سرویس موسیقی هنرآنلاین: پیمان بزرگ‌نیا در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین گفت: نوروزخوان‌ها در واقع پیک‌های بهاری بودند که از بیست روز قبل از فرا رسیدن فصل بهار روستا به روستای منطقه خود را می‌گشتند و آمدن عید نوروز و فصل بهار را با مراسمات خاصی به مردم اطلاع می‌دادند.

وی افزود: نوروزخوانان یک گروه چند نفره بودند که شعر می‌خواندند و ساز می‌زدند. یک نفر از آنها هم که به کوله‌کش معروف بود به در خانه‌های مردم می‌رفت و مردم هم در عوض این خبر خوش به آنها خلعت‌ها و هدایایی مثل پول و کشمش و شیرینی و ... می‌دادند.

این نوازنده با تاکید بر اینکه نوروزخوانی در بیشتر نقاط ایران اجرا می‌شده است ابراز داشت: در واقع در بیشتر جغرافیای ایران مراسمات نوروزی با کلیتی شبیه به نوروزخوانی اجرا می‌شده اما در شکل اجرا و عنوان این رسوم تفاوت‌هایی وجود دارد. مثلا همین مراسم نوروزخوانی را در کردستان "عمو نوروز" ، در نواحی جنوبی ایران "کوسه گردی" ، در اراک "پیر بابو" و در آذربایجان هم "تکم‌خوانی" می‌گویند. در مناطق زاگرس میانی و در میان مردم قشقایی، بختیاری و بویراحمدی هم این مراسم را مکتب خوانی نامیده‌اند. خود عبارت نوروزخوانی مختص به نواحی شمالی کشور است.

 

بزرگ‌نیا ادامه داد: مکتب خوانی را دانش آموزان یک مکتب اجرا می‌کردند و به همین خاطر اینطور نام‌گذاری شده است. در خصوص تکم خوانی آذربایجان هم باید بگویم که تکم اسم یک بزغاله عروسکی بوده که زنگوله‌هایی به آن آویزان بوده است. تکم خوان‌ها با تکان دادن این عروسک صدای زنگوله‌ها را در می‌آوردند و همراه با آن هم ساز کوبه‌ای قاوال را می‌نواختند.

این پژوهشگر با بیان اینکه بیشتر این نوروزخوان‌ها نوازندگان سرنا، کرنا و دهل بودند خاطرنشان شد: این سازها علاوه بر استفاده در برپایی مراسم نوروزخوانی وظیفه اعلام لحظه تحویل سال را هم داشتند. روز نوروز ابتدا نوازندگان این سازها که به آن‌ها دهل‌چی و نقاره‌چی و کرناچی می‌گفتند با اجرای خود شرایط را فراهم می‌کردند و بعد ملاهای هر منطقه بر حسب حساب و کتاب‌های خاصی تحویل سال جدید را اعلام می‌کردند.

 

سرپرست گروه سازینه نواحی ایران اظهار داشت: اگر مراسمات عزاداری مانند محرم با ایام نوروز همزمان می‌شد مراسم نوروزخوانی به امام خوانی تغییر نام می‌یافت. همان ترانه‌ها و ملودی‌ها اجرا می شد اما اشعار را تغییر می‌دادند.

بزرگ نیا گفت: در میان عشایر که کوچنده و در حرکت بودند مراسم‌های نوروزی به شکل‌های دیگری برگزار می‌شد. در این مناطق علاوه بر اجرای مراسمات نوروزخوانی؛ گوسفندان را با رنگ‌های متنوع و شاد رنگ آمیزی می‌کردند، زنان شیرینی‌های محلی می‌پختند و دختران هم قالی‌های جهیزیه خود را باید تا شب عید تمام می‌کردند.

وی در ادامه به مراسمات نوروزی دیگری به نام "جشن تیتی" و "عروس گله" اشاره کرد و گفت: معمولا از دهم اسفند در سراسر ایران آیین‌های نمادینی برای مبارزه میان پاکی و پلیدی برگزار می‌شد. در این ایام زمستان نماد پلیدی و بهار و نوروز نماد پاکی بودند. یکی از این آیین‌ها جشن تیتی بود که در شمال ایران برگزار می‌شد. تیتی به معنی شکوفه است و در این جشن مردم بصورت نمادینی به استقبال نوروز و باز شدن شکوفه‌های بهاری می‌رفتند. سرنا و نقاره سازهای همراهی کننده جشن تیتی بودند. مراسم عروس گله که آن هم در نواحی مازندران اجرا می‌شد یکی دیگر از این آیین‌های مبارزه نمادین بود. عروس باز هم نماد بهار بود و دیوی سیاه به نام زمستان برای اسیر کردن آن می‌آمد اما به کمک مردم و داماد نمادین عروس پیروز می‌شد و فصل بهار سر می‌رسید. عروس گله هم با سرنا و نقاره برگزار می‌شد.

بزرگ نیا با تاکید بر اینکه در نواحی ایران موسیقی با تمام زندگی و کار و عزا و عروسی مردم مانوس و همراه بوده است به آیین دیگری به نام "دالو و آفتو" در مناطق بختیاری و لرنشین اشاره کرد و در توضیح آن ابراز داشت: این آیین هم یکی دیگر از نمایش‌های موسیقایی نمادین مبارزه پاکی و پلیدی است. در آغاز زمستان و در شب چله زمستان با چهره‌ی زنی رشید و زیبا از چادری سفید بیرون می‌آمد تا زمستانی پر برف و باران را نمایش دهد. اما در پایان فصل یعنی از فاصله 20 اسفند تا شب عید زمستان تغییر هویت پیدا می‌کرد و تبدیل به نماد پلیدی می‌شد. زمستان چهره‌ی پیرزنی نازیبا (ننه سرما) را می‌گرفت که بختیاری‌ها به آن دالو می‌گویند. بهار هم با چهره جوانی رشید به نام آفتو (آفتاب) ظاهر می‌شد. تمام این مراسم هم با حضور کرناچی‌ها و دهل‌چی‌ها به اجرا در می‌آمد.

وی در ادامه با ابراز تاسف در خصوص فراموش شدن این آیین‌های کهن یادآور شد: جای خالی این گونه مراسم‌ها که ریشه در تاریخ ایران زمین دارند به خوبی قابل احساس است. روزگاری چند هزار نفر نوروزخوان در سراسر مناطق عشایری و روستایی ایران فرارسیدن این عید باستانی را نوید می‌دادند اما در حال حاضر بیشتر از پنج یا شش نفر از آنها باقی نمانده است. تعداد شاهنامه‌خوان‌های نوروزی هم به پنج نفر نمی‌رسد. در واقع ما داریم آخرین نسل از این هنرمندان را به راحتی از دست می‌دهیم.

این پژوهشگر تصریح کرد: هرازچند گاهی میراث فرهنگی و یا نهادهای فرهنگی و هنری دیگر جشنواره‌ای برای گرامیداشت آیین نوروز اجرا می‌کنند اما در این گونه جشنواره‌ها خبری از هیچ کدام از نمادهای موسیقایی نوروز مثل نوروزخوان‌ها و یا شخصیت‌های حاجی فیروز و سیاه نیست. اگر ما آیین‌های باستانی مان را بیشتر و بهتر حفظ کنیم بدون شک جوانان با فرهنگ‌تر و سالم‌تری در جامعه خواهیم داشت.

بزرگ نیا که پیشتر آلبوم "موسیقی دهکردی" را در خصوص موسیقی بختیاری منتشر کرده بود خاطرنشان کرد: مدت‌هاست که با زحمت زیاد خودم و دوستانم کتابی تحت عنوان "نوروز در ایران" همراه با یک سی دی ضبط شده از موسیقی و آیین‌های نوروزی در نواحی مختلف ایران آماده چاپ و نشر کرده‌ایم اما کسی حاضر به چاپ این اثر نمی‌شود چرا که عرضه چنین کتاب‌هایی برای ناشران بازده مالی ندارد.

وی تصریح کرد: کتاب نوروز در ایران 250 صفحه دارد و در آن هم آیین‌های کهن نوروزی که اکنون منسوخ شده‌اند و هم مراسم‌های متاخرتر و جدید گنجانده شده است. امیدوارم کسانی برای چاپ این کتاب پیدا شوند.