گروه موسیقی هنرآنلاین: عاشیق حیدرعلی محمودی، 77 سال سن دارد و از 20 سالگی، خواندن و نواختن ساز را آغاز کرده است. آن‌قدر حرف برای گفتن دارد که نمی‌داند از چه بگوید؛ از سازمان‌ها و نهادهایی که از او پشتیبانی نمی‌کنند یا مردمی که تمایل چندانی به موسیقی‌اش ندارند.

امروز، جوانان دلشان می‌خواهد ارگ و گیتار یاد بگیرند نه تار و سه‌تار و چگور . دیگر کسی عاشیق حیدر را به جشن عروسی‌اش دعوت نمی‌کند تا شعر شهریار بخواند و حماسه کوراوغلو. می‌گویند عاشیق حیدر پیر شده و صدایش بیرون نمی‌آید بی‌خبر از این‌که عاشیق حیدر هم، روزگاری داشته است.

عاشیق حیدر در روستایی نزدیک به همدان به‌دنیا آمده و اکنون در خانه‌ای کوچک و استیجاری زندگی می‌کن و . به سختی روزگار می‌گذراند. چهار پسر و سه دختر دارد که هیچ کدام، ساز و آواز نمی‌دانند: پسرهایش می‌گویند تو از عاشیق بودن چه خیری دیدی؟ ما نمی‌خواهیم حماسه و داستان بدانیم؛ ساز تو به چه کارمان می‌آید ما کار می‌خواهیم؛ کاری که با آن روزگار بگذرانیم. راست هم می‌گویند؛ باید به دنبال سقفی باشند و لقمه نانی برای زن و بچه‌هاشان.

پدر و پدربزرگ عاشیق حیدر، دوتار می‌نواخته و از امیر ارسلان می‌گفته‌اند، اما پسران عاشیق حیدر حاضر نیستند این میراث شفاهی را که سینه به سینه از پدران به پسران رسیده فراگرفته و به فرزندان خود منتقل کنند. با این وجود چگونه می‌توان به تداوم و زنده ماندن موسیقی و فرهنگ عاشیق ها امیدوار بود؟ موسیقی پررمز و رازی که به نام جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده و نه ایران و همین گواه روشنی است بر مهجور ماندن عاشیق‌ها در این دیار؛ بگذریم از این‌که تار را هم به نام آذربایجان ثبت می‌کنند و در عمل، اتفاقی نمی‌افتد.

عاشیق حیدر با شکوه می‌گوید: باز هم حال و روز عاشیق‌های آذربایجان و بندر ترکمن از ما بهتر است. هنوز مردم دوستشان دارند و به عروسی‌ها و مراسم شادی خود دعوتشان می‌کنند، اما ما 4 نفر که در استان همدان هستیم، وضع خوبی نداریم و به سختی زندگی می‌کنیم... شما هم بنویسید: دوره ما به سر آمده است.