به گزارش هنرآنلاین به نقل از ایران، معاونت امور هنری از زیرمجموعه‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، وزارتخانه‌ای که مجری قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و معاونتی با زیرشاخه‌هایی چون هنرهای تجسمی، موسیقی و نمایشی که هیچ‌گاه از نگاه‌های سلیقه‌ای و حواشی که بر آن دامن می‌زنند درامان نیست، به‌ویژه در بخش موسیقی که از بدنه این وزارتخانه است. سیاست‌گذاری، هدایت و نظارت بر امر فرهنگ و هنر از وظایف معاونت هنری ارشاد است؛ معاونتی که در طول این سال‌ها محل رفت و آمد افراد بسیاری چون فخرالدین انوار به‌عنوان نخستین معاون هنری تا سید کمال حاج سید جوادی، ابوالقاسم خوشرو، محمد حسین ایمانی خوشخو، حمید شاه‌آبادی و علی مرادخانی بوده و این بار سیدمجتبی حسینی به خیابان شهریار راه پیدا کرده است. حسینی دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی و هنر است و از جمله سوابق وی می‌توان به مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نماینده تام الاختیار وزیر و دبیر شورای ارزیابی هنرمندان، شاعران و نویسندگان کشور، نماینده تام الاختیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کمیسیون فنی و حقوقی شورای عالی میراث فرهنگی کشور، عضو هیئت امنای مجمع کتابخانه‌های بزرگ کشور (مکتب)، عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره کتابخانه و موزه ملی ملک و... اشاره کرد. او اهل فرهنگ است و از دل هنر برخاسته و تلاش دارد در طول مدیریت خود بر کرسی این معاونت در کنار هنرمندان حامی هنر باشد و در راه توسعه آن قدم بردارد او هنر را از آن مردم می‌داند و می‌گوید نباید مردم و دولت مجزا از هم باشند.در بازدید صمیمانه معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از روزنامه ایران که چند روز پیش انجام گرفت فرصتی برای گفت‌و‌گو در خصوص حوزه‌های تئاتر، تجسمی و موسیقی فراهم شد که در ادامه می‌خوانید.

 

حوزه تجسمی یکی از زیرمجموعه‌های معاونت هنری است حوزه‌ای گسترده با گرایش‌های بسیار در این بخش که اما در تمام این سال‌ها و شاید یک دهه اخیر با وجود برگزاری دوسالانه‌ها، فعالیت موزه‌ها و حتی وضعیت انجمن‌های حوزه تجسمی این حوزه مظلوم واقع شده است. برای هنرهای تجسمی چه برنامه‌ای را در نظر دارید؟

اهالی تئاتر یا موسیقی یا تجسمی و حتی سینما بر این اتفاق نظر هستند که توجه چندانی به هر یک از این حوزه‌ها وجود ندارد و مظلوم واقع شده‌اند، تمامی این صحبت‌ها می‌تواند صحیح باشد اما این مسائل بدین خاطر است که همیشه استعداد و استطاعت مردم و هنرمندان کشورمان از امکانات کشور بیشتر بوده است و چون این امکانات به نسبت حداقل مورد نیاز سطح فروتری داشته، طبیعی است که کم بودن آن به‌خوبی درک و احساس شود. اما اینکه کدام را بر دیگری باید ترجیح داد باید گفت رنگ‌های رنگین کمان در کنار هم زیبا هستند. آنچه  موجب این نوع نگاه و برداشت از سوی اهالی هنر و علاقه‌مندان شده و یکی را به نسبت کمتر از دیگری می‌دانند بر اساس مقیاس بودجه‌ای است که تخصیص پیدا کرده و بر این گمان هستند که به یک حوزه بیشتر رسیدگی شده و آن دیگری کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اما تقابل کمیت و کیفیت، در امر ارزیابی و وارسی هنری است و اینکه بدانیم کمیت هنر یا کیفیت هنر چه اهمیتی خواهد داشت. اساساً هنر از جنس کیفیت است و همیشه در تبدیل کیفیات و کمیات ممکن است به خطا برویم. در یک جشنواره انتخاب و معرفی نفر اول یا دوم و سوم بر اساس یک کیفیت مدرج صورت می‌گیرد و ممکن است اعتراض و خدشه‌ای هم به وجود آید، چون امر هنر از اساس اصالتش بر ذوق و زیبایی است و زیبایی یک امر نسبی است اما اینکه بخواهیم چه کیفیتی را به کمیت تبدیل کنیم و با چه فرآیندی آن‌ها را به یکدیگر انتقال بدهیم بحث پر مناظره‌ای در همیشه تاریخ و همیشه جغرافیا بوده است و الزاماً متعلق به ما نیست. به ‌عنوان مثال ذات هنر تئاتر جمعی است اما ذات هنر تجسمی یک امر فردی است؛ آن‌ها دو کیفیت مختلف هستند و نباید به یک فرآیند و کمیت تبدیل شوند اما در بررسی کیفیت اگر تئاتر ما پیشرفته‌تر بود و هنرهای تجسمی دچار تنزل شده بودند و رشد منفی داشتند آن زمان می‌توان گفت به این بخش توجه شده و بی‌توجهی به بخش دیگر موجب فرورفتن آن شده است. اگر هنر موسیقی به‌ مانند سال75 بود و هنرتجسمی توانسته بود در حراج‌های منطقه‌ای حضور چشمگیری داشته باشد می‌توان گفت این امر از کم توجهی به هنرموسیقی است. بنابراین برآیند و میانگین کلی نشان می‌دهد تمامی این هنرها در یک افق بالاتری نسبت به 10 سال گذشته یا 20 یا 30 سال قبل‌تر هستند. حضور پر تعداد هنرمندان قطعاً با بضاعت مالی دولت‌ها همگونی ندارد و دولت‌ها نمی‌توانند از پس رسیدگی و حمایت همه هنرمندان بربیایند اما آیا اساساً دولت‌ها موظف به حمایت تام و تمام از هنر هستند؟ مگر هنر فقط در مالکیت دولت قرار دارد؟ ما باید متوجه این امر باشیم به همان میزان که هنر در حال رشد است مخاطب هم افزایش پیدا کرده است بنابراین باید فضای عرضه و تعامل بین هنرمند و مخاطب هم توسعه پیدا کند. نباید با بخش خصوصی رقابت کنیم و باید تسهیل‌گر و توسعه‌گر باشیم کارهای اجرایی از اساس از تکالیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست بلکه طبق قانون وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سیاست‌گذاری، هدایت و نظارت بر امر فرهنگ و هنر است. یعنی در سیاست‌گذاری، بتوانیم سیاستی جامع و فراگیر و در نظارت نقاط مشترک داشته باشیم یعنی قانونی وضع شود که همه آن را بپذیرند و مراعات کنند و در هدایت نیز بدون آنکه رقیب بخش خصوصی باشیم کمک کنیم که بتوانیم این فرایند تسهیل گر و توسعه گر فراهم شود. باید نقاطی را که مؤثر بوده و می‌توانسته در یک نگاه کلی گر و آینده پژوه راهبرد و ضرورت داشته باشد اما امروز به دلایلی به آن پرداخته نشده است، مورد توجه قرار بگیرد و رشد کند. به‌طور مثال امروزه برخی از شاخه‌های هنری در نقاطی از کشور از استعداد بیشتری برخوردارند و در نقطه‌ای کمتر به آن رسیدگی شده است مانند موسیقی نواحی. موسیقی پاپ یا موسیقی ردیف دستگاهی یا موسیقی کلاسیک هر کدام مخاطبان خود را دارند اما در این بین باید به موسیقی نواحی توجه ویژه‌ای صورت بگیرد و به فیزیک ساز و صدا‌دهی آن توجه شود و اجراها دقیق‌تر باشد، همچنین باید مفاهیم ناب معرفتی که در طول تاریخ سینه به سینه منتقل شده حفظ شود یا تبدیل به یک استاندارد بومی و همگانی شود تا  دیگر گروه‌های مختلف فعال موسیقی بتوانند آن نقاط الهام بخش را دریافت و استفاده کنند. به‌عنوان مثال استاد مشکاتیان با الهام گرفتن از نغمه‌های محلی ایران در آهنگسازی‌هایشان توانستند آن را بازآفرینی و شنیدنی کنند یا دیگر استادان موسیقی. بار دیگر تأکید می‌کنم برای آنکه هنر در جایگاهش قرار بگیرد باید در تمامی نقاط حوزه‌هایی از هنر که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، توسعه یابد و به آن پرداخته شود البته نه به این معنا که تراز همه آن‌ها برابر باشد.

در این سال‌ها بودجه‌ای برای خرید آثار هنری و حفظ سرمایه هنری اختصاص نیافته است. از سویی به‌عنوان مثال حراج‌هایی در منطقه برگزار و آثار هنری ایران در آنجا فروخته می‌شود که حتی سبب شده سرمایه‌های هنری از کشور خارج شود.

در ابتدا باید این نکته را در نظر داشته باشیم که چه میزان اثر هنری خریداری کنیم و با آثاری که خریداری می‌شود چه باید کرد! وقتی آثار هنری از بودجه کشور خریداری می‌شوند روی آن‌ها برچسب اموال الصاق می‌شود بنابراین نسبت به این اموال اتفاقات خاصی صورت می‌گیرد، این اموال تنها ذخیره می‌شوند درحالی که‌ ای‌کاش بودجه صرف خرید این آثار هنری را برای برقراری ارتباط هنرمندان هزینه می‌کردند. هنرمندان ما بیان رسا و بلیغی دارند تا دیگران در دنیا به آن‌ها اقبال داشته باشند و بتوانند سهمی از این گردونه را تقبل کنند. این همان هدایت‌گری و حمایتی است که باید در بزنگاه خودش اتفاق بیفتد. رسیدگی و توجه به هنر در هر نقطه کشور که اتفاق بیفتد قطعاً سود و برکت خواهد داشت و هر کشوری که بیش از ما توجه داشته باشد کامروایی بیشتری را تجربه می‌کند و بالعکس. ما یک منابع محدود داریم و یک انتظارات نامحدود، بنابراین طبیعی است که با این امکانات محدود انتظارات نامحدود عملی نمی‌شود. باید برای حرکت رو به جلو هنر کمک کنیم و بدانیم چه بخش‌هایی را دولت می‌تواند حامی باشد و چه قسمت‌هایی را خود مردم می‌توانند کمک کنند چون هنر متعلق به همه مردم است. اگر بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزایش پیدا کند کشور ضرر نخواهد کرد بلکه نتایج آن مشهود است. مردمانی که به هنر توجه و التفات دارند مردمان آرام‌تر و فرهیخته‌تری هستند و سرگرمی‌های ناب‌تری خواهند داشت و آثاری تولید خواهد شد که هم به منزله ثروت ملی است و هم سفیر فرهنگی خواهد بود. به‌طور مثال آثار سهراب سپهری برای تمام مردم و سفیر فرهنگی ایران است.

 موزه هنرهای معاصر تهران در این سال‌ها محلی برای برگزاری نمایشگاه‌ها و دوسالانه یا جشنواره  بوده است و فضایی مناسب برای نمایشگاه‌های بزرگ ساخته نشده است. چه برنامه‌ای برای موزه هنرهای معاصر تهران و نمایش آثار گنجینه موزه در نظر دارید؟

موزه‌ها به کوه یخ تشبیه شده‌اند یعنی مقداری از آن بیرون آب بوده و پهنه آن در مخزنش نهفته است. ما باید در ابتدا بدانیم از موزه به‌عنوان یک موزه استفاده می‌شود یا یک گالری! در موزه‌های ما رخدادهای بسیاری برگزار می‌شود و همین امر سبب شده زمان نشان دادن آثار دائمی را کمتر کنیم. اینکه بخواهید یک گالری راه‌اندازی کنید و هنرمندان برجسته و معاصر از اقصی نقاط دنیا به این گالری که در موزه برپا شده است دعوت شوند و آثارشان را برای آشنایی هنرمندان و جوانان ایران به نمایش بگذارند یک رویکرد است اما اینکه گنجینه موزه هنرهای معاصر نمایش داده شود رویکرد دیگری است. تعریف موزه در ایکوم به معنای یک مؤسسه دائمی است در صورتی که در ذهن ما این سردرگمی به وجود آمده و دائم در این رفت و آمد هستیم که آثار جدید را به موزه بیاوریم یا آثار گنجینه موزه را دائم به نمایش بگذاریم وگرنه منعی برای نشان دادن عمده آثارموزه هنرهای معاصر که در مخزن نگهداری می‌شود وجود ندارد بلکه بهتر است مخازن ساماندهی و کلکسیون‌بندی شوند و بر اساس یک داده و اطلاعات این مجموعه‌ها را تبدیل به نمایشگاه کنیم. در تمامی موزه‌های دنیا یک کلکسیون دائمی وجود دارد که برخی از گالری‌ها را به نمایشگاه‌های موقت از مجموعه خود یا مجموعه‌های بیرونی اختصاص می‌دهند این بدین سبب است که مخاطبی که یک بار به موزه می‌آید احساس استغنا نکند بلکه به آن نمایشگاه‌های موقت یا مضاعف رغبت بیشتری داشته باشد. ما باید ایران و هنر را یکپارچه ببینیم و بجای قیچی انداختن و جدا کردن آن‌ها از یکدیگر و اینکه بگوییم این تئاتراست این موسیقی و این تجسمی و سینما، کل هنر را یکپارچه نگاه کنیم و بگوییم رنگین کمان ایران متعلق به سراسر ایران است. وقتی این تصویر را با فاصله تماشا کنیم متوجه می‌شویم که چگونه این کل را می‌توانیم زیبا‌تر و بهتر بسازیم و امکانات ما چه تأثیری می‌تواند روی این کل داشته باشد! باید سطح سلیقه‌مان را بالاتر ببریم و بین دولت و مردم قیچی نیندازیم و بگوییم دو اصل جدا هستند.

 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد تئاترهای خصوصی چه موضع و رویکردی دارد؟

تئاتر خصوصی یک امر ناگزیر است و ماهیت و شکل کلی آن به مانند نگارخانه‌ها یا گروه‌های موسیقی است. حدود 80 هزار نفر در کشور از طریق تئاتر ارتزاق می‌کنند و برای حدوداً 30 هزار دانشجو و هنرجوی تئاتر، مراکز آزاد و آموزشگاهی وجود دارد این امر نشان دهنده آن است که تئاتر پهنه اشتغالی بیش از 100 هزار نفر دارد و نمی‌توانیم بگوییم 5 یا 10 سالن دولتی تهران برای این تعداد مخاطب به‌کار گرفته شود. تمام ایران که تهران نیست، بنابراین ناگزیریم همه به یکدیگر کمک کنیم. مردم و دولت باید کنار هم باشند تا تماشاخانه‌های خصوصی شکل بگیرد. روند رشد تماشاخانه‌های خصوصی روند خیلی سریع و شتابناک بوده و من و همکارانم در اداره کل هنرهای نمایشی بر این باور هستیم که تئاترخصوصی می‌تواند و باید ادامه داشته باشد و درکنار نهادهای رسمی و حاکمیتی توسعه پیدا کند.اما این امر نیازمند ساماندهی است؛ بعضی  مواقع در بخشی از هنر جدی ما خلأ قانونی و مقرراتی وجود دارد و مسیر آن نامشخص و دچار اعوجاج یا سردرگمی می‌شود و با خود می‌گوییم چرا این اتفاق افتاده است! بنابراین با توجه به این گستردگی که وجود دارد قوانین وضع شده کشور نیازمند بازنگری است شاید در جاهایی نیاز باشد قوانین متناسب با تعداد کاربران هنر و جامعه، عالی‌تر و موسع‌تر شود. به هرحال یک زمان‌هایی مقررات ناشی از قانون مانند آیین نامه‌ها نیاز به بازنگری دارد و این بازنگری می‌تواند به جامع‌تر شدن آن کمک کند. اما در حوزه تئاتر خصوصی آنچه بیش از همه ضرورت دارد و بیشتر باید به آن بپردازیم این است که در بخشی از آن آیین نامه وجود ندارد و در برخی دیگر یک دستورالعمل یک صفحه‌ای است که با توجه به این رشد نیاز دارد به یک آیین نامه روشن تبدیل شود که این امر در حدود اداره کل تئاتر، معاونت هنری و سرمایه‌گذاران است که در دستور کار قرار گرفته و با همکاری مدیرکل هنرهای نمایشی در حال تدوین است.

 تئاتر خصوصی بیشتر به سوپر استارها وابسته شده و این امر موجب ایجاد فاصله با دیگر هنرمندان تئاتر شده است.

این موضوع اتفاق می‌افتد اما لایه زیرین آن در ایران حال خودش را دارد و نباید خیلی مرز‌بندی کنیم. ممکن است حضور سوپر‌استاری در تئاتر موجب شود توجه بیشتری نسبت به تئاتر شکل بگیرد و کسانی که برای نخستین بار و بهانه دیدن این هنرمند به تئاتر می‌آیند احساس صمیمیت کنند و مشتاق‌تر به تئاتر بروند. چه عیبی دارد یک سوپر استار نقطه آغازی برای افرادی باشد که به تئاتر علاقه‌مند می‌شوند. البته که کیفیت در تئاتر نیز اهمیت دارد و باید مورد توجه باشد. ما به توسعه، بازار کالا، بازار کار، بازار سرمایه و بازار فناوری نیاز داریم.

 مجموعه تئاتر شهر نیاز به بازسازی دارد البته پیش از این اتفاقاتی در این باره افتاده بود اما متأسفانه روند کار متوقف شد. نکته دیگر بهسازی اطراف مجموعه تئاترشهر است که بساطی برای دستفروشان شده در این باره چه تدبیری دارید؟

بخشی از عملیات بهسازی مجموعه تئاتر شهر انجام گرفته است اما به خاطر مشکلات بودجه‌ای که به وجود آمد کار متوقف شد و در حال حاضر با همکاران به دنبال پیگیری این موضوع هستیم تا بتوانیم با کسب اعتباراتی قسمت‌های باقی مانده را مرتفع کنیم.

طبق قرارداد سه ساله‌ای که پیش از این منعقد شده بود برگزاری جشنواره موسیقی نواحی در شهر کرمان به پایان رسیده آیا  در مورد  محل برگزاری یا دبیر جشنواره انتخابی صورت گرفته است؟

در مورد اینکه آیا جشنواره موسیقی نواحی باید درکرمان اتفاق بیفتد یا خیر، پیش‌داوری ندارم و بر این نظرم که هرچه جست‌و‌جو کردم این جشنواره 11 ساله آیین نامه روشن، منسجم و سامان یافته‌ای ندارد و جشنواره‌هایی که آیین نامه ندارند ممکن است به سلیقه دبیر دستخوش تغییرات شوند. چند جشنواره چون جشنواره موسیقی فجر، جشنواره موسیقی نواحی و جشنواره جوان در حوزه موسیقی وجود دارد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسماً آن‌ها را پی‌ریزی کرده و به دلایل متعددی علاقه‌مند است ادامه یابد. در خصوص جشنواره موسیقی نواحی همکاران در وزارت ارشاد آیین‌نامه‌ای طی دو ماه طرح‌ریزی خواهند کرد و به یک نقطه ثابت خواهیم رسید و بر اساس مکانیسم مندرج در آن آیین نامه دبیر و شهر محل برگزاری جشنواره انتخاب می‌شود. تصمیم دارم که اختیارات خود را کمتر کنم و سیستمی بر اساس صلاحیت‌ها، دبیر را انتخاب کنند. بر این نظرم که اصالت را نباید به قالب‌ها داد بلکه باید به محتوا اختصاص یابد تا بتوانیم جشنواره‌های موسیقی نواحی را ارتقا بدهیم و شاهد تعالی و رشد آن باشیم.

 شیوه‌نامه جشنواره موسیقی فجر چطور؟ آیا معوقات جشنواره سی و سوم به ‌طور کامل پرداخت شده است؟

آیین نامه جشنواره موسیقی فجر تدوین شده و برای بررسی به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال شده است. بعد از پایان جشنواره موسیقی فجر به اهالی موسیقی و صاحب‌نظران فراخوان داده شد تا اگر نکته و نظری وجود دارد به ما انتقال بدهند تا بلکه این جشنواره بعد از 33 سال دارای یک آیین نامه جامع و کامل باشد. معوقات جشنواره هم در روزهای اخیر به مرور پرداخت شده است.

 با توجه به موضوع برجام آیا بودجه معاونت هنری تغییر خواهد کرد؟

در مورد کم و زیاد شدن بودجه چندان نباید تب و تاب و اضطراب داشت. چون بنای ما بر توسعه بازار فرهنگی و هنری است. ممکن است بودجه‌ها و امکانات سرگردانی در دست مردم و نهادهای مختلف باشد که باید بتوانیم آن‌ها را جذب و به سوی هنر هدایت کنیم. اگر این حمایت‌ها به وجود آید این بودجه‌ها دو یا سه برابر بودجه‌ای خواهد شد که به هنر اختصاص پیدا کرده است. هنر ایران متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و وزارت ارشاد سیاست‌گذار، هدایتگر و نظارت‌کننده است بنابراین با کمک هنرمندان و مخاطبان هنر می‌توانیم بازار هنر را توسعه بدهیم.

 بلیت‌های چند صد هزار تومانی کنسرت‌های موسیقی اجرای موسیقی را به یک کالای لوکس و اشرافی تبدیل کرده است برای ساماندهی این موضوع چه برنامه‌ای خواهید داشت؟ آیا سالن‌هایی از سوی وزارت ارشاد به کنسرت‌های موسیقی اختصاص خواهد یافت؟

برای ساماندهی بلیت‌های کنسرت باید بتوانیم هزینه تمام شده را مدیریت کنیم. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نزدیک به 40 پروژه عمرانی از یک تا 99 درصد درحال اجرا است و هرچقدر در این باره مدیریت منابع صورت بگیرد قطعاً بازدهی بیشتری خواهد داشت و هرچقدر گالری و سالن کنسرت در ایران داشته باشیم افتخار است.

 نکته دیگری که در بازار این روزهای موسیقی قابل مشاهده و شنیدنی است تغییر در بحث سلیقه مردم است و آن توسعه‌ای که باید و شاید دراین فضا به وجود نیامده است. نظر شما دراین‌باره چیست؟

میزان دانش موسیقایی ما همین میزان است. هنر به یک معنا چراغ روشنگر و ارتقا دهنده است و به یک معنا آیینه. هنر روزگار ما چراغ آیینه روزگار ما است و اگر در این آیینه تصویر ناروایی حس می‌کنیم عیب آیینه نیست و نشان دهنده آن است که نتوانستیم سطح آگاهی‌مان را توسعه بدهیم گرچه براین نظرم برآیند عمومی اینگونه نیست و شاید در مصادیق به این صورت باشد. فراگیری و عمومیت هنر و در نهایت میانگین کلی نشان دهنده آن است که ما به سمت جلو درحرکت هستیم. موسیقی پاپ پیش از انقلاب یک نوع قالب داشت اما امروزه عرصه رنگینی برای سلیقه‌های مختلف شده است و نشان می‌دهند توسعه پیدا کرده اما اینکه در هر سلیقه یعنی چه موسیقی دستگاهی، کلاسیک، چه نواحی یا پاپ ارتقا ایجاد کنیم یک امر مهم و درست است.

برش از ابتدای انقلاب تا به امروز چه فراز و نشیب‌هایی در مسیر هنر قرار گرفته و آیا روند رو به رشدی را تجربه کرده‌ایم؟

یکی از رخدادهایی که در انقلاب اسلامی به وجود آمد علاقه‌مندی مردم به هنر بود هنری که پیش از این در انحصار طبقه خاصی قرار داشت و شاید عموم مردم با آن آشنا نبودند. هنرآموزی بعد انقلاب بسیار وسیع شد و از 20 سال گذشته تا به امروز تعداد هنرمندان تئاتر، موسیقی یا تجسمی چندین برابر شده است. درحال حاضر بیش از 100 هزار دانشجوی هنر یا چند هزار آموزشگاه آزاد هنری در ایران و هنرمندان خودآموخته یا تحصیل‌کرده هنر در خارج از ایران که علاقه‌مند هستند به کشورمان بازگردند و هنرشان را ارائه بدهند وجود دارد. فضای هنری پر کاربر شده و این ویژگی مهم نشان دهنده آن است که خانواده بزرگ‌تری علاقه‌مند به کار حرفه‌ای فرهنگ و هنر شده‌اند و جامعه مخاطبان فرهنگ و هنر گسترده شده است.

ریشه این استقبال و گرایش، شاخص‌های متعددی دارد و یکی از آن‌ها رشد طبقه متوسط شهری است، رشد در دانشگاه‌ها و تحصیل‌کردگان دانشگاهی و... این امر بسیار مهمی است. نکته دیگر زیبایی و جذابیت ذاتی هنر است. هنر جمال و آرامش دارد و قدرت جذب بالا و البته به همان میزان که اقبال و جذب دارد ریزش هم داشته است. هرچقدر جامعه قوه تشخیص بیشتری داشته باشد و گزیده‌تر رفتار کند و سلیقه خود را نشان بدهد امکان رشد گونه‌های هنری بیشتر خواهد بود. یکی از چیزهایی که در این سال‌ها به آن احتیاج داریم سلیقه است که در این سال‌ها به اندازه لازم رشد نکرده است. ما به یک سلیقه قوام یافته و شکل گرفته نیازداریم و برای ارتقای آن باید به یکدیگر کمک کنیم. هنر یک منشور چند وجهی و برآمده از تراوشات خاص انسانی است و هر کسی از هر جایی به این قافله می‌پیوندد باید خوشحال باشیم. اتفاقاً یک از مواردی که فکر می‌کنم باید رسانه‌ها کمک کنند و ما هم به‌عنوان اهل هنر، نه به‌عنوان مسئول باید در آن بکوشیم توجه به سطح آماتوری هنر است و هنر را صفر و صد داوری نکنیم و نباید فقط هنر خاص و متعالی را برکشیم و توجه کنیم. به‌طور مثال جشنواره تنها بستر گفت‌و‌گو و فرصت عرضه است و عرصه حرفه‌ای هنر نیست حتی در جشنواره‌های جهانی و معتبر هم وجه گفت‌و‌گویی غالب‌تر است به‌طور مثال اگر شما کتاب‌خوان باشید در طول سال کتاب می‌خرید و الزاماً نمایشگاه کتاب نمی‌روید چون نمایشگاه کتاب بستر گفت‌و‌گوی شما و ناشران و نویسندگان و دیدن برآیند نشر در طول یک سال گذشته و مشوق شما است.

جشنواره موسیقی فجر رنگین کمانی از موسیقی در یک سال گذشته است و جشنواره فیلم فجر هم همین‌طور. ما چون کمتر به وجوه هنر فکر کردیم هر کدام که مسئول شدیم خواستیم یک جشنواره راه بیندازیم و برای اینکه بگوییم این جشنواره خیلی مهم است یک کلمه فاخر به آن اضافه کرده‌ایم اما آن چیزی که می‌تواند سطح آماتوری را پوشش دهد و نیازهای ما را برآورده کند مورد توجه قرار نگرفته است.