سرویس موسیقی هنرآنلاین: امیر اثنی‌عشری خواننده جوان موسیقی اصیل ایران متولد سال 1363 است. او فراگیری موسیقی را از 13 سالگی آغاز کرد و به طور همزمان فراگیری سه تار و آواز را نزد اساتیدی چون شاهرخی، صدیق تعریف، مهران مهرنیا، جهانشاه صارمی و محمدرضا لطفی پی گرفت.

او از ابتدای حضور محمدرضا لطفی در ایران به عنوان خواننده گروه بازسازی شیدا انتخاب شد. آلبوم‌های "ایران هنگام کار است" با گروه نهفت، کنسرت گروه‌های سه‌گانه شیدا (تصویری) و پاسداشت از طاهرزاده (با گروه بازسازی شیدا) از این خواننده در بازار موسیقی ایران منتشر شده است.

اثنی‌عشری دانشجوی مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی است و به سبب همین همنشینی با ادبیات، دستی نیز بر قلم دارد و هر از گاهی نوشته‌هایی در قالب کتاب و مقاله و یادداشت از او منتشر می‌شود. او که طی سال‌های اخیر کنسرت‌های متعددی را برگزار نموده، 29 اردیبهشت 94 به همراه گروه فروزان در تالار وحدت به روی صحنه خواهد رفت. گفتنی است در این کنسرت بیژن کامکار و میلاد کیایی نیز حضور خواهند داشت.

با توجه به اینکه شما دانشجوی رشته ادبیان فارسی در مقطع دکتری هستید، بفرمایید آیا دلبستگی به ادبیات بود که شما را به سمت موسیقی هدایت کرد یا موسیقی بود که شما را به ادبیات فارسی علاقه‌مند کرد؟

همه چیز با موسیقی آغاز شد. به این دلیل که پدربزرگ و پدر من هر دو آواز می‌خواندند و پدرم سنتور نیز می‌نواخت. بعدها که به طور جدی آواز را دنبال کردم متوجه شدم که برخی از آوازهایی که پدربزرگم برایم می‌خواند تحت تاثیر تاج اصفهانی و در آن شیوه بود. پدرم نیز ردیف‌های محمود کریمی را کار می‌کرد و سنتور را نیز به طور خصوصی در خانه آموزش می‌دید. همه این‌ها زمینه را آماده کرد که در جمع‌های خانوادگی یکی از برنامه‌های از قبل تعیین شده، خواندن ترانه و یا تصنیفی توسط من بود! قبل از اینکه به سمت موسیقی ایرانی بیایم کارهایی را در حوزه سرود ضبط و اجرا کردم و در سال 78 بود که با نظر پدرم و مشورت‌های گوناگون تصمیم گرفتم موسیقی ایرانی رابه صورت جدی از طریق آموزش دنبال کنم.

اولین جایی که مراجعه کردیم کلاس‌های حفظ و اشاعه موسیقی بود که جناب شاپور رحیمی به عنوان استاد آواز حضور داشتند. حضور در این کلاس را به دلیل تعداد زیاد هنرجویان، بیشتر از دو ماه ادامه ندادم. بعد از آن به ترتیب نزد استادان بزرگوارم شاهرخی، مهرنیا (سه تار)، صدیق تعریف، جهانشاه صارمی، صالح عظیمی و محمدرضا لطفی رفتم و دوره‌های مختلفی را گذراندم. در همین حین بود که تحت تاثیر استاد الهی قمشه‌ای به ادبیات فارسی شیفته‌وار علاقه‌مند شدم و رشته تحصیلی‌ام را به دلیل نزدیکی موسیقی و شعر، زبان و ادبیات فارسی انتخاب کردم.

آشنایی با ادبیات فارسی چه تاثیری بر کار شما به عنوان یک خواننده موسیقی اصیل داشته است؟ در صورتی که خواننده از داشتن درک صحیح از ادبیات ما ناتوان باشد این موضوع چه ضربه‌هایی به کار او خواهد زد؟

رابطه‌ی موسیقی با کلام، سابقه‌ای طولانی دارد. برخی از شاعران گذشته مانند رودکی و فرخی سیستانی شعرهای خود را در مجالس بزرگان و پادشاهان با آواز و نوای ساز عرضه می‌کردند و اگر خود شاعر از این دو هنر مایه‌ای نداشت، شخص دیگری را مأمور انجام این کار می‌کرد که به او راوی می‌گفتند. از جمله شاعران سرودگو و آشنا به موسیقی فارسی می‌توان به رودکی سمرقندی، منوچهری دامغانی، حافظ و ... اشاره کرد. جالب این جاست که برای گزینش تخلص "حافظ" دو دلیل ذکر شده است یکی این که وی قرآن را از بر داشته و با چهارده روایت می‌خوانده و دوم اینکه وی حافظ سنت موسیقی ایرانی بوده است. بسیاری از موسیقی‌دان‌ها به ویژه آوازخوان‌های ایران کنیه "حافظ" داشتند. حافظ در برگزیدن تخلص خود از آرایه‌ی ایهام بهره گرفته است، تا هر دو معنی آن را در ذهن دوست داران خود تداعی کند: ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت / غلام حافظ خوش لهجه‌ی خوش آوازم

با توجه به نکاتی که عرض کردم می‌توانیم به ارتباط عمیق شعر و سنت موسیقی ایران زمین پی ببریم. از جنبه دیگر از آنجایی که ابزار اصلی خواننده برای برقراری ارتباط کلام و شعر است، فهم و درک درست از معانی و مفاهیم نهفته در پس کلمات و نیز خوانش درست کلمات و رعایت تاکیدات شعری مورد نظر شاعر، همه و همه به تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب منجر می‌شود. به نظر من یکی از دلایلی که می‌توان برای عدم گیرایی برخی از تصنیف‌ها و آوازهای امروز سراغ گرفت، بی‌توجهی و عدم شناخت درست از مفاهیم شعری است.

از کنسرت پیش رو با گروه فروزان بفرمایید.

کنسرت با گروه فروزان که به سرپرستی دوست گرامی آقای سیاوش عبادی 29 اردبیهشت در تالار وحدت برگزار می‌شود، از سه بخش تشکیل می‌شود. بخش اول به قطعات فارسی اختصاص دارد که خواننده این بخش بنده هستم. بخش دوم ساز و آوازی است در دستگاه شور که بنده به همراه هنرمند گرامی جناب میلاد کیایی نوازنده با سابقه سنتور، اجرای برنامه خواهیم داشت. بخش سوم نیز به موسیقی کردی اختصاص دارد که هنرمند گرامی جناب بیژن کامکار خوانندگی این بخش را بر عهده خواهند داشت.

شما به تدریس آواز هم اشتغال دارید، به طور کلی وضعیت هنرجویان آواز را چطور می‌بینید و به نظر شما کسانی که قدم در این مسیر می‌گذارند چه توشه‌ای را برای شروع راه نیاز دارند؟

بخشی از هنرجویان آواز با یک سردرگمی هویتی در زمینه تولید صوت مواجه هستند. به این معنا که اگر برای آموزش در هر رشته هنری مراتبی را در نظر بگیریم مرحله اول آن تقلید، مرحله دوم تلاش برای پیدا کردن هویت ابتدایی و فاصله گرفتن از تقلید، مرحله سوم استقلال هویتی و خود آگاهی و مرحله آخر رسیدن به خلاقیت هنری است. بیشتر هنرجویان آواز در مرحله اول و یا در نهایت بخشی از مرحله دوم متوقف شده‌اند. اگر بخواهم با مثالی این موضوع را توضیح بدهم شما شیوه آوازخوانی استاد محمدرضا شجریان را در نظر بگیرید. ایشان دقیقا این مراحل را طی کرده‌اند. یعنی در دوره آوازخوانی در برنامه گل‌ها تحت تاثیر استادانی چون بنان، قوامی و ... بودند. در سال ۱۳۵۱ در برنامه گل‌ها با نورعلی‌خان برومند آشنا شد و شیوه آوازی سید حسین طاهرزاده را نزد او آموخت در دوره بعدی ضمن حفظ شاکله اصلی تاثیرپذیری، سعی در پیدا کردن هویت ابتدایی خود کردند و در دوره کار با گروه شیدا به هویت مستقل و شناخت از داشته‌های خود رسیدند. در نهایت نیز با آگاهی از توانایی‌ها و داشته‌هایشان به مرحله خلاقیت هنری رسیدند. نکته‌ای که باید بر روی آن تاکید کنم این است که برخی هنرجویان و آوازخوانان "خلاقیت هنری" استاد شجریان را به عنوان "هویت" خود برگزیده‌اند و از سیر در مرحله بعدی که به "آفرینش هنری" می‌رسد، بازمانده‌اند.این معضل از دو دلیل عمده شکل می‌گیرد: اول شیوه آموزشی اشتباه و دوم عدم تلاش برای شناخت و هویت‌یابی از سوی خود هنرجو.

در خصوص قسمت دوم سوالاتان هم باید بگویم که من هنرجویان علاقه‌مند به یادگیری آواز و ردیف را با توجه به اهداف‌شان به دو دسته تقسیم می‌کنم. اول کسانی که می‌خواهند در آینده به طور حرفه‌ای در زمینه موسیقی فعالیت کنند و دوم کسانی که هدف‌شان از یادگیری آواز آشنایی کلی با موسیقی و دستگاه‌ها و در نهایت خواندن در محافل دوستانه و خانوادگی است و به عبارتی بخشی از اوقات فراقت خود را با موسیقی پر می‌کنند. با توجه به این نکات برای آموزش حرفه‌ای آواز باید از ویژگی‌های چون صدای خوب، آشنایی مقدماتی با شعر و ادبیات و سن و سال مناسب برای آموزش برخوردار بود. در مورد دسته دوم وجود همه این عوامل در کنار هم ضروری نیست، زیرا هدف از یادگیری متفاوت است.

فکر می‌کنم شما با استاد لطفی و گروه شیدا به جامعه موسیقی معرفی شدید. اگر بخواهید آموخته‌هایتان از لطفی را در یک پاراگراف خلاصه کنید چه می‌گویید؟

خلاصه کردن این آموخته‌ها در کلامی کوتاه همچون ریختن بحر در کوزه است! بله دیده شدن بنده در میان علاقه‌مندان به موسیقی همزمان بود با همکاری با استاد و گروه بازسازی شیدا. بنده این فرصت را داشتم که در کلاس‌های تحلیل ردیف‌سازی و آوازی ایشان حضور داشته باشم. نگاه جامع به موسیقی، تحلیل درست ردیف و تلاش و پشت کار خستگی‌ناپذیر برای تربیت نسلی که خود سکان‌داران بعدی موسیقی ایرانی خواهند بود، در کنار ارائه با کیفیت موسیقی از ویژگی‌های بارز ایشان بود. مقصودم از نگاه جامع نگر، به تسلط محمدرضا لطفی بر توانایی ارتباط منطقی و ریاضی‌وار گوشه‌ها و نغمه‌ها و در پایان دیدن آن‌ها در یک کل بر می‌گردد؛ نکته اساسی این‌جاست که در کنار این دید کل نگر و مجموعه‌وار، تحلیل جز به جز گوشه‌ها نیز وجود داشت.

با توجه به اینکه کارهایی در زمینه بازخوانی آثار قدیمی موسیقی ایران از شما شنیده‌ایم؛ نظرتان در زمینه بازخوانی‌ها به طور کلی چیست و آثار بازخوانی شده موجود در بازار موسیقی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

برای خلق اثری در عصر حاضر، باید ابتدا شناخت خوبی از گذشته خود داشته باشیم تا بتوانیم حرف امروزمان را بهتر بزنیم. بازخوانی آثار گذشتگان به نوعی ضرورت است، نه هدف. حتی تصور نبود اثری چون شاهنامه و فقدان بزرگانی چون فردوسی، حافظ، سعدی و مولانا و ... زبان امروزمان را با مشکلات اساسی روبه رو خواهد کرد. گاهی اوقات به دلایل مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی این ارتباط با گذشته دست خوش فراموشی می‌شود و نیاز به بازتولید آثاری مبتنی بر گذشته به منظور پر کردن این شکاف احساس می‌شود. به عبارت دیگر گسست فرهنگی و غفلت از حافظه تاریخی در عرصه فرهنگ و هنر، عمق آثار را با ضعفی جدی مواجه می‌کند. مثلا می‌توانیم به دوره بازگشت در ادبیات اشاره کنیم که پیشگامان آن به دلیل ضعف‌هایی که سبک هندی در زبان به وجود آورده بود، به پیروی از فرخی، منوچهری، انوری، خاقانی و سعدی، اشعاری را در همان اسلوب سرودند. جالب اینکه کمی بعد از این جریان بازگشت، نیما جریانی را بنا می‌نهد که در عین بهره‌گیری از گذشته، ویژگی‌ها و قابلیت‌های جدیدی را به ادبیات فارسی هدیه می‌کند. بنابراین همان‌طور که شعر نیما و غزل امروز بر پایه داشته‌های هزاران ساله ما بنا شده است، موسیقی نیز باید با نگاه به گذشته، حرف امروزش را داشته باشد. در خصوص آثار بازخوانی شده موجود در بازار، به نظر من اگر بازخوانی با هدفی که پیشتر از آن صحبت شد صورت بگیرد حتما راه‌گشا خواهد بود، ولی اگر پشت این بازخوانی کسب مخاطبان بیشتر و بهره‌گیری از روحیه "خاطره بازی" مخاطب باشد، نمی‌تواند تاثیرگذاری بلند مدت فرهنگی در پی داشته باشد.

آیا فکر نمی‌کنید در بسیاری موارد بازخوانی آثار ماندگار به جبران ضعف در زمینه آهنگ‌سازی و نبود خلاقیت موسیقایی وارد عرصه می‌شود؟

بله این موضوع نیز بی‌تاثیر نیست. اما ما باید با مطالعه و تلاش کاستی‌ها و ضعف‌های خود را رفع کنیم، نه اینکه ساده‌ترین راه را برای جذب مخاطب انتخاب کنیم. در بسیاری از موارد هنرجویان و حتی افرادی که سال‌هاست در عرصه موسیقی فعالیت می‌کنند، فقط اسمی از استادان پیشین موسیقی و آواز شنیده‌اند و هیچ اثری از آن‌ها نشنیده‌اند. این کمبود شناخت، حتما خودش را در تولید آثار بروز می‌دهد.

بازخوانی و بازسازی باید حائز چه شرایطی باشد تا به اصل کار لطمه نزند یا به طور کلی ارزش بازآفرینی داشته باشد؟

بازسازی‌هایی که اکنون صورت می‌گیرد، بیشتر در حوزه تصنیف‌خوانی است تا آواز خوانی. به نظر من نیاز اصلی ما با توجه به ضعف به وجود آمده در زمینه آوازخوانی، بازسازی آوازهاست. نکته مهم این است که بازسازی زمانی اتفاق می‌افتد که آگاهی بر موضوع وجود داشته باشد و این همان مرحله سوم یادگیری است که در آن هویت‌یابی و استقلال شناختی وجود دارد و با تقلید که مرحله اول است متفاوت است. البته همان‌طور که پیشتر گفتم بازسازی به عنوان یک ضرورت برای یادآوری داشته‌هاست، نه به عنوان هدف برای راحت‌تر کردن کار و فرار از تلاش و مسولیت‌پذیری.

چه خبر از آثار در دست انتشار و سایر برنامه‌های آتی؟

با توجه به دغدغه‌ام برای فعالیت بیشتر در زمینه آوازخوانی، تعدادی آواز به همراهی دوستانم ضبط کرده‌ام و در آینده این روند را با جدیت بیشتری ادامه خواهم داد. می‌خواهم بخشی از این آوازها را در اینترنت و به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار بدهم و بخشی دیگر را در قالب انتشار آلبوم. همچنین کنسرت‌هایی نیز در آینده خواهم داشت که به موقع اطلاع رسانی می‌شود.