سرویس تئاتر هنرآنلاین: نخستین سالانه بینارشته‌ای تهران (سابت) با مدیریت هنری حمید پورآذری کارگردان تئاتر، در تالار مستقل تهران برگزار و به دلیل تازگی ایده با استقبال مخاطبان‌ مواجه شد، البته برگزارکنندگان هم تا حدودی برای چنین ایده‌ای با سردرگمی و بلاتکلیفی مواجه بودند چون دقیقا از بازتاب و رای و نظرهای مخاطبان کاملا بی‌اطلاع بودند.

"سابت" با هدف ایجاد گفت‌وگو و همکاری میان هنرمندان معاصر در رشته‌های مختلف هنر تعریف شده و قرار است حاصل این تبادل‌ها و تعامل‌ها، هر سال در قالب چند اجرا در یک رپرتوآر مشترک به مدت یک ماه ارائه شود تا هنرمندان رشته‌های گوناگون هنر شامل تئاتر، تجسمی و موسیقی برای تالیف و خلق اجراهای مشترک گرد هم آیند.

مدیریت هنری نخستین سالانه اجراهای بینارشته‌ای را حمید پورآذری بر عهده داشته و از هنرمندانی چون محمد مساوات، سمانه زندی‌نژاد، پویان باقرزاده و احمد سلگی در حوزه تئاتر، مهدی ساکی، رضا کولغانی، ماکان اشگواری و رام در حوزه موسیقی و بهرنگ صمدزادگان، علی پناهی، گلرخ نفیسی و پانته‌آ آرمانفر در هنرهای تجسمی به عنوان اولین هنرمندان نخستین دوره دعوت شدند.

حاصل تعامل این هنرمندان در دوره اول و برآیند چالش‌های آثار خلق شده آنان از نیمه آذر در سالن تئاتر مستقل به مدت یک ماه و با 60  اجرا روی صحنه رفتند.

"لیما" با همکاری ماکان اشکواری، سمانه زندی‌نژاد و گل‌رخ نفیسی در کنار اثر "بال پنجم" با همکاری مهدی ساکی، احمد سلگی و بهرنگ صمدزادگان به مدت 15 شب از 15 آذرماه ساعت 19 و 21:30 اجرا داشت.

همچنین "رام شدگی" با همکاری پویان باقرزاده، رامین رام و پانته‌آ آرمان‌فر در کنار "قور با غین، قور باقاف" با همکاری، محمد مساوات، رضا کولغانی و علی پناهی از ابتدای دی‌ماه به مدت 15 شب اجرا داشت.

درباره پیامد و بازتاب این اتفاق با حمید پورآذری مدیر پروژه، پویان باقرزاده و احمد سلگی دو کارگردان حاضر در نخستین سالانه بینارشته‌ای تهران گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

آقای پورآذری، امسال اولین سالانه بینارشته‌ای تهران (سابت) برگزار شد که شما به عنوان مدیر هنری این سالانه حضور داشتید و آن را به کمک آقای احسان‌ رسول‌اف برگزار کردید. ایده برگزاری این سالانه از کجا شکل گرفت و هدف‌تان از برگزاری آن چه بود؟

حمید پورآذری: سالانه بینارشته‌ای تهران (سابت) ایده‌ای بود که به مرور تکمیل شد. ما از ابتدا به یک کار تلفیقی فکر می‌کردیم که یک طرف آن تئاتر و پرفورمنس باشد و طرف دیگرش موسیقی. در مسیر ایده دادن برای این تجربه قرار گرفتیم و از جایی به بعد به این فکر کردیم که تجمیع هنرهای تجسمی، موسیقی و تئاتر را داشته باشیم و گفت‌وگویی بین این‌ها شکل دهیم که ببینیم ماحصلش چیست و چه چیزی از این گفت‌وگو در می‌آید چون گفت‌وگو نیازمند این است که آدم‌ها از یک سری مواضع خودشان بگذرند و به یک سری دیدگاه‌ها که برای خودشان اهمیتی ندارد، خوب گوش کنند و احترام بگذارند. گفت‌وگو مستلزم تمرکز بر روی یک هدف مشخص است و طرفین گفت‌وگو باید به تقدیر مشترک اعتقاد داشته باشند که ما ضرورت‌اش را در جامعه هنر احساس کردیم و لازم دانستیم که هنرمندان در کنار هم وقت بگذرانند و با هم گفت‌وگو کنند و به نتیجه‌ای برسند که مخاطب بتواند چیزی از نتایج گفت‌وگوها دست‌گیرش شود. این هدف مهم پروژه ما بود که به خاطر آن اولین سالانه بینارشته‌ای تهران را برگزار کردیم.

معمولاً تئاتر وقتی به سمت موسیقی و آواز یا رقص و حرکت‌نگاری می‌رود، ماحصلش اپرا یا باله می‌شود. در ذهن‌تان نبود که این تلفیق‌ها به یک اتفاق تازه‌تری تبدیل شود؟

پورآذری: به نظرم الآن الزاماً تلفیق تئاتر و رقص، باله نمی‌شود و تعاریف جدید‌تری به وجود آمده و تئاتر در طول زمان شکل‌های مختلفی پیدا کرده است. این ترکیب‌ها و تلفیق‌ها جایی هویت‌شان را در زمان حال از دست می‌دهند و به تعاریف جدید‌تری می‌رسند. ضمن این‌که خود تئاتر، حاصل تجمیع همه هنرها است و موسیقی، ادبیات، نقاشی، عکاسی، ویدئو و هنرهای دیگر را هم در خودش را دارد. ما در سالانه سابت می‌خواستیم به ایده‌ای برسیم که همه این هنرها را به صورت توأمان به کار بگیریم و یک هویت جدیدی را تولید کنیم. هیچ‌وقت فکر نکردیم که اگر به این مهم برسیم، پس حتماً شق‌القمر کرده‌ایم چون می‌دانیم که این ایده مستلزم پیمودن راهی طولانی است و باید به مرور ایرادات‌اش برطرف شود تا ماحصل آن به شکلی گسترده قابل عرضه باشد.

پس از برگزاری اولین سالانه بینارشته‌ای تهران، مهمترین ایراداتی که این سالانه داشت و شما را متوجه آن کرد چه ایراداتی بود؟

پورآذری: همین که ما یک سالن تئاتر را به عنوان محل اجرای اولین سالانه سابت انتخاب کردیم اولین ایراد کارمان است چون ما هدف‌مان این است که از تئاتر صرف دور شویم ولی این‌که سالانه‌مان را در محل اجرای تئاتر برگزار می‌کنیم، این پیش‌فرض را در بین آرتیست‌ها به وجود می‌آورد که در این کار تئاتر اولویت دارد، در حالی‌که چنین چیزی نیست و ما به دنبال ترکیبی از هنرها هستیم. ما حس کردیم که اگر آرتیست‌ها و مخاطبان درک کنند که یکی از هنرها در اولویت است، کار ترکیبی که می‌خواهیم انجام بدهیم به حاشیه می‌رود و کار موفق نمی‌شود. بنابراین هدف‌مان را بر پایه ترکیب هنرها گذاشتیم و به صورت ویژه سعی کردیم بین هنرمندان هنرهای مختلف گفت‌وگو شکل گیرد. در جامعه ما مونولوگ‌ باب شده است و این روزها کمتر دیالوگ و گفت‌وگو شکل می‌گیرد. انگار گوش‌های‌مان سنگین شده و لب‌ها و دهان‌های‌مان چابک. به همین خاطر ما ضرورت گفت‌وگو را احساس کردیم و گفت‌وگو را ابزار و مسیر کارمان قرار دادیم. در واقع در اتاق فکرمان به این نتیجه رسیدیم که در سالانه سابت می‌خواهیم مواجهه هنرها را برای رسیدن به یک خلق جدید داشته باشیم و برای این کار هم از ابزار گفت‌وگو استفاده کنیم.

حمید پورآذری

انتخاب آثار اولین سالانه بینارشته‌ای تهران چگونه انجام شد و هنرمندان حاضر در این سالانه چطور ایده‌های‌شان را مطرح کردند و با اتاق فکر سالانه سابت وارد چالش شدند؟

پورآذری: ما فقط 4 ماه فرصت داشتیم که شرایط برگزاری سالانه سابت را فراهم کنیم که فرصت زیادی نبود و به همین خاطر خیلی سریع به سراغ هنرمندان رفتیم و چیدمان هنرمندان هنرهای مختلف را در کنار هم انجام دادیم. بعضی از هنرمندان مثل پویان باقرزاده و سام دادخواه یک سری نقاط مشترک با هم داشتند و خیلی راحت به هم وصل شدند ولی بعضی دیگر از هنرمندان مثل احمد سلگی، بهرنگ صمدزادگان و مهدی ساکی کارشان هیچ ربطی به هم نداشت و به مرور سعی کردند به هم وصل شوند. ما تعیین کردیم که این هنرمندان با هم کار کنند چون احساس می‌کردیم که در کنار هم می‌توانند به نقاط مشترکی برسند و اتفاقات خوبی را رقم بزنند. کارشان هم خیلی خوب بود ولی فکر می‌کنم رسیدن به نقطه ایده‌آل برای سالانه سابت، مستلزم این‌ است که 4- 5 دوره از این سالانه برگزار شود تا به ثبات برسد و این شیوه جدید از اجرای هنر هم مخاطب خودش را پیدا کند. البته وقتی سالانه سابت بتواند به ثبات برسد، دوباره باید در آن تغییراتی شکل گیرد که دچار تکرار و روزمرگی نشود. شما ببینید در تئاتر هم نهضت برادوی شکل گرفت و بعد که دیدند به کلیشه تبدیل می‌شود، آف برادوی و بعد شکل متحول شده‌اش، یعنی آف-آف برادوی شکل گرفت و این تغییرات باید در هر هنری اتفاق بیفتد تا آن هنر همچنان مخاطب خودش را داشته باشد.

ماحصل آزمون و خطاهایی که در سالانه بینارشته‌ای تهران اتفاق می‌افتد، در نهایت به خود تئاتر تزریق می‌شود؟

پورآذری: ما بیشتر به دنبال این هستیم که اندیشه را طوری تربیت کنیم که جور دیگری فکر کند. تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و به طور کلی هنر، اندیشه است و این تفکر است که باعث خلق می‌شود. ما می‌خواهیم فکرهای هنرمندان مختلف را تجمیع کنیم تا ببینیم که چه اتفاقات متفاوتی می‌توان به وجود آورد. هدف ما مواجه شدن با تجربه‌های جدیدتر است که این مواجه شدن هم برای تیم اجرایی است و هم برای مخاطب. در حقیقت وقتی تجربه سالانه سابت در وهله اول برای خود ما مهم و تأثیرگذار باشد، مخاطب هم به مرور جهان‌های جدید درون آن را کشف می‌کند.

آقای باقرزاده و آقای دادخواه، اولین برخورد شما با آقای پورآذری چطور بود و چه تصوری نسبت به پیشنهاد آقای پورآذری داشتید؟

پویان باقرزاده: آقای پورآذری با من تماس گرفتند و در جلسه‌ای که من و دیگر دوستان حضور داشتیم، درباره پروژه سابت صحبت کردند و یک توضیح ابتدایی در این مورد توسط آقای پورآذری و آقای رسول‌اف به ما داده شد. ما از اواسط مهرماه در جریان این پروژه قرار گرفتیم و به ما گفته شد که سالانه سابت قرار است آذرماه برگزار شود. بنابراین ما باید در یک پروسه دو ماهه کارمان را آماده اجرا می‌کردیم که به تدریج این اتفاق افتاد و ما درک بیشتری از پروژه سابت پیدا کردیم. ابتدا به دنبال تلفیق موسیقی و نمایش بودیم که از جایی به بعد، بخش تجسمی هم اضافه شد. ما زندگی‌های‌مان را برای هم تعریف کردیم تا به یک مسئله مشترک برسیم که ببینم با این مسئله چکار می‌توان انجام داد. با خودمان هم این قرار را گذاشتیم که تنها در صورتی کارمان را ادامه دهیم که حس کنیم می‌توانیم با هم همکاری داشته باشیم و چنان‌چه احساس کردیم که داریم به بن‌بست می‌خوریم، بیاییم به همدیگر بگوییم نمی‌شود. من و سام دادخواه کارمان را با هم شروع کردیم و جلو رفتیم و خوشبختانه در طول مسیر، پانته‌آ آرمانفر را هم به گروه‌مان اضافه کردیم و آقای پورآذری هم از این موضوع استقبال کردند. ما سه نفر به لحاظ رفتاری وجه تشابهی با هم نداریم ولی گفت‌وگو کردیم و به یک نقطه مشترک رسیدیم که اساس کارمان از آن‌جا شکل گرفت و بعد به مرور افراد دیگری به گروه‌مان اضافه شدند و کارمان آماده اجرا شد. در گروه ما، بحث ویدئو از اهمیت خاصی برخوردار بود و در کنار آن، موسیقی و هنر نمایشی هم به کار گرفتیم و همه این‌ها را با هم متصل کردیم که یک اتفاق بینارشته‌ای آماده اجرا شود. در این بین مسئله دیگری که برای‌مان اهمیت پیدا کرد، تجربه‌های زیستی خودمان بود که خواستیم اتفاقاتی که از زندگی خودمان بیرون می‌آید، وارد کار شود. این کار را انجام دادیم و خوشبختانه فکر می‌کنم اتفاق خوبی هم افتاد.

احمد سلگی: پروژه سابت در ابتدا برای من خیلی غریب بود و نمی‌دانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد. تصور اولم از پروژه سابت این بود که چیزی شبیه کارگردانی کردن یک کنسرت با بنای تئاتری است ولی وقتی جلوتر رفتیم، دیدم این پروژه فراتر از چیزی است که من تصور می‌کردم. با توضیحاتی که آقای پورآذری دادند، متوجه شدم که پروژه سابت قرار است برخوردی با هنرهای مختلف باشد که در نهایت یک اتفاق جدید بینارشته‌ای تولید شود. ما سر تمرین‌های همدیگر نرفته بودیم و من کار سمانه زندی‌نژاد و پویان باقرزاده را روی صحنه دیدم که آن لحظه برای‌ام لحظه خیلی عجیبی بود. مهمترین لحظه‌ای که با آن مواجه شدم، لحظه‌ای بود که با خودم فکر کردم سمانه زندی‌نژاد و ماکان اشگواری چطور با هم گفت‌وگو کرده‌اند؟ یا در مورد همکاری و گفت‌وگوی میان پویان باقرنژاد، سام دادخواه و پانته‌آ آرمانفر هم همینطور. جالب‌ترین بخش کار هم برای‌ام این بود که هیچ‌کدام از کارها شبیه به هم نبود و هر گروهی برخورد متفاوت خودش را با مدیوم‌های مختلف هنری داشت.

پروژه شما چطور آغاز شد و چگونه توانستید با بهرنگ صمدزادگان و مهدی ساکی به یک دغدغه و زبان مشترک برسید و پروژه‌تان را روی صحنه ببرید؟

سلگی: اجرای ما از صفر شروع نشد بلکه برای آن یک پیش‌زمینه از قبل وجود داشت. مهدی ساکی از سال‌ها پیش یک تک‌گویی نوشته بود که تصمیم گرفتیم بر اساس آن کار کنیم. نقطه مشترک ما یک ویرانی بود که بر اساس آن کارمان را شروع کردیم و بعد از یک جایی به بعد مسیرمان جدا شد. مهدی ساکی تمرکزاش را روی موسیقی گذاشت و بهرنگ صمدزادگان هم اینستالیشن‌اش را آماده کرد. من هم نمایشنامه را بر اساس همان تک‌گویی مهدی ساکی نوشتم و سعی کردم ابعادش را یک مقدار وسیع‌تر کنم تا آماده اجرا بر روی صحنه شود.

حمید پورآذری

پورآذری: نکته جالبی که این مجموعه داشت این بود که پروسه خلق هیچ‌کدام از 4 پروژه سالانه سابت با شروع اجرا تعطیل نشد و هنرمندان در طول اجرا هم تغییرات اساسی در پروژه‌های خودشان به وجود می‌آوردند. در واقع پروسه تمرین و اجرای پروژه‌ها در هم تنیده شده بود. نکته مهم دیگری که وجود داشت این بود که هنرمندان به این سالانه به شکل یک پروسه نگاه کردند که بخشی از آن تمرین است و بخش دیگرش اجرا. یک بخش هم بعد از اجرا وجود دارد که تازه آن موقع پروسه تکمیل شدن پروسه در ذهن آدم‌ها شکل می‌گیرد و گفت‌وگوهایی بین آدم‌ها به وجود می‌آید که متفاوت از گفت‌وگوهای روزهای اول است.

باقرزاده: ما وقتی کار همدیگر را می‌دیدیم، متوجه می‌شدیم که گروه‌های دیگر به یک خواسته مشترک چطور نگاه کرده‌اند و این خودش برای ما یک امکان خوب را ایجاد می‌کرد و حس کنجکاوی ما را بر می‌انگیخت. 

برآیند اولین سالانه بینارشته‌ای تهران برای‌تان چگونه بود و این تجربه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

باقرزاده: سالانه سابت برای من اتفاق مثبتی بود و آنقدر روی من تأثیرگذار بود که قرار است اجرایی را به واسطه تأثیراتی که از گفتمان این پروژه گرفتم به روی صحنه ببرم چون فکر می‌کنم شکل گرفتن گفت‌وگو و ایجاد یک حرکت نو در پروژه سابت خیلی اتفاق مهمی بود. البته من فکر می‌کنم که اگر قرار است این پروژه دوره‌های بعدی هم داشته باشد، بهتر است در یک سالن تئاتر اتفاق نیفتد چون سالن تئاتر بار دارد و فرم را مشخص می‌کند. بنابراین علیرغم همراهی خوب دوستان سالن تئاتر مستقل تهران، معتقدم که بهتر است دوره‌های بعدی سالانه سابت در محل دیگری برگزار شود. در هر صورت تجربه حضور در سالانه بینارشته‌ای تهران تجربه خیلی خوبی بود. این تجربه تأثیر زیادی روی فکر من گذاشت و من از این بابت خیلی خوشحالم.

سلگی: من در بازخوردهایی که از مخاطبان می‌گرفتم، به عینه می‌دیدم که تماشاگران هم همان حسی را داشتند که ما از ابتدای پروژه داشتیم و آن‌ها هم دقیقاً نمی‌دانستند که معیار چیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد. به همین خاطر بعضی‌ها به راحتی نمی‌توانستند به ما فیدبک بدهند. بعضی‌ها از کارها خوش‌شان می‌آمد و بعضی‌ها هم می‌گفتند اصلاً دوست نداریم بقیه پروژه‌ها را ببینیم. به هر حال تجربه جدیدی بود و تا حدی می‌شد پیش‌بینی کرد که بازخوردهای متفاوتی از سوی مخاطبان به همراه خواهد داشت. من هم مثل پویان باقرزاده فکر می‌کنم که دوره بعد سالانه سابت باید در محل دیگری برگزار شود که هنر معماری هم به مجموعه اضافه شود. به نظرم اضافه شدن معماری به پروژه، باعث می‌شود که بار پروژه از روی دوش تئاتر برداشته شود و مخاطبان هم حس نکنند که قرار است یک تئاتر ببینند. فکر می‌کنم که اگر الآن به 4 ماه پیش برگردم و بخواهم دوباره این پروژه را شروع کنم، آن را با 180 درجه تغییر جلو می‌بردم و این‌بار در مسیر دیگری قدم بر می‌دارم. پروژه بعدی که قرار است کار کنم، دوباره ترکیبی از تئاتر و موسیقی است. من در پروژه سابت چیزی را متوجه شدم که حالا می‌خواهم در یک پروژه دیگر آن را امتحان کنم. الکنون درگیر متن آن پروژه هستم و امیدوارم که آن پروژه ماحصل بهتری داشته باشد. به طور کلی معتقدم که برگزاری سالانه سابت اتفاق بسیار خوبی است که فارغ از خوب یا بد بودن پروژه‌های‌اش باید آن را به فال نیک گرفت چون جرقه‌ای را در ذهن همه ما ایجاد کرد و ما را به جهان جدیدی برد که از این به بعد ذهن‌مان گه‌گاهی در آن جهان هم سیر خواهد کرد.

پورآذری: چیزی که برای من اهمیت دارد این است که کل مجموعه را با هم نگاه کنیم چون‌ این‌که فکر کنیم کدام پروژه خوب بوده و کدام پروژه بد، اصلاً اهمیتی ندارد. ما 4 پروژه تحت عنوان سابت روی صحنه بردیم که همه این پروژه‌ها متفاوت بودند و این مسئله مهمتری است که باید دیده شود. به نظرم فعلاً باید ایرادات خود سالانه سابت را گرفت، نه ایرادات تک تک پروژه‌ها. ما یک کاری را آغاز کردیم که کار ناشناخته‌ و متفاوتی بود و فعلاً باید خود این کار مورد ارزیابی قرار گیرد. البته کیفیت پروژه‌ها هم برای‌مان در اولویت است و حتماً تلاش کرده‌ایم که پروژه‌های قابل قبولی را روی صحنه ببریم. مطمئناً اگر حمایت‌های آقای رسول‌اف نبود، سالانه سابت به نتیجه نمی‌رسید. ایشان بودند که زمینه برگزاری سالانه را به وجود آوردند و خوشحالیم که سالانه سابت با حمایت ایشان برگزار می‌شود. در مورد پرداختن به معماری هم این را بگویم که شاید در نیمی از پروژه‌های سالانه سابت نیم نگاهی هم به معماری شده بود و این امکان دارد که در دوره بعدی، توجه بیشتری به معماری صورت گیرد و مثلث موسیقی، تجسمی و تئاتر با حضور معماری به یک مربع تبدیل شود.

مخاطب این انگیزه را برای شما ایجاد کرده که دوره‌های بعدی سالانه بینارشته‌ای تهران را هم برگزار کنید؟

پورآذری: به نظرم این اتفاق افتاده است چون دوره اول این سالانه مخاطبان مختلفی داشت. البته منظورم از مخاطبان مختلف صرفاً این نیست که آدم‌های مختلفی کار ما را تأیید کردند چون به نظرم نه تعریف کردن به درد پروژه ما می‌خورد نه تعریف نکردن. ما زمانی می‌توانیم از تعریف کردن یا نقد کردن مخاطب به نفعی برسیم که آن تعریف یا نقد به درد مجموعه بخورد. به طور کلی برای من خود مجموعه اهمیت دارد و ما باید بررسی کنیم که در این مجموعه چه اتفاقاتی خوب بوده و چه اتفاقاتی بد. اگر قرار باشد سالانه سابت در سال آینده هم برگزار شود، باید برای شکل و فرم اجرای آن فکر کنیم ولی این را می‌دانم که با 3- 4 ماه وقت گذاشتن نمی‌شود این رویداد را برگزار کرد و حداقل 9 ماه باید روی آن کار شود. ما اگر به عنوان یک هدف به سالانه سابت نگاه می‌کنیم، باید تا انتهای آن برویم و برای‌اش زحمت فراوانی بکشیم. سالانه سابت در هر صورت حتماً گفت‌وگو محور خواهد بود و قطعاً هم قرار نیست ما به هنرمندان سفارش دهیم تا آن‌ها کار کنند بلکه ایده‌ها باید از دل گفت‌وگوها و دغدغه‌های آدم‌ها بیرون بزند. طبیعتاً اگر گفت‌وگویی وجود نداشته باشد، دغدغه‌های کمتری مطرح می‌شود وایده‌های نابی به وجود نخواهد آمد. زمانی که من به ماکان اشگواری گفتم که باید با سمانه زندی‌نژاد کار کنی، ماکان وحشت کرد و گفت ما خیلی با هم گفت‌وگویی نداشته‌ایم ولی شاید گفت‌وگوی بین این دو نفر آنقدر درست اتفاق افتاد که در عرض 2- 3 ماه پروژه مشترک‌شان را آماده اجرا کردند و این معجزه‌ گفت‌وگو است.

فکر می‌کنید اگر دوره‌ بعدی سالانه سابت برگزار شود، با توجه به تجربه‌ای که از سر گذرانده‌اید، کار برای شما راحت‌تر خواهد شد یا سخت‌تر؟

پورآذری: به نظرم کار ما قطعاً سخت‌تر می‌شود چون ما در دوره اول این توجیه را داشتیم که قبلاً چنین تجربه‌هایی اتفاق نیفتاده بود و ما پیش‌زمینه‌ای نداشتیم ولی حالا یک دوره را برگزار کرده‌ایم و باید اشتباهات ما کمتر شود. در واقع اگر اشتباهی قرار است صورت بگیرد باید اشتباه جدیدی باشد که باعث شود بیشتر آگاه شویم. دیگر نباید اشتباهات قبل را تکرار کنیم. معتقدم که اگر قرار است این سالانه یک چشم‌انداز داشته باشد، باید خیلی حرفه‌ای‌تر به آن نگاه کنیم چون حتماً بعد از چند سال از خودمان خواهیم پرسید که این سالانه چه دستاوردهایی داشته و باید برایش جواب داشته باشیم.

حمید پورآذری

به عنوان سؤال پایانی؛ فکر می‌کنید که حمایت‌های مالی همچنان وجود دارد که سالانه بینارشته‌ای تهران (سابت) تداوم پیدا کند؟

پورآذری: من امیدوارم این سالانه تدوام بیاید. صحبت‌هایی با آقای احسان رسول‌اف داشته‌ایم و اساساً کارمان را برای ادامه‌دادن شروع کرده‌ایم. آقای رسول‌اف خیلی خوب پشت این رویداد ایستاده و مصر است که این اتفاق تکرار شود. ایشان از این طفل خیلی خوب مراقبت کرده و به برگشت مالی هم فکر نمی‌کند. رویداد سابت از این جهت که اکثر دست‌اندرکارانش برای انجام آن در وضعیتی قرار گرفته‌اند که در حالت عادی هیچ‌وقت در چنین وضعیتی کار نمی‌کردند، رویداد مهمی است که این‌ها همه مرهون اتفاق ویژه‌ این رویداد و حمایت‌های آقای رسول‌اف است.