سرویس موسیقی هنرآنلاین: آلبوم "وهم" کاری از حسام اینانلو آهنگساز و نوازنده کمانچه و تونی اورواتر نوازنده کنترباس با حضور نوید افقه، ماه پیش روانه بازار موسیقی شد.

"وهم" که به تعبیر پدیدآورنده‌اش بنا دارد تا از رسیدن به یک حال مشترک سخن بگوید و در نهایت موفق می‌شود اما جان شنونده به لب می‌رسد تا این اتفاق بیفتد و خطر انصراف از شنیدن در میانه راه، "وهم" را به شدت تهدید می‌کند.

آلبوم در فضایى معلق و با تکرارهاى طولانى و دوار یک جمله، آغاز می‌شود و این آغاز را گویى پایانى نیست. حسام اینانلو در فضاسازی و رساندن مفهوم وهم بسیار خوب عمل کرده اما این تکرار بی‌منطق، تا شش دقیقه پایانى آلبوم به پایان نمی‌رسد. جملات ساده، تکرارهاى طولانى و فضاسازى فضاسازى و فضاسازى...

تجربه‌های شنیدارى نگارنده از حسام اینانلو این تصویر واضح را می‌دهد که در آفرینش و اجراى جملات ظریف و زیبا و پرمایه توانایى دارد و عجیب است که در "وهم" اثرى از آن جمله‌سازى‌هاى ناب نیست. آلبوم از سه قطعه تشکیل شده اما به لحاظ پیوست و گسست آنچه می‌شنویم جا داشته که قطعاتش به بخش‌های کوچک‌تری هم تقسیم شود. نوازندگى حسام اینانلو جاى بحث ندارد؛ او آرشه‌هایش با حس و حال می‌کشد و تنالیته حاصل از ساز او بسیار گوش‌نواز است، اما همین تنالیته گوش‌نواز هم اوج و فرودهاى زیادى ندارد. در قطعه دوم که طولانی‌ترین قطعه آلبوم به حساب می‌آید، این تریو بارها و بارها شنونده را بالا می‌برد و به یکباره در اوج رها می‌کند. اینکه آهنگساز به عمد این کار را انجام می‌دهد یا نه، جاى بحث دارد اما به هر حال امکان غوطه‌ور شدن در فضاى ملودیک را از مخاطبش می‌گیرد. رویکرد آهنگساز سبب شده تا شخصیت آلبوم بیشتر به یک موسیقى متن فیلم شباهت داشته باشد تا یک آلبوم بی‌کلام.

وجود نوید افقه در ترکیب این تریو این نکته را به ذهن متبادر می‌کند که قرار است اثرى را بشنویم که مملو از پیچش‌های جذاب ریتمیک است، اما جز بخش پایانى قطعه سوم که اقتباس جذابى از موسیقى خراسان است در هیچ کدام از قسمت‌های این آلبوم خبرى از آن پیچش ریتمیک نیست. نوید افقه به عنوان پرچم‌دار جریان نوگرایانه ریتم در موسیقى ایران، پتانسیل بالایى براى خلق آثار ماندگار و تغییر ذائقه شنیدارى مخاطب موسیقى جدى دارد و در آثار گذشته‌اش این اتفاق به بهترین شکل افتاده است.

آثارى چون "نغمه ساز، ضربه آغاز"، "سفر عسرت"، "از دور تا دیر" و کنسرت "پردگیان باغ سکوت" و این جداى از آلبوم‌های تک‌نوازی اوست. وجود تعدادى از موزیسین‌ها در ترکیب یک آلبوم می‌تواند به عنوان یک راهنماى پیش از شنیدن عمل کند و این انتظار را در شنونده به وجود آورد که قرار است چه سطحى از موسیقى را بشنود و نوید افقه یکى از همین موزیسین‌ها به حساب می‌آید. شاید جریانى را که کیهان کلهر و اردشیر کامکار در نوازندگى کمانچه پدید آورده‌اند که حاصلش تبدیل شد به نسل درخشانى از نوازنده‌های شایسته چون شروین مهاجر، آرش کامور، نوید دهقان، حسام اینانلو و...، نوید افقه در مورد ساز تنبک، یک تنه انجام داده است.

آلبوم "وهم" براى رسیدن به آنچه باعث شود آن را یک موسیقى بی‌نظیر تلقى کنیم فاصله دارد. افسوس این است که هم حسام اینانلو و هم نوید افقه (تجربه‌های شنیدارى نگارنده در مورد نوازنده کنترباس به همین آلبوم محدود می‌شود.) می‌توانستند آلبومى با این مختصات خلق کند اما این اتفاق نیفتاده است.

ساخت یک آلبوم بدون کلام با توجه به بافت سلیقه‌ای موجود در جامعه امر دشوارى است و شکى نیست که موزیسین‌های امروز با خلق چنین آثارى پیش از هر چیزى جسورانه دست به مبارزه با جریانى می‌زنند که سلیقه سطح پایین امروزِ جامعه را ساخته‌اند و این خود به تنهایى اتفاق بزرگى است. افرادى نظیر اینانلو، این مدال افتخار از زمانى که براى تهیه این آثار عزم می‌کنند، بر گردنشان آویخته است اما آیا این اثر می‌تواند محرکى باشد تا یک شنونده را به تغییر ذائقه وادار کند؟

شاید پدیدآوردگان این اثر باورشان این باشد که چنین هدفى را از ابتدا نداشتند و این آلبوم صرفاً حاصل یک هم‌نشینی موسیقایى است که در این صورت باید گفت که با وجود این بازار آشفته که یک آلبوم بی‌کلام حتى قادر به تأمین هزینه‌های تولید خود نیست، چه اصرارى بر تولید است؟

بی‌انصافی است اگر تعداد کم مستمع را به حساب نیاوریم و بی‌مهابا از سر ذوق نیامدن صاحب سخن انتقاد کنیم اما به عقیده نگارنده موزیسین‌های جدى و حرفه‌ای امروز، در این آشفته‌بازار باید راهى جز بالا بردن سلیقه عموم ندارند وگرنه که با محدودیت‌های موجود براى موسیقى باید خود را براى وداع با "موسیقىِ درست" آماده کنیم.

آلبوم "وهم" به‌ واسطه تلاش براى ایجاد یک اتفاق درست، قابل ستایش است اما با کارهای پیشین حسام اینانلو هم فاصله زیادى دارد.