سرویس تئاتر هنرآنلاین: بدترین وضعیت برای یک نویسنده یا اهل قلم آن است که در کشوری زندگی کند، اما در مورد آن ننویسد؛ در عوض، سر و دلش در حال و هوای کشورهای خارجی و مسائل، مشکلات و یا جذابیت‌های آن‌ها باشد؛ او با چنین طرز تفکری به خودش فرصت می‌دهد که با "خارجی مآبی" عملاً "بدلی" برای نویسنده‌های ایرانی باشد. در چنین شرایطی حتی اگر بهترین اثر را هم بنویسد، اساساً خارجی و بیگانه محسوب می‌شود، زیرا به مردم و جامعه خودش پشت کرده است؛ ضمن آن‌که باید یادآور شد بعضی از این نوشتارهای "بدلی" در مواردی حتی از روی طرح و آثار ترجمه شده خارجی نوشته می‌شوند؛ در هر دو صورت، نمره و امتیاز نوشتن چنین آثاری از نظر  ارزشیابی، "صفر" است.

 نمایش "پلاس، پلاس به توان 2" به نویسندگی و کارگردانی سینا شفیعی که هم اکنون در سالن "سایه" از مجموعه سالن‌های تئاتر شهر اجرا می‌شود، از این لحاظ و نیز به دلیل داده‌ها و داشته‌های اجرایی‌اش، در زمره  چنین نمایش‌هایی است. حتی عنوانش هم نشانه غرب و غربزدگی است: پلاس(plus) در زبان انگلیسی به معنی "به اضافه" و علامت مثبت (+) است.

موضوع نمایش یک دعوای ظاهراً خانوادگی است که از لحاظ ساختاری در قالب هجویه شکل گرفته، با این تفاوت که در بطن هجویه مورد نظر یک وضعیت تنگنایی برای پرسوناژ اصلی وجود دارد که نویسنده یا همان کارگردان، آن را اشتباهاً به شکل "کمدی موقعیت" درنظر گرفته است.

یک داماد (راجر) با پدر زنش (آدام) اختلاف و رقابت دارد و می‌خواهد زنش را طلاق بدهد و به طور همزمان بدهکار دیگران (رائول و...) هم است. او به مفلسی رسیده و "بوگیر توالت" می‌فروشد؛ همزمان از طریق شبکه  بازرگانی‌اش برای آن تبلیغ می‌کند و البته این ذهنیت هم دارد که با شرکت بزرگ پدر زنش (آدام) رقابت کند، اما...

محتوای  نمایش چیز قابل ارائه‌ای نیست و صرفاً بر مبنای متمایز و متفاوت نمایی نوشته شده و آشکار است  که نویسنده (کارگردان نمایش هم است) قصد داشته نمایشش حداقل در ظاهر نشان دهد که رویکرد خاص و متفاوتی در کار بوده است؛ عنوان نمایشش هم هیچ ربطی به موضوع ندارد و عملاً در راستای "غرابت نمایی" است تا هرطور شده تماشاگران را کنجکاو کند و به گیشه بکشاند.

نمایش اساساً کمدی نیست، اما با سبک و سیاق کمدی اجرا می‌شود؛ مبنای کمیک بودن هم انتخاب یک شیوه شخصی، قراردادی و تصنعی برای بیان، رفتار و حالات بازیگران است تا هرطور شده نمایش با لفت و لعاب کمدی ارائه شود؛ در چارچوب همین ترفند تحمیل شده، بازی بازیگران همسان و هماهنگ است؛ فقط ایراد بازی قراردادی آن‌ها این است که صرفاً بر مبنای "کمدی‌نمائی" انجام می‌شود و تماشاگر عملاً می‌فهمد که این نوع بازیگری ربطی به موضوع و واقعیت‌های ضمنی آن ندارد؛ ترفندی برای راضی نگه داشتن تماشاگر است. این در شرایطی انجام می‌شود که نمایش هیچ غایت‌مندی و هدف مهم و محتوا داری را پی نمی‌گیرد.

طراحی صحنه با مضمون و محتوای نمایش تناسب دارد؛ مهم‌تر آن‌که، ایجاد یک حریم خصوصی برای شوهر (راجر) که همسرش نمی‌تواند تا دقایق قبل از پایان به آن وارد شود، به طورنسبی تاویل‌آمیز و نشانه‌وار است؛این نکته تنها جنبه مثبت و نمایشی اجرا محسوب می‌شود وگرنه، از محتوا و کنش‌مندی نمایشی مهمی خبری نیست؛ عملاً ثابت می‌شود  که "ضعیف" هرگز نمی‌تواند در برابر قوی عرض اندام کند و آخرش مجبور می‌شود به حریم "قوی" برگردد. خود عامل و نیروی "قوی" هم که مظهرش در این نمایش، پدر زن "راجر" معرفی شده  و مالک کشتزارهای بزرگ ذرت  است، این واقعیت تلخ را می‌داند و با تهدید به "راجر" می‌گوید که چنانچه  تسلیم خواسته او نشود، چه بلایی بر سرش می‌آید: "اگر نخواستی، توی یکی از مزارعم می‌توانم به جای یکی از مترسک‌هایم بکارمت".

میزانسن‌ها طراحی شده و مناسب‌اند و برای ورود بازگران به صحنه از چهارگوشه صحنه استفاده می‌شود. موسیقی از لحاظ ریتم و آهنگ بنا به موقعیت‌های ایستا و بن بست گونه نمایش هرگز زیاد شتاب نمی‌گیرد و در نتیجه، هماهنگی و همخوانی خوبی با اجرا دارد. نور از کارکردی معمولی برخوردار است.

آنچه نمایش "پلاس، پلاس به توان 2" به نویسندگی و کارگردانی سینا شفیعی را بسیار معمولی و دارای ضعف ساختاری کرده، اول به انتخاب موضوع، شیوه پردازش آن و بی‌ساختاری متن مربوط میشود که فاقد فراز و فرود موضوعی و کنش‌های دراماتیک است، چون اساساً ساختار نمایشنامه ندارد؛ دوم، کم محتوایی آن و اصرار عامدانه بر "کمیک‌نمایی مبتنی بر حرکات تصنعی" است.

در این اجرا هیچ کدام از آدم‌های نمایش شخصیت‌پردازی نمی‌شوند، اما مونولوگی که از بلندگو پخش می‌شود، نسبتاً تحلیلی و قابل تامل است. در کل، کم محتوایی و حتی بی‌محتوایی اکثر موقعیت‌های بسته نمایش اجرا را عاری از داده‌ها و داشته‌های مهم بصری هم کرده است؛ ضمناً ژانر تحمیلی "کمدی هجوآمیز" هم با خود موضوع در تناقض است؛ مضافاً این‌که به رغم اصرار بر کمیک و هجوآمیز نمایی اجرا، چنین خصوصیتی هم در آن ضعیف است و نمایش عملاً  کسی را نمی‌خنداند.

معمولاً وقتی نویسنده متن، کارگردانی نمایش را به عهده می‌گیرد، انتظار تماشاگر بیشتر است، چون به طور ضمنی این حقیقت به اثبات می‌رسد که آنچه ارائه می‌شود، برآیند همه توانمندی‌ها، دانسته‌ها و تجارب کارگردان است؛ وقتی نمایش با در نظر گرفتن این امتیاز بازهم راه به جایی نمی‌برد، در آن صورت باید یقین داشت که کارگردان هنگام نوشتن متن حتی از خودش سؤال نکرده که چرا باید به چنین موضوع و متنی بپردازد که هیچ ارتباطی به ایران و تماشاگران ایرانی ندارد و به خودی خود هم نشانگر و بیانگر محتوای قابل تاملی نیست!