سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "رئال مادرید 11 بارسلونا1" با اقتباسی از "تفنگ‌های ننه کارار" اثر برتولت برشت از 20 بهمن در پردیس تئاترشهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی درباره جنگ‌های داخلی اسپانیا است و داستان زنی است که اجازه نمی‌دهد پسرش به جنگ برود تا اتفاقی برایش رخ ندهد. دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا تنها مسائل سیاسی را در بر نداشت و گریبانگیر فوتبال، هنر و زندگی مردم اسپانیا نیز شد. به بهانه اجرای این نمایش با کارگردان و بازیگران این اثر گپ و گفتی درباره "رئال مادرید 11 و بارسلونا 1" داشتیم و همچنین در حاشیه آن درخصوص حضور بازیگران سینما در تئاتر و بالعکس صحبت‌هایی شد. از آنجا که دو تن از بازیگران این نمایش فرزندان چهره‌های نام آشنای سینما، تلویزیون و تئاتر هستند درباره تاثیر این امر در ورودشان به این حرفه بحث‌هایی شد که در ادامه می‌خوانیم:

 

 آقای شجاعی، در چه زمینه‌ای تحصیل کرده‌اید و چگونه وارد عرصه تئاتر شدید؟

مهدی شجاعی: من لیسانس کارگردانی از دانشکده هنر و معماری دارم. اولین کاری که کارگردانی کردم "ننه دلاور" بود و نمایش "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" دومین تجربه کارگردانی‌ام است.

تاکنون روی صحنه تئاتر بازیگری هم کرده‌اید؟

مهدی شجاعی: خیر. در زمان دانشجویی تجربیاتی در زمینه بازیگری داشتم ولی بعد از آن هیچ‌وقت بازی نکردم.

با توجه به این‌که متن نمایش "رئال مادرید۱۱- بارسلونا ۱" ﺍﻗﺘﺒﺎﺳﯽ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﯾشناﻣﻪ ‌"ﺗﻔﻨﮓﻫﺎﯼ ﻧﻨﻪ ﮐﺎﺭﺍر" ﺑﺮﺗﻮﻟﺖ ﺑﺮﺷﺖ است، چه شد به سراغ چنین نمایشی رفتید که در یک برهه تاریخی از کشوری دیگر می‌گذرد؟

مهدی شجاعی: برای من موقعیت در متن نمایشنامه خیلی مهم است و این نمایشنامه را هم به دلیل علاقه‌ام نسبت به موقعیت آثار برشت انتخاب کردم. در عین حال سبک آثار برشت را خیلی دوست ندارم و فاصله‌گذاری‌ در متن آثارش برایم جذابیتی ایجاد نمی‌کند. فکر می‌کنم اگر برشت در متن‌هایش از فاصله‌گذاری استفاده نمی‌کرد، همه متن‌هایش برای من بی‌نظیر می‌شدند. به نظرم الان زمان فاصله‌گذاری در متن نیست و این حداقل برای مردم فعلی ایران جوابگو نیست. مردم به دنبال یک مدیوم هنری هستند که بتواند سرگرم‌شان کند و در حال حاضر تنها وظیفه کارگردان‌های ایرانی این است که مخاطب را به شکل هنری سرگرم کنند تا شأن مخاطب حفظ شود. کارگردان‌ها باید بازی و میزانسن خوبی را نشان مخاطب بدهند و در آخر هم یک برداشت انسان‌دوستانه از متن صورت بگیرد. ضمناً من در کنار موقعیت، توجهی هم به روزآمدی متن دارم. فکر می‌کنم متن این نمایشنامه که درباره سیاست‌های سال ۱۹۳۶ میلادی است، شباهت‌هایی با سیاست کلی جهان امروز دارد. متن "تفنگ‌های ننه کارار" که به آن اشاره کردید درباره دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو است. دیکتاتوری یک تعریف مشخصی دارد، هر زمان که از نظر مردم استفاده نشود و فقط یک عده آدم برای مردم تصمیم بگیرند، دیکتاتوری اتفاق می‌افتد. در همه جای دنیا اگر نظر اکثریت حاکم نباشد ممکن است، دیکتاتوری به وجود بیاید و این مسئله‌ای است که در تمام جهان درباره آن صحبت می‌شود. کار کردن در مورد مسائل سیاسی، جهان شمولی عجیبی دارد که هر کسی از ظن خودش می‌تواند یار آن داستان شود و من هم سعی کردم در نمایش "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" نقبی به این مسائل زده باشم.

سید مهدی شجاعی

چرا سعی نکردید خود نمایشنامه "تفنگ‌های ننه کارار" را اجرا کنید و تصمیم گرفتید اقتباسی از آن را روی صحنه ببرید؟

مهدی شجاعی: به‌خاطر این‌که نمایش کمی جهان ‌شمول‌تر شود، تصمیم گرفتیم اقتباسی از نمایشنامه "تفنگ‌های ننه کارار" را روی صحنه ببریم تا بتوانیم با مردم همراه شویم. 

در نمایشنامه "تفنگ‌های ننه کارار"، شخصیت ننه کارار دو فرزند پسر دارد ولی چرا شما در این نمایش از یک دختر و یک پسر استفاده کردید؟

مهدی شجاعی: بحث دراماتیک بودن انتهای داستان مطرح شد و احساس کردم اگر شخصیت‌ها را این‌گونه بچینم، تماشاگر در انتهای داستان با شوک بیشتری روبرو می‌شود و نمایش جذاب‌تر جلوه می‌کند. در نمایشنامه‌ "تفنگ‌های ننه کارار" شخصیت خوآن را نمی‌بینیم اما در این نمایش خوآن دیده می‌شود. در نمایشنامه برشت یک پسر معترض وجود دارد ولی من یک دختر معترض دارم که پایش لنگ است و همه نگاه‌ها را از روی خودش بر می‌دارد. این‌ها تغییراتی است که من ایجاد کردم تا تماشاگر در انتهای داستان با شوک بیشتری مواجه شود.

روند نگارش متن "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" چقدر به طول انجامید؟

مهدی شجاعی: من این متن را 19- 20 بار ادیت کردم. اسکلت متن نمایش در 4 روز شکل گرفت ولی بعد از حدود 3- 4 ماه به متن نهایی رسیدم.

این نمایش را سال گذشته قرار بود در سالن حافظ اجرا کنید، چه شد که این اتفاق نیفتاد؟

مهدی شجاعی: مسئولین سالن بر سر تعهدشان نماندند و من ترجیح دادم در آن‌جا روی صحنه نرویم. سازه‌ این کار خیلی بزرگ بود و  صحنه‌ای داشتم که دور تا دورش فلزی بود، می‌خواستم آن سازه را ثابت نگه دارم که حدود ۱۲ روز مانده به اجرا از سالن حافظ تماس گرفتند و گفتند سالن دو اجرایی شده و گروه آقای دژاکام هم قرار است در این سالن روی صحنه برود که دیدم با این شرایط نمی‌توانیم در آن سالن اجرا داشته باشیم. بعد از آن قرار شد "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" نمایش افتتاحیه سالن شهرزاد باشد که افتتاح سالن به تعویق افتاد و مجبور شدم نمایش را به خاطر آفیش بازیگرانم متوقف کنم.

با توجه به این‌که شما تیم بازیگران نمایش را بسته بودید، چطور شد به این گروه جدید رسیدید؟

مهدی شجاعی: گروه بازیگران نمایش برای اجرا در سالن حافظ به شکل دیگری و با استفاده از چهره‌های سینمایی بسته شده بود اما بعد تصمیم گرفتم با بازیگران تئاتری‌ کار کنم. در گروه قبلی، پانته‌آ بهرام، نادر فلاح، فرزاد حسنی، روزبه بمانی و خاطره حاتمی حضور داشتند. البته آن‌ها هم تئاتری بودند اما افراد گروه جدید وقت بیشتری را برای تئاتر می‌گذارند. در این گروه هم کسانی هستند که سینمایی‌ها به دنبال‌شان می‌آیند اما کار تئاتر را هم به‌روز انجام می‌دهند و سالی حداقل یکی دو کار تئاتر بازی می‌کنند.

آقای رازانی، شما تئاتر را با حضور در نمایش آقای محمد رحمانیان آغاز کردید؟

سینا رازانی: من قبل از کار با آقای رحمانیان، سال 79 در نمایش "حسرت، آرزو، رویا" به کارگردانی مهدی هاشمی هم بازی کرده بودم و سال 80 اولین کارم را با آقای رحمانیان انجام دادم. لیسانس ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ را ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺁﺯﺍﺩ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ گرفتم و این شانس را داشتم که در ۳ درس شاگرد آقای محمد رحمانیان بودم. البته همچنان شاگردی ایشان را می‌کنم و در هر نمایشی که در خدمت آقای رحمانیان هستم چیزهای جدیدی از ایشان یاد می‌گیرم.

سینا رازانی

چطور شد به نمایش "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" پیوستید؟ با آقای شجاعی از قبل آشنایی داشتید؟

سینا رازانی: خیر. هیچ شناختی از آقای شجاعی نداشتم اما با تیمی که ایشان انتخاب کرده بودند از قبل آشنایی داشتم و با هم‌دیگر رفاقت و همکاری داشتیم. من تقریباً آخرین نفری بودم که به گروه اضافه شدم. زمانی که نمایشنامه را خواندم، یک سری سوال برایم پیش آمد که آن‌ها را با مهدی شجاعی مطرح کردم. اصولاً وقتی نمایشنامه‌ای به یک بازیگر پیشنهاد می‌شود، شرایط شخصی آن بازیگر در حضور یا عدم حضورش موثر است. البته در مورد برخی از کارگردانان که کارهایشان استثنا است، این شرایط وجود ندارد. این شرایط برای هر بازیگر با بازیگر دیگر فرق می‌کند که در زمان و مکان نقش و پذیرفتن یا نپذیرفتن نقش تاثیرگذار است. همچنین یک متن واحد در ۲ شرایط مختلف ممکن است ۲ رویکرد مختلف داشته باشد. در مورد این نمایشنامه به جز آن شرایط شخصی که همه بازیگرها دارند و من هم داشتم، یک اتفاق مهم دیگری برایم افتاد و آن هم این بود که من نمونه این کاراکتر را در نمایش "آندرانیک" به کارگردانی حمید پورآذری در نقش "یوریک" بازی کرده بودم. یوریک آن نمایش با کشیش این نمایش به لحاظ سنی به یکدیگر نزدیک بودند اما به لحاظ اجرایی خیلی فاصله دارند. این موضوع برایم چالش برانگیز شده بود. به آقای شجاعی گفتم ما در این نمایش بحث‌هایی شبیه به بحث‌های سیاسی شبکه خبر می‌کنیم که فکر می‌کنم لازم است در طراحی یک سری اتفاقات بیفتد تا نمایش به لحاظ دیداری برای مخاطب جذاب‌تر شود. آقای شجاعی توضیحاتی دادند و مرا قانع کردند. ما سعی کردیم این نمایشنامه خواندنی را تبدیل به یک نمایش دیدنی کنیم که قضاوت این‌که چقدر در انجام این کار موفق شدیم با تماشاگران خاص نمایش است.

آقای زارع، شما چطور وارد عرصه بازیگری شدید؟

میثاق زارع: من در آموزشگاه "کارنامه" تحصیل کردم و سال 83 از این آموزشگاه فارغ‌التحصیل شدم. کار حرفه‌ای در عرصه تئاتر را هم با نمایش "شکلات ۹۹ درصد" به کارگردانی آرین ریسباف آغاز کردم و در ادامه به مدت ۳ سال در یک گروه تئاتری به سرپرستی پارسا پیروزفر، تمرینات بدن، بیان، سلفژ، افلاطون‌خوانی، نمایشنامه‌خوانی و اتود انجام می‌دادم. تمرین ما روزانه ۵ ساعت طول می‌کشید و آن‌جا برایم مثل یک دانشگاه شده بود. در همان روزها با پیام دهکردی نمایش "پا برهنه در پارک" و با صابر ابر نمایش "واوها و ویرگول‌ها" را کار کردم. در سینما هم نقش مکمل فیلم "تهران" را بازی کردم که این فیلم توقیف شده است. سال گذشته هم در ۵ فیلم سینمایی حضور داشتم که از بین آن‌ها فیلم "سارا و آیدا" به کارگردانی آقای مازیار میری، فیلم "بیوگرافی" به کارگردانی خانم فاطمه ثقفی و فیلم "جاودانگی" به کارگردانی مهدی فرد قادری اکران شدند. دو فیلم دیگر هم "زار" و "لرد" هستند که فیلم‌ "زار" نیما فلاحی در بلاتکلیفی اکران است و فیلم "لرد" محمد رسول‌اف هم توقیف شده است. علاوه‌بر این، سال گذشته در تئاتر، نمایش "زندگی ضرب‌در ۳" را در سالن پایتخت بازی کردم و در نمایش‌های "مافیا" به کارگردانی خانم افروز فروزنده و "کلاه آهنی‌ها" به کارگردانی آقای پژمان عبدی در سالن باران نیز به ایفای نقش پرداختم. تابستان امسال هم در نمایش "اعتراف" به کارگردانی آقای شهاب حسینی حضور داشتم.

میثاق زارع

چطور شد ایفای نقش "وزیر جنگ" را در نمایش " رئال مادرید ۱۱ بارسلونا ۱" به عهده گرفتید؟

میثاق زارع: حدود دو سال پیش آقای شجاعی بازی نقش "خوآن" را به من پیشنهاد داد که آن را خیلی دوست داشتم. به دلایلی که آقای شجاعی گفتند، آن زمان نمایش به سرانجام نرسید و ما از اجرا بازماندیم. یک سال بعد روزبه بمانی با من تماس گرفت و از پیشنهاد مهدی شجاعی به او برای نقش "خوآن" به من گفت و من گفتم مهدی شجاعی قبلاً این نقش را به من پیشنهاد داده که نقش خیلی خوبی است و به نظرم برو آن را بازی کن. فردای آن روز آقای شجاعی با من تماس گرفت و گفت که می‌خواهم تو نقش "وزیر جنگ" را بازی کنی. این نقش نسبت به ورژن اولیه متن تقویت شده بود و من آن را پذیرفتم. حدود یک ماه تمرین کردیم که دوباره فرصت اجرا این کار فراهم نشد. در این بین تا آماده شدن گروه جدید این نمایش، کارهای دیگری هم در تئاتر انجام دادم. من به نقش‌هایی که در طول نمایش درباره آن‌ها خیلی صحبت می‌شود ولی تنها در یک زمان کوتاهی در نمایش دیده می‌شوند، علاقه زیادی دارم. این‌که چهل دقیقه درباره این نقش صحبت می‌شود برایم جذاب است چون تماشاگر دوست دارد آن را ببیند. شاید شخصیت "وزیر جنگ" به لحاظ نقشی و شخصیت‌پردازی خیلی رنگ آمیزی کاملی نشده باشد اما خیلی تلاش کردیم تا بتوانیم یک شخصیت‌پردازی درست انجام دهیم.

خانم شعبانی، شما در تئاتر بیشتر به عنوان یک طراح لباس شناخته می‌شوید ولی مخاطبان تئاتر بازی‌های خوبی هم از شما دیده‌اند. ورودتان به عرصه تئاتر چگونه اتفاق افتاد؟

الهام شعبانی: من کارم را با بازیگری شروع کردم. اولین کارم در تئاتر، نمایشی از آقای ساسان مهرپویان با نویسندگی آقای فتحعلی‌بیگی به نام "راز عروسک" بود که سال ۷۹ در سالن سنگلج اجرا ‌شد. من در رشته طراحی لباس از دانشگاه الزهرا (س) لیسانس گرفتم اما تا سال ۸۸ فقط بازیگری می‌کردم. سال ۸۸ آقای قطب‌الدین صادقی به من پیشنهاد طراحی لباس نمایش "باغ شکر ‌پاره" را داد. ابتدا می‌ترسیدم که با به عهده گرفتن طراحی لباس این کار، موقعیت خوبم در بازیگری را هم از دست بدهم اما آقای صادقی گفت تو می‌توانی دو رشته را با هم جلو ببری و از طراحی لباس درآمدزایی کنی. در همان سال بلافاصله طراحی لباس نمایش "لیرشاه" آرش دادگر را انجام دادم و در حال حاضر جزو طراحان لباس ثابت آثار دکتر صادقی و آقای دادگر شده‌ام. همچنین با گروه آقای نعیمی و گروه‌های مختلف دیگری هم همکاری کرده‌ام.

با این وجود چرا طراحی لباس "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" را شما انجام ندادید؟

الهام شعبانی: آقای شجاعی برای این نمایش از قبل طراح لباس انتخاب کرده بودند و البته خودم هم دوست نداشتم این کار را انجام دهم چون من درگیر کارهای جشنواره تئاتر فجر بودم و بازیگری در این نمایش هم حجم زیادی از انرژی‌ام را می‌گرفت و دیگر نمی‌توانستم طراحی لباس کنم.

الهام شعبانی

پیشنهاد بازی در نمایش "رئال مادرید 11 – بارسلونا 1" را چطور پذیرفتید و با چالش‌های نقش‌تان چگونه کنار آمدید؟

الهام شعبانی: متن این نمایش را قبل از این‌که خود آقای شجاعی با من صحبت کنند، دستیار ایشان برایم فرستادند و گفتند این متن را بخوانید. من متن را خواندم و پرسیدم کدام نقش را برای من در نظر گرفته‌اید که گفتند نقش همان خانم ۵۵ ساله. پیشنهاد جالبی برایم بود چون سن این زن با سن من سال‌ها فاصله دارد و قبلاً نقش زنی در این سن و سال را بازی نکرده بودم. پیشنهادشان را پذیرفتم و بعد آمدم با آقای شجاعی صحبت کردم که ماحصلش چیزی شد که الان روی صحنه می‌بینید. خودم به عنوان بازیگر فکر می‌کنم تا الان توانسته‌ام فقط ۵۰ درصد این نقش را در بیاورم و هنوز درگیر این هستم که یک سری لایه‌های درونی این زن را بفهمم. هر شب در اجرا به چیزهای عجیب‌تری در این کاراکتر می‌رسم و فکر می‌کنم به مرور بیشتر به آن نزدیک شوم.

آقای شجاعی، چرا فکر کردید خانم شعبانی برای بازی در نقش "کارار" مناسب است؟

مهدی شجاعی: خانم شعبانی قدرت بازیگری بالایی دارند و صدای ایشان خیلی به درد این نقش می‌خورد.

خانم جعفری، با توجه به این‌که شما فرزند آقای مجید جعفری و خانم اکرم محمدی هستید، بگویید که تئاتر را چطور آغاز کردید و پدر و مادرتان چقدر در این مسیر کمک‌تان کردند؟

مروارید جعفری: من تئاتر را با نمایش "آنتیگونه" به کارگردانی پدرم آغاز کردم و بعد از آن در نمایش "زکریای رازی" به کارگردانی پدرم در تالار وحدت هم روی صحنه رفتم. نمایش "ساحره سوزان" و "تله موش" کارهای دیگر من بودند که به کارگردانی پدرم در تماشاخانه تهران اجرا شدند. خانواده‌ام در مورد من کمی سخت‌گیری می‌کردند که زود وارد عرصه تصویر نشوم. البته پدر و مادرم برای من محدودیتی به وجود نیاوردند اما تاکید داشتن خودم تحصیل کنم و وارد حرفه بازیگری شوم. آن‌ها نمی‌خواستند عاملی برای ورود من به عرصه بازیگری باشند. به همین خاطر من وارد دانشگاه شدم و در دانشکده هنر و معماری در رشته کارگردانی تحصیل کردم که اخیراً هم پایان‌نامه‌ام را ارائه دادم و تحصیلم تمام شد. در این سال‌ها بیشتر دوست داشتم با پدرم کار کنم تا از ایشان یاد بگیرم و در کارم جا بیفتم. به همین خاطر در 7- 8 کاری که در تئاتر انجام دادم، اکثر آن‌ها با پدرم بود و این نمایش دومین همکاری من با آقای شجاعی است.

مروارید جعفری

شما چطور به نمایش "رئال مادرید 11 – بارسلونا 1" پیوستید؟

مروارید جعفری: من عضو گروه آقای شجاعی هستم و 2- 3 سال پیش وقتی نگارش این متن تمام شد، آقای شجاعی مرا در جریان آن قرار دادند و به نمایشنامه و کاراکتر "کارمن" علاقه پیدا کردم. تقریباً در تمام مراحل پیش تولید این نمایش حضور داشتم و این نمایش همیشه برایم جذاب بوده است.

چه تفاوتی بین نقش‌ "کارمن" با نقش‌تان در نمایش "ننه دلاور" وجود دارد؟

مروارید جعفری: در تئاتر "ننه دلاور" نقش خود ننه دلاور را بازی می‌کردم که نقش نسبتاً سن بالایی بود. نقش‌هایی که تا به حال بازی کرده‌ام، سن‌شان از خودم بیشتر بوده و "کارمن" نزدیک‌ترین نقش به سنم است. بعد از نمایش "آنتیگونه"، این کمرنگ‌ترین نقش من است و در اکثر کارها تقریباً نقش اصلی نمایش را بازی کرده‌ام.

آقای فتحی، شما چطور بازیگری را انتخاب کردید؟

امیرحسین فتحی: من یک دوره بازیگری تئاتر را در آموزشگاه "کارنامه" گذراندم و فارغ‌التحصیل آن‌جا هستم. در آن دوره استاد‌های مختلفی با ما کار می‌کردند و برای ما کلاس بازیگری جلو دوربین هم برگزار می‌کردند. شروع کار من در سینما با فیلم "کیفر" به کارگردانی آقای حسن فتحی بود و بعد از آن فیلم "پریناز" را با آقای بهرام بهرامیان کار کردم. در ادامه برای مدتی به کشور مالزی سفر کردم تا از آن‌جا به کشور آمریکا مهاجرت کنم اما چون مدت اقامتم در مالزی طولانی شد، تصمیم گرفتم دور‌ه‌های ورکشاپ مالزی را هم بروم. در مالزی به همراه دوستانی که داشتم، در سالن اصلی کوالالامپور اجراهایی داشتیم و فیلم هم ساختم. پس از بازگشت به ایران نمایش "ﺑﺎﻻ ﺑﺮ ﻏﺬﺍ" ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﺭﻭﻟﺪ ﭘﯿﻨﺘﺮ را در سالن مشایخی بازی کردم ولی نمایش "رئال مادرید ۱۱ بارسلونا ۱" تقریبآً اولین کار حرفه‌ای من در عرصه تئاتر است.

شما دغدغه تئاتر دارید؟

امیرحسین فتحی: دغدغه اصلی من بازیگری است و بازی در سینما یا تئاتر برایم فرقی نمی‌کند. بازی کردن در این دو حرفه جذابیت و لذت خاصی دارد. بازیگری سینما و تئاتر یک بیس شبیه بهم دارند و فقط مدیوم و یک سری تکنیک‌های آن‌ها متفاوت است. همین که هر شب یک گروه با همدلی کارش را انجام می‌دهد و همه یک جور استرس مشترک دارند، کار کردن در تئاتر را لذت‌بخش می‌کند. من تئاتر و سینما را دوست دارم و فقط بازی کردن در تلویزیون را دوست ندارم و انجامش نمی‌دهم، آن هم فقط به خاطر شرایطی که امروز بر تلویزیون حاکم است.

با توجه به این‌که پدر شما یکی از کارگردان‌های مطرح ایران است، چه لزومی دیدید به کلاس بازیگری بروید؟

امیرحسین فتحی: چون بعضی چیزها در مورد هنر و بازیگری، تئوری نیست و باید آن‌ها را به صورت عملی تجربه کنیم. من دوست دارم اگر چیزی را یاد می‌گیرم، درست یاد بگیرم تا همیشه در کارم خوب باشم. هنوز هم پیش پدرم یاد می‌گیرم و در حال تجربه کردن هستم. با این حال لازم دیدم کلاس بروم و تمرین کنم تا بازیگری را در بُعد وسیع‌تری یاد بگیرم. بازیگری برای من جدی است و به همین خاطر هر کاری انجام می‌دهم تا در آن موفق‌ باشم.

امیرحسین فتحی

شما از قبل با آقای شجاعی آشنایی داشتید؟

امیرحسین فتحی: خیر. من بعد از سریال "شهرزاد" چند پیشنهاد داشتم ولی به نظرم جذاب نبودند. یک روز شمال بودم که مهدی شجاعی متن "رئال مادرید 11 بارسلونا 1" را برایم فرستاد. همان‌جا متن را خواندم و خیلی خوشم آمد. به مهدی شجاعی زنگ زدم و گفتم می‌آیم. کاری از مهدی شجاعی ندیده بودم ولی فکر کردم کسی که متن به این خوبی نوشته، حتماً اجرایش هم خوب می‌شود.

دوست نداشتید نقش دیگری را بازی کنید؟

امیرحسین فتحی: نقش خوآن به حدی برایم جذاب بود که پس از خواندن نمایشنامه سریع با آقای شجاعی تماس گرفتم و گفتم بازی می‌کنم.

چقدر برای این نمایش تمرین کردید؟

مهدی شجاعی: ما نیاز داشتیم تمرین‌های‌مان روی سازه‌مان باشد تا بتوانیم ترکیب‌بندی‌هایی که لازم داریم را انجام بدهیم. ما تقریباً تمرین میزانسنی نداشتیم. 5 روز قبل از اجرا به سالن شهرزاد آمدیم و دیدیم که بخش زیادی از تماشاگران میزانسن ما را درک نمی‌کنند که من تصمیم گرفتم صحنه دوم را کاملاً تغییر بدم. برای صحنه یک هم میزانسن‌ها را اصلاً تمرین نکردیم و منتظر بودیم سازه آماده شود. به همین خاطر 2- 3 روز گذشت تا بازیگرها توانستند خودشان را با سازه وفق بدهند. ما بدون سازه فقط دورخوانی‌ها را انجام دادیم و اصلاً تمرین نکردیم. 

بعضی از هنرمندان باسابقه تئاتر به تمرینات کوتاه نمایش‌های امروزی انتقاد می‌کنند. نظر شما در این‌باره چیست؟

مهدی شجاعی: این مشکلی است که وجود دارد و کاری از دست من کارگردان بر نمی‌آید. من برای همین نمایشم یا باید یک سوله اجاره می‌کردم و سازه‌ام را در آن می‌گذاشتم و تمرین می‌کردم که این‌طوری باید هر شب 400- 500 هزار تومان پول اجاره می‌دادم و یا این‌که سالن را بگیرم که این کار را انجام دادم ولی به قدری کافی نبود که ما از اجرای اول خیلی پخته روی صحنه برویم. نقدم به وضعیت فعلی تئاتر است و معتقدم این وضعیت تقصیر گروه‌های تئاتری و مدیریت سالن‌ها نیست. تعداد گروه‌های تئاتری که متقاضی اجرا هستند، زیاد است و به گروه‌ها به اندازه کافی زمان تمرین با دکور نمی‌رسد. در این صورت ما یا باید دکور نداشته باشیم و یا با دکور سالن پیش برویم که من این را دوست ندارم. با این حال ما حدود یک و نیم ماه تمرین کردیم ولی بحث این است که تمرین دورخوانی با تمرین روی سازه زمین تا آسمان فرق می‌کند و ما باید وقت بیشتری برای تمرین روی سازه می‌داشتیم.

میثاق زارع: همه گروه‌ها این امکان را ندارند که با دکور تمرین کنند و اصولاً برای کمتر نمایشی چنین اتفاقی می‌افتد ولی شرایط هر نمایش با نمایش دیگر فرق می‌کند. ما برای این کار کلاً یک ماه و نیم وقت تمرین داشتیم، در حالی‌که من معتقدم باید سه ماه تمرین می‌کردیم. با این حال، در شرایطی که بازیگرهای ما دارند، سخت است که یک گروه سه ماه تمام تمرین کند. در چندسال اخیر حضور برخی چهره‌ها در تئاتر باعث درآمدزایی شد و همین بهانه‌ای شد که بودجه تئاتر را کم کردند و تئاتر به سمت گیشه رفت. چهره‌ها هم هزار درگیری دارند و نمی‌رسند تمرین‌های طولانی‌مدت انجام دهند. کسانی مثل امیرحسین فتحی که دغدغه تئاتر دارند، اگر 6 ماه برای‌شان تمرین بگذارید هم می‌آیند ولی خیلی‌ها چنین دغدغه‌ای را ندارند و می‌آیند تئاتر کار کنند تا بگویند من هم در روزمه‌ام این کار تئاتری را دارم. در واقع کار کردن در تئاتر برای آن‌ها امتیاز محسوب می‌شود و آن‌ها فقط به دنبال این امتیاز هستند.

الهام شعبانی: من عاشق تمرین زیاد هستم و معتقدم هر چقدر تمرین بیشتری انجام دهیم، بازی‌های ما بر روی صحنه بهتر می‌شود. آقای زارع درست می‌گویند که همه گروه‌ها امکانات دکور و صحنه ندارند. در این نمایش آقای شجاعی برای بازیگرها و به خصوص من و خانم جعفری یک سری میزانسن در نظر گرفته بودند که به سازه‌ صحنه خیلی ربط داشت. یعنی باید سازه قرار داده می‌شد تا ما بتوانیم بده بستان‌های بازیگری را انجام دهیم. اگر تعداد جلسات تمرین کم باشد به کار گروه و بازیگرها لطمه خواهد زد. قطعاً اگر جلسات تمرینی زیادتری داشتیم می‌توانستیم با آقای شجاعی بیشتر صحبت کنیم و تفکرات‌شان را بهتر درک کنیم. من یک زن اروپایی نیستم و در کشور اسپانیا زندگی نکردم که بدانم شخصیت کارار چگونه زنی است ولی وقتی با آقای شجاعی و بازیگران این نمایش صحبت ‌کردم، توانستم یک چیز دیگری از آن نقش در بیاورم. سال گذشته طراحی لباس سریال "عاشقانه‌" به کارگردانی منوچهر هادی را انجام می‌دادم و فقط توانستم در یک کار تئاتری حضور پیدا کنم. امسال هم این پیشنهاد را داشتم اما نپذیرفتم تا بتوانم وقت بیشتری را برای تئاتر بگذارم. زمانی که جلسات تمرینی زیاد باشد حال آدم خوب می‌شود چون ما در تئاتر زندگی می‌کنیم.

میثاق زارع: من حدود سه سال پیش برای نمایش "غرب واقعی" به کارگردانی فرجاد ساکی ۸ ماه تمرین کردم. نقشی که در آن نمایش داشتم خیلی سخت بود و ابعاد مختلفی داشت. به‌ خاطر نزدیک شدن به نقش حدود 7- 8 بار به مرکز تربیت سگ پیتبول رفتم و سگ‌ها را دیدم. یک شب را در بیابان خوابیدم چون کاراکتری را قرار بود بازی کنم که ۳ سال در بیابان زندگی کرده است. با وجود این ۸ ماه تمرینی که کرده بودیم باز هم در شب‌های اول اجرا چیزهای جدیدی از دیالوگ کشف می‌کردم که برای خودم تعجب‌آور بودند. حالا شما فکرش را کنید گروهی که فقط یک هفته متن را دورخوانی می‌کند و به روی صحنه می‌رود، چه کار سختی برای شخصیت‌پردازی درست نقش‌ها دارد.

الهام شعبانی: با تمام احترامی که برای دوستانم در حوزه تصویر و عرصه سینما قائل هستم، به نظرم ما خودمان تئاتر را دست‌ کم گرفته‌ایم که اهالی سینما فکر می‌کنند تئاتر کار کردن تنها یک پُز روشن‌فکری برای درج در روزمه بازیگری محسوب می‌شود. واقعاً این‌طور نیست و ما هر شب بر روی صحنه تئاتر یک سری درگیری‌های جدیدی را با نقش‌مان انجام می‌دهیم. تماشاگر تئاتر معمولا فقط یک‌بار برای تماشا کردن نمایش می‌آید و ما باید بتوانیم در همان یک شب چیزی را در گوشه ذهن مخاطب به جای بگذاریم. بازی کردن بر روی صحنه تئاتر خیلی سخت‌تر از بازی جلوی دوربین است. در سینما اگر دیالوگی را فراموش کنی، کارگردان کات می‌دهد و آن برداشت را دوباره فیلم‌برداری می‌کند، اما در تئاتر چنین امکانی وجود ندارد و جای هیچ اشتباهی نیست.

میثاق زارع: در تئاتر باید بتوانی همان لحظه‌ای که مخاطب می‌بیند را جاودانه کنی. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یعنی تو هیچ‌کاری نتواستی انجام دهی. حوزه تصویر در این زمینه هیچ شباهتی با کار نمایش ندارد و در آن‌جا کل نقش و خود اثر ماندگار می‌شود.

امیرحسین فتحی: من معتقدم که تمرین زیاد باعث ساخته شدن شخصیت و بازیگر می‌شود و خیلی دوست دارم که برای یک نمایش تمرین‌های زیادی انجام دهیم. در حال حاضر پیشنهاد یک تئاتر خوب به من داده شده که قرار است اردیبهشت ماه اجرا شود‌. من به آن‌ها گفتم اگر اجرای نمایش را دو ماه عقب بیندازید حاضرم آن نقش را بازی کنم. باید به اندازه کافی برای یک نمایش تمرین کنیم که ضریب اشتباهات کم شود تا به آن چیزی که می‌خواهیم زودتر برسیم. قبلاً نتیجه زیاد تمرین کردن را در موسسه کارنامه دیده‌ام و می‌دانم که با تمرین زیاد چه اتفاق‌هایی صورت می‌گیرد.

سید مهدی شجاعی، امیرحسین فتحی، میثاق زارع، الهام شعبانی، مروارید جعفری، سینا رازانی

آقای فتحی و خانم جعفری، معمولاً عده‌ای می‌گویند فرزندان هنرمندان شناخته‌شده به پشتوانه پدر و مادرشان به عرصه هنر وارد می‌شوند. این حرف‌ها چه تاثیری روی کار شما گذاشته است؟

امیرحسین فتحی: من فکر می‌کنم آقازاده‌های سیاسی می‌توانند بدون تخصص و مدرک وارد یک حرفه شوند و مدیریت یک جایی را برعهده بگیرند و کسی هم مطلع نشود اما در مدیوم هنر و به خصوص سینما به این صورت نیست و شما توسط مردم انتخاب می‌شوید. نهایتا 1- 2 کار را با ساپورت خانواده می‌توانید جلو بیایید، از آن به بعد آدم‌ها هستند که شما را انتخاب می‌کنند. این واضح و روشن است که تنها اگر خوب باشی در این حرفه باقی خواهی ماند.

مهدی شجاعی: آدم‌هایی مثل امیرحسین فتحی و مروارید جعفری حتی اگر خوب هم بازی کنند، عده‌ای می‌گویند چون پدرشان کارگردان بودند این‌ها هم بازیگر شدند. معمولاً مخاطبان کار آن‌ها را از همان اول با گارد می‌بینند. به همین خاطر اگر کمترین اشتباهی در بازیگری آن‌ها پیش بیاید، بیچاره می‌شوند.

امیرحسین فتحی: سر سریال "شهرزاد" مردم خیلی به من لطف داشتند و این همه محبت از حد تصوراتم خیلی بیشتر بود. اوایل می‌گفتند این نقش خیلی خوبی است و هر کسی که بود می‌توانست آن نقش را خوب بازی کند. راستش به قول آقای شجاعی ما به‌خاطر شرایط‌مان اگر بد باشیم، بیچاره می‌شویم. البته من به این موضوع کمترین توجهی ندارم و به این شرایط اصلا فکر نمی‌کنم. تمام آن کسانی که اوایل نقدم می‌کردند حالا برای بازی کردن در کارهای‌شان به سراغم آمدند. تکلیفم از اول مشخص بوده و می‌دانستم می‌خواهم چه کاری را انجام دهم. این‌که خدا لطف کرده و من پسر حسن فتحی شدم چیز بدی نیست و یک امتیاز است. من به سختی توانستم اعتماد پدرم را برای بازی کردن جلب کنم. آدم‌هایی که برای بازیگری زحمت می‌کشند ولی شرایط کار کردن برای‌شان فراهم نمی‌شود را درک می‌کنم و می‌گویم حق دارند که ناراضی باشند. چون من یک راهی برای ورود به عرصه بازیگری داشتم اما آن‌ها این فرصت را پیدا نکردند. برای همین اگر هم حرفی بزنند ناراحت نمی‌شوم. در بین همه مشاغل ایران این اتفاق می‌افتد. حتی در سینمای آمریکا هم اگر بروید بیوگرافی بازیگرها را بخوانید، می‌بینید که خیلی‌ها به یک‌دیگر مرتبط هستند. در ایران ۷۰ درصد بازیگرها با رابطه و در رفاقت با یک آدمی وارد این حرفه شدند و تحصیلات دانشگاهی ندارند. خیلی از آن‌ها درخشان بودند و حتی ماندگار هم شدند.

خانم شعبانی فکر می‌کنید آقای شجاعی کارگردان دیکتاتوری است؟

الهام شعبانی: بله. از نظر من آقای شجاعی کارگردان دیکتاتوری است که سعی می‌کند تمام آن چیزهایی که در ذهنش وجود دارد را به بازیگر بقبولاند. بازیگر هر چقدر هم تلاش کند، در نهایت همان تصویری را از ایشان می‌گیرد که خودش می‌خواهد. آقای شجاعی می‌خواهد پای هر میزانسن امضاء خودش را بزند. در این کار هم من در صحبت کردن با آقای شجاعی کم می‌آوردم و تسلیم نظراتش می‌شدم. اگرهم بخواهد نظرات دیگران را قبول کند، به سادگی این کار را انجام نمی‌دهد و بازیگر را بیچاره می کند!

مهدی شجاعی: اصولاً کارگردان با یک فکری پیش می‌آید و یک اثر را کارگردانی می‌کند. من تا یک جاهایی در کار سخت می‌گیرم اما اگر بازیگرها پیشنهاد خوبی بدهند حتماً گوش می‌کنم. در ابتدا قرار ما این بود که کار را به شکل دیگری ببندیم. پارت اول نمایش یک فانتزی خاصی داشت که می‌خواستیم در آن پارت تماشاگر را بخندانیم و در پارت دوم، نمایش را به اوج غمگین بودن برسانیم. در ادامه به این نتیجه رسیدیم که یک سری مکث‌ها می‌تواند به بهتر شدن نمایش کمک کند. کلیت متن را نگه داشتم و بر روی دیالوگ‌ها و مکث‌ها یک سری بازی‌های دیگر درآوردم. باید میزانسم را به شکل درستی انتخاب می‌کردم چون من به عنوان کارگردان موظف هستم بازی‌های یک‌دست و هماهنگی به تماشاگران نشان دهم. اصولا سلیقه کارگردانی‌ام بر بازیگری به شکل رئالیستی محض روی صحنه نیست و به همین دلیل یک جاهایی ممکن است میزانسن برای بازیگرها سخت باشد. اما اگر به مرحله‌ای برسم که ببینم بازیگر آن میزانسن را به دلیل این‌که دوست ندارد نمی‌تواند خوب بازی کند، آن بخش را تغییر می‌دهم.

در کنار رئال بودن نمایش، چطور شد از شیوه بیومکانیک هم استفاده کردید؟

مهدی شجاعی: از شیوه بیومکانیک محض استفاده نکرده‌ام بلکه در شیوه بیومکانیک یک نظمی وجود دارد که من دوست دارم آن نظم در بازی بازیگرهایم اتفاق بیفتد. تنها آن نظم را از بیومکانیک گرفتم و با رئالیسم تلفیقش کردم. حرکت‌های تقطیع‌شده‌ای در نمایش آورده‌ام که به تماشاگر فرصت بدهد به جایی که کارگردان می‌خواهد نگاه کند. اصلی‌ترین نقد من به کارهای رئالیستی این است که تماشاگر فرصت پیدا نمی‌کند با خیال آسوده به یک چیزی روی صحنه نگاه کند که فکر می‌کنم شیوه بیومکانیک کمک می‌کند؛ تماشاگر سر فرصت به آن‌چه که کارگردان می‌خواهد نگاه کند.

سید مهدی شجاعی، امیرحسین فتحی، میثاق زارع، الهام شعبانی، مروارید جعفری، سینا رازانی

طراحی صحنه نمایش‌تان را گروه هنری آگورا انجام داده است. چطور شد با گروه آگورا به این طراحی صحنه رسیدید؟

مهدی شجاعی: ما به ‌خاطر دو اجرایی بودن سالن مجبوریم طبق تعهداتی که به سالن شهرزاد داریم عمل کنیم وگرنه این صحنه‌ای که الان شما می‌بینید، صحنه طراحی من نیست. دکور من فقط سازه‌های دکور فعلی را داشت و کلاً متفاوت بود. دور تا دور صحنه من فلزی بود و آکسسواری هم داشتم که چون باید 15 دقیقه بعد از اجرا صحنه را ترک کنیم، آن آکسسوار را هم حذف کردم. در واقع ما با گروه آگورا گفتمان داشتیم و نهایتاً در جمع‌بندی به این طراحی صحنه رسیدیم. فکر می‌کنم از دکوری که برای این نمایش طراحی کردم تنها ۳۰ درصدش اتفاق افتاده و ۷۰ درصد آن به‌خاطر شرایط سالن حذف شده است.

خانم شعبانی، فکر می‌کنید چیزی باعث شده گروه‌های تئاتری در سال‌های اخیر این‌قدر به طراحی لباس اهمیت بدهند؟

الهام شعبانی: ما در انجمن طراحان خیلی تلاش کردیم این اتفاق شکل بگیرد چون لباس جزوی از کاراکتر است و آن را می‌سازد. لباس یک بازیگر برایم خیلی مهم است و بر سر این موضوع خیلی با بازیگر تعامل می‌کنم. دوست دارم یک لباس، کاراکتر داشته باشد و آن کاراکتر به نقش و شخصیت بازیگر بخورد. این اتفاق باعث شده همکاری من با گروه‌ها ادامه‌دار شود. در حال حاضر طراح ثابت چند گروه هستم و اگر هر کدام‌شان هم در سال یک نمایش داشته باشند، تعداد کارهایم زیاد می‌شود. قبلاً در جشنواره تئاتر فجر طراحی صحنه و لباس داوری نمی‌شد و ما با تلاشی که در انجمن طراحان کردیم، حالا این رشته به صورت جداگانه داوری می‌شود. امسال برایم جالب بود که طراحی لباسم دیده شد و علاوه بر بازیگری، در بخش طراحی لباس هم کاندید جشنواره فجر شدم.

کار بعدی‌تان در عرصه نمایش یا تصویر چه خواهد بود؟

میثاق زارع: من در حال حاضر یک پیشنهاد سینمایی دارم که به شدت نقش سخت و دشواری به نظر می‌آید و زمان کمی تا فیلمبرداری آن باقی مانده است. برای سال آینده در مورد یک نمایش به نام "زاپویی" با کارگردانش صحبت کردیم که نویسنده آن هم مهدی شجاعی است. این نمایش احتمالاً اوایل سال ۹۷ در سالن شهرزاد اجرا شود. تیر ماه سال آینده‌ هم برای کار آقای دکتر حسین نورشرق به شهر مسکو روسیه می‌رویم. این کار تمریناتش از ۱۵ فروردین شروع می‌شود. علاوه بر همه این‌ها سال گذشته من یک تجربه دل‌چسب با خانم افروز فروزنده انجام دادم که خیلی از آن کار لذت بردم. خانم فروزنده نویسنده و کارگردان درجه یکی است و احتمالا کار جدیدشان کار عجیب غریبی خواهد شد. این کار در نیمه دوم سال اجرا خواهد شد و من در آن حضور خواهم داشت

مروارید جعفری: احتمالاً پدرم تابستان سال آینده نمایشی را در تالار وحدت اجرا می‌کنند و من هم در آن نمایش حضور خواهم داشت.

الهام شعبانی: قرار بود اواخر فروردین سال آینده نمایش مستند آقای کهبد تاراج به نام "غلامرضا لبخندی" را بازی کنم که شرایطش محقق نشد. این نمایش در ارتباط با پرونده خفاش شب است که تصمیم بر این بود تا در سالن حافظ اجرا شود. من، پریسا مقتدی، بهروز پناهنده، فرزانه سهیلی، الهه شه‌پرست و ترانه کوهستانی بازیگران این نمایش هستیم. درباره طراحی لباس هم صحبت‌هایی شده بود که نپذیرفته بودم چون همزمان طراحی کردن و بازی کردن برایم سخت و دشوار است. اکنون نیز همزمان طراحی لباس سه نمایش "زندانی خیابان دوم" مه‌لقا باقری، "اسب" آرش دادگر و " در مه بخوان" مسعود طیبی را انجام دادم که در حال اجرا هستند.

امیرحسین فتحی: کارهای آینده‌ام خیلی مشخص نیست و بر سر این مسئله خیلی دغدغه دارم و جدی هستم. دوست دارم در این مسیر درست قدم بردارم تا اگر کسی آمد کار من را در دید خوشحال از سالن بیرون برود. این متن را هم به‌خاطر همین قبول کردم چون احساس کردم اگر مردم بیایند و ببینند، خوشحال و راضی از سالن بیرون می‌روند. هنوز پیشنهادی را نپذیرفتم و فکر می‌کنم باید منتظر بمانم تا یک اتفاق خوب رخ دهد.

مهدی شجاعی: من علاوه بر کار کردن روی نمایشنامه "زاپویی"، در فکر اجرای مجدد نمایش "رئال مادرید ۱۱ بارسلونا ۱" هستم. بعد از آن می‌خواهم وارد سینما شوم و اولین فیلم‌ بلند سینمایی خودم را بسازم. در گذشته 2- 3 فیلم کوتاه ساختم و می‌خواهم 2- 3 فیلم کوتاه دیگر هم کار کنم.

سید مهدی شجاعی، امیرحسین فتحی، میثاق زارع، الهام شعبانی، مروارید جعفری، سینا رازانی

سخن پایانی؟

الهام شعبانی: امیدوارم مردم بیایند و نمایش "رئال مادرید ۱۱ بارسلونا ۱" را ببینید.

میثاق زارع: دو سه روز زمان برد تا این نمایش جا بیفتد و حالا این اتفاق رخ داده است. اگر مردم از این به بعد بیایند نمایش ما را بیینند قول می‌دهم که خوششان خواهد آمد.

امیرحسین فتحی: همه برای این کار زحمت کشیدیم و انرژی گذاشتیم. بچه‌ها در این نمایش درخشان ظاهر شدند و حتی به نظرم اگر آقای شجاعی قسمت‌های اضافه نمایش را حذف کنند، بهتر و جذاب‌‌تر هم خواهد شد.

مروارید جعفری: امیدوام در ادامه اتفاق خوبی برای نمایش ما بیفتد چون من 2- 3 سال است که در جریان این نمایش هستم و می‌دانم که برای آن چقدر زحمت کشیده شده است.