به گزارش هنرآنلاین، به بهانه اجرای نمایش "دیر راهبان" از امروز دوشنبه 21 خرداد ماه ساعت 20:30 در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر به روی صحنه خواهد آمد و به بهانه اجرای این اثر نمایشی کیومرث مرادی یادداشتی را منتشر کرد که متن آن بدین شرح است: 

تئاتر تعقل و تفکر تئاتری است بر مبنای تفکری دقیق که یک هنرمند آن را بر پایه جهانی شکل می‌دهد که در آن زیست کرده است. 

این تئاتر خارج از عرف روزگار و ادعاهای دروغین اطراف‌اش اهدافی را دنبال می کند که ریشه در عمق تفکر و احساس هنرمند خالق‌اش دارد. 

این نوع آثار ادعایی ندارند چون هدف‌اش نمایش دادن نیست، بلکه هدف اصلی‌اش رویارویی با خود در مقابل دیده‌گان تماشاگران معاصر است. رویارویی که در جستجوی هم‌آوردی اندیشه و برخورد نگاهی است که می‌بایست در این دیدار شکل گیرد. 

"تئاتر تفکر" تئاتری است با این الگو؛ به چال‌اش کشیدن اجتماع امروزی و طرح پرسش از خود و تماشاگر در عمق ذهن‌اش، بدون توسل به شعار و شعارزدگی و یا نمایش مدلها و تکرار روزمره. در واقع تئاتر تعقل تلاش می‌کند فارغ باشد از روزمرگی‌های کشنده و ادعاهای نمایشی تکراری. 

هایدگر می‌گوید: روزمرگی گسست آرمان‌ها و حقیقت انسان را برای او به ارمغان می‌آورد. همین اینجاست که هنر روزمره با خود گسست عمیق جدای از ذهن مخاطب و قطع ارتباط نسل‌ها را آرام آرام شکل می‌دهد. 

گسستی که منجر به عدم درک اجتماع و تماشاگر و عدم ارتباط درونی با آثار هنرمندان می‌شود. این گسست در طول یک دهه منجر به فراموشی شاخص‌های آثار هنری هر دهه شده و در نتیجه خروجی‌ها و موفقیتهای شاخص هنرمندان به سرعت به فراموشی سپرده می‌شود. همین جاست که ما خود را میان فراموش‌شدگان و یا ندیده‌شدگان پیدا می‌کنیم و همه آن کاشت‌ها و برداشت‌ها که منجر به ساخته شدن جریانی موفق شده است در همان سطح جریان باقی میماند و فراموش می‌شود. چرا که آثار بی‌ارزش روزمره که بی‌خاصیتی‌اش در نتیجه عدم هدف‌مندی خلق آن است، با سرعت قارچ گونه‌اش مخاطب را گم راه کرده و در ذوق‌زدگی نمایشی که پشت آن هیچ چیزی نیست مبهوت، شهرت و زرق و برق می‌شود و در پایان بی هیچ توشه‌ایی با همان ذوق به خانه می‌رود و تمام. 

برای همین است که تئاتر دهه ۷۰ خورشیدی و دهه ۸۰ ثمره‌های اصلی خود را آرام آرام گم می‌کند و در نتیجه آن بسیاری از موفقیت‌های آن دو‌ دهه رها شده و در سطح یک جریان باقی می‌ماند. تئاتر در آن دهه‌ها تعقل خود را مدیون عمق سیاست‌های فرهنگی و توجه ویژه مدیریت و جریان‌های تئاتری است مسیری که منجر به ظهور بسیاری از نمایشنامه‌نویسان، کارگردان‌ها، بازیگران و گروه‌ها وکمپانی‌های خوب تئاتر شد. اما حقیقت خیلی زود خود را در میان سیاست‌های کوتاه مدت که منجر به عمل‌کردهای روزمره شد گم کرد و جریان‌های مهم این دو دهه گم شد و ابتر باقی ماند. 

حالا سوال‌های زیادی هنوز بی‌جواب باقی مانده است، سوالاتی که شاید در ابتدا ما به آن باید جواب دهیم و شاید هم مدیریت کلا تئاتر باید با یک برنامه هدفمندتر از جریان تئاتر تفکر حمایت کند تا مسیری متفاوتی شکل گیرد. 

بررسی و نگاهی دیگر به تئاتر تفکرمند دهه ۷۰ خورشیدی و دهه ۸۰، یادآوری بزرگی است از اسم‌ها و جریان‌ها و گروه‌هایی که در روزمرگی این روزگار گم شده‌اند. بزرگانی که در آن سال‌ها بسیار درخشیدن و حالا سال‌هاست که در حاشیه ایی تنها عبور و‌گذر زمان را نظاره می‌کنند. 

آدم‌هایی همچون مهندس‌پور، دانشور، رفیعی، چرمشیر، ثمینی، برهانی‌مرند، نادری، نریمانی، شاملو، پسیانی، تهرانی، دشتی، دشت آرای، ثروتی، غنی‌زاده، کوهستانی، و بیشمار اسامی که می‌توان نام برد. 

 تئاتر متفکر در پی این نیست که تماشاگر را به شیوه گریزآمیز تئاتر طبیعت‌گرایانه یا رمانتیک از حال و هوای خودش بیرون بیاورد. بلکه می‌خواهد او را عمیقا در خودش فرو ببرد. جهان زیباشناسانه را با عمق قصه‌ایی که زندگی را معنا می‌کند به سادگی به تماشاگر ارائه کند و در جهانی فارغ از تکرار و بیهودگی تصویری ساده اما حقیقی از انسان معاصر ارائه کند.