سرویس تئاتر هنرآنلاین: اجرای متون برجسته و کلاسیک که در همه دوره‌ها ظرفیت و قابلیت‌های اجرایی جهانی داشته‌اند و کوشش برای تغییر احتمالی ژانر و یا اساساً تغییر شیوه اجرایی آن‌ها چنانچه بر مبنای قابلیت‌ها و ظرفیت‌های موجه و مستدل خود همان متن‌ها باشد، اقدامی خلاقانه و هنرمندانه است، اما یک شرط بسیار مهم‌تر هم بر چنین رویکردی مترتب است؛ اجرای جدید که معمولاً تا حدی تغییر پیدا می‌کند، باید از منطق اجرایی، موضوعی، ساختاری و نیز از داشته‌های زیبایی‌شناختی تئاتری بالایی برخوردار باشد و در اجرا سعی و تلاش کارگردان را موجه، مستدل و اثبات‌شده نشان دهد وگرنه در عمل نوعی پس رفت و نهایتاً ترفندی برای کمرنگ کردن ویژگی‌های بسیار قابل تأمل متن نمایشی نمایشنامه مورد نظر است.

در نمایش"هملت" اثر ویلیام شکسپیر به کارگردانی کریستوفر رویینگ از آلمان که به‌عنوان یکی از نمایش‌های بخش بین‌الملل سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر، انتخاب و در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا می‌شود، کارگردان بر آن بوده تا با نگره‌ای نو به اثر مورد نظر، اجرایی خاص عرضه کند.

نمایش با یک طراحی صحنه مدرن که کارکرد اجرایی معینی را خاطرنشان می‌کند شروع می‌شود. در این صحنه که شامل چند میکروفون، یک میز و چند صندلی است؛ دو تا از صندلی‌ها به شکل تأویل‌آمیزی واژگون شده‌اند. سه تا از بازیگران با سطل‌های پر از خون به روی صحنه می‌آیند و سطل خون را بر کف صحنه می‌ریزند. این کار را چند بار تکرار می‌کنند و صحنه پر از خون می‌شود. آن‌ها حتی یکی، دو سطل هم بر سر خود می‌ریزند. همه جا قرمز و خونی می‌شود. در طرفین بالای صحنه دو "بالا نوشت" فارسی و آلمانی در طول نمایش، گفته‌ها و دیالوگ‌های آلمانی را با رسم‌الخط آلمانی در طرف چپ و به‌صورت ترجمه همزمان به زبان فارسی در طرف راست نشان می‌دهند.

اجرا عمدتاً بر روایت داستان نمایشنامه "هملت" متکی است زیرا از نظر زمان و مکان عملاً در زمان حال اجرا می‌شود و از وجوه تاریخی و دکوربندی‌های الیزابتی نمایش خبری نیست و اساساً در چنین اجرای مدرنی جایی ندارند. شیوه روایت داستان نمایشنامه "هملت" از پایان به آغاز یعنی با بازکاوی و بازخوردی کردن داستان حوادث همراه است. همه بازیگران با لباس معمولی ظاهر می‌شوند؛ فقط در مقاطعی دو بازیگر مرد، زن‌پوش می‌شوند و نقش‌های "اوفیلیا و گرترود" را با لباس زنانه و در فضایی امروزی بازی می‌کنند. در طول نمایش هر پرسوناژی که به عللی کشته می‌شود و یا می‌میرد، اسمش در صفحه مخصوص "بالا نوشت‌ها" خط می‌خورد. بازیگران هرچه به زبان آلمانی بر زبان می‌آورند، به‌طور همزمان عین نوشتار آن به دو صورت آلمانی و فارسی نشان داده می‌شود.

شیوه اجرای نمایشنامه "هملت" اثر ویلیام شکسپیر به کارگردانی کریستوفر رویینگ به‌تناسب انتزاعی و مدرن بودن آن، اغلب تمثیلی هم شده است. تمام ماده قرمزی که به‌عنوان خون بر کف صحنه تئاتر شهر ریخته می‌شود، قریب یک سوم مخزن یک تانکر متوسط است که با بیش از بیست سطل به‌طور تکراری و پی‌درپی مورد ریخته می‌شوند. این مقدار خون، تماماً "نشانه"ای تمثیلی و دراماتیک برای کشتن و جنایت در یک "کشتارگاه واقعی" است. ناگفته نماند که در این نمایش هرگز صحنه‌های کشتن به‌طور واقعی نشان داده نمی‌شوند. با ریختن سطل خون به روی پرسوناژهایی که در نمایشنامه اصلی به قتل می‌رسند، کشته شدن آن‌ها هم برای تماشاگران تمثیلی شده است. بازیگران اکثراً با میزانسن ایستادن رو به تماشاگران، حرف‌هایشان را می‌زنند و گاهی هم پشت میکروفون می‌روند.

در این نمایش مدرن از شیوه فاصله‌گذاری برتولت برشت به‌طور ضمنی استفاده شده است. گاهی بازیگران از داخل سالن به روی صحنه می‌روند. در تمام مدت اجرای نمایش، تماشاگران می‌فهمند که آنچه روی صحنه به اجرا درمی‌آید، نمایشی بیش نیست. موسیقی عملاً از طریق دستگاه پخش که قبلاً ضبط شده، به‌طور عینی و روی صحنه با کارکرد یک متصدی دستگاه که او هم لباس معمولی امروزی به تن دارد، پخش می‌شود. این موسیقی از لحاظ میزان و شدت صدا دقیقاً به‌شدت و اوج‌گیری پخش صدا "دالبی" است و هر وقت اوج می‌گیرد، سالن اصلی می‌لرزد. ریتم و ملودی آن هم اخطاری و هشداردهنده است و با محتوای صحنه‌های نمایش، هم‌خوانی کامل دارد.

شیوه اجرایی نمایش "هملت" در تمام مدت آن مبتنی و متکی بر "وانموده‌سازی" است و بنا به شیوه "فاصله‌گذارانه" اجرا، عملاً هیچ امکانی برای همذات‌پنداری با پرسوناژها وجود ندارد.

بازی‌ها صرفاً در تلاش بازیگر برای وانموده‌سازی بینابینی و نوبتی نقش خود خلاصه شده و کاملاً با سبک و سیاق تاریخی و دراماتیک بازیگری‌های قبلی که درهمان بستر و شاکله تاریخی خود کارکرد داشتند تفاوت دارد، اما پرسوناژها، ژانر نمایش و نیز شخصیت هملت تغییری نکرده‌اند؛ تنها تغییر قابل ذکر، به شیوه اجرای مدرن نمایش مربوط می‌شود که در آن به‌گونه‌ای خلاقانه همه چیز، حتی "خود نمایش هملت" تمثیلی شده است.

نقش هملت را به‌طور نوبتی بازیگران زن (اغلب) و مرد (گاهی) بازی می‌کنند. نقش زنان را هم به تبعیت از شیوه‌ای که در زمان شکسپیر برای بازی در نقش پرسوناژهای "زن" مرسوم بوده، اغلب "مردان زن پوش" بازی می‌کنند و البته در این اجرای خاص و هنرمندانه، نقش پرسوناژ هملت را هم اغلب یک بازیگر زن ایفا می‌کند. همه این‌ها همان‌طور که قبلاً نیز اشاره شد در راستای شیوه فاصله‌گذارانه "برشت" است تا اجرا در همه دقایقش همواره نمایش و ایفای نقش جلوه کند. باید اذعان داشت که در این اجرای هنرمندانه "داستان و داستان‌گویی" عملاً تبدیل به یک نمایش تئاتری مدرن شده است.

این اجرا در جاهایی که پرسوناژها پشت میکروفون حرف می‌زنند تا اندازه‌ای شبیه دکلمه کردن است و در کل شباهت‌های اجرایی غیرقابل انکاری به پرفورمنس هم دارد. در اجرا روی جمله معروف هملت یعنی "بودن یا نبودن" زیاد تأکید شده است و در تناسب با آن در همان مقطع نمایش به دفاع از قصد و هدف انسانی هملت، ریتم اجرا بسیار کنش‌مندانه‌تر می‌شود و موسیقی، رنگ، حرکت و تنش حسی و ذهنی به اوج می‌رسد.

نمایش "هملت" اثر ویلیام شکسپیر به کارگردانی کریستوفر رویینگ اجرائی تجربی، مدرن، تمثیلی و نسبتاً دراماتیک است که همه عناصر اجرایی‌اش از بازی بازیگران گرفته تا طراحی صحنه، کاربری نور، موسیقی، چهره‌پردازی (که به‌طور خلاقانه‌ای ضمن اجرا بر روی صحنه شکل می‌گیرد) و کارگردانی مبتکرانه آن، عملاً نشان‌گر اجرایی زیبا، تجربی و نسبتاً دراماتیک است.