سرویس موسیقی هنرآنلاین: پیمان بزرگ‌نیا، پژوهشگر موسیقی نواحی سال‌هاست تمام هم‌وغمش را روی جمع‌آوری مقام‌های موسیقی در میان اقوام ایران گذاشته و چیدمان گروه‌های مختلف موسیقی نواحی را بر عهده دارد. او می‌گوید اینکه فرزندان دیگر راه پدر را ادامه نمی‌دهند، زنگ خطری برای موسیقی اقوام ایران است و معتقد است باید برای موسیقی نواحی ایران کاری کرد. به بهانه آغاز نخستین هفته موسیقی نواحی کشور که اول تا هفتم شهریور در مجموعه فرهنگی هنری برج آزادی برگزار می‌شود، همین‌طور برگزاری بیست و پنجمین نمایشگاه فرش دستباف ایران که در آن چند گروه نواحی اجرا دارند، با بزرگ‌نیا درباره مشکلات موجود در این بخش و برنامه‌های آتی گفت‌وگویی داشته‌ایم.

هر وقت صحبت از موسیقی نواحی می‌شود نام شما در آن گوشه و کنارها دیده می‌شود. این روزها نیز در نمایشگاه فرش گویا قرار است با چند گروه موسیقی نواحی حضور داشته باشید، درباره آن توضیح دهید؟

ما طی جلسه‌ای که داشتیم، سعی کردیم این برنامه در دو بخش برگزار شود. یک بخش گردشی و میدانی و دیگری بخش صحنه‌ای. دلیل آن هم این بود که موسیقی نواحی ایران ظرفیت‌های بالقوه‌ای دارد و برگرفته از یک فرهنگ شفاهی و گسترده‌ای است که چندان بی‌ربط به فرش نیست. نمایشگاه ما نمایشگاه فرش دستباف است و اگر عمیقاً به دست ‌بافته‌ها بنگریم، خواهیم دید که گونه‌ای از موسیقی سکوت در این فرش‌ها نهفته است. حتی در گذشته که بانوان و گاهی اوقات مردها فرش می‌بافتند، همین ترانه‌های روزمرگی را اجرا می‌کردند و بدین شکل قالی‌ها آرام‌آرام نقش می‌بستند یا در بعضی مناطق ایران مانند چالشتر، بختیاری و قشقایی، وقتی که گبه می‌بافند، نغمه‌های خاصی خوانده می‌شود.

ما سعی کردیم چون نمایشگاهمان، نمایشگاه فرش است، در کنار رنگواره‌های ایرانی که در درون نقش‌های قالی نهفته است، یک اجرای موسیقی نیز در بخش جنبی برای سرگرمی مردم داشته باشیم که به همین منظور از گروه آوای موج و گروه داغلار برای اجرا در این نمایشگاه دعوت کردیم. گروه آوای موج یک گروه برجسته‌ بوشهری است که موسیقی تلفیقی بوشهر و هرمزگان را اجرا می‌کند و گروه داغلار از آذربایجان که علاوه بر اجرای رپرتوار موسیقی منطقه، رقص‌های محلی را نیز اجرا خواهند کرد. در این بخش جنبی، هر گروه 40 دقیقه کنسرت اجرا خواهد کرد و 15 دقیقه زمان آنتراک میان این دو اجرا خواهد بود که در این زمان، تک‌نوازی انجام می‌شود.

اما بخش ویژۀ قالی‌بافی به اجرای ترانه‌های قالی‌بافی ایل بختیاری توسط گروه "ترنج" اختصاص دارد که ترنج نام یکی از نقش‌های معروف قالی‌های بختیاری است. این گروه بیشتر به اجرای نغمه‌های قالی‌بافی می‌پردازد که به صورت گردشی در سالن‌ها می‌چرخند و موسیقی افکتی آن نقش‌های قالی را اجرا می‌کنند. یک بخش نیز مربوط به رقص محلی خواهیم داشت که گروه نواحی لرستان در آن به سولونوازی، اجرای دُهل، حرکات آیینی و موسیقی لری خواهند پرداخت.

نحوۀ انتخاب گروه‌ها بر چه اساسی بوده است؟

هدف ما آن بود که بیشتر به جوان‌ها بها دهیم و همچنین سعی شد به گروه‌هایی که در این سال‌ها فعالیت بیشتری داشته‌اند نیز یک فرصتی داده شود تا بتوانند خودشان را در این نمایشگاه نشان داده و به اثبات برسانند. گروه آوای موج در جشنواره فجر اجرا داشته و طرفداران خاص خودش را دارد، گروه داغلار نیز متشکل از جوان‌های علاقه‌مند به فرهنگ، طی چند سال اخیر با رشد خوبی همراه شده است. ما وقتی تاریخچه موسیقی نواحی را تا امروز ورق می‌زنیم، درمی‌یابیم که تاکنون بیشتر به پیشکسوت‌ها و بخش‌های موسیقی درون ایلی و درون قومی که خاص‌پسندتر هستند، بها داده شده ولی این گروه‌هایی که ما دعوت کرده‌ایم، عامه‌پسند هستند، یعنی همه می‌توانند با موسیقی‌ آن‌ها ارتباط برقرار کنند. این گروه‌ها علاوه بر اینکه عامه‌پسند هستند، به ریشه‌های خودشان هم بها داده‌اند. مثلاً گروه آوای موج هم ترانه‌های امروزی را اجرا می‌کند و هم به نِی‌مه‌ها و موسیقی جاشوهای بندری می‌پردازد. آن‌ها با تلفیقی از موسیقی هرمزگان و بوشهر، هم فرهنگ خودشان را معرفی می‌کنند و هم با گرمای موسیقی بوشهری، فضای خاص و مهیجی را برای تمام مردم ایران فراهم می‌کنند. به طور کلی ما سعی کرده‌ایم شرایط را به گونه‌ای برقرار سازیم که وقتی یک مخاطبی به نمایشگاه می‌آید، در طول مدتی که در محل نمایشگاه قرار دارد، خستگی در کرده و یک کنسرت خوب و مجانی را هم تماشا کند.

رپرتوار قطعات را بر اساس محتوای نمایشگاه انتخاب کرده‌اید یا همان آثاری هستند که این گروه‌ها در کنسرت‌های دیگرشان نیز اجرا می‌کنند؟

ما در تمام مناطق ایران، دست بافته‌هایی داریم، مثلاً در جنوب، حصیربافی بیش از هر چیز دیگری رونق دارد، بنابراین تلاشمان بر این بود که بخشی از رپرتوار را بر اساس نغمه‌های حصیربافی انتخاب کرده و مابقی آن همان موسیقی عمومی باشد که این گروه‌ها ممکن است در کنسرت‌های دیگرشان نیز اجرا کنند. ما خیلی در رپرتوار اجراها دخالت نکردیم ولی در مورد گروه ترنج، سعی کردیم رپرتوارمان مختص موسیقی فرش باشد.

اجراها در چند روز برگزار خواهند شد؟

طی دو روز چهار گروه به روی صحنه می‌روند و اجراهایشان متفاوت خواهد بود. طی روز نخست در سالن سرباز آنجا، گروه داغلار و گروه آوای موج، هر کدام به مدت 40 دقیقه به اجرای موسیقی خواهند پرداخت. مخاطبان ما معمولاً تکراری نیستند و اکثر بازدیدکننده‌های امروز با بازدیدکنندگان روز گذشته متفاوتند، اما این گروه‌ها به خاطر رپرتوار گسترده‌ای که دارند، سعی کرده‌اند اندکی اجراهایشان متفاوت باشد و چون‌که روز جمعه نمایشگاه ما شلوغ‌تر می‌شود، یک بخش‌هایی را به برنامه‌های آن روز اضافه خواهیم کرد و اجراهای گروه‌ها ویژه‌تر و خاص‌تر می‌شود.

در حال حاضر، بیش از گذشته به موسیقی نواحی پرداخته می‌شود و جشنواره‌ها و همایش‌های ویژه و متفاوتی برای این‌گونه از موسیقی در سطح کشورمان برگزار می‌شود، پرسش این است که چرا این جشنواره‌ها یکدست نیستند؟ آیا هرکدام این‌ها واقعاً به دنبال پرداختن به موسیقی نواحی هستند یا انگیزه‌های غیر موسیقیایی در شکل‌گیری چنین جریان‌هایی دخیل است؟

اولاً متأسفانه طی چند سال اخیر، حضور محققین و آگاهان موسیقی در این عرصه کمتر شده است. مثلاً خیلی از دوستان و همکاران خود من، ادعا دارند که محقق و پژوهشگر موسیقی هستند در حالی ‌که آن‌ها موزیسین نیستند. در وهله دوم باید بپرسم که ما مگر چقدر موسیقی مناطق را شناخته‌ایم؟ زادگاه خود من بختیاری است و از بچگی در عرصه موسیقی بختیاری کار کرده‌ام ولی هم‌اکنون که به بعضی از مناطق بختیاری می‌روم، شاهد آن هستم که نغمه‌ها و هنرمندهای جدیدتری به وجود آمده‌اند که چون معرفی نشده‌اند، گمنام مانده‌اند. گروه‌های موسیقی نواحی، معمولاً نسبت به گروه‌های سنتی و پاپ دستمزد کمتری دریافت می‌کنند و برگزارکننده‌ها به دنبال شعار دادن هستند و می‌خواهند بگویند که ما از موسیقی نواحی حمایت می‌کنیم. این مسائل توقع گروه‌های محلی را پایین آورده و آ‌ن‌ها معمولاً بدون محل استراحت‌گاه به شهرهای مختلف سفر می‌کنند. در این بین یک سری دلال هم به دنبال سودجویی از اوضاع به وجود آمده‌اند.

من خودم پژوهشگر موسیقی نواحی زاگرسی هستم و معتقدم که حتی جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار نیز به دنبال جمع‌آوری مخاطب است چون آن‌ها برای اجراهای‌شان بلیت‌فروشی می‌کنند. جشنواره‌ای که عنوانش آینه‌دار است که نباید بلیت‌فروشی کند. این جشنواره در دوره‌های اول و دومش، خوب عمل کرد و از یکسری افراد که واقعاً آینه‌دار بودند دعوت کرد. اما در دوره اخیر آن، کدام یک از کسانی که از آن‌ها تقدیر شد، واقعاً آینه‌دار بودند؟ شاید دو سه نفر از این افراد آینه‌دار هستند. ما در موسیقی بختیاری حدود 200 توشمال خیلی خوب داریم که 20 تای آن‌ها آینه‌دار هستند. چرا هیچ‌کدام این‌ افراد در این جشنواره نبودند؟

 

از آینه‌داران واقعی که شما می‌فرمایید، دعوت نمی‌شود یا خودشان نمی‌آیند؟

برگزارکنندگان اصلاً نمی‌شناسد که چه کسی آینه‌دار است، کما اینکه امسال آقای درویشی هم حضور نداشتند و خیلی‌ها از این مسئله نیز شاکی بودند. برگزارکنندگان این جشنواره‌، نه به دنبال آینه‌داران، بلکه به دنبال مشاهیر می‌روند. مثلاً آقای همت‌علی رضایی در لرستان، معروف است و ایشان را دعوت می‌کنند و یا سهراب شفیعی همیشه در بویر احمد پای ثابت جشنواره‌هاست، اما آینه‌دارانی که در تهران مشهور نیستند را دعوت نمی‌کنند. مگر آینه‌دار موسیقی زاگرسی باید در تهران مشهور باشد؟ مهم این است که در منطقه مردم چقدر او را قبول دارند. عیب بزرگ بخش خصوصی در آینه‌دار امسال این بود که به دنبال بلیت‌فروشی رفت. اگر آقای رحمان‌پور و اسدپور را برای آینه‌دار به تهران دعوت کرده‌اند که ایشان همیشه در تالار وحدت کنسرت می‌گذارند.

متأسفانه همه می‌خواهند با چنین جشنواره‌هایی فقط پُز بدهند. عدم آگاهی و عدم تحقیق میدانی، معضل بزرگ موسیقی نواحی است. متأسفانه امروز به مقام و رپرتوار اهمیت داده نمی‌شود. عده‌ای ساز سورنا را به عنوان یک ساز نواحی به کنسرت‌ها برده و با آن ساز، انواع و اقسام نوازندگی‌های بی‌ربط به موسیقی نواحی را انجام می‌دهند و یک عده‌ای از آن‌ها تقدیر می‌کنند، در صورتی که این نوازندگان اصلاً به مقام و رپرتوار اهمیت نداده‌اند. اگر سال 57، حدود 30 دوتار نواز در خراسان وجود داشت، حالا فقط در شمال خراسان 3000 دو تارنواز وجود دارد، اما آن عده، بخشی‌گری را که مختص ساز دوتار است، از بین برده‌اند. اگر استاد درویشی امروز فریاد می‌زند که به داد موسیقی نواحی برسید، نه به خاطر آن است که سورنا یا هر ساز دیگر نواحی از بین می‌رود، بلکه مقام، محتوا و فرهنگ موسیقی در حال از بین رفتن است.

این جشنواره‌هایی که برای موسیقی نواحی برگزار می‌شود، چه مشکلی را توانسته‌اند حل کنند؟ چه کسی این جشنواره‌ها را مدیریت می‌کند. ما امروز می‌خواهیم برای نمایشگاه فرش برنامه موسیقی داشته باشیم، تکلیف‌مان با خودمان مشخص است و از یک سری گروه نواحی که فعالیت‌شان پاپیولار است دعوت کرده‌ایم که در نمایشگاه‌مان به اجرای موسیقی بپردازند ولی وقتی عده‌ای، جشنواره‌هایی‌ با نام‌های آینه‌دار یا موسیقی نواحی ایران و یا هفته‌ موسیقی برگزار می‌کنند، باید بدانند که در این جشنواره‌ها دیگر جایی برای چنین گروه‌هایی وجود ندارد.

گویا آقای مغازه‌ای به نقل از یکی از بزرگان موسیقی نواحی گفته‌اند که دیگر اجازه استفاده از برخی سازهای نواحی را در مجلس عروسی نمی‌دهند. تا چه اندازه با صحبت ایشان موافقید؟

اصلاً این‌گونه نیست. تعداد نوازندگان کم شده اما کسی مانع نواختن سازهای نواحی در عروسی‌ها نمی‌شود.

دلیل کم شدن تعداد این نوازندگان چیست؟

به خاطر آن‌که دیگر آن فرهنگ گذشته از بین رفته‌ است وگرنه آقایان بخشی ولی‌نژاد، عاشیق قدرت و آدینه‌پور همچنان هم برای نوازندگی به عروسی‌ها می‌روند، چون کارشان همین است. آقای قپونی اسدی در موسیقی بختیاری یک توشمال اصیل بود که حالا پسر ایشان در عروسی‌ها از همین ترانه‌های روزمرگی می‌نوازد، مردم که به پسر ایشان نمی‌گویند ترانه‌های روزمرگی بنوازد، بلکه او رپرتواری را که پدرش می‌نواخته، فراموش کرده است. مردم چیزی می‌خواهند که فرهنگ‌شان حفظ شود. واقعاً این‌گونه نیست که عده‌ای می‌گویند مردم دیگر آن نوع از موسیقی را دوست ندارند. عاشق‌هایی نظیر عاشیق قدرت و عاشیق اسکندری همچنان به عروسی‌ها رفته و داستان می‌خوانند و مردم آن‌ها را دوست دارند، اما عاشیق‌های جدیدی که داستان خواندن را خوب نمی‌دانند، از طرف مردم طرد می‌شوند، زیرا آن‌ها با فرهنگ عاشیق‌های قدیمی آشنا نیستند.

برای آنکه جشنواره‌های موسیقی نواحی هدفمند شوند چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟

برای هدفمند شدن جشنواره‌ها موسیقی نواحی، باید آن جشنواره‌ها در خود مناطق برگزار شوند. از هنرمندان پیشکسوت و حرفه‌ای ابتدا باید در خود منطقه تجلیل شود و سپس برگزیدگان آن‌ها برای جشنواره به تهران بیایند. البته جشنواره اصلاً درد موسیقی نواحی ما را دوا نمی‌کند. درد موسیقی نواحی را حمایت از آن دوا می‌کند. ما با حمایت از استادانی که در قید حیات هستند، دایر کردن مکتب‌خانه‌ها و ثبت و ضبط درست می‌توانیم درد موسیقی نواحی‌مان را دوا کنیم. ما به جای آن‌که 30 نفر را برای اجراهای کوتاه دعوت کنیم، باید سالانه حدود 4،5 اجرای مفصل داشته باشیم تا با آن اجراها حق مطلب به خوبی ادا شود. هیچ کشوری مانند ایران گستردگی فرهنگ ندارد. در مسکو که جشنواره موسیقی زنان ایرانی را برگزار کردیم و با اشتیاق کنسرواتوار چایکوفسکی روبرو شدیم، یک دوست مترجمی به من گفت آن چیزی که ما داریم را روس‌ها ندارند. پرسیدم چه چیزی؟ او گفت ما آن‌قدر استاد موسیقی نواحی داریم که قدرشان را نمی‌دانیم، اما آن‌ها چیزی به نام موسیقی نواحی ندارند و چون فاقد چنین مهمی هستند، قدر اجراهای ما را می‌دانند و خیلی به ما احترام می‌گذارند. اگر امروز خانم پروین بهمنی در ایران اجرا کند، شاید بیشتر از ده نفر در سالن باقی نمانند، ولی در آنجا تماشاگران عادی می‌نشینند، تماشا می‌کنند و حتی سؤال کرده و ثبت و ضبط می‌کنند.

این را هم بگویم که من خودم نوازنده بودم و با لباس محلی به روی صحنه می‌رفتم، آن زمان شاهد بودم که نوع احترامی که مردم به عده‌ای شیک‌پوش و کت‌وشلواری می‌گذارند، تا چه اندازه با احترامی که به لباس محلی‌ها می‌گذارند، متفاوت است. این شیک بودن کاذب و دک‌وپزی که در ایران تبدیل به فرهنگ شده، برای موسیقی ما سم است. موسیقی نواحی این شیکی را نمی‌پذیرد. ذات موسیقی نواحی مردمی‌ است و چون این نوع موسیقی از دل مردم آمده، پس باید در دل مردم معرفی شود.

برای آینده پیش رو چه فعالیت‌هایی را در دست اقدام دارید؟

خودمان را برای اجرای بخش نواحی جشن خانه موسیقی آماده می‌کنیم تا بتوانیم در آنجا یک اجرای متفاوت داشته باشیم. این جشن که متعلق به خود خانه موسیقی است، دهم مهرماه برگزار می‌شود که ما در بخش نواحی آن حضور داریم.

گروه "سازینه" نیز برنامه‌ای برای اجرای موسیقی دارد؟

بله. به همراه گروه سازینه نیز قرار است با اساتید و جوانان، امسال با یک رویکرد مکتب‌خانه‌ای به روی صحنه برویم. قرار است از چند نفر هم تجلیل کنیم که وقتی قطعی شود، نامشان را اعلام خواهیم کرد. در حوزه ترانه‌های ایران نیز یکی از کارهایم که دو سالی می‌شود آن را آغاز کرده‌ام، مراحل تکامل خود را می‌گذراند. ولی به طور کلی من بیشتر به کار پژوهشی علاقه دارم و ترجیح می‌دهم به جای اجرا، کارهای ثبت و ضبط و انتشار را ارائه دهم.

برای جشنواره فجر هنوز هیچ برنامه‌ریزی انجام نداده‌اید؟

خیر. اصلاً معلوم نیست چه کسی این دوره از جشنواره را برگزار می‌کند.

امکان حضور شما در جشنواره امسال وجود دارد؟

اگر دعوت کنند با کمال میل. من هر کاری در هر کجایی که باشد برای موسیقی نواحی انجام می‌دهم. چون مردم ما موسیقی نواحی را دوست دارند. من در برج میلاد و یا حتی اصفهان چند برنامه نواحی انجام داده‌ام که در این برنامه‌ها، استقبال مردم از موسیقی نواحی از ته دل بوده و آن‌ها را دیدم که با موسیقی نواحی مهیج می‌شدند. این‌که مردم به موسیقی نواحی علاقه‌مندند، من را خوشحال می‌کند، ولی این‌که چه خوراک موسیقیایی‌ای به مردم داده شود، خیلی مهم است. آگاهی و دانش مخاطب شناسی، بسیار حائز اهمیت است. هنرمند باید بداند که مردم چه نوع موسیقی می‌خواهند.

یکی از آسیب‌های مهمی که طی چند سال اخیر به موسیقی نواحی وارد شده آن است که مثلاً وقتی عده‌ای می‌بینند پیرمردی در یکی از مناطق، یک مقامی را می‌داند، او را برای اجرای روی صحنه به تهران می‌آورند و از آنجا که او با جو سالن‌های کنسرت آشنا نیست، هیچ تماشاگری در سالن نمی‌ماند. تماشاگران حق هم دارند چون موسیقی آن پیرمرد نمی‌تواند جذبشان کند. وقتی یک پیرمرد که دیگر توانایی خواندن و اجرا ندارد، ما به جای کشاندن او به تهران و به روی صحنه بردنش، باید موسیقی او را ضبط کرده و در آرشیو قرار دهیم تا بعدها آهنگسازانی بیایند و یک اثری را بر اساس نغمه‌ای که او آفریده، تنظیم کنند. پس ما باید آن بخش از موسیقی‌هایی که مطلوب هستند را در معرض اجرا قرار دهیم تا مردم استفاده کنند و بخشی که کیفیت ارائه ندارد و فقط به درد پژوهش می‌خورد، در همان منطقه ضبط شود. به نظر من این مسئله که خدمتتان عرض کردم، طی سال‌های اخیر خیلی به موسیقی نواحی‌مان آسیب زده است.

خودتان چرا از نوازندگی دور شدید؟

به خاطر آن‌که من بیشتر به کار تحقیق گرایش پیدا کردم. من در دانشگاه رشته موسیقی خوانده‌ و شاگرد آقایان کسرائی و کیائی‌نژاد بوده‌ام. من وقتی می‌بینم که تعداد نوازندگان نِی در کشورمان بی‌شمار است و خیلی‌ها در این زمینه از من بهترند ولی تعداد محققینی که موسیقی منطقه را بشناسند و در آن ورود کنند، بسیار اندک است، پس ضروری و واجب‌تر می‌دانم که فعالیت خودم را در این زمینه گسترش دهم.

یعنی تصمیم ندارید دیگر گروهی تشکیل داده و برای اجرا به روی صحنه بروید؟

با گروه سازنیه احتمالاً در سال جاری و قطعاً در سال‌ آینده اجراهای بیشتری خواهیم داشت.

رپرتوار اجراهای سازینه بر چه اساسی تنظیم می‌شود؟

بر اساس مرزهای جغرافیایی فرهنگ‌های مناطق.