سرویس تیاتر هنرآنلاین،  بی‌توجهی به فرهنگ اصلی و بالنده جامعه گاهی سبب می‌شود که خرده فرهنگ‌های سنتی و بسیار کهنه و خرافی جامعه جایی برای کاربری پیدا کنند و سبب "درجایی شدن فرهنگ" جامعه شوند. هنر و مخصوصا هنر تئاتر، این خاصیت را دارد که از شروع و در مواردی حتی از ادامه یافتن این خرده فرهنگ‌ها جلوگیری کند و مخصوصا آن بخش‌هایی را که اساسا و کاملا خرافه‌گرایی محسوب می‌شود، از دامن هنر بزداید. البته می‌‌توان از این خرده فرهنگ‌های بسیار کهنه و خرافی برای آشکار کردن تناقضات و آسیب‌های اجتماعی آن‌ها استفاده کرد اما فاجعه هنری و فرهنگی آن‌جاست که از آن به عنوان فرهنگ برتر و حتی به مثابه داشته‌های اعتقادی و مهم جامعه استفاده شود.

نمایش "آئیس" به نویسندگی و کارگردانی ندا اعتمادی‌کیا (از آبادان) که به عنوان یکی از نمایش‌های سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر در سالن سایه اجرا شد به تاثیرات عمیق و حتی اعتقادی– آئینی این خرده فرهنگ‌های خرافی می‌پردازد و به آن محوریت محتوایی داده است.

در نمایش" آئیس" داستانی در کار نیست و فقط به یک موضوع ساده، بسیار کهنه و هم‌زمان توهم‌زا پرداخته می‌شود؛ مردی که خودش و نیز با اصرار و علاقه مادرش آرزوی داشتن فرزند دارد، زن مورد علاقه‌اش بچه‌دار نمی‌شود و به اجبار زن دیگری می‌گیرد تا برایش بچه بیاورد و این زن دوم تا قبل از مرحله پایانی نمایش حامله می‌شود و ظاهرا همه چیز سامان می‌یابد، اما نمایش به طور ضمنی با  محوریت دادن به خرافه‌پرستی و اعتقاد به رمال، فال‌گیر و نهایتا تاکید بر ظاهر شدن جن‌ها و "از ما بهتران" وارد حوزه‌های نامعقول، نادرست و خرافی فرهنگ جامعه می‌شود؛ البته کارگردان از لحاظ نمایشی، صحنه‌های پرتحرک ونسبتا ترسناکی می‌آفریند که فقط از نظر اجرایی قابل توجه است وگرنه داده‌ها جملگی محتوایی "ضد فرهنگی" دارند؛ ضمنا حامله شدن زن دوم پرسوناژ مرد هم در پایان نمایش به حادثه دیگری نسبت داده می‌شود و عملا بچه‌ای به دنیا نمی‌آید.

نمایش ظاهر و خصوصیات محلی دارد و البته خود نویسنده رویکردی تحلیلی به موضوع نداشته است و اگر داشت، آن را نمی‌نوشت. در فرهنگ هر قوم و ملتی خصوصیات و داشته‌های فرهنگی محلی و بومی متنوع و فراوانی وجود دارد که مملو از افسانه‌ها و حتی داستان‌ها و رویدادهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی زیباست که به عنوان منابع  مطمئن، بدیع، زیبا و غرابت‌زایی می‌توان در نمایش‌ها به کارشان گرفت و از روی آوردن به خرافات و خرده فرهنگ‌های آرکائیک و آسیب‌رسان پرهیز کرد.

در این اجرا برخی دیالوگ‌ها ابهام برانگیزند: "دشمنان آدم مثل انگشتای دست آدم می‌مونن"، "توی عمرم ندیده‌ام که زنی حامله بشه و نطفه‌ای در شکمش نباشه"، "این  چیه که مثل خوره افتاده به جونتون و هی می‌خوردتون" و برخی از دیالوگ‌ها هم زیبا، نمایشی و تاویل‌زا هستند. "قدرت زن به چشم‌هاشه و قدرت مرد به دستاشه"، "تنهایی با خودش ترس می‌آره" و ...

طراحی صحنه، نسبتا پذیرفتنی است؛ ضمنا در یکی از صحنه‌ها با انعکاس دادن تصویر ویدیویی بر آن، زیبایی نمایشی جلوه‌داری هم شکل می‌گیرد که از نظر موضوعی به نمایش ربط دارد. بازی بازیگران، مخصوصا بازیگر اصلی مرد در جاهایی که دچار تشنج و ذهنیت‌های توهم‌زا می‌شود، اغراق‌آمیز و غیر واقعی است. زنان، هرسه عمدتا بازیگر نقش مادر و بازیگر نقش ریحانه، بازی‌های قابل قبولی ارائه می‌دهند. کارگردانی نمایش ساده و در جاهایی مثل  ظاهر شدن جن‌ها، خلاقانه و پذیرفتنی (صرفا از نظر اجرایی نه محتوایی) است. در کاربری نور نکته خاصی وجود ندارد اما موسیقی، آواز و دیالوگ‌های محدود عربی با موضوع و بومی بودن نمایش تناسب دارد. باید یادآور شد برای دیالوگ‌های عربی بالانوشت‌های ترجمه شده فارسی ویدیویی در نظر گرفته شده است.

نمایش " آییس" به نویسندگی و کارگردانی ندا اعتمادی‌کیا از لحاظ محتوایی و تاکید زیاد بر خرده فرهنگ‌های غلط و کم رنگ شده در جامعه که در آن عملا فالگیری و خرافه‌نمایی و ظاهرشدن جن‌ها را واقعی جلوه داده است، اجرایی ضد فرهنگی به شمار می‌رود و فقط از نظر بازیگری زنان و نیز از لحاظ اجرایی، آن هم در برخی صحنه‌ها تا اندازه‌ای از جلوه‌های بصری نمایشی برخوردار است.