیر انجام شد و مدیران به این نتیجه رسیدند که شاید تخصصی کردن سالن نمایش کودک گزینه بهتری باشد. اوایل بسیاری تالار هنر را نمی‌شناختند و به یاد دارم اوایل دهه 70 این سالن فقط برای تمرین گروه‌های نمایشی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

ناصر آویژه

البته خوشبختانه این‌روزها در بخش تئاتر خصوصی، سالن‌هایی به این اجراها اختصاص داده می‌شود که با استقبال درخور توجهی هم مواجه می‌شوند. شما به عنوان یکی از پیشکسوتان تئاتر کودک و نوجوان با چه مشکلاتی در این بخش روبرو هستید؟

در ظاهر مسئولان به این حوزه اهمیت می‌دهند اما در باطن این‌گونه نیست. در زندگی خودمان دقت کنید ما تا اندازه زیادی به فرزندان‌مان بها می‌دهیم پس چرا فرزندان‌مان همیشه می‌گویند بزرگسالان آنگونه که باید به آنها اهمیت نمی‌دهند؟ در اینجا مرادمان اهمیت دقیق و جدی است. این بدان معناست که فرزند ما نباید فکر کند و صرفاً یک مصرف‌کننده است. فرزند ما دلش گفت‌وگو می‌خواهد و اینکه نظراتش در زندگی خانوادگی مورد توجه قرار گیرد. درست است که جشنواره داریم اما کجا دیده‌اید که یکی از فعالان عرصه تئاتر کودک و نوجوان عضوی از هیأت امنا باشد؟ کجا دیده‌اید این فعالان در حوزه داوری جدی گرفته شوند؟ اگر با دقت بیشتری فضای تئاتر کودک و نوجوان را جدی بگیریم بخشی از مشکلات تئاتر بزرگسال حل خواهد شد چرا که تئاتر کودک زیربنا و پرورش‌دهنده مخاطب است. مخاطب پرورش یافته می‌تواند زیربنای تئاتر پرورش یافته باشد. تنها نیاز ما بودجه نیست. گاه نیازمند گفت‌وگو با یکدیگر هستیم. سال‌هاست افرادی مانند آقای داوود کیانیان به این نکته اشاره می‌کنند که در دانشگاه رشته تئاتر کودک و نوجوان نداریم. شما امروزه افرادی را می‌بینید که قائم مقام جشنواره‌ها می‌شوند که تخصص، پژوهش و وجهه خاصی در عرصه تئاتر کودک و نوجوان ندارند. این افراد در این حوزه هم ورود پیدا کرده‌اند چون به زعم برگزارکنندگان انسان‌های امینی هستند. من به واسطه یکی از آثار حدود دو سال با آقای رضا بابک نشست و برخاست کردم. آیا شما می‌دانید ایشان یکی از بنیانگذاران تئاتر کودک و نوجوان در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی ایران با آثاری ماندگار است؟ چه شده که ایشان می‌گویند من دیگر پایم را در این جشنواره‌ها نمی‌گذارم. ایشان تاریخ شفاهی تئاتر کودک و نوجوان حداقل در یک برهه زمانی هستند اما آیا مدیران آنگونه که باید از تجربیات ایشان بهره گرفته‌اند؟ شاید محتوای آثار نمایشی در برهه‌ای از تاریخ سوگیری سیاسی داشت اما باز هم مسیری برای کسب تجربه ایجاد کرد. به گفته آقای بابک مدتی خواستند از تجربیات ایشان استفاده کنند اما هیچ اتفاق ثمربخشی رخ نداد و حتی هزینه رفت و آمد ایشان را هم مدیران تئاتری متقبل نشدند. من مدتی عضو شورای هنری تالار هنر بودم که البته هنوز هم هستم. نگاه ما این است که در کنار چند اثر سرگرم‌کننده، آثاری را هم به شکل جدی، هدفمند و دارای مفاهیم و با موضوع عمیق و اجتماعی تولید شوند که اتفاقاً مورد استقبال مردم و حتی اهالی تئاتر قرار گرفت. به نظرم با تلاش این روند باید ادامه داشته باشد. در بخش تخصیص بودجه هم حوزه تئاتر کودک با اجحاف مواجه است. مگر نمی‌گوییم که تئاتر با تئاتر فرق نمی‌کند پس چرا به یک اثر 15 میلیون تومان کمک هزینه اجرا می‌دهیم و به اثری دیگر 100 میلیون تومان. شما همان 100 میلیون تومان را در این بخش هزینه کنید و ما هم با یک گروه حرفه‌ای اثری در حوزه تئاتر کودک تولید می‌کنیم. در نمایش "شاپرک‌ها" صدای آقای رضا بابک به صورت افتخاری پخش شد. طبعاً در اثری دیگر می‌توانم از ایشان به عنوان بازیگر نمایش کمک بگیرم. آقای محسن حسینی یکبار به من گفتند که حاضرند در نمایش من بازی کنند. ایشان بازیگر و کارگردان بنامی هستند و من از حضور ایشان بسیار خرسند می‌شوم اما به شرطی که بتوانم از عهده دستمزدشان بر بیایم. این مشکلات دست به دست می‌دهند و سطح کیفی آثار را کاهش می‌دهند. اینگونه نمی‌توان به گروه‌هایی که با کمترین بودجه اثری را به صحنه می‌آورد خرده گرفت. نگاه‌مان را باید به تئاتر کودک و نوجوان عمیق کنیم و این عمیق بودن تعریف دارد. دانشگاه می‌تواند به رشد این بخش کمک کند. امیدواریم پیگیری‌ها در این زمینه به نتیجه رسد.

آیا شما به برگزاری جشنواره در این شکل انتقاد دارید؟

من نمی‌‌خواهم فقط گله کنم که همین جشنواره را هم از ما بگیرند هر چند که دوره‌ای با تعطیلی جشنواره هم مواجه شدیم. ایراد من هم به جشنواره و هم به نحوه برگزاری آن این است که ما قائم به ذات و فردگرا هستیم. اگر عده‌ای سال‌ها و بالغ بر 25 دوره در این جشنواره کار کرده‌اند و بعد به یک‌باره بعضی‌ها تصمیم به تغییر در برخی از بخش‌ها می‌گیرند، آیا این تصمیمات کارشناسی شده است؟ چه افرادی در اتاق‌های فکرشان حضور دارند؟ چه شده که به این نتیجه رسیده‌اند که نگاه تخصصی در تئاتر کودک و نوجوان برداشته شود و علی‌رغم تفاوت‌ها هر دو بخش را یک سری داور مورد ارزیابی قرار دهند. فرم و شکل کار نوجوان عمیق‌تر است و کار کودک در سطح پایین‌تری از مفهوم‌رسانی به مخاطب قرار دارد. اینگونه است که به یک‌باره تمام آثار بخش نوجوان پذیرفته می‌شوند. اینکه بخش کودک و نوجوان را در داوری با یکدیگر ادغام کنیم نگاهی اشتباه است. چطور می‌توان چند سال با یک رویه پیش رویم و به یک‌باره آن را تغییر دهیم. من می‌گویم این تصمیمات جدی، کارشناسی شده و بر مبنای تجارب قابل اعتنا نیست.

متأسفانه بیشتر از چهره‌ها، در راستای تبلیغات جشنواره استفاده می‌شود تا هم فکری و مشاوره.

دقیقاً همینطور است. آقای بابک پشتوانه این رویداد هستند پس نباید فقط در برخی موارد داوری بخشی را برعهده داشته باشند. به یاد دارم آقای داوود کیانیان خودشان گفتند که دیگر دوره من برای حضور داشتن در جمع هیأت انتخاب و داوران گذشته است و نسل جدید باید وارد این بخش شوند. من هم پس از سال‌ها تجربه و به پشتوانه همین بزرگان وارد هیأت انتخاب یکی از جشنواره‌ها شدم. اینکه فکر کنیم چون نیازمند بودجه بخش‌هایی همچون استانداری هستیم پس باید در داوری از چهره‌ها استفاده کنیم، نگاهی اشتباه است.  

به نظر شما نقاط قوت جشنواره کدام‌اند؟

دوام این جشنواره در بیست و اندی دوره بسیار خوب است. ایرادی هم به برگزاری جشنواره در همدان وارد نیست. البته مدتی این جشنواره در شهرهای اصفهان، بم و زاهدان برپا شد. به نظرم ایرادی ندارد که این جشنواره به شکل ثابت در یک شهر برگزار شود. درست مانند جشنواره کن که همواره در همان شهر کن برپا می‌شود. البته سیاست‌گذاری استانی نباید بر این جشنواره‌ها اعمال شود و نگاه ملی و بین‌المللی را باید در نظر داشته باشیم. متأسفانه سطح کیفی بسیاری از آثار بین‌المللی چندان قابل قبول نیست. البته میزان جوایز مالی هم قابل تأمل است. مگر نمی‌گوییم این آثار خروجی یک سال تلاش گروه‌های تئاتری است پس جایزه یک میلیون تومانی خود یک ایراد است. حتی ما بعضاً می‌شنویم به دلیل بالا بودن تعداد نفرات گروه‌ها، آثار برای ورود به جشنواره انتخاب نمی‌شوند. این اتفاق درباره نمایش من با گروه 28 نفره رخ داد. جشنواره امسال را با شعار "حقوق شهروندی کودک" مزین کردند اما این نوع نگاه نشان می‌دهد تنها کیفیت ملاک انتخاب‌ها نیست. بازتاب اجتماعی اجرای ما تا اندازه‌ای بسیار زیاد بوده است پس چطور می‌شود این نوع نگاه پیش آید. من به دنبال منافع خود در جشنواره نیستم. من نخستین فردی بودم که سال گذشته انتقاد خود را به ادغام دو بخش کودک و نوجوان به شکل شفاهی مطرح کردم اما مجدد شاهد این رخداد در این دوره هستیم. من شنیده‌ام دو کار از همدان رد شده اما مجدد به جشنواره راه یافته است. اینکه می‌گویم سیاست‌های استانی نباید به جشنواره وارد شود همین است که به شرط سرمایه‌گذاری در جشنواره، آثار بدون کیفیت را وارد این فضا کنیم.

با توجه به محدودیت‌های موجود، آیا با استانداردهای جهانی در حوزه تئاتر کودک و نوجوان فاصله داریم یا خیر؟

خیر. اتفاقاً گروه‌هایی داریم از شهرهای اصفهان، همدان، تهران و مشهد که خودشان با خارج از کشور ارتباط دارند و آثار بسیار خوبی را بدون وابستگی به هیچ ارگانی در جشنواره‌های خارجی آلمان، ترکیه و تایلند اجرا می‌کنند. جوایز بسیاری هم دریافت می‌کنند که نشان می‌دهد به لحاظ محتوا از تئاتر جهان جلوتر هستیم چرا که پیشینه تئاتر ما بر مبنای محتوا شکل گرفته هر چند که شاید در بخش فرم و شکل کاستی‌هایی وجود داشته باشد که آن هم به کمبود امکانات بر می‌گردد. من در کانالی عضو هستم که بخش‌هایی از تئاترهای دست اول کودک و نوجوان را به اشتراک می‌گذارد و فضایی برای آشنا شدن ما با آثار خارجی فراهم می‌شود. البته بهتر است فضای تعامل در سطح بالاتر ایجاد شود. من در اجراهای خارجی متوجه شدم که تئاتر کودک و نوجوان در ایران به ویژه آثار همسو با آئین‌ها و سنتی ما برای‌شان بسیار جذاب است. البته که در حوزه کار مدرن آنها سرشار از پروداکشن هستند و انیمیشن‌های روز مانند "شرک" و "دیو و دلبر" را به تئاتر تبدیل می‌کنند. این امکان هنوز در ایران وجود ندارد. من معتقدم قدم‌ها را در این بخش باید به آرامی برداشت تا در و تخته در این حوزه با یکدیگر جور در بیایند. آداب و سنن در ناخودآگاه جمعی ما در حرکت هستند اما متأسفانه ما بارها و بارها نسبت به آنها بی‌توجه بوده‌ایم. لازم است از اینها با تکیه بر نیازهای امروز مردم در عرصه تئاتر کودک و نوجوان بهره گیریم.

سرنوشت گروه "فیتیله‌ای‌ها" چه شد؟

ما سال‌ها در کنار یکدیگر کار کردیم هر چند که من مدت‌هاست از این دوستان جدا شده‌ام اما هر یک به واسطه تجربه همان سال‌ها، فعالیت‌های مستقل و تخصصی را پیش گرفته‌ایم.

در حال حاضر مشغول به چه فعالیتی هستید؟

در حال تولید نمایشی با عنوان "قصه‌های عمو شبلی" برای اجرا در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم که بر اساس داستان زندگی "شل سیلوراستاین" و نگاه او به جهان  نوشته شده است. نگاهی که پر از شادی و نشاط بوده است؛ شاید به قصه‌های نمایشی او هم بپردازم اما بیشتر توجهم به اندیشه او معطوف است. در مرحله انتخاب بازیگر هستیم و امیدوارم این نمایش در کانون روی صحنه رود. البته برنامه‌هایی هم برای اجرای مجدد "شاپرک‌ها" دارم و با سالن‌های مختلفی در این‌باره صحبت کرده‌ام.

ناصر آویژه

و سخن پایانی...

امیدوارم با تغییر نیت‌ها، عمل ما هم اصلاح شود. امیدواریم آثاری تولید کنیم که در آینده تأثیر خوبی از آنها را روی فرزندان‌مان شاهد باشیم. معتقدم با کودکان کار کردن نیازمند صبر بیشتری است. اگر فردی اثری با نگاه تازه وارد این عرصه کرد اما فروش قابل توجهی نداشت، باز هم مورد حمایت ما قرار گیرد و طرد نشود چون مطمئناً در آینده تأثیر خود را خواهد گذاشت.