سرویس موسیقی هنرآنلاین: کاوه میرحسینی نوازنده سازهای ضربی و سرپرست آنسامبل کانتوس است و مدتهاست در ارکستر سمفونیک تهران مشغول نوازندگی است. او تا به امروز پروژههای فراوانی را در زمینه آهنگسازی در کنار مشاغل دیگرش اجرا کرده و در آن نیز مانند دیگر کارهایش موفق بوده است.
با میرحسینی درباره فعالیتهایش گفتگو کردهایم:
آقای میرحسینی، در شروع گفتوگو از تاریخچه آنسامبل کانتوس بگویید و این که در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
آنسامبل کانتوس در سال 91 شگل گرفت. ما از ابتدا اغلب آثاری که اجرا میکردیم تقریباً برای اولین بار بود و غیر از یک سری آثار غربی، عموم کارهایی که اجرا کردیم از آثار آهنگسازان ایرانی بودند. ما به آهنگسازان سفارش اثر میدهیم و آنها برای ما موسیقی مینویسند. بعد این کارها را ضبط کرده و اغلب در سالن رودکی به صورت زنده اجرا میکنیم. خدا را شکر تا به امروز موفق شدهایم 21 اثر تولید کنیم، در حالی که سه آلبوم هم در راه داریم که هر سه در شش ماه اول سال منتشر میشوند. یکی از آنها قطعه کنسرتو برای ویولنسل و ارکستر زهی است که ما این قطعه را برای اولین بار در دومین فستیوال موسیقی معاصر تهران اجرا کردیم. آهنگسازی و رهبری ضبط این اثر را خودم بر عهده داشتم و سولیست آن یکی از نوازندههای بنام ترکیه، خانم گوکچه بهار اویتون هستند.
ما به رهبری کریستف پندرسکی سه تا از کنسرتوهای خودش را اجرا کردیم. آشنایی من با ایشان از طریق ارکستر جوانان جهان به رهبری دامیانو جورانا صورت گرفت. ما در آنجا با هم همکاری داشتیم و با هم آشنا شدیم. من گفتم کارم آهنگسازی است و ایشان خوششان آمد و قرار شد با هم یک کار انجام بدهیم. قطعه اشراق بر اساس اذانهای موسیقی ایران است. من در این قطعه توانستهام از آواهایی که از موسیقی ایران گرفتهام استفاده کنم. کنسرتو ویولنسل اشراق قبلاً در ارکستر سمفونیک ازمیر و در دومین فستیوال موسیقی معاصر تهران هم اجرا شده بود و حالا قرار است توسط ارکستر Milli Reasürans Chamber در یکی از بهترین سالنهای شهر استانبول اجرا شود. خوشبختانه تا به امروز در ترکیه استقبال بسیار خوبی از کارهای ما به عمل آمده است. احتمالاً یک ورکشاپ سه روزه هم برای دانشجویان آهنگسازی ترکیه برگزار خواهم کرد. سری قبل در رابطه با موسیقی معاصر و نحوه کارکرد آن در موسیقی ایرانی ورکشاپ برگزار کردم ولی این بار موضوع ورکشاپ در مورد نتاسیون موسیقی معاصر خواهد بود. با این حال چیزی که توجه من را به خودش جلب کرد، برخورد مردم ترکیه با این قطعه بود. من فکر نمیکردم موسیقی ایرانی اینقدر بتواند روی کشورهای خارجی و بخصوص کشورهای همسایه تأثیرگذار باشد.
آیا اجراهای شما در ترکیه باعث شد کسی بخواهد با این نوع موسیقی که شما اجرا میکنید ارتباط بگیرد یا درخواست همکاری بدهد؟
سری پیش یک سفارش آهنگسازی گرفتم و احتمالاً این سری هم اتفاقات دیگری در راه است ولی فکر میکنم در حال حاضر این امکان وجود دارد که بین ایران و ترکیه پُل فرهنگی برقرار شود تا بتوانیم با آنها در حوزه فرهنگ و بخصوص در دنیای موسیقی ارتباط داشته باشیم. البته پیش از من آقای محمدرضا درویشی که استاد بنده هستند در ترکیه یک سری مراودات فرهنگی داشتهاند ولی فکر میکنم اگر ارگانهای دولتی از هنرمندانی مثل بنده حمایت کنند شرایط بسیار بهتر خواهد شد. وقتی در ترکیه دو بار از یک آهنگساز ایرانی قطعهای نواخته میشود، نشانه بدی نیست.
فکر میکنید آهنگسازی در سالهای اخیر در ایران پیشرفت کرده است؟ با توجه به اینکه این روزها استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری زیاد شده، فکر میکنید استفاده از این صداسازیها مثبت بوده است یا خیر؟
اساساً هنر دو وجه دارد؛ وجه نخست آن تجاری است و وجه دیگر هنرمندانه و خالصانه. مشخصاً در مورد موسیقی صحبت میکنم. فکر میکنم وجه هنرمندانه موسیقی در ایران پیشرفت چشمگیری داشته است و ما شاهد اتفاقات بسیار خوبی بودهایم. هنرمندان بسیار خوبی تربیت شدهاند، آهنگسازان بسیار خوبی در خارج از ایران فعالیت کردهاند و کارهای بسیار خوبی صورت گرفته است. واقعاً در این شرایط سخت بسیاری از هنرمندان در ایران ماندند و کار کردند. خود من این امکان را داشتم که همین الآن خارج از ایران باشم ولی ترجیح دادم در این شرایط در ایران بمانم و کار کنم. ماندن من در ایران کاملاً تصمیم شخصی خودم بود، اما در مورد موسیقی تجاری و موسیقی مردمپسند فکر میکنم ما شدیداً داریم رو به افول میرویم که این مسئله برای جامعه کمی خطرناک است چون از قِبل این مسئله یک سری پدیدههای جامعه شناسی منفی پدید میآید که پاک کردن آنها هم هزینهبر است و هم کار راحتی نیست. وقتی سطح موسیقی عامیانه ما اعم از شعرها و نوع موسیقیهایی که استفاده میکنیم بالا بیاید، به همان اندازه درک و سطح شعور مخاطب هم بالاتر میرود. از طرفی سطح موسیقی هنرمندانه و خالصانه ما هم بالاتر میرود. من فکر میکنم موسیقی هنری ما شرایط خوبی دارد ولی متأسفانه موسیقی تجاری ما که مخاطب بسیار زیادی هم دارد در شرایط خوبی به سر نمیبرد.
منظورتان از موسیقی تجاری، موسیقی پاپ روز است؟
بله. من نمیخواهم اسم ببرم ولی بسیاری از خوانندههای مطرح هستند که در ظاهرِ کارهای سنتی میآیند کارهای پاپ میخوانند. فکر میکنم این کار تأثیر مخربی میگذارد چون فلان خواننده و نوازنده موسیقی سنتی برای بسیاری از افراد الگوست، بنابراین وقتی سطح آنها تنزل پیدا میکند، سطح کسانی که از آنها الگوبرداری میکنند هم پایین میآید. به همین خاطر فکر میکنم شاید آنها برای آینده موسیقی از یک موسیقی صرفاً پاپ خطرناکتر هستند.
شما ایراد کار را در بخشی میدانید؟ بخش ترانه یا بخش موسیقی؟
من مشکل را مجموع همه اینها میدانم. به نظرم خروجی آثار تجاری بسیار ضعیف است. این نوع موسیقی فقط مخاطب دارد. اینکه فکر کنیم چون موسیقی عامهپسند مخاطب دارد، پس پیشرفت کرده غلط است. درست است که شرایط هنرمندان ما خوب است و دارند کار میکنند اما شرایط اقتصادی آنها خوب نیست. متأسفانه ارگانهای مربوطه آنقدری که باید حمایت کنند از هنرمندان حمایت نمیکنند. در حال حاضر بیشتر روی موسیقی پاپ سرمایهگذاری میکنند چون برای آنها موجب درآمدزایی بیشتری میشود. با این حال چه کسی روی اجتماع تأثیر میگذارد؟ زیرساختها را چه کسی درست میکند؟ قطعاً یک هنرمندی که کارش خالصانه است این کارها را انجام میدهد ولی آن هنرمندی که کارش خالصانه است قطعاٌ با ریزش مخاطب مواجه میشود. به نظر من بین موسیقیدانی که کار هنری میکند با موسیقیدانی که کار تجاری انجام میدهد یک مرز وجود دارد. متأسفانه در حال حاضر از موسیقیدانی که کار تجاری میکند حمایت بیشتری صورت میگیرد.
شما بهعنوان یک آهنگساز سفارشهایی داشتهاید که مثلاً یک جوان بگوید یک کار در سبک و فرمتهایی که در موسیقی پاپ زیاد است بسازید؟
خد را شکر حداقل کسی به من نتواسته چنین حرفی بزند. در برخورد با قطعه "اشراق" برایم عجیب بود که هم نسل پیش از من و هم نسل پس از من نیز از این قطعه استقبال کردند. بخصوص افراد نسل بعد از من که بیشتر با موسیقیهای پاپ امروزی سروکار دارند. ولی برایم جذاب بود که قطعه "اشراق" توانسته است روی آنها تأثیر بگذارد. در واقع من توانستم تأثیرات این قطعه را بر روی اجتماع ببینم. خوشبختانه قطعه اشراق انگار موفق ظاهر شده است.
کمی درباره همکاری با ارکستر سمفونیک تهران بفرمایید.
حدود چهار سال است که بهعنوان نوازنده با ارکستر سمفونیک همکاری میکنم، منتها اگر خدا بخواهد قرار است در آینده ارکستر سمفونیک تهران یکی از کارهای من را اجرا کند. امیدوارم شاهد اجرای خوبی باشیم. قطعهای که از من میخواهد اجرا شود در ابعاد بزرگ برای گروه تنبک و ارکستر سمفونیک است و احتمالاً آقای شهرداد روحانی اگر برگردند، ایشان رهبری ارکستر را برعهده خواهند داشت.
شرایط ارکستر برای نوازندهها راضی کننده است؟
شرایط ارکستر برای نوازندهها به نسبت گذشته تغییر کرده و بسیار بهتر شده است. با حضور و وجود دکتر صفیپور و حاجآقا افضلی همکاریهای مدیریتی بسیار خوب و در یک راستا بوده است. البته یک سری انتظارات وجود دارد و شرایط باید بهتر شود ولی منتها شرایط الآن ارکسترها نسبت به گذشته واقعاً بهتر شده است.
مدتی قبل خبری منتشر شد که از نوازندههای ارکستر امتحان توانایی نوازندگی گرفتهاند. آیا این آزمون از شما هم گرفته شد؟
فقط از نوازندههای ارکستر زهی آزمون گرفتند.
بهعنوان کسی که دارد از بیرون نگاه میکند، آیا فکر میکنید ارکستر سمفونیک پس از یک سری اجراها در کشورهای خارجی توانسته است در مجامع بینالمللی بهعنوان نام ایرانی شناخته شود یا اینکه فکر میکنید هنوز جای کار دارد؟
ارکستر سمفونیک قطعاً در این زمینه موفق بوده است، اما من فکر میکنم هنوز جای کار دارد. البته یک سری مشکلات هم وجود دارد که من اسم آنها را کم لطفی میگذارم. اگر این روندی که سیستم مدیریتی و آقای شهرداد روحانی پیش گرفتند را ادامه بدهند، فکر میکنم ارکستر سمفونیک شرایط بسیار خوبی خواهد داشت.
به نظر شما آیا حضور رهبر مهمان در ارکسترها مؤثر است؟
قطعاً تأثیرگذار است. مثلاً در حال حاضر آقای نصیر حیدریان رهبر مهمان ارکستر سمفونیک هستند که بسیار فوقالعاده است. به نظر من ساز زدن در ارکستر ایشان چیزی از کلاس درس کم ندارد. رهبر مهمان باید کسی باشد که هم بچهها او را قبول داشته باشند و هم به لحاظ علمی سواد این کار را داشته باشد. متأسفانه گاهی پیش میآید رهبرانی در ارکستر سمفونیک تهران حضور پیدا میکنند که دانش و سواد کافی ندارند تا بتوانند برای یک ارکستر سمفونیک زحمت بکشند و کار کنند.
کمی درباره فعالیتهایی آینده خودتان بگویید.
سال 97 برای من سال بسیار سختی بود و من متأسفانه نتوانستم آنقدری که باید و شاید کار آهنگسازی انجام بدهم، منتها سال 98 فعلاً برای من خوب شروع شده است. در حال حاضر یک قطعه دوئت با نام "مکاشفه" برای سازهای ویولن و ویونسل نوشتهام که قرار است آن را در آنسامبل کانتوس اجرا کنیم. علاوهبر این، یک کار تنبک هم برای ارکستر سمفونیک دارم. احتمالاً یک کار هم برای ارکستر زهی خواهم داشت.
برنامه اجراهایتان به چه صورت خواهد بود؟
اگر دوباره اتفاقی نیفتد، یکی از اجراهای ما دوم مردادماه است و دیگری 11 آذرماه.
اجراهایتان در قالب آلبوم منتشر نمیشوند؟
سیاست ما این است که تمام آثاری که انجام میدهیم را در قالب آلبوم منتشر کنیم، منتها در حال حاضر شرایط نشر پیچیده است. تقریباً تمام کارهای انتشار آلبوم از جانب ما انجام شده و تنها مسئلهای که وجود دارد همین شرایط کنونی نشر است.
بهعنوان سرپرست گروه معیارتان برای انتخاب نوازندهها چیست؟
ما یک تیم مشخص داریم. در گروهمان یک سری سرپرستها داریم که در جلسات به همراه آنها نوازندههای گروه را انتخاب میکنیم. معمولاً سعی میکنیم از بین نوازندههای جوان هم افرادی را انتخاب کنیم. حُسنی که آنسامبل ما دارد این است که از یک ارکستر کوچک میتوانیم داشته باشیم تا یک ارکستر بزرگ زهی. آقای آرش اسدنژاد بهعنوان سولیست و یکی از سرپرستهای گروه هستند و آقای دانیال جورابچی هم در گروه ما حضور دارند. ما عموماً روی انتخاب نوازندههای گروه دقت زیادی انجام میدهیم. بهعنوان مثال خودم یک سری آهنگساز را انتخاب کرده و آثار آنها را بررسی میکنم. بعد میآیم آنها را به گروهی که داریم معرفی میکنم و در نهایت با نظر همدیگر به یک توافق میرسیم.
با توجه به اینکه از کنسرتهای موسیقی کلاسیک استقبال آنچنانی به عمل نمیآید، از وضعیت مالی راضی هستید؟
اگر حقیقتش را بخواهید راضی نیستم چون واقعاً پیچیده است. واقعاً از ما هیچ حمایتی صورت نمیگیرد. انتظار داریم در روند هزینه سالنها، بلیتها و غیره تغییراتی به وجود بیاید. اگر وضعیت بخواهد با همین روند ادامه پیدا کند، فکر میکنم تمام گروهها محکوم به حذف شدن هستند. خوشبختانه گروه ما و چند گروه دیگر تا به امروز توانستهاند فعالیت خوبی را داشته باشند، اما واقعاً سخت است. ما هر چقدر که در میآوریم، باید نصف آن را به سالن بدهیم و تقریباً هیچ چیزی برای نوازندهها باقی نمیماند. طبیعتاً برای آنها دلسردی به وجود میآید. از طرفی برگزاری کنسرت به یک زحمت بسیار زیادی نیاز دارد. ما زمانی که میخواهیم کنسرت برگزار کنیم انگار کوه کندهایم!