سرویس تئاتر هنرآنلاین: اهمیت دادن به موضوعات اجتماعی و نشان دادن تناقضات موجود در روابط و قراردادهای جامعه و انتخاب موضوعی که برای تماشاگران، نو، بدیع و جذاب باشد و همزمان پرسش‌های ذهنی آن‌ها را هم ضمن پردازش و ساختاردهی موضوع در نظر بگیرد، در تئاتر بسیار اساسی و تعیین‌کننده است؛ ژانری هم که نویسنده برای بیان آن انتخاب می‌‌کند سبب می‌شود که ذهنیت‌ها و عواطف تماشاگران شدیداً و در حد مضاعفی نسبت به موضوع برانگیخته شود؛ این همان تناسب فرم و محتواست که رعایت آن یکی از وظایف مهم نویسندگان متون نمایشی است. انتخاب چنین موضوعی این ویژگی را دارد که در صورت اجرای مناسب آن بسیار گیرا و جذاب از کار آید و معمولاً تماشاگران هم اغلب از چنین اجراهایی استقبال می‌کنند.

نمایش "زهرماری" به نویسندگی مشترک رضا بهاروند و احمد سلگی با کارگردانی علی احمدی که هم اکنون در تالار حافظ اجرا می‌شود، مهم‌ترین ویژگی اولیه‌اش، انتخاب متنی بوده که مربوط به مسائل اخلاقی، مذهبی و اجتماعی جامعه فعلی ایران است که البته جنبه اجتماعی آن به مراتب  پررنگ‌تر و برجسته‌تر است: در میان اعضای یک فامیل، دو زن که شوهران‌شان با هم برادر بوده‌اند و یکی از مردان قبلاً فوت کرده با همکاری هم مقدار زیادی انگور داخل بشکه و دبه‌های متعددی می‌ریزند تا تبدیل به سرکه شود؛ یکی از این زنان فوت می‌کند و مدت زمان سرکه شدن طولانی می‌شود؛ در نتیجه، همه آن‌ها تبدیل به شراب می‌شوند. دو تا از پسران خانواده که مثل بقیه، پدرشان قبلاً فوت کرده و وضع مالی خوبی ندارند به همراه خواهرشان به محض آن‌که به موضوع پی می‌برند، تصمیم می‌گیرند شراب‌ها را به قیمت بالایی بفروشند؛ اما برادر سوم یا برادر بزرگ‌شان  که "روضه خوان" و هنوز سوگوار است، وقتی به موضوع پی می‌برد، شدیداً با آن‌ها مخالفت می‌کند. در این رابطه پای عمویشان هم به ماجرا کشیده می‌شود و نهایتاً  آشکار می‌شود که دختر خانواده به علت نگرانی اقتصادی‌اش در مورد آینده خود و بچه‌ای که در رحم دارد، عمداً و به کمک مخمر، سرکه‌ها را به شراب تبدیل کرده تا به قیمت بالایی مخفیانه آن را بفروشند و مشکلات همه‌شان تا حدی حل شود، اما....

موضوع در نوع خود بدیع و برای تئاتر (حتی سینما) زیبا است، زیرا به مقوله مهمی می‌پردازد که قبلاً در تئاتر کسی به آن نیندیشیده است؛ ضمناً بسیار تاویل‌دار و واقع‌گرایانه هم است و حتی آسیب‌های اقتصادی و فرهنگی جامعه را نیز در چارچوب "موضوع چند وجهی" خود خیلی خوب نشان می‌دهد؛ چند وجهی بودن موضوع برمی‌گردد به همان جنبه‌های مذهبی و شرعی، اخلاقی و نیز جبر حاکم بر موقعیت و وضعیت اقتصادی  افراد خانواده.

جذابیت و مهم بودن موضوع که حاوی یک "گره‌افکنی" بسیار تعلیق‌زا برای تئاتر است (داده‌ها و داشته‌هایی که به یک "درام اجتماعی" شکل می‌دهند)، سبب شده که تماشاگران ضمن لذت بردن از جنبه‌های کمیک هم که در موضوع است تا لحظه آخر منتظر "گره‌گشایی" از موقعیت  تنگنایی و حساس مورد نظر باشند؛ اما نویسندگان به همان پایان حدس‌زدنی ساده‌ای که برای تئاتر و دنیای هنر، گیرایی نمایشی و هنرمندانه‌ای  ندارد متوسل می‌شوند: پای ماموران منکرات را به میان می‌کشند و با یک پایان‌بندی بسیار معمولی که تاحدی هم مبهم، ناقص و همزمان موجه نشان داده شده، یکباره نمایش را به پایان می‌برند(!) در چنین موقعیت‌هایی یک نویسنده خلاق راهی غیرقابل انتظار و حتی متناقض را بر پایه اقتضائات واقع‌گرایانه موضوع که الزاماً باید انسانی باشد، به پیشنهاد می‌گذارد که به رغم متناقض بودنش و حتی ضبط مسکرات، حق به موقعیت تنگنایی خانواده مورد نظر داده شود. 

عاملی که اجرا را از حالت گزارشی بودن و نگاه یک سویه به منکرات و یا هرعمل ممنوع و خلافی خارج نموده، وضعیت تنگنائی اعضای خانواده و تمثیلی شدن مسکرات مورد نظر به عنوان تنها وسیله و راه نجات مقطعی خانواده از درماندگی است؛ این وضعیت، عملاً کراهت یا حرام بودن مورد فوق را نسبی و پرسش برانگیز کرده و همزمان علت‌های شکل‌گیری چنین وضعیتی را هم ناگفته گذاشته و حتی نهایتاً به تبرئه شدن آن‌ها رای داده  است؛ نمایش به طور ضمنی و تلویحی پرسش مهمی را مطرح می‌کند: وقتی نهادهای حاکم و قانونی جامعه نتوانسته‌اند، خیلی زودتر و قبل از حادثه مورد بحث راه حلی برای نجات چنین خانواده‌ای ارائه دهند، آیا باید این خانواده تنها شانسی را که به آن‌ها روی آورده از دست بدهند؟ این  پرسش بسیار مهم و انسانی، نمایش را تعلیق‌آمیز، تاویل‌دار و پرسش برانگیز کرده است، اما در پایان همان‌طور که قبلاً اشاره شد، پاسخ معینی که به یک نتیجه‌گیری درست و انسانی از آن بینجامد، داده نشده و "خود سانسوری" نویسندگان در این قسمت آشکار است.

باید یادآور شد نوع واکنش‌ها، دیالوگ‌ها و حتی خود موقعیت متناقض و پارادوکسیکال مورد نظر مملو از داده‌ها و بن‌مایه‌های "کمدی" هم است؛ به همین دلیل ژانر کامل و درست نمایش، "کمدی درام" است: حین خنداندن تماشاگر با موقعیت و حادثه‌ای کمیک، موضوعی بسیار جدی، مهم و اجتماعی را هم به طور ضمنی، تاویل‌دار و حتی انتقادی مطرح می‌کند.

کمدی درام "زهرماری" به کارگردانی علی احمدی خیلی خوب آغاز می‌شود، به میانه و اوج خوبی هم می‌رسد، اما پایان تئاتری هنرمندانه ندارد؛ با وجود این، اجرا موفق می‌شود تماشاگران را به تناقضات و پارادوکس‌های موجود در موضوع و حادثه بخنداند و همزمان عمیقاً و به طور جدی هم  به فکرکردن وادار نماید؛ در همین چارچوبی هم که اجرا می‌شود نمایشی جسورانه، زیبا و گیراست. میزانسن‌ها به رغم شلوغ بودن الزامی و واقع‌گرایی صحنه خوب و متناسب‌اند و علی احمدی خیلی خوب از عهده اجرا برآمده است؛ بازی بازیگران همگی جذاب و دیدنی‌اند: تینو صالحی، خسرو احمدی، لیندا کیانی، نادر فلاح و علی شادمان همگی متناسب و در خور اقتضائات و چگونگی خلق و خو، رفتار و ذهنیت‌های پرسوناژهای  نمایش بازی می‌کنند.طراحی و دکور واقع‌گرایانه صحنه که یک انبار آنچنانی را به نمایش می‌گذارد، تحسین برانگیز است؛ امیر سرافرازیان به شکلی خلاقانه تناقض موجود را مضاعف کرده است، زیرا به  محوری شدن موضوع و نشان دادن موقعیت و تنگنایی بودن وضعیت کمک فراوان کرده است.

کمدی درام "زهرماری"، به نویسندگی رضا بهاروند و  احمد سلگی و  کارگردانی علی احمدی در کل از نظر موضوع و شیوه اجرا و حتی ژانر آن، نمایشی جذاب، گیرا ، تاویل‌دار و دیدنی است.