سرویس تئاتر هنرآنلاین: قائل شدن به موقعیت‌های قراردادی و ابتکاری که گاهی هم "من درآوردی" از کار در می‌آید، برخی از نویسندگان را به سوی موضوعات متناقض و نامتعارف می‌کشاند تا بلکه از طریق آن و به کمک پرسوناژهایی خاص بتوانند موقعیت یا شرایطی خاص و متمایز بیافرینند؛ این ذهنیت به خودی خود خلاقانه است، اما باید یادآور شد که توانمندی خلق چنین آثاری که بسیار شخصی و متمایز باشند، کار هر نویسنده‌ای نیست و اساساً نوشتن، پردازش موضوع و ساختاردهی آن هم  به مراتب دشوارتر از بقیه آثار است؛ نمونه‌ای نوشتاری که بتواند به مثابه الگویی اولیه مورد ارزیابی یا تقلید قرار بگیرد، در این رابطه معمولاً وجود ندارد، زیرا آثار از این دست  به علت اختیاری بودن بیش از حدشان جملگی تفاوت‌هایی بنیادین با هم دارند.

نمایش "تاریکی" به نویسندگی و کارگردانی رامین اکبری که به عنوان یکی از نمایش‌های چارت  اجرایی سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر از شهر تهران انتخاب و در سالن سایه روی صحنه رفته است، از این منظر قابل بررسی و ارزیابی است.

رامین اکبری در نوشتن متن این نمایش سعی کرده بسیاری از شاخصه‌ها و برخی از عناصر ساختاری نمایشنامه را یا نادیده بگیرد و یا به میل خود تغییر دهد؛ کلاً هدفش نوشتن و اجرای یک متن خاص، نامتعارف و شخصی بوده است، اما آنچه در عمل شکل گرفته و در نمایش ارائه شده تا حدی این داعیه و رویکرد را نقض می‌کند؛ نمایش در همان آغاز با شکل دادن موقعیتی نامتعارف، مبتنی بر بیداری پرسوناژها در نیمه شب و سکوت متناقض آن‌ها به هنگام حرف زدن و نسبت دادن مفهوم حرف‌های آن‌ها به "ذهن خوانی" یک "راوی زن"، پیش می‌رود و در همین صحنه، اضافی و غیرکارکردی بودن "راوی زن" عملاً به اثبات می‌رسد، زیرا هیچ ضرورت موضوعی و ساختاری مرتبطی برای این ترفند شخصی نبوده است. نمایش در ادامه، بی‌آن‌که متکی بر روایتی خاص و منسجم باشد، به شکل خرده روایت‌های گوناگون و حتی متناقض پیش می‌رود و به تدریج به شاکله یک نمایش کمدی در می‌آید؛ یعنی همه چیز آزمونی می‌شود برای این پرسش و پاسخ به آن‌که مثلاً چگونه  می‌توان به گونه‌ای شخصی و تا اندازه‌ای ابتکاری از "هیچ" ، یک متن نمایشی تدارک دید و آن را روی صحنه هم برد یا اساساً بدون اتکای اولیه بر یک متن منسجم، همه چیز– حتی خود متن – را هنگام اجرای نمایش به طور همزمان و با یک ترفند اجرایی صحنه به صحنه  به سامان رساند.

نمایش "تاریکی" به نویسندگی و کارگردانی "رامین اکبری" موضوع معین و شاخصی ندارد و به همان نسبت هم از ساختار چندگانه و چند پاره‌ای برخوردار است. بنا به توضیحاتی که درباره چگونگی شکل گرفتن و اجرای آن داده شد و نیز بر اساس آنچه روی صحنه ارائه شده، این نمایش خصوصیت " اتوودهای تمرینی و  کارگاهی را دارد که کلاً در قالب چند اتوود متفاوت موضوعی و عملی شاکله اجرایی پیدا کرده است.

هدف نویسنده متن صرفاً سرگرم کردن و عرضه ذهنیت‌ها و برداشت‌های شخصی خودش از نمایش و تئاتر بوده است؛ این اجرا از لحاظ محتوایی "هیچ" داده و داشته مهم، قابل تحلیل و حتی باورپذیری برای تماشاگر ندارد و بسیار هم خسته‌کننده و دافعه‌زاست.تنها ویژگی آن صرفاً در شباهتی است که به "کمدی ادا" یا همان "کمدی رفتار" دارد؛ زیرا همه گفتارها و رفتارهای پوچ، بی‌معنی و بی‌فایده و حتی وقت تلف کن پرسوناژها (خود پرسوناژها هم در نمایش عملاً کارشان وقت تلف کردن است) نهایتاً در خدمت خنداندن محدود و گاه به گاه تماشاگران است. ناگفته نماند که حین شباهت، نمایش تفاوتی هم با ژانر "کمدی رفتار" دارد: در نمایش‌هایی که  ژانر "کمدی رفتار" دارند، حداقل  پرسوناژهای اصلی و  محوری شخصیت‌پردازی می‌شوند، در حالی که در نمایش "تاریکی" هیچ کدام از پرسوناژها شخصیت‌پردازی نشده‌اند.

نمایش "تاریکی" از نظر محتوا، طراحی و ساختار قراردادی‌اش دارای ضعف‌ها و نارسایی‌های فراوانی است؛ اساساً فاقد کنش دراماتیک و یک تاًثیرگذاری تعریف و  تحلیل شده  عمیق ذهنی و حسی است.

در مورد کارگردانی و بازی بازیگران چیز برجسته و قابل ذکری وجود ندارد. فقط می‌توان گفت که نمایش "تاریکی" عمده‌تاً به یک اجرای تجمیعی تمرینی و اتوودیک  کارگاهی شبیه است که معمولاً به صورت پاره پاره در صحنه‌ها و فرصت‌های جداگانه به منظور تشدید و تقویت برخی خلاقیت‌های احتمالی فردی و قراردادی خود بازیگران در کارگاه‌های نمایشی انجام می‌شود.