سرویس موسیقی هنرآنلاین:اردوان انزابی‌پور از قدیمی‌های عرصه موسیقی راک محسوب می‌شود و به جرات می‌توان گفت در این رشته از موسیقی حق آب و گل دارد، با این وجود هنوز آنطور که باید به جایگاه واقعی‌اش دست پیدا نکرد است.

سرپرست گروه موسیقی تندر این روزها سخت مشغول کار روی آلبوم و تک‌آهنگ‌هایی است که بزودی روانه بازار موسیقی می‌شود.

آقای انزابی‌پور چه خبر از گروه تندر؟

گروه تندر مشغول کار روی آلبوم و برنامه‌ریزی برای کنسرت است. تازه‌ترین فعالیت گروه تندر یک کنسرتی خواهد بود که در روز شنبه 7 اسفند در قالب یک پرفورمنس و شکل خاصی از اجرای موسیقی در سری برنامه‌های "شب شنبه‌ها" در تئاتر مستقل تهران به روی صحنه می‌رود. در این اجرا حتی یک شکل تئاتر صدایی اتفاق خواهد افتاد. همچنین گروه ما در حال تولید یک تک آهنگ جدید است که فعلاً شعر آن مجوز گرفته و امیدواریم که تا پایان سال موسیقی آن هم مجوز بگیرد و این اثر منتشر شود. این آهنگ هم از لحاظ موسیقیایی و هم از لحاظ کلام با سایر قطعات گروه تندر تفاوت دارد. در حقیقت این قطعه اولین اثر گروه تندر به زبان فارسی است. برای اواخر اردیبهشت تا خردادماه سال آتی نیز در تدارک یک کنسرت پر و پیمان در تهران خواهیم بود. همچنین قول یک اجرا در اواخر فروردین در شهر رشت را هم به ما داده‌اند که امیدوارم امکانش فراهم شود. این‌ها پروژه‌های کوتاه‌مدت ما است و اگر روند تغییر کلام گروه به زبان فارسی بازخورد رضایت‌بخشی داشته باشد، سال آینده یک آلبوم کامل به زبان فارسی تولید خواهیم کرد.

دو آلبومی که به زبان انگلیسی اجرا کرده‌اید در چه مرحله‌ای قرار دارند؟

همه چیز این آلبوم‌ها تمام شده و یکی‌ از این دو الان نزدیک به یک سال است که در کشوی میز من قرار دارد! این آلبوم در انتظار دریافت مجوز است و فعلاً تکلیفش مشخص نیست.

اردوان انزابی پور

هر دوی این آلبوم‌ها در سبک هارد راک تولید شده‌اند؟

آلبوم اول‌مان که در سال 94 آماده شد، در سبک راک-کانتری است. این آلبوم با زبان انگلیسی خوانده شده و یک قطعه بی‌کلام هم دارد که فعلآ فقط آن قطعه مجوز پخش گرفته است. در میان قطعات آلبوم دو اثر هم تقریباً در سبک هارد راک وجود دارد. ساختار اصلی این آلبوم روی ساز گیتار آکوستیک است. من سعی کردم در شعر و کلام این آلبوم، یک سری اتفاقات به‌روز رقم بخورد. برنامه من برای این آلبوم این بود که مخاطب موسیقی در هر کجای دنیا با آن ارتباط برقرار بگیرد. به همین خاطر به دنبال المان‌های جغرافیایی نرفتم و در تنظیم، سازبندی، ملودی و در شعر، جهان‌شمول بودن را در نظر گرفتم. موضوع اشعار این آلبوم هم اغلب اجتماعی‌ است منتها موضوع اجتماعی به معنای فراگیر آن و موضوعاتی چون صلح، بهداشت جهانی و... نیست، بلکه بیشتر راجع به تعاملات اجتماعی و تعاملات میان انسان‌ها با یکدیگر ا‌ست و عدم تعامل اجتماعی را به چالش می‌کشد. موضوعاتی که در این آلبوم به آن‌ها پرداخته شده، موضوعاتی است که مردم هر جای دیگر دنیا هم مردم با آن درگیر هستند. موسیقی راک هم همیشه نمی‌تواند موسیقی گل و بلبل باشد و مانیفست آن همین است که به دغدغه‌های اجتماعی بپردازد. از طرفی من به ورود به مسائل سیاسی علاقه‌ای نداشتم و از به نظرم پرداختن به این مسائل در موسیقی شأن ندارد، بنابراین سعی کردم به دغدغه‌های اجتماعی و انسانی بپردازم.

آلبوم دومی که پس از آلبوم راک-کانتری استارتش را زدیم یک پروژه‌ هارد راک است. بخش کانتری این آلبوم کمتر شده و فقط دو قطعه کانتری در آن وجود دارد و 7 قطعه آن کاملاً هارد راک هستند. من در این آلبوم مسیرهای مختلفی را امتحان کردم. یکی از این مسیرها استفاده از داستان‌های قدیمی در ادبیات کهن خودمان بود. مثلاً به سراغ کتاب گلستان سعدی و اشعار خیام و فردوسی رفتم. من از میان این آثار، معضلاتی را انتخاب کردم که حدوداً 800 سال پیش راجع به‌شان بحث می‌شده و هنوز هم در جامعه‌مان عینیت دارند. 2 قطعه از آثار این آلبوم دقیقاً ترجمه کلمه به کلمه یا برداشت مضمون از اشعار کهن است. من پیام‌های زیادی در متون کهن پیدا کرده‌ام که همین الآن کاربرد روزانه دارند. مثلا من شعر "سر ناکسان را بر افراشتن / وز ایشان امید بهی داشتن" را دقیقاً در یک قطعه‌ام استفاده کرده‌ام. در واقع همان موضوع را بسط و گسترش داده‌ام. تمامی اشعار این آلبوم مجوز گرفته‌اند و من مشکلی بابت مجوز شعر ندارم.

در خیلی از جاهای دنیا اگر یک ذره ادبیات وجود داشته باشد، آن را سریعاً در موسیقی، تئاتر یا سینما استفاده می‌کنند. ما کوه عظیمی از ادبیات داریم که  آن را به بهترین شکل در موسیقی سنتی‌مان استفاده کرده‌ایم ولی این کافی نیست. یک آدم در فنلاند یا آفریقای جنوبی خیلی راحت نمی‌تواند موسیقی‌های محلی و سنتی ما را درک کند. اگر شعر هم فارسی باشد که اصلاً دیگر هیچ ارتباطی نمی‌گیرد. این مفاهیم هر چقدر هم عالی باشند، وقتی شما زبان را متوجه نشوید، موسیقی به گوش‌تان آشنا نباشد و ارائه مستقیمی هم نداشته باشید، طبیعی است که درک درست و کاملی از آن نخواهید داشت. من سعی کردم این اشعار را در قالبی که همه مردم دنیا آن را درک می‌کنند به کار بگیرم. در واقع من سعی کردم مفهومی که مدنظرم هست را با انگلیسی روان و آن موسیقی که به گوش جهانیان آشناست به خود انگلیسی زبان‌ها انتقال دهم. من کارم تولید کردن موسیقی است که آن را انجام داده‌ام ولی این‌که چه زمانی فرصت ارائه اثرم را پیدا کنم، تنها دست خودم نیست و به بیش از توانایی یک نفر احتیاج دارد.

گروه تندر در سال‌های اخیر دچار نوسان زیادی شده و مدام در حال رفتن و آمدن است. شما کنسرتی را برگزار می‌کنید و مدت‌ها دیگر خبری ازتان نمی‌شود. علت این آمدن و غیب‌شدن‌ها در چیست؟

ما از سال 89 روند جدیدی را با تیم جدیدمان شروع کردیم و اجراهای خیلی زیادی داشتیم. در بهمن‌ماه 92 توانستیم کنسرتی را با استانداردهای مدنظرمان به زبان انگلیسی در تالار ایوان شمس به روی صحنه ببریم. آن اجرا اولین کنسرت با مجوزی بود که یک گروه ایرانی فعال در حوزه موسیقی راک در آن به زبان انگلیسی می‌خواند. در ادامه همان مسیر رو به جلو طی شد و ما در سال 93 در اریکه ایرانیان هم کنسرت خوبی داشتیم. بعد از آن دیگر نتوانستیم در ایران فعالیت کنیم، در نتیجه فقط روی تولید آلبوم و کنسرت‌های خارج از کشور متمرکز شدیم. این مشکل قرار بود تا بهمن‌ماه پارسال حل شود و ما حتی به سی و یکمین دوره جشنواره موسیقی فجر هم دعوت شدیم که متأسفانه چند ساعت مانده به اجرا، کنسرت ما را لغو کردند. من هنوز هم علت لغو آن کنسرت را نمی‌دانم.من اهل حاشیه‌ نیستم ولی سعی کردم که بفهمم قضیه چیست. آن زمان آقایان طالبی، صادقی‌نژاد، مشفق و حتی خود آقای مرادخانی روی حضور ما نظر مثبت داشتند ولی به هر دلیلی کنسرت ما لغو شد.

پس از حذف گروه تندر از اجراهای سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر، ما 9 ماه تمام برای دریافت مجوز به دنبال کار اداری رفتیم. دوستان دفتر موسیقی خیلی زحمت کشیدند تا ما بتوانیم دوباره فعالیت‌مان را از سر بگیریم. این تلاش‌ها به کنسرت آذرماه سال جاری منجر شد که ما آن را به صورت بی‌کلام اجرا کردیم. من در تمام این 9 ماه مثل یک کارمند نیمه وقت دفتر موسیقی به آن‌جا سر می‌زدم. پروسه دریافت مجوز خیلی طولانی بود ولی خوش‌بختانه ما توانستیم دوباره مجوز فعالیت بگیریم. بنابراین من افت و خیز نداشتم و دائماً در حال کار کردن هستم منتها حدود 30 ماه به ما اجازه برگزاری کنسرت در ایران داده نمی‌شد. ما دل‌مان می‌خواست که کنسرت بگذاریم ولی امکانش وجود نداشت. پس از آن‌که دوباره به ما مجوز فعالیت دادند، برای سی و دومین جشنواره موسیقی فجر هم دعوت‌مان کردند ولی دعوت‌شان را یک هفته بعد پس گرفتند تا دوباره همان پروسه سال گذشته تکرار شود.

در همین زمان من برای ساختن آثاری به زبان فارسی درگیر یک چالش جدید بودم. چالش جدید من این بود که ببینم موسیقی هارد راک با ترانه‌های امروزی چطور می‌شود. مطمئناً کار کردن ترانه‌های امروزی راحت نیست چون باید شخص ترانه‌سرایی پیدا شود که موضعش دقیقاً مثل موضع شما باشد. در این‌جا دیگر قرار نیست که از حافظ یا از شکسپیر گفته شود بلکه فقط باید مفهوم موردنظر به خوبی روی موسیقی پیاده شود. موضوع لیریک (ترانه) با شعر متفاوت است، بنابراین من در این‌جا خواستم که پروژه آلبوم فارسی از درون خود تیم‌مان اتفاق بیفتد. ترانه‌های این آلبوم هم مجوز گرفته و ما امیدواریم که موسیقی آن هم مجوز بگیرد.

کشورمان اکثر گروه‌های موسیقی به صورت با کلام فعالیت می‌کنند ولی شما کنسرت‌های بی‌کلامی را برگزار کرده‌اید. اجرای موسیقی به صورت بی‌کلام ضرورت خاصی داشت یا مجوز اجرای با کلام به‌تان داده نمی‌شد؟

برگزاری کنسرت بی‌کلام برای ما یک چالش بود وگرنه روند اصلی ما موسیقی بی‌کلام نیست. ما در مقطعی این چالش را انجام دادیم تا ببینیم که پروژه موسیقی بی‌کلام با یک‌گراند تصویری چه اتفاقی ایجاد می‌کند. در ادامه هم هدف‌مان این است که در همان ریل، این‌بار موسیقی با کلام را با صدایی خاص، فضای بعددار و تصویرسازی خلاقانه‌تر در بک‌گراند تست کنیم. انجام این کارها به طور همزمان شاید به لحاظ تکنولوژی نشدنی باشد ولی ما به دنبال آن می‌رویم تا ببینم چه اتفاقی رخ می‌دهد. بنابراین جریان کنسرت بی‌کلام یک تست اولیه بود و قرار نیست خط کلی گروه تندر باشد.

اردوان انزابی پور

تجربه اجرا دربرنامه "شب شنبه‌ها" چطور بود؟

من قبل از آن‌که خودم در این برنامه به روی صحنه بروم، در 4 ،5 جلسه آن به عنوان تماشاگر حضور یافتم. به هر حال فرصتی دست داد که پس از 11 سال به همراه آقای مجدزاده در ایران به روی صحنه بروم. تجربه حضور در شب ‌شنبه‌ها تجربه جالبی بود. قطعات کنسرت ما به صورت آنپلاگد و آکوستیک اجرا شد. پروژه آکوستیک خیلی کمتر در ایران اجرا می‌شود چون صدا گرفتن از آن سخت است. به نظرم "شب‌ شنبه‌ها" پروژه خیلی خوبی است چون گروه‌هایی که به استیج‌های بزرگ دسترسی ندارد یا گروه‌هایی که نمی‌توانند هزینه‌های اولیه برگزاری کنسرت را تأمین کنند، می‌توانند از این طریق به روی صحنه بروند و کارشان را به گوش مخاطبان برسانند. از آن‌جایی که پروسه دریافت مجوز برای اجرای گروه‌های حاضر در شب شنبه‌ها را تیم اجرایی خود این برنامه انجام می‌دهد و دیگر نیازی نیست که خود موزیسین‌های به دنبال کارهای اداری و اخذ مجوز بروند، این پروژه یک اتفاق بسیار مثبت است. من معتقدم که پروژه اجرایی از روند موسیقیایی منفک است. البته انصافاً کارکنان دفتر موسیقی وزارت ارشاد برای رسیدگی به مجوزها زحمت می‌کشند و وقت زیادی می‌گذارند. آن‌ها همیشه حضور دارند و می‌خواهند کار موزیسین‌ها را راه بیندازند ولی دریافت مجوز یک پروسه غیر هنری است و خیلی از موزیسین‌ها توان آن را ندارند. واقعاً تولید توأمان موسیقی و انجام کارهای اداری برای دریافت مجوز، خیلی سخت است و کار اداری بعضاً آنقدر موزیسین را درگیر می‌کند که بیخیال کیفیت موسیقی خود می‌شود.

در مورد پروژه شب ‌شنبه‌ها یک نکته خیلی اهمیت دارد. مخاطب موسیقی راک در تهران مشخص است که چه افرادی و چه تعدادی هستند. این افراد در توان‌شان نیست که هر هفته به دیدن کنسرت‌های شب‌ شنبه‌ها بیایند. آن‌ها دل‌شان می‌خواهد که حضور بیابند، اما اکثراً قشر دانشجو هستند که درآمد آنچنانی ندارند و نمی‌توانند هر هفته برای کنسرت‌های شب شنبه‌ها هزینه کنند. به نظرم ریتم این پروسه خیلی تند است و باید آرام‌تر پیش برود. ما باید بپذیریم که در کشورمان موسیقی هارد راک، موسیقی غالب نیست. موسیقی پاپ در ایران موسیقی غالب است که تکلیف کنسرت‌های این سبک و حتی سبک موسیقی سنتی مشخص است ولی حتی موسیقی تلفیقی که از موسیقی راک طرفدار بیشتری دارد هم هر هفته نمی‌تواند کنسرت داشته باشد چون بعد از مدتی ظرفیت سالن‌ها پر نمی‌شود. مخاطبان موسیقی کلاسیک هم زیاد نیستند ولی به هر حال این سبک حدود 60 سال در ایران قدمت دارد و جا افتاده است. مخاطبان موسیقی در ایران به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک عده مخاطبان سبک‌های خاص هستند که فقط کنسرت آن سبک‌ها را تماشا می‌کنند و عده‌ دیگر مخاطبانی هستند که همه جور کنسرتی را می‌بینند ولی باز همان‌ها هم قطعاً به دیدن برنامه شب شنبه‌ها نمی‌آیند. بنابراین مخاطب موسیقی راک مشخص است و فعلاً اگر تعداد مخاطبان شب شنبه‌ها کمتر شود، یقیناً بیشتر نمی‌شود اما اگر حدود 10 سال چراغ چنین برنامه‌هایی روشن باشد، آن‌وقت می‌بینید که موسیقی راک هم جواب می‌دهد و مخاطب بیشتری را پیدا می‌کند.

در موسیقی پاپ بعد از انقلاب افرادی وجود داشتند که در نقش خط‌شکن عمل کردند و راه را برای حضور دیگران فراهم آوردند ولی به نظر می‌رسد در موسیقی هارد راک یا متال تقریباً کسی وجود نداشته که سایر گروه‌ها با دقت به آن جرأت فعالیت‌کردن پیدا کنند. چنین خط‌شکنی در موسیقی راک به خصوص در سبک هارد راک وجود داشته است؟

در زمینه انتشار آلبوم هارد راک، چنین خط‌شکنی وجود داشته است. اولین آلبوم در سبک هارد راک و متال را فرشید اعرابی منتشر کرد و بلافاصله بعد از آن، ما در گروه "کهت میان" آلبوم "اکسیر" را در چنین سبکی منتشر کردیم. گروه کهت میان 3 سال بعد آلبوم "وجود مجازی" را هم منتشر کرد و به موازات آن گروه‌های دیگر هم در زمینه موسیقی هارد راک و هوی متال فعالیت کردند. اما تمام این اتفاقات مربوط به سال‌های 81 تا 84 است و از سال 84 مسیر این موسیقی کاملاً بسته شد. آن زمان جلوی سبک کاری ما یک دیوار کشیده شد و طبیعی است که یک هنرمند خط را می‌تواند بشکند اما دیوار را نه. تا سال 84 ما همه کار خودمان را می‌کردیم ولی بعد از آن به ما گفتند که اصلاً حرف این موسیقی را هم نزنید. ما در گروه "کهت میان" دو آلبوم در سال‌های 84 و 87 منتشر کردیم که مجوز هر دوی این آلبوم‌ها مربوط به قبل از سال 84 بود. بعد از آن سال دیگر مجوزی به آلبوم‌های هارد راک و هوی متال داده نمی‌شد و آلبوم‌‌های خیلی از موزیسین‌ها در خانه‌های‌شان ماند و خاک خورد. اولین کنسرت این سبک را هم گروه "سکوت شرق" برگزار کرد و پس از آن گروه‌های "میرا" و "کهت میان" یا فرزاد گلپایگانی به روی صحنه رفتند. خیلی از گروه‌‌هایی که تا سال 84 کنسرت می‌گذاشتند، بعد از آن سال متلاشی شدند و این موسیقی را رها کردند. وقتی در چنین شرایطی به شما بگویند که کار کردن را فراموش کنید، به نظرتان از صد نفر چند نفر همچنان کارشان را به امید آینده‌ای نامشخص ادامه می‌دهند؟ مطمئناً تعداد کمی با این شرایط ادامه می‌دهند. الآن می‌بینید که فقط چند نفر از فعالان موسیقی هارد راک و متال در اوایل دهه 80 همچنان در این حوزه فعالیت دارند.

در سال‌های 88 ،89 جو کنسرت‌های زیرزمینی آغاز شد و تا سال 91 ،92 بالای 200 کنسرت زیرزمینی در سالن‌های خصوصی، کنسرواتوارها و استودیوهای بزرگ برگزار شد. گروه تندر هم که فعالیتش را در سال 89 آغاز کرد، در همان سال‌های اولیه 5 ،6 کنسرت زیرزمینی برگزار کرد. آن زمان مد شده بود که آموزشگاه‌ها یا مراکز دیگر که سالن‌های 80 تا 100 نفره داشتند، به اسم کنسرت پژوهشی، سالن‌های‌شان را به گروه‌های راک اجاره می‌دادند. گروه‌هایی که در این آموزشگاه‌ها به روی صحنه می‌رفتند، همه جرأت داشتند چون ممکن بود که آن اجراها برای‌شان دردسرساز شود. در آن روزها یک سری گروه‌های راک که وضع مالی‌شان بهتر بود، برای آثارشان کلیپ هم می‌ساختند و در فضای مجازی منتشر می‌کردند. به هر حال این اتفاقات ادامه یافت تا سال 92. در سال 92 گروه‌های راک به دنبال مجوز رفتند که اولین مجوز هم به گروه تندر داده شد. در ادامه گروه‌های دیگر هم مجوز گرفتند. ما برای شعر انگلیسی مجوز گرفتیم ولی گروه‌های دیگر کار عاقلانه‌‌تری کردند و کارشان را با موسیقی راک بی‌کلام شروع کردند. به هر حال گروه‌های راک شرایط دشواری داشتند و خیلی‌ها در این مسیر جریمه شدند. مثلاً فرشید اعرابی در پاییز 89 در اریکه ایرانیان به روی صحنه رفت و 5 ماه بعد در اردیبهشت 90 کنسرتی را در برج میلاد برگزار کرد اما پس از آن به مدت 5 سال از صحنه دور ماند. 5 سال فرصت کمی نیست، آن هم وقتی که ندانی تا چه مدت اجازه فعالیت نداری. فرشید اعرابی نمی‌دانست که این زمان چقدر طول می‌کشد و همین جریمه سختی است.

گروه‌های موسیقی راک از فعالیت در این حوزه درآمد خاصی هم ندارند. بنابراین چه انگیزه‌ای می‌تواند همچنان مصمم نگه‌تان دارد؟

ما نه از آلبوم درآمدی داریم نه از کنسرت. این عشق است که همچنان ما را در این مسیر نگه داشته است. ما فقط خودمان، خودمان را جدی می‌گیریم وگرنه نه سیستم جدی‌مان می‌گیرد، نه مخاطب موسیقی و نه حتی رسانه‌ها. البته در مورد رسانه‌ها منطقی است چون با خودش می‌گوید که من چه چیزی را پوشش بدهم وقتی مخاطب به آن توجه ندارد؟ یک اتفاق عجیبی هم که در حوزه مخاطب می‌افتد این است که مخاطبان بعضاً یک سری گروه‌های عجیب و غریب خارجی که خارج از محدوده فعالیت می‌کنند را از گروه‌های راک داخل کشور عادی‌تر می‌بینند! علتش هم این است که ویدئوهای آن گروه‌ها مدام جلوی چشم‌شان است و آنقدر آن ویدئوها را تماشا کرده‌اند که دیگر همه چیز را طبیعی می‌بینند. در حالی‌که موزیسین‌های راک داخل کشور انسان‌های معمولی و دلسوزی هستند و برای موسیقی کشور خیلی تلاش کرده‌اند. خیلی از این افراد برای آن‌که سبک راک در ایران جا بیفتد، از جیب خودشان هزینه کرده‌اند و هیچ درآمدی از موسیقی نداشته‌اند. خیلی‌ها هم به خاطر همین بی توجهی‌ها آنقدر سختی کشیدند که از ایران رفتند.

اردوان انزابی پور

چرا در روزهایی که به موسیقی‌تان مجوز نمی‌داند ایران را ترک نکردید تا در کشور دیگری فعالیت کنید؟

راستش را بخواهید من هم یک مدت قصد رفتن را داشتم و برای رفتن در مورد چند کشور تحقیق کردم ولی چند علت مرا از ایران جدا نمی‌کرد. ابتدا این‌که هستی من با موسیقی گره خورده و من قصدم این بود که موقعیتی به وجود بیاورم تا کارم را بدون درسر انجام دهم. بنابراین رفتن من قرار نبود که بی‌ علت باشد. من باید به کشوری می‌رفتم که در آن‌جا ثابت کنم که مثل موزیسین‌های آن کشور، مستعد هستم ولی طبیعی است که هر کشوری یک موزیسین خارجی را با آغوش باز نپذیرد. برای مثال اگر یک موزیسین نروژی یک سه‌تار به دست بگیرد و به ایران بیاید تا در این‌جا کار کند، کسی برای او فرش قرمز پهن نمی‌کند چون کشور خودمان سه‌تارنوازان خوبی دارد و آن‌ها هم به دنبال فرصتی برای اجرای این ساز ایرانی در وطن خودشان هستند. البته بعضی از کشورها نسبت به این قضیه حساسیت ندارند ولی تولیدات آن کشورها هم توسط کمپانی‌های بزرگی صورت می‌گیرد که همکاری با چنین کمپانی‌های عظیمی به سادگی نیست. اما دلیل اصلی این‌که من در کشورم ماندم این بودم که نتیجه فعالیت 20 ساله خودم در حوزه موسیقی راک را می‌دیدم. در واقع من خیلی از شاگرد‌های خودم را دیدم که نوازندگان خوبی شده‌اند و فعالیت می‌کنند، بنابراین من وقتی که دیدم موسیقی راک جوان‌هایی دارد که می‌توانند نهالی که ما کاشته‌ایم را به یک باغ تبدیل کنند، دلم رضایت نداد که بروم.

یک سری از خوانندگان و گروه‌ها وجود دارند که بیشتر اسم‌شان راک است تا کارشان. این افراد به نفع موسیقی راک کشور هستند یا به ضرر آن؟

متأسفانه مخاطب ایرانی محصولات فرهنگی به خصوص موسیقی، چیزی به اسم "مصرف‌گرایی" را از غرب کپی می‌کند. اکثر مخاطبین جوان در غرب (کمتر در اروپا)، موسیقی را مصرف می‌کنند، طوری که مثلاً از 10 سال پیش موسیقی‌شان خبر ندارند. 10 سال پیش موسیقی برای آن‌ها داستان است و 5 سال پیش را هم دمده می‌بینند. نهایت اطلاعات آن‌ها به 2 سال پیش برمی‌گردد چون موسیقی را مصرفی می‌بینند. این مصرف‌گرایی دارد به مخاطب ایرانی هم منتقل می‌شود. موسیقی راک هم دارد به این مصرف‌گرایی مبتلا می‌شود. آن‌جاست که موسیقی‌هایی که به اسم راک بولد شده‌اند ولی المان‌های اصلی راک را ندارند، به دست مخاطبانی می‌رسد که سابقه ذهنی‌شان از موسیقی 6 ماه یا 1 سال است و آن‌ها پس از مدتی که با آن موسیقی ارتباط می‌گیرند، دیگر قبول نمی‌کنند و تشخیص نمی‌دهد که موسیقی راک چیز دیگری است. اگر کسی هم بخواهد به آن‌ها اصل قضیه را بگوید، چون‌که حوصله شنیدن حرف‌های او را ندارند، هر آن‌چه که شنیده‌اند را از گوش دیگری بیرون می‌کنند. بنابراین آن موسیقی که راک نیست برای او به عنوان راک شناخته می‌شود و به همین خاطر راک واقعی در حاشیه قرار می‌گیرد.

به نظرتان وظیفه افرادی چون شما، فرشاد رمضانی، فرشید اعرابی و سایر بزرگان موسیقی راک نیست که این اشتباه را تصحیح کند؟

ما برای انجام این کار به سالن‌های بزرگ نیاز داریم و سالن‌های بزرگ هم هزینه زیادی دارند. طبیعی است که هزینه زیاد هم اسپانسر می‌خواهد ولی هیچ شرکتی حاضر نمی‌شود که برای اجرای ما در سالن‌های بزرگ سرمایه‌گذاری کند. در نتیجه کنسرت ما در مجموعه فرهنگی برج آزادی برگزار می‌شود. البته مسئولین برج آزادی واقعاً زحمت زیادی می‌کشند و واقعاً دم‌شان گرم، ولی برگزاری کنسرت در سالن میلاد یا برج میلاد که در محل عبور مردم قرار گرفته و سالن‌های به مراتب بزرگتری هستند، تنها اتفاقی‌ست که می‌تواند به شناساندن راک واقعی کمک کند. طبیعتاً موسیقی راک به خاطر جدی بودنش مخاطب کمتری دارد. هر موضوعی که جدی باشد چه در حوزه موسیقی و چه در حوزه کتاب یا فیلم، مخاطب کمتری دارد. در همه جای دنیا از این موضوعات حمایت می‌کنند ولی ما حتی حمایت هم نمی‌خواهیم، فقط می‌گوییم که اجازه بدهند کار کنیم تا کارمان دیده شود. من یادم می‌آید که شلوار جین، شبکه‌های اجتماعی و غیره و ذالک همه تابو بودند ولی الآن عادی شده‌اند و همه از آن‌ها استفاده می‌کنند، اما موسیقی راک آن زمان تابو بود و همچنان هم عادی نشده است. البته باز خدا را شکر که مثل گذشته اسم موسیقی راک، فحش نیست.

یک مدت هم که موسیقی راک و متال را به شیطان‌پرستی ربط می‌دادند...

من سر آن اتفاق هم ناراحت هستم چراکه این دو اصلاً ربطی به هم ندارند. موسیقی راک هم یک سبک موسیقی است، مثل پاپ، سنتی یا هر سبک دیگر. موزیسین‌های این سبک هم همه آدم‌های سالمی هستند. تا کنون کدام موزیسین سبک راک را در مجلس لهو و لعب دستگیر کرده‌اند؟ باور کنید موزیسین‌های این سبک به اندازه موزیسین‌های فیلدهای دیگر حاشیه نداشته‌اند. البته طرف صحبت من مسئولین موسیقی نیستند. من با معاون وزیر ارشاد هم برخورد داشته‌ام. ایشان و اعضای دفتر موسیقی همه نسبت به موسیقی راک دید خوبی دارند. من بالای 12 ،13 سال است که می‌گویم این ابزار حتی برای مقابله با تهاجم فرهنگی بهترین وسیله است. شما با موسیقی سنتی نمی‌توانید به دنیا پیام برسانید. کشورهای دیگر هم با موسیقی سنتی‌شان این کار را انجام نمی‌دهند. کدام پیام فرهنگی غرب با موسیقی کلاسیک بوده است؟ من می‌گویم به من فرصتی بدهید تا اثری فرهنگی بسازم که در رسانه‌های خارجی پخش شود. این یک فرصت بزرگ است که دارد از دست می‌رود. اگر آن‌ها سعی می‌کنند با تهاجمات فرهنگی به ما ضربه بزنند، ما می‌توانیم با این موسیقی جهان‌شمول به آن‌ها جواب دندان‌شکنی بدهیم.موسیقی راک چنین قابلیتی دارد که پیغام ایران را به همه دنیا منتقل کند چرا که این سبک را از زلاندنو گرفته تا کشور شیلی گوش می‌دهند.