سرویس تئاتر هنرآنلاین، نمایش "آکواریوم" به نویسندگی سیامک احصایی و مهرک قزوینی و کارگردانی سیامک احصایی که چندی پیش در تئاترشهر به اجرا درآمد، روز پنج‌شنبه 5 بهمن ماه ساعت 18 و 20:30 در هشتمین روز از سی و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در بخش مسابقه تئاتر ایران- الف در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه خواهد رفت. این نمایش که بر اساس قصه‌ای از مهرک قزوینی است موضوعی خانوادگی- اجتماعی دارد و غزل شاکری، کاظم سیاحی و روح‌الله حقگوی لسان در آن به ایفای نقش می‌پردازند. 

سیامک احصایی در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره انتخاب عنوان "آکواریوم" برای این اثر نمایشی گفت: چندی پیش این تصویر را در ذهنم داشتم که نمایشی درباره دو آدم و زندگی متقابل رقم بزنم منتهی هنوز چیزی ننوشته بودم تا این‌که با چند برگ از نوشته‌های خانم قزوینی مواجه شدم و دیدم چقدر با ذهنیاتم در مورد قصه دو آدم متقابل قرابت دارد. بنابراین از او خواهش کردم که به نوشتن این قصه ادامه بدهد تا آن را به یک نمایشنامه تبدیل کنیم. قصه‌ای که خانم قزوینی می‌نوشتند اسمش "پنجره" بود که زن و مردی از پشت دو پنجره تنهایی یکدیگر را پر می‌کردند. به نظرم تصویر دو آدم متقابل در پشت دو پنجره شبیه دو ماهی در درون دو آکواریوم است که همدیگر را نگاه می‌کنند. به همین خاطر اسم "آکواریوم" را برای نمایش انتخاب کردم. آکواریم می‌تواند نماد باکس‌های شیشه‌ای باشد که آدم‌ها در تنهایی خود نظاره‌گر دنیای بیرون هستند و شاید راهی برای رسیدن آن‌ها به خارج از فضای آن باکس شیشه‌ای وجود ندارد. در ادامه همچنان احساس کردم این آکواریم و باکس شیشه‌ای حس تنها بودن را به آدم می‌دهد و به همین خاطر روی اسم "آکواریوم" تأکید داشتم و آن را عوض نکردم. قصدم از این نام‌گذاری، صرفاً زیبا بودن عنوان آکواریوم نبود و کانسپت تنهایی باعث شد آن را انتخاب کنم.

سیامک احصایی

وی درباره روایت یا درام محور بودن این اثر نمایشی خاطرنشان کرد: واقعیت این است که من هیچ‌وقت یاد نگرفته‌ام که همه نظرات را گوش کنم و بعد بر اساس شنیده‌هایم کار کنم. بلکه بر اساس تصویری که در ذهنم دارم، شروع به کار می‌کنم. به همین خاطر وقت‌هایی ممکن است ندانم که در کدام مسیر حرکت قرار دارم. در دو نمایش اخیرم سعی کردم از یک شرایط و محیط آرام استفاده کنم و در نتیجه اکت‌هایی را به عمد حذف کردم. شاید نمایش "آکواریوم" هم در همان راستا حرکت می‌کند و من اکت‌هایی را از بازیگرهایم گرفته‌ام. البته خیلی وقت‌ها هم بر خلاف این قضیه عمل می‌کنم. یعنی گاهی اوقات ممکن است یک اکت را جایگزین چند پاراگراف دیالوگ کنم چون اگر ببینم آن همه دیالوگ به اندازه آن یک اکت تأثیرگذاری ندارد، ترجیح می‌دهم اکت را به جای دیالوگ‌ها استفاده کنم. همیشه این عادت را هم دارم که برای تماشاگرهایم نقطه‌چین بگذارم. یعنی سعی می‌کنم تمام معادلات نمایش را بازگو نکنم چون واقعاً دلیلی هم ندارد این کار را انجام بدهم. اگر بخواهم همه معادلات را خودم حل کنم، دیگر چیزی برای فکر کردن مخاطب باقی نمی‌ماند تا دست به تفکر و اندیشه بزند و خودش آن نقطه‌چین‌ها را پر کند.

این کارگردان تئاتر با بیان اینکه "آکواریوم" قصه خطی ساده‌ای با کدهای مختلفی دارد، عنوان کرد: قصه نمایش نقطه‌هایی دارد که آدم‌ها دوست دارند به دنبال‌شان بگردند و آن‌ها را به همدیگر بچسبانند. معمولاً مهمان‌های نمایش چنین نگاهی دارند و من در این بین فقط با 2- 3 نفر مواجه شدم که گفتند همه این اتفاقات ساخته ذهنی شخصیت مرد است و هیچ چیز واقعی در قصه وجود ندارد. تعداد کمی معتقد هستند که همه اتفاقات در ذهن مرد یا ذهن زن می‌گذرد و تعدادی هم اعتقاد دارند که آن‌چه مرد در ذهن خودش ساخته، ساختگی است و هیچ چیز واقعی نیست. اما بخش اعظمی از نظرات این است که در روند نمایش اتفاقی به شکل عینی افتاده ولی از جایی به بعد مرد، زن را به صورت ذهنی در ذهن خودش حمل می‌کند و با خاطرات زن زندگی می‌کند.

وی همچنین در ادامه اضافه کرد: به عنوان کارگردان نمایش در ذهنم این حس را داشتم که مرد در خیال خودش با زن زندگی می‌کند و با برخورد با خیال می‌خواهد به واقعیتی برگردد که آن را ندارد. مخاطب‌هایی داشته‌ام که این تصویر را دیده‌اند و عیناً گفته‌اند که مرد در خیالش با زن زندگی می‌کند ولی باز به دنبال واقعیت می‌گردد. با این حال به نظرم طبیعی است که آدم‌ها از اجراهای مختلف، برداشت‌های خاص خودشان را دارند و این خوشحال‌کننده است، به ویژه‌ برای من که سعی می‌کنم همیشه یک سری نقطه‌چین در نمایشم بگذارم که مخاطب به دنبال پر کردن آن برود.

احصایی درباره ترانه و قطعه‌ای که توسط غزل شاکری در نمایش اجرا می‌شود، اذعان داشت: قطعه‌ای که خانم شاکری اجرا کردند را خود ایشان سرودند و ملودی آن را ساختند. وقتی به دنبال سرودن و ساختن قطعه‌ای با کلام بودیم، قرار بر این شد روی این موضوع تمرکز کنیم که خانم شاکری زودتر به نتیجه رسیدند و ترانه‌ و ملودی را نوشتند و شروع کردن به زمزمه کردن این قطعه. وقتی او ترانه‌ای که نوشته بود را برای اولین بار برای من زمزمه کرد، گفتم خیلی خوب است ولی 2- 3 مشکل کوچک دارد که ایشان هم قبول کردند و مشکلات ترانه را برطرف کردند. بعد از آن نوبت به ساخت ملودی این ترانه رسید که می‌خواستیم این ملودی طوری باشد که نتوانیم برایش هویت تعیین کنیم و بگوییم متعلق به کدام کشور است چون در نمایش من جغرافیا وجود ندارد. به همین خاطر سعی کردیم ملودی ایرانی نباشد و بیشتر از این‌که بخواهد هویتی مشخص داشته باشد، با حس و حال‌مان سر و کار داشته باشد. این تنها نکته‌ای بود که در ساخت ملودی قطعه با کلام به آن تأکید کردم.

کارگردان نمایش "نامه‌هایی از تب" درباره آهنگ‌سازی نمایش "آکواریوم" تصریح کرد: در آهنگ‌سازی  وارد کار بچه‌ها نشدم و فقط یک سری خواسته‌هایم را به آن‌ها ‌گفتم. مثلاً گفتم برای این بخش از نمایش یک موسیقی می‌خواهم که حاکی از شادی باشد ولی این شادی به سمت رِنگی خاص نرود که فضای نمایش را تحت تأثیر خود قرار دهد. در مورد هماهنگ بودن موسیقی نمایش با ترانه‌ای که خانم شاکری زمزمه می‌کند هم  صحبت‌هایی داشتیم و فکر کردیم که در جاهایی به ملودی قطعه‌ای که خانم شاکری می‌خواند نزدیک شویم و جاهایی از آن فاصله بگیریم. برای بخش‌های مختلف نمایش موسیقی‌های مختلفی داریم و شروع موسیقی نمایش هم با یک موسیقی گنگ وهم‌گونه است. در زمان بازجویی هم موسیقی خاص خودش را داریم. در این مسیر اتفاقات مختلفی افتاد و تغییر و تحولات زیادی هم داشتیم. یک کارگردان ممکن است هزار و یک ایده داشته باشد ولی باید جلوی ایده‌هایش را بگیرد چون وقتی ایده پشت ایده می‌آید، به یک‌باره با این مواجه می‌شود که نتیجه نهایی کار با ایده اولیه هیچ سنخیتی ندارد.

سیامک احصایی

وی درخصوص طراحی صحنه این اثر نمایشی یادآور شد: در نظر نداشتم، صحنه این نمایش را به صورت ذهنی ببینم و صحنه‌ای که ساخته‌ام یک خانه کامل نیست. همیشه در نمایش‌هایم ابتدا تصویری دارم و بعد در آن تصویر به دنبال متن و اتفاقی می‌گردم. خیلی کم پیش آمده که صحنه‌ام را بر اساس متن طراحی کنم. در مورد نمایش "آکواریوم" هم از قبل چنین طرحی در ذهنم بود که بعد متوجه شدم قصه نیز با ذهنیتم هماهنگ است و با دو پنجره روبروی هم مواجه هستم. وقتی متن خانم قزوینی را دیدم، خیلی برایم جالب بود که توضیحاتی که در مورد صحنه در متن او وجود دارد، هماهنگ با آن چیزی است که از قبل در ذهنم وجود داشت. من نمی‌خواستم یک خانه را روی صحنه طراحی کنم بلکه می‌خواستم طراحی صحنه من فقط شکلی از یک خانه باشد.