سرویس تئاتر هنرآنلاین: تئاترهای سیاسی پینتر چیزهایی درباره‌ رواج شکنجه و استبداد به جهان می‌گوید که جهان ترجیح می‌دهد فراموشش کند. مایکل بیلینگتون در حالی با او دیدار کرده که در حال آماده‌سازی برای ایفای نقش بازجوی سادیستیک در نمایش "پیک آخر" بود.

تئاتر سیاسی دقیقا چیست؟ می‌تواند ابزاری باشد برای بحث درباره مسائل عمومی، مثل مورد دیوید هر و دیوید ادگار. می‌تواند منبع اطلاعاتی باشد، مانند درام‌های مستند ترایسیکل از جمله "رنگ عدالت" فراموش ناشدنی. همچنین می‌تواند چنان که هارولد پینتر نشان داده است، ابزاری باشد برای خلق تصاویر برجسته‌ رنج؛ برای جلوگیری از تمایل ما به قول خود پینتر به "چپاندن آشغال‌ها زیر فرش" وقتی پای نقض حقوق بشر به میان می‌آید.

این گفت‌گو زمانی انجام شد که نمایش‌های سیاسی پینتر ناگهان احیاء شدند. "زبان کوهستان" و "خاکستر به خاکستر" در رویال کورت به نمایش درآمدند. پینتر در تئاتر "نیو امبسدور" در نمایش "پیک آخر" نقش نیکلاس، یک بازجوی دولتی بی‌رحم را بازی می‌کند. هر سه‌ این نمایش‌ها پس از آن به عنوان بخشی از فستیوال دوهفته‌ای پینتر راهی "لینکلن سنتر" نیویورک شدند که شامل تولیدات دابلینز گیت "بازگشت به خانه"، "منظره"، "نوعی آلاسکا"، نسخه‌های تئاتر المیدای خود پینتر از نمایش‌های "جشن" و "اتاق" و بازسازی نادری از "تک‌گویی" است.

وقتی در نظر بگیرید که در اکتبر پینتر "سرزمین هیچکس" را با کورین ردگریو و جان وود کارگردانی خواهد کرد، که نسخه‌ سینمایی شاه لیر را نوشته که تیم راث امیدوار است آن را کارگردانی کند، که موضوع پروفایل بی‌بی‌سی آرینا است و بهار آینده در تورمینا جایزه‌ تئاتر اروپا را دریافت می‌کند، روشن است که در سن ۷۰ سالگی چندان خیال بازنشستگی ندارد.

اما علیرغم برنامه‌ کاری فشرده‌اش، هنگامی که با پینتر برای صرف نوشیدنی عصرگاهی دیدار می‌کنم، به نظر کاملاً آرام می‌رسد. تنها نسخه‌ فرسوده نمایشنامه "پیک آخر" بر روی میز این بازیگر را لو می‌دهد که هنوز مضطربانه در تلاش است بر دیالوگ‌هایش مسلط شود: پینتر با شوخ‌طبعی اعتراف می‌کند که چون آنها را نوشته است، دلیل نمی‌شود که خودبه‌خود آنها را از بر باشد. اما علیرغم اینکه این نمایشنامه سال ۱۹۸۴ درباره‌ بازجویی و شکنجه، در سرتاسر جهان تولید شده است، آیا مسئله‌ای زیبایی‌شناسانه‌ را طرح نمی‌کند؟ اگر از ابتدا بپذیریم که شکنجه بد است، آیا تنش دراماتیک را از بین نمی‌برد؟

پینتر می‌گوید: "موافقم، اغلب دشوار است که درام سیاسی را دراماتیک کرد. من معتقدم که نیکلاس در پیک آخر باید به نوعی به دار آویخته، غرق و تکه تکه شود. به همان اندازه، نظام سانسور زبانی که در زبان کوهستان درباره‌اش می‌نویسم، عمل سرکوبی ملموس است. من نمی‌توانم راهی برای عذرخواهی فرد یا نظام بیابم. تنها می‌توانم امیدوار باشم که آنچه رخ می‌دهد را به طور دقیق توصیف کنم. اما در حالی که زبان کوهستان مجموعه‌ای از تصاویر خشونت‌بار است، "پیک‌ آخر" فکر می‌کنم که پیچیده‌تر است. وقتی که روی صحنه می‌روم، نقش یک هیولا را بازی نمی‌کنم، با اینکه او قطعاً هیولاوار است، اما انسان است. نیکلاس مردی درمانده است که به دنبال تایید از سوی قربانی مرد خود است، درباره‌ عشقش به خدا، کشور و طبیعت صحبت می‌کند و همواره در تلاش است که مبنایی فلسفی برای اعمال خود بیابد." تنها لازم است که به اطراف‌تان نگاه کنید تا رهبران جهان را ببینید که دقیقاً همین کار را می‌کنند. جورج دبلیو بوش همواره معترض است که او سرنوشت جهان را در اندیشه دارد و درباره‌ "افراد آزادی‌دوست" که به دنبال حمایت از آنهاست، هیاهو می‌کند. دلم می‌خواهد مردم "آزادی‌گریز" را ببینم. اما در گفتمان سیاست جهانی، دوگانگی تمامی میان سخن و عمل وجود دارد و این جزئی است از آنچه درباره‌ آن در این نمایشنامه می‌نویسم."

آنچه جذاب است این است که بسیاری در حرفه‌ پینتر هم دوگانگی‌ای را میان نمایشنامه‌های رازآلود نخستین و قطعیت‌ خشن نمایشنامه‌های سیاسی اخیر می‌بینند. اما احیای اخیر نمایشنامه‌های "جشن تولد" و "گلخانه" نشان داده است که پینتر همیشه دغدغه‌ سرکوب سیاسی را داشته است و چنان که خودش هم می‌گوید، او از آن دست نویسنده‌هایی نیست که با برنامه‌ یا نقشه‌ هنری روشنی شروع به کار کند. فرآیند خلاقه هر چه که بنویسد همان است.

او می‌گوید: "شرایط من شرایط من است. من بطور معمول، عموماً با تصاویر سروکار دارم و در حین عمل نوشتن به چیزهایی برمی‌خورم. به عنوان مثال در "وقت مهمانی"، یک مهمانی خصوصی است و چیزی که بیرون در خیابان اتفاق می‌افتد. اما بخشی از متن است که بسیار مورد علاقه‌ام است و آن جایی است که زنی به نام داستی مدام درباره‌ برادرش جیمی می‌پرسد و از سوی شوهرش به او گفته می‌شود که این موضوع در دستور کار نیست: "چیزی که اشتباه گرفتی، عزیزم، چیزی که به کل اشتباه گرفتی اینه که تو هیچ دستور کاری نداری."

وقتی این را می‌نوشتم، نمی‌دانستم که به شکل تماماً شاعرانه‌ متفاوتی جیمی در نهایت ظاهر می‌شود. ناگهان خود را در حال نگاه کردن به در یافتم، تمام شخصیت‌های دیگر بی‌حرکت بودند و از این در مردی وارد شد که به وضوح مرده بود. نمی‌دانستم که چنین چیزی رخ می‌دهد تا زمانی که اتفاق افتاد. و با اینکه نمی‌خواهم پیک آخر را لو بدهم- اگر کسی بخواهد آن را ببیند- نمی‌دانستم که آخرین خط چه می‌خواهد باشد تا زمانی که آن را نوشتم. فقط می‌گویم که انواع متفاوت و بسیاری از تئاتر سیاسی وجود دارد و بسیار نمایشنامه‌هایی که بسیار تحسین‌شان می‌کنم: "آنتیگون"، "ننه‌ دلاور"، "همه‌ پسران من". اما اگر به موضوعی سیاسی بپردازم، باید به روش خودم انجامش دهم. پدیده خود صحبت می‌کند. برایم اتفاق می‌افتد. و بعد اگر بخت یار باشد، روی صحنه روی می‌دهد."

پینتر به تایید خودش، نویسنده‌ای شهودی است تا فرضیه‌فروش: نمایشنامه‌نویسی که سلسله‌ای از تصاویر را دنبال می‌کند تا ببیند که به کجا می‌رسند. اما اگر روش دراماتیک او بر مبنای گمانه‌زنی است، دیدگاه‌های خصوصی‌اش خالی از ابهام است و هنگامی که می‌پرسم آیا شکنجه‌ جهانی امروز به همان اندازه رایج است که در زمان نوشتن "پیک آخر"، پینتر به شدت دقیق می‌شود.

"به کمک عفو بین‌الملل، از زمان نوشتن این نمایشنامه بسیار بیشتر درباره‌ شکنجه افشاء شده است، خصوصاً در نظام کیفری آمریکا. عموماً انتظار می‌رود که جوانان زیر ۱۸ سال که برای کشیدن مخدر به زندان می‌روند به طور سیستماتیک مورد تجاوز قرار بگیرند. مسئله‌ سلاح‌های بی‌حس کننده نیز هست که نگهبان را قادر می‌سازد با کنترل از راه دور به زندانی شوک وارد کند و او را وانهد تا تمام کنترل عملکردهای جسمانی‌اش را از دست بدهد و ۲۰ دقیقه در عذاب بر روی زمین به خود بپیچد. من این را شکنجه می‌دانم. من صندلی‌هایی را که در صورت اعتراض زندانی را بر روی آن می‌بندند و ۲۴ ساعت او را در همان حالت نگه می‌دارند نیز شکنجه می‌دانم. این جدا از سلول‌های انفرادی است که چراغ ۲۳ ساعت از شبانه‌روز در شرایطی خشک روشن است. من معتقدم که به حق می‌توان این روزها نظام کیفری آمریکا را مجموعه‌ی گولاگ‌ها نامید."

"باید به یاد داشت که این زندان‌ها تجارت بزرگ هستند: آنها شرکت‌هایی سودآورند که جوامع محلی فکر می‌کنند عالی هستند، چرا که اشتغال پایدار ایجاد می‌کنند. اما روشن است که شکنجه در همه جا کار خود را می‌کند… در عربستان سعودی، ترکیه، اندونزی. باید به یاد داشت که آمریکا بزرگ‌ترین صادرکننده‌ سلاح‌های شکنجه در جهان است، گرچه انگلستان هم چندان در این جدول از آمریکا عقب نیست. ما هرگز دست نگه نداشتیم، حتی تحت سیاست‌های خارجی به‌اصطلاح اخلاقی رابین کوک."

پینتر به عنوان یک نمایشنامه‌نویس به شدت بر انگیزه‌های ناخودآگاه خود تکیه دارد؛ به عنوان یک شهروند، فردی است با باوری بسیار راسخ که از بی‌عدالتی بیزار است هر جا که رخ دهد و دموکراسی‌های غربی را بابت ریاکاری‌شان انگشت‌نما می‌کند. او درباره‌ گزارش‌دهی ناکارآمد ما درباره‌ نقض حقوق بشر نیز به صراحت صحبت می‌کند. او داستان مشخصاً ناخوشایندی را نیز تعریف می‌کند- که در هرالد تریبیون دیده بود- درباره‌ ۱۵ زنی که در کنفرانسی در استانبول شرکت کرده بودند و تجربیات‌شان در زندان‌های ترکیه را بازگو می‌کردند. این تجربیات شامل تجاوز و شوک الکتریکی می‌شد که در نتیجه مجدداً دستگیر و متهم به توهین به دولت شدند. پینتر از این داستان وحشت‌زده شده بود. می‌گوید:"اما اینجا، به نظر می‌رسد هیچ کس عین خیالش هم نباشد."

پینتر با شور از امور عمومی هم در وطن و هم در خارج از کشور صحبت می‌کند. درباره‌ اینکه چطور آزادی‌های مدنی و سیاست خارجی، بیرون از دستور کار انتخابات نگه داشته می‌شدند. درباره‌ باورهای مسیحی تونی بلر و سیاست پناهندگی دولت او. درباره‌ اینکه چطور هنری کی‌سینجر که به طور مداوم از رژیم پینوشه حمایت کرد و در کنار جرالد فورد به اندونزی چراغ سبز حمله‌ اندونزی به تیمور شرقی (با بیست هزار کشته) را داد،‌ در مهمانی‌های شام هنوز گرامی داشته می‌شود.

پینتر می‌گوید: "همه‌ آنچه انجام شده، همه‌ آن زندگی‌هایی که نابود شده است، گویی که هرگز اتفاق نیافتاده است. همه در گذشته است، چه کسی اهمیت می‌دهد؟ اما برای بستگان آن افراد، زخمی همیشه باز در زندگی‌شان است. اما اکنون چه کسی به جنگ خلیج، تحریم‌های عراق، یا آنچه با تربیت پارتیزان‌های آلبانیایی در کوسُوو ایجاد کردیم فکر می‌کند؟"

اما با وجود اینکه دغدغه‌ اخلاقی پینتر پابرجاست، همچنان هم فردی خوش‌مشرب و هم تئاتری همه‌کاره‌ خستگی‌ناپذیری است که نمایشنامه‌های سیاسی‌اش که در خارج بیشتر از خود بریتانیا شناخته شده است، مدت‌هاست که نیازمند ارزیابی مجدد است. آیا این آثار چنان که برخی ادعا می‌کنند، آثاری پیش پا افتاده از نمایشنامه‌نویسی بزرگ هستند؟ یا محصول حساسیتی یکپارچه‌اند که از هر شکل خشونت و بهره‌کشی بیزار است؟

پاسخ رمزآلود خود پینتر این است که "به عنوان نمایشنامه‌نویس تنها تصاویری برای آن زندگی که در پیش می‌گیریم را می‌یابیم و آنچه من انجام می‌دهم استفاده از تخیلم است." در دو هفته آینده فرصتی منحصر به فرد خواهیم داشت که خودمان قضاوت کنیم: ببینیم که آیا نمایشنامه‌های سیاسی پینتر تنها پاورقی‌های جالب یک شغل است، یا بیان همدلی قوی خودش با قربانیان استبداد است.

گفت‌وگوی مایکل بیلینگتون با هارولد پینتر

ترجمه گروه تئاتر اگزیت- شیرین میرزانژاد

منبع: گاردین- ژوئن ۲۰۰۱