سرویس تئاتر هنرآنلاین: همه نمایش‌ها روی یک خط داستانی تاًکید دارند، یا آن که اساساً با یک حادثه یا موقعیت معین شروع می‌شوند و به تدریج از بطن همین حادثه یا موقعیت، روایتی داستانی شکل می‌گیرد که معمولاً دارای فراز و فرود، نقطه اوج و پایانی غیرمنتظره است. هرنوع تغییراتی هم که انجام شود بر مبنای رویکردهای مدرنی است که موضوع و ساختار نمایش را به طور انتزاعی در می‌آورد و به تناسب آن نیز تغییر دیدگاهی نسبت به تعریف جدید، حادثه، موقعیت و حتی پرسوناژ و مخصوصاً طرح و داستان و یا هرگونه تحول و تغییری در آن ارائه می‌شود. جدیداً گروه‌هایی کم‌تجربه که ذهن‌شان صرفاً روی موضوعات گزارشی متمرکز است و یا رویکردهایی انتقادی و تلویحاً سیاسی دارند به ساختار مدیوم نمایش توجهی نمی‌کنند و یا بنا به استنباط غلط خود که برآیند عدم شناخت آنان از تئاتر است، چنین می‌پندارند که هرچه روی صحنه اجرا شود، نمایش و تئاتر محسوب می‌شود؛ در حالی که درصد قابل توجهی از آنچه روی صحنه اجرا می‌شود، اساساً نمایش و تئاتر نیست.

نمایشواره "از خط زرد فاصله بگیرید"به نویسندگی الهه مجلسی و طراحی و کارگردانی رضا رشادت که هم‌اکنون در تالار مولوی اجرا می‌شود، در این رابطه قابل ارزیابی است.

برای آن‌که "چیستی" آنچه روی صحنه اجرا می‌شود، مشخص گردد باید به این موارد توجه کرد: در اجرای "از خط زرد فاصله بگیرید"، حادثه، موقعیت، پرسوناژ و در نتیجه، نقش، فضاسازی، چهره‌پردازی و ضرب‌آهنگ و ریتم پیش برنده مبتنی بر "طرح داستانی" که روشنگر روابط علت و معلولی حوادث باشد، وجود ندارد. آنچه هم که به عنوان "بیان شفاهی" ارائه می‌شود دیالوگ نیست، بلکه مونولوگ‌های شخصی گزارشی در مورد خود و دیگران است.

خودکشی‌هایی که در مترو رخ می‌دهند و بازیگران به آن‌ها اشاره می‌کنند، به همدیگر ربط ندارند؛ حوادثی تک به تک‌اند و حدودشان مربوط به تاریخ‌های متفاوت و فاصله‌دار هستند؛ ضمن آن‌که در پس آن‌ها هم هیچ علت‌یابی و تحلیل اجتماعی انجام نشده است.

اگر به جای اشاره و اطلاع‌رسانی درباره خودکشی‌های متعدد فوق فقط یکی از آن‌ها در قالب یک داستان نمایشی با پس‌زمینه‌های اجتماعی، عاطفی و حتی حوادث ناگوار مرتبط، به‌گونه‌ای ساختارمند نوشته می‌شد و سپس روی صحنه به اجرا در می‌آمد، عملاً ساختاری دراماتیک داشت و تاثیرات اجتماعی، انتقادی، عاطفی و حتی سیاسی آن به مراتب بیشتر از موارد فوق بود.     

در این اجرا هیچ نوع داستانی درکار نیست؛ اجرا روی گزارش دادن محوریت پیدا کرده است: ابتدا یک راهبر قطار مترو درد دل‌ها و نارضایتی‌های از کارش را با تماشاگران در میان می‌گذارد و بعد هر کدام  از بازیگران به نوبت پشت خط زردی که نشانگر خط احتیاط و فاصله گرفتن از محل عبور قطارهای مترو است، می‌ایستند و در مورد کسانی که از ابتدای راه‌اندازی خطوط مترو هر سال به قصد خودکشی خود را در ایستگاه‌های گوناگون متروی شهر تهران جلو قطار انداخته‌اند و خودکشی کرده‌اند، گزارشاتی نسبتاً مفصل می‌دهند؛ آن‌ها به طور همزمان با میزانسنی یک‌سویه و گزارشی در نقش همان شخص و از زبان خود او (به طور فرضی)، روبه تماشاگران جزئیات مهمی درباره زندگی خود و علت‌های خودکشی‌شان ارائه می‌دهند که  صرفاً جنبه اطلاع‌رسانی دارد.

هیچ موقعیت دو سویه یا چند سویه که جزو الزامات دراماتیک و حادثه‌زای نمایش و محصول روبط علت و معلولی حوادث و موقعیت‌های یک داستان باشد، در این اجرا وجود ندارد و همه چیز فقط در "حرف‌زدن و گزارش دادن" خلاصه شده است؛ چون داستانی وجود ندارد، پس عملاً پرسوناژی هم در کار نیست که طی روند حوادث شخصیت‌پردازی شده باشد؛ بنابراین، مقوله بازیگری هم به طور کلی منتفی شده است: جلو صحنه ایستادن و حرف زدن که شباهت زیادی به دکلمه کردن دارد، بازیگری و ایفای نقش به حساب نمی‌آید.

تماشاگر در وهله نخست برای مشاهده و دیدن حوادث پا به داخل سالن تئاتر می‌گذارد؛ به همین دلیل دیالوگ‌ها هم باید با پس‌زمینه‌های عینی و واقعی حادثه‌وارشان ارائه می‌شوند نه آن‌که به اصل قضیه، یعنی حادثه و ماجراهای داستانی آن فقط اشاره‌ای گزارشی بشود؛ در چنین حالتی هر گفتاری می‌تواند از طرف تماشاگر کذب تلقی شود، زیرا اجرا فاقد پشتوانه واقع‌گرایانه و عینی داستانی است.

در جاهایی از "وانموده‌سازی" استفاده می‌شود: یک بازیگر با همسرش که در آن سوی کانال خط حرکت مترو است، حرف می‌زند و می‌خواهد اختلافات خانوادگی‌اش را  رفع نماید؛ این قسمت ارتباط واضح و روشنی به موضوع خودکشی‌ها ندارد.    

در انتهای صحنه از سه قاب تصویری ویدیوئی استفاده شده که چون هر سه، تصاویر یکسانی را نشان می‌دهند، دو‌تای آن‌ها عملاً اضافی و غیرکاربردی است. در جاهایی به تناسب آن‌که ذهن و چشم تماشاگر روی بازیگری که حرف می‌زند یا درد دل می‌کند، متمرکز شود، نور موضعی به طور مناسب کاربری پیدا کرده است. میزانسن‌ها همگی تکراری و همسان‌اند. هیچ ترفند تاویل‌دار یا هنرمندانه‌ای در کارگردانی این نمایشواره دیده نمی‌شود، زیرا متن اساساً نمایشی و تئاتری نیست و به بخش‌های گزارشی و خبری یک روزنامه شبیه است که بازیگران به نوبت آن‌ها را از حفظ برای حضار بیان کنند و البته هیچ حد و حدودی هم برا ی شروع و پایان آن قابل تصور نیست.

نویسنده متن نمایشواره "از خط زرد فاصله بگیر" الهه مجلسی و کارگردان آن رضا رشادت اجرا، ساختار نمایش و اساساً هنر تئاتر را فدای موضوعی بی‌انسجام و غیرنمایشی کرده‌اند. هر گزارشی، شباهت‌هایی به گزارش قبلی دارد؛ ضمناً اجرا هم به دلیل میزانسن‌های ثابت و بی‌حرکت، تماشاگر را خسته و بیزار می‌کند؛ هیچ تقابل دو سویه یا چند سویه دراماتیک و نمایشی بین پرسوناژهائی داستانی رخ نمی‌دهند (چون نه داستانی وجود دارد نه پرسوناژی) و اجرا کسل‌کننده است؛ اساساً باید گفت که آنچه اجرا می‌شود، نمایش نیست.