سرویس تئاتر هنرآنلاین، از خسرو احمدی، بازیگر نام آشنای تئاتر و تلویزیون خواستیم به هنرآنلاین بیاید و البته دست بروبچه‌های گروه "زهرماری" را در مقام پدر علی احمدی و بزرگ‌تر بقیه اعضای گروهش، بگیرد و با خود بیاورد... برای‌مان مهم در ابتدا این رابطه کاری بود که دارد در "زهرماری" به سامان می‌شود و معلوم‌تر است که فراتر از تجاری بودن، دارند به چیزهای مهمتری که می‌تواند ابعاد اجتماعی بیابد، فکر هم می‌کنند. آنها هم قبول دعوت کردند و آمدند و از میان عوامل هم احمد سلگی نویسنده و علی شادمان و لیندا کیانی بازیگر هم آمدند تا درباره چند و چون این اجرای نسبتا موفق طنز و اجتماعی گفت‌وگو کنیم.

نمایش "زهرماری" به کارگردانی علی احمدی سعی دارد به مشکلات اجتماعی قشری بپردازد که سطح‌شان از طبقه‌ متوسط پایین‌تر است و برای این کار به سراغ زبان طنز رفته. علی احمدی کارگردان، تخصص‌ها و فعالیت‌هایی در زمینه‌های طراحی و برنامه‌ریزی تولید، نویسندگی، تهیه‌کنندگی، کارگردانی، طراح استوری‌برد، طراح لی‌اوت، سرپرست انیماتورها، طراح زمینه، طراح شخصیت، انیماتور‌ فریم‌های کلیدی، مدرس دانشکده‌ سینما و تئاتر، آموزشگاه تخصصی انیمیشن ویژه، آموزشگاه شن، مکتب انیمیشن، تصویرسازی کتاب، مدیر شرکت "سوگل فیلم" و تیزر‌های تبلیغاتی دارد.

از فعالیت‌های علی احمدی ساخت تیزرهای تبلیغاتی چون "بستنی میهن"، "شرکت آب و فاضلاب"، "کارت تلفن کالویتمی"، "فرش یزد" و … است و از دیگر فعالیت‌های او انیمیشن‌هایی چون: "قصه‌های حسنی"، "خمره"، "محمد امین"، "شب رنگی"، "بدون شرح"، "بیببیب"، "بت عیار"، "بی‌آبی" و "سلطان، پنیر و موش" است.

در خلاصه داستان نمایش "زهرمارى" آمده: مراسم چهلم مادر است و فرزندانش برای تهیه خرج مراسم و فروش سرکه‌های انداخته شده توسط مادر به زیرزمین خانه می‌روند و …

نمایش "زهرماری" کار جدید گروه تئاتر بداهه به تهیه‌کنندگی خسرو احمدی است و نمایش‌نامه "زهرماری" را رضا بهاروند و احمد سلگی به نگارش درآورده‌اند. تینو صالحى، لیندا کیانی، على شادمان، نادر فلاح و خسرو احمدى در نمایش زهرمارى ایفای نقش می‌کنند.

در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید:

خسرو احمدی

آقایان احمدی، در ابتدای گفت‌وگو درباره ارتباط‌تان به عنوان یک پدر و پسر در زمینه تئاتر و همکاری‌تان در گروه "بداهه" توضیح بدهید.

خسرو احمدی: علی خیلی زود و از دوران نوجوانی درگیر این حرفه شد. ابتدا تدوین خواند ولی بعد در رشته‌‌های کارگردانی سینما و کارگردانی تئاتر تحصیل کرد. من و علی از چند سال پیش تصمیم گرفتیم با هم کار کنیم. همکاری‌مان هم از فیلم‌های کوتاه شروع شد. خوشبختانه آن فیلم‌ها با اقبال خوبی مواجه شدند و چندین جایزه بین‌المللی هم گرفتند. بعد در مورد یکی دو تئاتر با هم صحبت کردیم و بالأخره یکی از آن‌ها به نتیجه رسید و کار کردیم. شروع همکاری ما در تئاتر به سال ۹۰ برمی‌گردد ولی آن زمان درگیر کارهای دیگر شدیم و نمایش‌هایی که آماده کرده بودیم به اجرا نرسیدند. در نهایت ما کارمان را به طور رسمی از سال ۹۲  با نمایش "شب بخیر کیارستمی" شروع کردیم و بعد در چند فیلم کوتاه همکاری کردیم. در این بین علی در یک برهه‌ای درگیر کارهای سینمایی شد و از تئاتر فاصله گرفت.

علی احمدی: کلیت همکاری‌مان را پدر گفتند. من کارم را با نمایش "شب بخیر کیارستمی" همراه با پدر و آقای ارژنگ امیرفضلی شروع کردم. بعد از آن سعی کردیم رویکردمان را تغییر بدهیم و به سمت نوعی دیگر از تئاتر برویم. پله پله جلو آمدیم تا الان که به نمایش "زهرماری" رسیدیم. نمایش "زهرماری" حاصل تمام تجربه‌های ما در این سال‌ها بوده است. از نگاه من همکاری با پدر خیلی سخت است. با وجود این‌که ما همدیگر را خوب می‌فهمیم ولی به هر حال از دو نسل متفاوت هستیم و طرز فکرمان در مورد کار فرق می‌کند. البته اخیراً سعی کرده‌ایم بیشتر به هم نزدیک‌تر شویم.

همان‌طور که اشاره کردید، شما از دو نسل مختلف هستید و طبیعتاً بین شما اختلاف‌نظر وجود دارد. یعنی اگر نباشد آدم باید شک کند. اما این اختلاف چگونه بین شما حل و فصل شده و تبدیل به یک ماجرای هم‌سو و هماهنگ می‌‌شود؟

علی احمدی: اوایل حل و فصل کردن این اختلاف‌ها سخت بود چون من لج‌بازی‌های بیشتری می‌کردم. این اختلاف‌های میان دو نسل است. آدم‌های نسل‌ قدیم به خاطر تجربه‌شان از ما آهسته‌ترند چون می‌دانند آن اتفاقی که باید بیفتد، بالأخره می‌افتد. در حالی‌که آدم‌های نسل ما کمی بی‌پرواترند.

این اقتضای سن هم هست. جوان‌ها رادیکال‌تر و مسن‌ترها محافظه‌کارتر هستند. البته یک بخشی از این محافظه‌کاری به این خاطر است که آدم‌های مسن‌تر، چشم‌اندازها و روبرو را می‌بینند.

علی احمدی: ما دقیقاً نقطه مقابل همدیگر هستیم. بیشترین اختلاف‌مان هم به خاطر محافظه‌کار بودن پدرم است. ما خیلی سعی کرده‌ایم به همدیگر نزدیک شویم. خوشبختانه این تلاش‌ها جواب داده و الان رابطه بهتری داریم. اختلاف سلیقه همیشه هست ولی ما در نهایت هم‌سو می‌شویم.

علی احمدی

انتخاب سوژه‌ها به چه صورت است؟ چگونه می‌توانید در مورد متن‌ها، محتواها و مضامین به اجماع برسید؟

علی احمدی: من درباره خیلی زمینه‌ها با پدر مشورت می‌کنم. یعنی اگر ایده‌ای وجود داشته باشد اول از همه با پدرم در میان می‌گذارم. بعد با همدیگر به این نتیجه می‌رسیم که این متن را چه‌کار کنیم. در نمایش "زهرماری" هم همین اتفاق افتاد. البته این‌بار احمد سلگی و رضا بهاروند هم به ما اضافه شدند. ما قبلاً هم قرار بود با همدیگر کار کنیم ولی به دلیل مشغله‌های کاری شرایطش فراهم نمی‌شد. تقریباً چند طرح آماده داشتیم ولی در این مقطع تصمیم گرفتیم "زهرماری" را اجرا کنیم. در گروه ما همه چیز گام به گام مطرح شود و مورد آزمون و خطا قرار می‌گیرد. این‌طور نیست که سریع به یک کلیت برسیم. اول از همه باید ببینیم که متن به درد وضعیت امروز جامعه می‌خورد یا نه؟ کما این‌که خیلی وقت‌ها یک متنی را تا مرحله اجرا پیش برده‌ایم ولی بعد به این نتیجه رسیده‌ایم که کار کردن چنین سوژه‌ای مناسب الان نیست.

در گروه شما مضمون مهم‌تر است یا ساختار و شکل؟

علی احمدی: برای من مضمون و محتوا مهم‌تر است.

خیلی جالب است چون نسل جدید به ساختار اهمیت بیشتری می‌دهند.

علی احمدی: بله ولی من نگاه اجتماعی و انتقادی را بیشتر می‌پسندم. حتی در فیلم‌های کوتاه هم همین نگاه را داشتم. البته اهمیت ساختار و شکل را نفی نمی‌کنم. به نظرم هم‌نسل‌های من در فرم و ساختار در مسیر خوبی قرار گرفته‌اند. نمی‌گویم که من از آن فضا دور هستم ولی الان مضمون و محتوا برایم اولویت دارند. به همین خاطر تمام کارهایم رئال بوده و هرگز به سمت چیز دیگری نرفته‌ام.

آقای خسرو احمدی، شما در این‌که یک نگاه اجتماعی و انتقادی برای علی تبدیل به اصل شود، چقدر تأثیرگذار بوده‌اید؟

خسرو احمدی: من اکثر وقت‌ها فقط نظرم را بیان می‌کنم. خوشبختانه علی هم پذیرای خوبی است و اکثر حرف‌هایم را گوش می‌دهد منتها همان‌طور که خودش گفت، یک سری بی‌پروایی‌هایی هم دارد. معمولاً خیلی محکم کار خودش را انجام می‌دهد ولی به حرف‌های من هم توجه می‌کند. این توجه‌ها برای من کافی است. خوشبختانه علی آدم خوش‌فکر و با مطالعه‌ای است و دید بازی هم دارد. من هم جلویش را نمی‌گیرم چون دارم موفقیتش را در این مسیر می‌بینم. هر کاری که انجام می‌دهد از کار قبلی خودش بهتر است. من بهتر از این چه می‌خواهم؟ علی خیلی باهوش رفتار می‌کند و همین باهوشی او باعث آرام شدن من می‌شود. با خودم می‌گویم درست است که حرف من را گوش نکرد ولی حداقل می‌بینم کارش را درست انجام داده است. علی از نسل جدید است و می‌داند چه اتفاقی دارد می‌افتد. این خیلی خوب است.

چالش بین شما و علی دو سویه است؟ یعنی ممکن است صحبت‌های علی هم باعث تغییر در شما شود؟

خسرو احمدی: قطعاً دو سویه است. همان‌طور که علی گفت، ما بعد از نمایش "پپرونی" یکدیگر را بیشتر می‌فهمیم. در کارهای اول چالش بیشتری داشتیم و حتی کارمان به بحث و دعوا می‌کشید ولی الان بیشتر به هم نزدیک شده‌ایم و اتفاقات بهتری بین ما شکل می‌گیرد.

لیندا کیانی علی شادمان علی احمدی خسرو احمدی احمد سلگی

آقای علی احمدی، از همان اول هم دغدغه کارگردانی داشتید؟ هیچ‌وقت به بازیگری فکر نکردید؟

علی احمدی: در دوران نوجوانی  دغدغه بازی کردن داشتم ولی الان حتی فکرش را هم نمی‌کنم. ترجیح‌ام کارگردانی است مگر این‌که موقعیت جالبی پیش بیاید. پیشنهاد بازیگری هم دارم و حتی در یکی دو تا از کارهای خودم هم بازی کرده‌ام، منتها الان دغدغه‌ام بازیگری نیست. فقط زمانی که بازیگر مدنظرم پیدا نشود بازی می‌کنم. ما در نمایش "زهرماری" یک شخصیتی داشتیم که از روز اول می‌خواستیم اسمی از آن در بروشورها‌ و تبلیغات برده نشود ولی کسی حاضر نبود این کار را بدون اسم انجام بدهد. ایده ما این بود که می‌خواستیم تماشاگر قبل از اجرا منتظر شخصیت دیگری نباشد.

پروسه رسیدن شما به کارگردانی، نتیجه مطالعات دانشگاهی‌ است یا حاصل تجربیاتی است که در این سال‌ها به دست آورده‌اید؟

علی احمدی: تأثیر دانشگاه خیلی کم بوده است. به نظرم دانشگاه‌های ما فضایی نیستند که آدم بتواند در آن کاره‌ای بشود و بیرون بیاید. من در دانشگاه سوره و دانشکده هنر و معماری درس خواندم ولی جفت‌شان دانشگاه‌هایی نبودند که بتوانند هنرمند بیرون بدهند. اگر هم کسی از آن‌جا به جایی رسیده، قطعاً خودش پتانسیل داشته است. متأسفانه وضعیت جامعه دانشگاهی ما خوب نیست. من کارگردانی را به صورت تجربی یاد گرفته‌ام. ابتدا کارم را با دستیاری در سینما آغاز کردم و بعد هم در تئاتر افتخار دستیاری کارگردان‌هایی مثل حسین کیانی، حمیدرضا آذرنگ و فرهاد آئیش را داشتم. با کارگردان‌های دیگری هم کار کردم ولی این سه نفر آدم‌های متفاوتی بودند و کار کردن با آن‌ها برایم مثل کلاس درس بود. شیوه کاری‌شان زمین تا آسمان فرق می‌کرد. من خیلی چیزها از این سه نفر یاد گرفته‌ام. البته هنوز هم به طور کامل کارگردان و مؤلف نشده‌ام ولی تمام آن‌چه که تا به حال کسب کرده‌ام، حاصل مطالعات خودم و یادگیری‌های تجربی بوده است. در سینما هم با آقای هومن سیدی کار کردم و از ایشان هم خیلی چیزها یاد گرفتم.

بنابراین می‌شود گفت که ماجراجویی‌ها و تجربه‌ها‌ی دستیاری‌ باعث هموار شدن راه کارگردانی برای شما شده است؟

علی احمدی: شاید. در این جمع احمد سلگی جزو کسانی است که می‌گوید تأثیر دانشگاه بیشتر است ولی من اصلاً به این جمله اعتقاد ندارم. حداقل برای من یک نفر، دانشگاه امتیاز زیادی نداشته است و من از آن دوره چیزی دریافت نکرده‌ام. شاید هم به خاطر این است که من از سن پایین وارد این حرفه شده بودم. تقریباً از 11- 12 سالگی بیشتر از بقیه می‌دانستم. نمی‌گویم دانشگاه برای من صفر بوده ولی به طور کلی دانشگاه رفتنم قدم بزرگی نبود. دوره فوق‌ لیسانسم در دانشکده هنر و معماری یکی از بدترین دوره‌های زندگی من بوده است. من هنوز پایان‌نامه ارشدم را تحویل نداده‌ام و علاقه‌ای هم به گرفتن مدرکم ندارم.   

احمد سلگی

آقای سلگی، رابطه شما با آقای احمدی چگونه است و چگونه به همکاری رسیدید؟

احمد سلگی: من و علی مثل یک خانواده هستیم و حتی در اوقات فراغت هم کنار هم هستیم. ایده‌ها و حرف‌های کارمان هم از دل همین زمان‌هایی بیرون می‌آید که ما پیش هم هستیم.

شما در چه رشته‌ای تحصیل کرده‌اید؟

احمد سلگی: من لیسانس ادبیات نمایشی‌ را از دانشگاه تهران و فوق‌ لیسانس کارگردانی تئاتر را از دانشکده هنر و معماری گرفته‌ام.

آقای احمدی، نمایش "زهرماری" اولین همکاری شما با احمد سلگی است؟

علی احمدی: بله، البته در کارهای دیگر هم یکدیگر را کمک می‌کنیم ولی نمایش "زهرماری" اولین همکاری رسمی ما است.

چطور شد به ایده "زهرماری" رسیدید؟

علی احمدی: ایده این نمایش، حاصل تفکر احمد سلگی و رضا بهاروند و البته کمی هم من بود. خط اصلی متن را احمد از خاطرات مادرش آورد و بعد ما آن قصه را بسط دادیم.

احمد سلگی: مادرم ساکن تهران بوده ولی آشناهایی داشته که این اتفاقات برای آن‌ها افتاده است. البته نه دقیقاً به این شکل ولی به هر حال ایده "زهرماری" از خاطره‌ای از مادرم شکل گرفت که از چند سال پیش در ذهنم مانده بود.

علی احمدی: کلیت این نمایش حاصلِ کار گروهی بود. در جمع ما، پدرم و علی شادمان هم از ابتدا حضور داشتند و درباره ایده و متن نظر می‌دادند. من فکر می‌کنم در این گفت‌وگوها بود که طرح "زهرماری" شکل گرفت. بعد هم احمد و رضا زحمت کشیدند و متن نمایشنامه را نوشتند.

بیشترین چیزی که من را تحت تأثیر قرار می‌دهد، نگاه اجتماعی شما است چون نگاه اجتماعی باعث به وجود آمدن یک سری اصالت‌ها می‌شود. من فکر می‌کنم اکثریتی که به دنبال فرم هستند هم با وجود زحماتی که می‌کشند، به جایی نمی‌رسند. بیس و پایه کار شما در درازمدت می‌تواند شکل و شمایل بهتری هم پیدا کند. کمی درباره این بیس و پایه توضیح بدهید. نگاه و تیزبینی‌ای که نسبت به مسائل اجتماعی دارید را از کجا کشف کرده‌اید؟

احمد سلگی: این نگاه برای ما ارجعیت داشت. ما قبل از این‌که به ایده سرکه و شراب شدن آن برسیم هم داشتیم در مورد نظرگاه اجتماعی صحبت می‌کردیم. یعنی ما در راستای این نظرگاه به دنبال ایده می‌گشتیم. این‌که چگونه شد به این بیس رسیدیم، به نظرم سلیقه‌ای است و ما در طی سال‌های زیادی به این نقطه رسیده‌ایم. ما دوست داشتیم کاری را تولید کنیم که با نبض جامعه هماهنگ باشد. یعنی کاری را برای تهران سال ۱۳۹۷ تولید کنیم. من فکر می‌کنم رسالت تئاتر هم همین است و اگر این اتفاق رخ ندهد، نمایش کمی عقیم می‌ماند. به همین خاطر همیشه در کارهایم جدا از این‌که به تجربه هنری فکر کنم، دوست دارم بدانم که مخاطب قرار است چه تجربه‌ای با من داشته باشد. مخاطبین‌مان هم شهروندان امروز تهران هستند و آن‌ها هم در این وضعیت اجتماعی و اقتصادی زندگی می‌کنند. به همین خاطر من خودم را همواره به این داستان متعهد می‌دانم.

این نگاه اجتماعی مبنای کار نویسندگان قدیمی ما مثل اکبر رادی و غلام‌حسین ساعدی و تا حدودی علی نصیریان در نمایش‌های سیاه‌بازی هم بوده است. بعد از انقلاب هم افرادی نظیر نادر برهانی‌مرند، حسین کیانی و حمیدرضا آذرنگ هم چنین نگاهی را اصل و اساس کارشان قرار دادند. آیا شما هم از این جریان متأثر بوده‌اید؟

احمد سلگی: نویسندگانی مثل آقای رادی و آقای ساعدی که دغدغه اجتماعی داشتند همواره سر مشق ما هستند. متأسفانه الان حدود ۱۰ سالی است که  دغدغه‌های اجتماعی در تئاتر ما کم‌رنگ شده است. دلایل متفاوتی هم دارد که یکی از دلایلش هم می‌تواند وجود سانسور و خط‌قرمزها در مورد آثار اجتماعی باشد. زمانی که ما نوجوان بودیم، اکثر تئاترها دغدغه اجتماعی داشتند ولی بعد به سمت دغدغه‌های هنری چرخیدند. الان ما شاهد این هستیم که دغدغه‌های اجتماعی در تئاتر کمرنگ شده است. من فکر می‌کنم آدم‌های غیرتئاتری هم به همین خاطر از فضای تئاتر دور شده‌اند چون مخاطب غیرهنری به دنبال دردها و زخم‌ها می‌گردد.

علی احمدی: ما از ابتدا تفکرمان این بود که به این سمت برویم. احمد درست می‌گوید، الان حدود ۱۰ سال است که تئاتر ما گرفتار فرم و ساختار است. بنابراین خیلی‌ وقت‌ها مضمونی که باید داشته باشد را ندارد. به همین خاطر مخاطب کوچه و خیابان دیگر با ما ارتباط برقرار نمی‌کند چون حرف مشترکی در تئاترها وجود ندارد. ما از ابتدا نقطه ‌نظرمان این بود که به سمت محتوا برویم. کما این‌که در نمایش‌های قبلی‌مان هم همین‌طور بوده است. ما همیشه دنبال چنین نگاهی بودیم و الان شاید این نگاه اجتماعی در "زهرماری" نمود بیشتری پیدا کرده است.

خسرو احمدی: علی، رضا و احمد قبل از این‌که بخواهند متن "زهرماری" را تکمیل کنند، چند متن دیگر هم نوشته بودند. من یادم است که آن‌ها قبل از نوشتن "زهرماری"، طرح یک متن دیگر را تمام کرده بودند. فقط ۳ ماه هر شب برای نوشتن آن متن با همدیگر حرف می‌زدند. من نمی‌فهمیدم این‌ها دارند چه‌کار می‌کنند. جالب این‌جا بود که وقتی به دیالوگ‌نویسی رسیدند، متوقفش کردند. گفتم چرا این کار را می‌کنید؟ گفتند یک متن دیگری به ذهن‌مان رسیده است. شاید من در لحظه اول از این اتفاق ناراحت شدم ولی الان خیلی خوشحالم چون می‌دانم آن‌ها دنبال چیزهای خوبی می‌گردند. نظر من را هم پرسیدند که کدام متن را کار کنیم؟ گفتم با این‌که طرح قبلی را خیلی دوست داشتم ولی متن "زهرماری" فوق‌العاده است. وقتی "زهرماری" را به نتیجه رساندند، ترغیب‌شان کردم و گفتم خیلی خوب است که این متن را به سرانجام رسانده‌اید و متن قبلی را هم برای زمان دیگری گذاشته‌اید. البته الان می‌دانم که باز هم به متن قبلی فکر نمی‌کنند و یک طرح دیگری به ذهن‌شان رسیده است. همین که گروهی فکر می‌کنند خیلی اتفاق خوبی است.

لیندا کیانی علی شادمان علی احمدی خسرو احمدی احمد سلگی

شما مدت‌ها در مورد یک متن دیگر بحث می‌کردید ولی بعد به ایده "زهرماری" رسیدید. چگونه این ایده را چفت و بسط داد و به سرانجام رساندید؟

احمد سلگی: ما این ایده را فقط با صحبت کردن پیش بردیم. البته در کار گروهی باید اعضای گروه نسبت به همدیگر اطمینان هم داشته باشند و از حالت خود رأی بودن بیرون بیایند. نکته دیگر این است ‌که ما هر ۳ نفر در کارمان وسواس داریم و به متنی که ایراد داشته باشد، قانع نمی‌شویم. اگر یک متنی خودمان را هیجان‌زده نکند، آن را ارائه نمی‌دهیم. در متن قبلی یک سری باگ‌ها در لوکشین‌مان وجود داشت که ما دیدیم نمی‌شود به تماشاگر دروغ بگوییم. به همین خاطر از آن متن گذشتیم. در مورد متن "زهرماری" هم خیلی با هم حرف زدیم تا به یک اطمینان برسیم. به هر حال ممکن است شما یک نقطه‌ای را نبینید و طرف مقابل‌تان آن را ببیند. این مزیت کار گروهی است. در واقع این رابطه دیالکتیک باعث به تکامل رسیدن اثر می‌شود.

کاراکترها را چطور انتخاب کردید؟

احمد سلگی: تمام این کاراکترها در خانواده مادری‌ام مابه‌ازا داشتند و ما فقط انتخاب‌ کردیم که کدام در داستان بمانند. اوایل یکی دو شخصیت دیگر هم داشتیم اما بعد آن‌ها را حذف کردیم. شاید ایده "زهرماری" یک ایده منحصربه‌فرد باشد و تا به حال اتفاق نیفتاده باشد ولی جنس پیش بردن داستان و اتفاقات آن می‌تواند مابه‌ازا داشته باشد. تمام این شخصیت‌ها در اطراف‌مان بودند و ما فقط تصمیم گرفتیم که کجا باشند و در چه مقطعی از نمایش حضور پیدا کنند.

علی احمدی: قطعاً مهم‌ترین انتخابی که ایده اولیه را تبدیل به نمایشنامه کرد، شخصیت برادر بزرگ خانواده بود که یک مداح است. متن "زهرماری" با این انتخاب تبدیل به نمایشنامه شد. خشت اول موقعیت کمیک نمایش هم از رویارویی این دو برادر رادیکال می‌آید. یکی از برادرها از سمت مذهب و سخت‌گیری‌هایش رادیکال است و دیگری با بشکه‌های شرابش! این انتخاب خیلی ما را جلو انداخت و ما بقیه چیزها را بر اساس آن چیدیم.

تمام این موقعیت‌ها را شرایط اقتصادی و نداری خانواده ایجاد می‌‌کند. چطور فکر کردید که اقتصاد باید مسئله اصلی نمایش شود؟

علی احمدی: ما وقتی طرح "زهرماری" را می‌نوشتیم، آغاز نا‌به‌سامانی‌های اقتصادی بود و این درگیری‌ها ناخودآگاه در ذهن، روح و جان ما هم وجود داشت. متأسفانه جامعه همچنان به شدت درگیر این مسئله است و شما کسی را پیدا نمی‌کنید که درگیری اقتصادی نداشته باشد. ما همه جا گفته‌ایم که نمایش "زهرماری" مصداق بارز آن حدیث معروف است که می‌گوید "اﺯ ﻫﺮ ﺩﺭﯼ که ﻓﻘﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﺩ، دین و ایمان ﺍﺯ آﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ می‌شود." همه آدم‌ها به نحوی و با دغدغه‌های خودشان درگیری اقتصادی دارند. فیدبک‌هایی که از اجرای مجدد "زهرماری" می‌گیریم، تقریباً ۳ برابر اجرای قبلی‌ است چون تماشاگران این روزها بیشتر با نمایش ارتباط برقرار می‌کنند.

بحثی که شما در "زهرماری" مطرح می‌کنید و وجود سرکه‌ها و تبدیل شدن‌شان به شراب می‌توانست نمایش "زهرماری" را تبدیل به یک اثر کاملاً لوده‌وار و البته بفروش کند اما چطور شد که شما این مسئله را پس زدید و نمایش را تبدیل به یک ماجرای متفکرانه و طنز اجتماعی و انتقادی کردید؟

احمد سلگی: این مسئله یکی از سخت‌ترین چالش‌های ما بود. ما مدام با هم درباره تعداد و جنس شوخی‌ها و این‌که طنز را تا کجا پیش ببریم، صحبت می‌کردیم. من حتی تا روز اول اجرا هم نگران بودم چون درک دقیقی از زمان خندیدن تماشاگر نداشتم ولی علی احمدی در پیش‌بینی بازخورد تماشاگر تخصص دارد. ما از همان اول یک سری چیزها را برای خودمان به عنوان خط قرمز تعیین کردیم. مثلاً استفاده از شوخی‌های جنسی را ممنوع کردیم و یا گفتیم هیچ بداهه‌ای در راستای کمدی شدن هم در کار نداشته باشیم و فقط روی متن تمرکز کنیم. به نظرم شوخی‌هایی که روی متن متمرکز هستند را بیشتر می‌‌شود کنترل کرد. علی احمدی خیلی خوب این مسئله را مدیریت کرد. تماشاگر یک موقعیت رادیکال را می‌بینند و می‌خندند ولی همه خنده‌ها از دل موقعیت بیرون می‌آید. تمام اتفاقات کمیک نمایش هم از خود موقعیت می‌جوشد. این چیزی است که علی خیلی خوب کنترلش کرد. 

آقای احمدی، درباره انتخاب بازیگرها بگویید و این‌که چطور بازیگران را کنترل کردید که از چارچوب‌های اجرا بیرون نزنند‌؟

علی احمدی: ما کست اولیه‌مان را از همان موقع رسیدن به طرح بسته بودیم و می‌دانستیم چه کسانی قرار است در این نمایش حضور داشته باشند. در نهایت هم به جز یک نفر، بقیه بازیگران مدنظرمان را جذب کردیم. مخصوصاً پدرم و علی شادمان که اصلاً کاراکترها برای آن‌ها نوشته شده بود. من تقریباً با نیمی از این بازیگران قبلاً هم کار کرده بودم و روی آن‌ها شناخت داشتم. همان‌طور که گفتم ما از زمان آماده شدن طرح می‌دانستیم که چه کسانی را می‌خواهیم و به همین خاطر هدایت و کنترل بازیگرها خیلی برایم چالش‌برانگیز نبود. کما این‌که هر کاری چالش‌های خودش را دارد. همه بازیگرها خلاق هستند و دوست دارند یک چیزی را با خودشان به کار بیاورند ولی ما در این کار سعی کردیم تمام چفت و بست‌های اجرا را در بیاوریم و بخش کمی از اجرا را به تمرین بسپاریم. همه چیز این پروژه کنترل شده پیش رفت و فکر می‌کنم ماحصل کار بازیگرها هم خوب شد.

آقای خسرو احمدی، اولین مواجهه‌تان با نقش‌تان چطور بود؟

خسرو احمدی: من باید در تمام اجراهای علی حضور داشته باشم وگرنه نمی‌گذارم کارش اجرا برود (با خنده). زمانی که طرح آماده شد و به مرحله دیالوگ‌نویسی رسید، من و علی شادمان می‌دانستیم که باید چه نقش‌هایی را بازی کنیم. هما‌نطور که علی گفت، این نقش‌ها برای ما نوشته شده بود. من و علی در نمایش "پپرونی" دعواها و پرخاشگری‌های زیادی داشتیم ولی بعد من حرف‌های علی را قبول کردم چون او تمام اتفاقات را از بیرون می‌بیند. واقعیت این است که نقش من خیلی برایم سخت نبود چون از ابتدا درگیرش بودم.

علی شادمان

آقای شادمان، شما چه چالش‌هایی با نقش‌تان داشتید؟

علی شادمان: من و علی احمدی با هم صحبت کردیم که تجربه اول‌مان را تکرار کنیم. من خیلی خوشحالم که ۳ نفر از صمیمی‌ترین دوستانم، نویسنده و کارگردان هستند چون می‌دانم آن‌ها بیشتر از من تلاش می‌کنند که شخصیتی متفاوت برای من بنویسند. در واقع نیمی از راهی که قرار است من بروم را دوستانم از قبل رفته‌اند. ما از روز اول فقط قرار بود که در این پروژه حضور داشته باشیم و نقش‌های‌مان مشخص نبود. با وجود این‌که ما با هم دوستانی صمیمی هستیم و تقریباً کل روز را با همدیگر می‌گذرانیم اما من از زمان ایده‌پردازی و نگارش متن "زهرماری" به خواست خودشان جدا شدم و خیلی در جریان نوشتن متن نبودم. گاهی بحث داشتیم که شاید من دوست نداشته باشم این متن را اجرا کنم ولی آن‌ها فقط می‌گفتند که صبر کن. بعد از مدتی بالأخره یک نسخه از متن "زهرماری" تحت عنوان دیگری با نام "از مادر" به دست من رسید. بعد هم متن بازنویسی شد و اسمش به "زهرماری" تغییر پیدا کرد. نمایش "زهرماری" برای من خیلی تجربه شیرینی بود چون عزیزترین دوستانم این نمایش را کار می‌کنند. اصولاً کارهای من در گروه "بداهه" با سایر کارهایم در سینما و تئاتر متفاوت و لذت‌بخش‌تر است. من مدت‌ها منتظر بازی کردن چنین نقشی در حوزه تصویر و تئاتر بودم. بازی کردن در این نقش خیلی اتفاق سختی نبود منتها پر از ریزه‌کاری‌های بود که در تمرین به آن‌ها رسیدم.

اولین مواجهه‌ شما با متن چگونه بود؟

علی شادمان: بچه‌ها می‌دانستند که من در این برهه از زمان دوست دارم چه نقشی را بازی کنم، به همین خاطر حسابی به من فضا دادند. من متوجه می‌شدم که کدام بخش‌ها را اختصاصاً برای من نوشته‌اند تا دهانم را ببندند (با خنده). به هر حال موفق بودند. من همان بار اول که متن را خواندم بسیار لذت بردم.

هستی مهدوی‌فر در اجرای قبلی شما را همراهی می‌کرد که لیندا کیانی در این اجرا جایگزین او شد. بعد از اضافه شدن لیندا کیانی، تمرینات را دوباره از ابتدا شروع کردید؟

علی احمدی: بله. البته خانم کیانی تلاش زیادی کرد تا خیلی سریع به بقیه بازیگرها برسد. پروسه تمرین‌ ما خیلی محدود بود چون نمی‌خواستیم این‌ پروسه برای سایر بازیگران دیوانه‌کننده باشد. به هر حال موقعیت سختی برای لیندا کیانی بود. شاید اگر چنین شرایطی برای خودم پیش می‌آمد وحشت می‌کردم ولی لیندا کیانی خیلی تلاش کرد و من از این بابت از او ممنونم.

لیندا کیانی

خانم کیانی، با توجه به این‌که نقش شما را قبلاً بازیگر دیگری بازی کرده بود، چطور پذیرفتید در این نقش حاضر شوید؟

لیندا کیانی: همان‌طور که می‌دانید یک خط هم از این نمایشنامه برای من نوشته نشده بود. حتی یک لحظه هم به حضور من فکر نکرده بودند (با خنده). من قبلاً 2- 3 بار نمایش "پپرونی" را دیده بودم و از همان موقع دوست داشتم با آقای احمدی کار کنم. چند بار هم برایشان پیغام فرستادم ولی گویا هرگز به گوش‌شان نرسیده بود. وقتی پیشنهاد بازی در نمایش "زهرماری" را پذیرفتم، خیلی می‌ترسیدم و حتی روز اول هم سر تمرین نرفتم. بعد که رفتم دیدم هیچ‌کس نمایشنامه دستش نیست و همه متن را حفظ هستند ولی من باید از رو می‌خواندم که این خیلی وحشتناک بود‌. من هنوز این ترس را دارم و فکر می‌کنم بقیه از من جلوتر هستند. به هر حال خوشحالم که با کمک بچه‌ها و صبوری‌‌شان توانستم خودم را به اجرا برسانم. امیدوارم که نتیجه کار هم خوب شده باشد.

شما در این نمایش نقش یک خواهر را در میان برادران بازی می‌کنید که نقش چالش‌برانگیزی است. شخصیت خواهر یک آدم نرمال است که در کانون خانواده رشد کرده است ولی این‌که مشروبات الکلی می‌فروشد یک تناقض ایجاد می‌کند. این نقش را چگونه دیدید؟

لیندا کیانی: نهایتاً همیشه پای یک زن در میان است. گاهی به این فکر می‌کنم که علی احمدی و دوستان نویسنده چطور به این نکات ریز پی برده‌اند. من خودم در خانواده پرجمعیتی بزرگ شده‌ام و مابه‌ازای این زندگی‌ها را زیاد دیده‌ام. شلوغی این خانواده خیلی برایم جذاب بود.‌ ما در این خانواده می‌بینیم که هر کسی ساز خودش را می‌زند و هر کسی خودش را محق می‌داند.

اولین مواجهه‌تان با علی احمدی به عنوان کارگردان چطور بود؟

لیندا کیانی: علی یک دیسیپلین ذاتی دارد که در نگاه اول آدم را بد می‌گیرد. به نظرم در کارش خیلی مسلط و با سواد است. حاشیه‌ها اصلاً برایش اهمیتی ندارند و فقط دنبال اصل کار است. من تمام تلاشم این است که آن‌چه علی احمدی از من به عنوان بازیگر می‌خواهد را برآورده کنم.

ایده طراحی صحنه نمایش "زهرماری" خیلی مختصر است و همه چیز در یک پستو و زیرزمین خلاصه شده است. برای این طراحی از جای خاصی ما‌به‌ازا گرفته‌اید؟

علی احمدی: من در این کار افتخار همکاری با آقای امید سرافرازیان را داشتم. آقای سرافرازیان، طراح صحنه تمام کارهای من بوده است و یکی از طراحان صحنه خوب تئاتر است. ما اول یک طرح دیگری برای طراحی صحنه در ذهن داشتیم و همیشه در مورد آن صحبت می‌کردیم. آن طرح خیلی رئال نبود و بیشتر ناتورئال بود. قرار شد یک زیرزمین در سالن بسازیم اما هر چه جلوتر رفتیم دیدیم خیلی لازم نیست و ما می‌توانیم به سمت مینی‌مال برویم. من و امیر چندین بار اتود زدیم و پس از بحث و جدل‌های بسیار توانستیم به این نقطه‌ برسیم. امیر اوایل ناراضی بود ولی بعد خودش ایده‌های دیگری داد و طراحی کامل‌تر شد.

در مورد طراحی نور و لباس هم به حداقل‌ها فکر کردید یا این‌که بضاعت سالن اجازه نمی‌داد؟

علی احمدی: در مورد طراحی نور و لباس هم به حداقل‌ها فکر می‌کردیم. البته همیشه به خاطر محدودیت‌های سالن برای ما یک خودسانسوری وجود دارد. این خودسانسوری‌ها باعث می‌شود که ما خیلی به طراحی‌های پیچیده فکر نکنیم. البته طرح‌مان هم اقتضاء می‌کرد که خیلی به این سمت نرویم. شاید هم به خاطر ناخودآگاه‌هایی هست که در وجودمان قرار دارد. من و امیر در مورد نور هم به یک اجماع رسیدیم. زحمت طراحی لباس‌ها را هم خانم نسیم تقی‌پور کشیدند. من فکر می‌کنم همه کارها به نحو احسنت انجام شده است چون خوشبختانه در این مدت بازخوردهای مثبتی گرفتیم. به آن چیزی که در ذهن‌مان بود رسیدیم. البته محدودیت‌ها همیشه بوده ولی این محدودیت‌ها الان در سالن‌های خصوصی وحشتناک‌تر است. سالن‌های خصوصی بیشتر شبیه بنگاه‌های درآمدزایی شده‌اند.

سختی عوض کردن دکور و جابجایی صحنه را چطور تحمل کردید؟

علی احمدی: زحمت و سختی این کار را بچه‌های صحنه می‌کشند. ما یک تیم جوان اما حرفه‌ای داریم. واقعاً می‌گویم که نسبت به سن‌شان خیلی حرفه‌ای هستند. من از تک تک این بچه‌ها تشکر می‌کنم‌. ما یک پشت صحنه‌ به شدت جذاب داریم که شاید از روی صحنه‌مان هم جذاب‌تر باشد.

اجرای قبلی شما در سالن پالیز بود ولی الان به سالن حافظ رفته‌اید. تغییر دادن سالن اجرا چقدر زحمت دارد؟

علی احمدی: تغییر دادن سالن اجرا زحمت‌ها را دو برابر کرده است. ما در سالن حافظ در کنار یک گروهی اجرا می‌رویم که این گروه دکور ثابت دارد و حتی ذره‌ای هم حاضر نیست که دکورش را جابجا کند. البته حق هم دارند چون اجرای "زهرماری" در آن سالن اصلاً پیش‌بینی نشده بود. این شاید به سوء مدیریت مدیران سالن حافظ برمی‌گردد و یا شاید هم لطف‌شان به نمایش "زهرماری" است که ما الان داریم اجرا می‌کنیم. به هر حال این دو تعبیر وجود دارد ولی نمی‌شود مقصر را پیدا کرد چون کلیت تئاتر ما دارد به این سمت می‌رود. تعداد گروه‌ها زیاد شده و طبیعتاً همه هم می‌‌خواهند اجرا بروند. از طرفی تعداد سالن‌های مجهز هم کم است. به نظرم یک زمانی سالن ایرانشهر خیلی خوب بود ولی متاسفانه الان آن‌جا هم سالن خوبی ندارد. بنابراین همه ما مجبوریم که در این شرایط کار کنیم. شاید هم مقصر خودمان هستیم که با این شرایط هنوز داریم کار می‌کنیم. البته  نمی‌شود کار هم نکنیم.

در وضعیتی که همه چیز به سامان نیست، آیا با نمایش "زهرماری" به حداقل‌های اقتصادی می‌رسید؟

علی احمدی: خداراشکر تا الان جزو معدود گروه‌هایی بوده‌ایم که شرمنده عوامل‌مان نشده‌ایم. البته ایده‌آل‌ بچه‌ها اتفاق نیفتاده ولی همه ما می‌دانیم که اساساً تئاتر نمی‌تواند ایده‌آل عواملش را تأمین کند. مثلاً اگر قرار است ما در این‌ نمایش n تومان به طراح صحنه پول بدهیم، طراح صحنه ما همان مبلغ را در ۳ روز برای ضبط یک تیزر تبلیغاتی می‌گیرد‌. خوشبختانه نمایش "زهرماری" تا الان پر مخاطب بوده و مخاطب با آن ارتباط برقرار کرده است.

لیندا کیانی علی شادمان علی احمدی خسرو احمدی احمد سلگی

و صحبت‌های پایانی؟

علی شادمان: من می‌خواهم درباره مخاطب هنر صحبت کنم. متأسفانه کالای فرهنگی در ایران جزو اولویت‌های چندم جامعه است اما کالای فرهنگی تنها کالایی است که در این شرایط نرخش تغییری نکرده است. نه‌تنها تغییری نکرده بلکه حتی ما و خیلی از گروه‌ها تخفیف هم داده‌ایم. تئاتر یک بده ‌بستان دو طرفه بین ما و مردم است. نمایش "زهرماری" به خاطر بازتاب جریانات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روی صحنه است. "زهرماری" یک متن ایرانی است که در زمان حال می‌گذرد. با تمام احترام به شکسپیر و متن‌های جاودانه ادبیات نمایشی، من فکر می‌کنم راز حال جامعه ما کارهایی از جنس "زهرماری" است چون زندگی امروز مردم را روایت می‌کند. ما همچنان داریم کار می‌کنیم. بخشی از آن به خاطر حیات فعالیت هنری‌مان است ولی بخشی از آن هم به خاطر مردم است. خوشبختانه نمایش "زهرماری" هیچ‌وقت از استقبال مردم، محروم نبوده و ان‌شاءالله بعد از این هم نباشد.

علی احمدی: من فکر می‌کنم مراکزی مانند مرکز هنرهای نمایشی و به خصوص شورای نظارت و ارزشیابی در تعریف‌شان دچار مشکل شده‌اند. شورای نظارت و ارزشیابی به شدت روی اجراها نظارت می‌کند و قبل از هر اجرایی انواع و اقسام فیلترینگ‌ها را لحاظ می‌کند. در تمام ۷ اثر من این اتفاق افتاده و حتی کارهایم بارها در طول اجرا بازبینی شده‌اند و به من تذکر داده‌ شده است. خوشبختانه همیشه هم این اتفاق باعث شده که آثار من بیشتر دیده شوند چون مخاطبین مطلع می‌شوند یک نمایشی روی صحنه است که دارد حرف مردم را می‌زند. من این نظارت‌ها را از بچگی در کارهای پدرم می‌دیدم و به آن‌ها عادت دارم. همیشه سعی می‌کنم به نظارت‌ها احترام بگذارم و کارم را با تعامل به ثمر برسانم اما متأسفانه شورای نظارت و ارزشیابی در بخش اقتصادی و مواجهه گروه‌ها با سالن‌های خصوصی، هیچ پشتوانه و احترامی برای گروهای تئاتر قائل نمی‌شوند. من در مورد شورای نظارت صحبت می‌کنم و اصولاً در مورد خانه تئاتر نظر نمی‌دهم چون با فعالیت‌هایی که از آن‌ها دیدم، فکر نمی‌کنم وجود خانه تئاتر خیلی لازم باشد. به همین خاطر هیچ‌وقت عضو خانه تئاتر نبوده‌ام. ما از شورای نظارت و ارزشیابی انتظار داریم که از گروه‌ها در مواجهه با سالن‌های خصوصی که تبدیل به بنگاه شده‌اند، حمایت کنند. البته ما در گروه "بداهه" هیچ مشکلی با آن‌ها نداریم چون خوشبختانه درآمدزا بوده‌ایم و زبان‌مان هم بر سر سالن‌ها دراز است. در واقع سوددهیِ کار همیشه از سمت ما بوده است. با این حال ما باز هم زمان گرفتن مطالبات‌مان از سالن پالیز دچار مشکل شدیم.‌ حالا شاید این‌بار مشکلاتی که وجود داشته، به خاطر پیگیری‌های پدرم و آقای حیدری کمتر بوده است ولی شنیده‌ام که گروه‌های دیگر همیشه این مشکل را دارند. سالن‌های خصوصی دقیقاً مثل یک بنگاه اقتصادی تمام قراردادها را به نفع خودشان تنظیم می‌کنند. بعضی‌ از آن‌ها حتی خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی را هم مرجع قضاوت نمی‌دانند و فقط به دادگستری می‌روند. ما در این شرایط اقتصادی باید در پله‌های دادگستری دنبال پول‌مان بدویم. من می‌گویم اگر قرار است برای اجراها از مرکز هنرهای نمایشی مجوز بگیریم، مرکز هم باید موقع رسیدگی به مطالبات‌مان در مقابل سالن‌ها ایستادگی کند. این‌طور نباشد که گروه خودش تنهایی به دنبال مطالباتش برود. متاسفانه شما الان سالنی را پیدا نمی‌کنید که موقع تسویه حساب خوش قول باشد.

احمد سلگی: بحث صنف و خانه تئاتر یک طرف قضیه است. مرکز هنرهای نمایشی هر روز مجوز اجراهای تهران را صادر می‌کند ولی هیچ‌وقت به شکایاتی که از سالن‌های خصوصی می‌شود، رسیدگی نمی‌کند و حتی یک روز هم سالن‌ها را تعلیق نمی‌کند. مرکز می‌تواند مجوز فلان سالن را تا زمان رسیدگی به پرونده‌اش تعلیق کند. آن‌وقت مطمئن باشید دیگر سالن‌های خصوصی به گروه‌های تئاتر زور نمی‌گویند. علی احمدی کاملاً درست می‌گوید. مرکز هنرهای نمایشی موقع فشار آوردن به گروه‌ها تمام توانش را می‌گذارد ولی موقعی که باید حمایت کند، هیچ کاری انجام نمی‌دهد. این مسئله کمر گروه‌ها را می‌شکند. شاید گروه "بداهه" به خاطر تجربه آقای خسرو احمدی شامل این اتفاق نشود اما گروه‌های جوان قطعاً آسیب می‌بینند.

خسرو احمدی: من با 30- 40 سال سابقه در مواجهه با قرارداد قبلی به مشکل بزرگی برخوردم. متأسفانه دوست عزیزی که با آن قرارداد بسته بودیم، قانون را بیشتر از ما بلد بود. در نهایت کار ما بابت ۱۰۰ میلیون تومان به شکایت کشید ولی باز هم نتوانستیم پول‌مان را درست بگیریم.‌ قرارداد را به شکلی تنظیم کرده بودند که دادگاه هم حق را به آن‌ها داد. برای اجرای مجدد "زهرماری" چند سالن به ما پیشنهاد دادند که ما نتوانستیم قرارداد ببندیم. قراردادها از ترکمنچای بدتر بود. خدا را صد هزار مرتبه شکر که گروه "بداهه" بسیار خوب فروش می‌کند ولی همچنان نمی‌تواند دستمزدهای حقیقی بچه‌ها را درست و حسابی بدهد. شما باید صد میلیون تومان بابت یک ماه به سالن پول بدهید ولی وقتی مراجعه می‌کنید که پول بگیرید، خیلی بد برخورد می‌کنند. این خیلی عجیب و غم‌انگیز است. من واقعاً متأسفم. ما گروهی بودیم که فروش کردیم اما گروه‌های دیگر چه‌کار می‌کنند؟ من واقعاً برای آن‌ها نگرانم. من چون توی خانه تئاتر پیگیر هستم، در جریانم که در ارتباط با سالن‌های خصوصی دارد یک آیین‌نامه تنظیم می‌شود که امیدوارم شرایط را کمی تغییر بدهد. مرکز هنرهای نمایشی یک پیشنهادی داده و خانه تئاتر دارد تکمیلش می‌‌کند. فکر می‌کنم این آیین‌نامه در اولین فرصت بیرون می‌آید و تمام سالن‌های خصوصی موظف می‌شوند که آن را اجرا کنند. امیدوارم که این اتفاق بیفتد.