سرویس موسیقی هنرآنلاین: نیما جوان مدیر نشر و پخش جوان به تازگی به‌عنوان نماینده ایران در خاورمیانه در فستیوال ریپربان (Reeperbahn) در هامبورگ که یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های موسیقی جهان است، سخنرانی کرد.

مدیران این فستیوال سه نماینده از خاورمیانه انتخاب کردند؛ نمایندگانی از لبنان، فلسطین و ایران به این فستیوال دعوت شدند که نیما جوان به دعوت  یکی از کارشناسان موسیقی این فستیوال به‌عنوان نماینده ایران در جشنواره حضور داشت.

نیما جوان در کنفرانسی که پیرامون صنعت موسیقی در خاورمیانه برگزار شد، درباره تشابهات موسیقی بین کشورهای خاورمیانه و مشکلات نشر و پخش در این بخش صحبت کرد و همچنین به سؤالاتی نظیر نوع تولیدات موسیقی در خاورمیانه و تأثیر آن از موسیقی غربی و این‌که آیا رویکرد مناسبی است یا نه پاسخ گفت.

جوان درباره حضورش در این فستیوال به هنرآنلاین، گفت: فستیوال ریپربان یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین فستیوال‌های موسیقی اتحادیه اروپا است که چند وجه مختلف دارد، از جمله موسیقی، فیلم و بخشی ویژه خبرگزاری‌ها برگزار می‌شود. من به‌واسطه صبا علیزاده با این فستیوال آشنا شدم و در مراجعه حضوری که یکی از مسئولین آن جشنواره به دفتر ما در تهران داشت و اطلاع یافتن از رزومه ما، از من برای سخنرانی در بخش خاورمیانه دعوت کردند. در مدتی که مهمان فستیوال بودم در مورد موسیقی در خاورمیانه و با محوریت قرار دادن رخدادهای موسیقایی تهران و ایران امروز صحبت کردم.

او ادامه داد: ما پتانسیل‌های بسیار شگفت‌انگیزی در موسیقی داریم که کاملاً آن را محصور کرده‌ایم و هرگاه به طریقی گوشه‌هایی از آن نمایان می‌شود هنرشناسان اروپایی بسیار شگفت‌زده می‌شوند. اساساً یکی از محوریت‌های سخنرانی من در این فستیوال این موضوع بود که ما در حال حاضر جوانان موزیسینی داریم که هم روی موسیقی ملی و مقامی تسلط دارند و از طرفی آگاهی کاملی روی تکنیک‌های موسیقی غربی دارند. فکر می‌کنم تلفیق این‌ها می‌تواند به شکل‌گیری یک‌زبان جدید بیانجامد؛ این که به موسیقی به‌عنوان صنعت نگاه کنیم و به دنیا عرضه کنیم و در مقابل ارز وارد کشور کنیم که متأسفانه این اتفاق عملاً در کشور رخ نمی‌دهد و ما با این روش بیگانه هستیم. شرکت در این فستیوال این تجربه را برای ما داشت که یکسری از تهیه‌کنندگان اروپایی مراجعه کردند و برایشان سرمایه‌گذاری و حضور در ایران بسیار جذاب بود. من این مسئله را مطرح کردم که در ایران این پتانسیل وجود دارد که تهیه‌کنندگان اروپایی بتوانند در کشور ما سرمایه‌گذاری کنند. برای من خیلی عجیب بود که به دلیل تبلیغات منفی که بعضاً در مورد کشورمان در غرب وجود دارد این هنرمندان هیچ آشنایی بافرهنگ کشور ما ندارند. تلاش کردم این ذهنیت منفی را کمرنگ کنم و برایشان از ایونت ها و رویدادهای هنری که امروز در ایران در حال برگزاری است صحبت کردم. فکر می‌کنم این تعامل و رفت‌وآمدها باعث می‌شود که راهی برای فعالیت‌های موسیقایی باز شود و از این بن‌بست نجات پیدا کنیم.

این ناشر اضافه کرد: وقتی در طول سفرهایم به شهر کتاب‌ها و مراکز فرهنگی کشورهای اروپایی مراجعه می‌کنم متأسفانه نشانی از فرهنگ و هنر ما در آنجا نیست و این خیلی دردناک است. بدون شک این بخش از فرهنگ ما برای آن‌ها بسیار جذاب است، به‌طوری که در همین روزها آقای ماتیاس کوخ یکی از مسئولین فستیوال ریپربان با خانواده‌اش به ایران سفر خواهد کرد تا با ایران و فرهنگ ما بیشتر آشنا شوند. فکر می‌کنم این تعاملات در اثر این رفت‌وآمدها به وجود می‌آید و علاوه بر آن این تعامل برکات دیگری هم دارد.

او تأکید کرد: شاید ما اصلاً یاد نگرفته‌ایم که به‌درستی داشته‌هایمان را معرفی کنیم و اگر بخواهیم با محوریت موسیقی به ماجرا بپردازیم، این حلقه تبلیغات در موسیقی ایران گم است و وقتی روزنه‌ای ایجاد می‌شود متوجه می‌شویم که چه جذابیت‌هایی در اطراف ما وجود دارد که ما سهل و آسان از کنارشان عبور کرده‌ایم.

این تهیه‌کننده ادامه داد: وضعیت نشر در خارج از کشور بسیار حرفه‌ای و دقیق است و تمام تخصص‌ها سر جای خودشان قرار دارند و هنرمندان و تهیه‌کنندگان و پخش‌کننده‌ها همه به‌خوبی نسبت به وظایفشان آگاهی دارند، اما در کشور ما هنرمند تا مراحل پایانی درگیر ساخت اثر است. نبود تخصص در بخش‌های مختلف باعث می‌شود هنرمندان تمرکزش را در بخش‌های مختلف بگذارد. یک هنرمند وقتی با هزینه‌های گزاف آثارش را در استودیو تولید می‌کند تازه باید نگران نشر و پخش آلبوم باشد، اما در کشورهای غربی تمام این کارها با برنامه‌ریزی قبلی انجام می‌شود و این بزرگ‌ترین تفاوت نشر آثار هنری در ایران و خارج از کشور است. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث این هرج‌ومرج و ناکارآمدی‌ها شده است نبود یک صنف واحد است البته تلاش‌های در این زمینه شده ولی هیچ‌وقت به نتیجه نرسیده است. به‌عنوان‌مثال موضوع مهمی که ما در این مدت درگیرش شده‌ایم افزایش قیمت ناگهانی سی‌دی‌ها بوده است، درصورتی‌که اگر صنف واحدی وجود داشت و کار کارشناسی با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی مصرف‌کننده صورت می‌گرفت و در نهایت ما افزایش قیمت منطقی‌تری روبه‌رو می‌شدیم من فکر می‌کنم نداشتن یک بزرگ‌تر و یک صنف ضربه‌های بزرگی به این صنعت وارد می‌کند.

جوان همچنین گفت: انگار هنوز همه‌ ما به این نگرانی و بحران دچار نشده‌ایم یا متوجه‌اش نیستیم. فکر می‌کنم اعضای خانه موسیقی، تهیه‌کنندگان و نوازندگان همکار هستیم و باید در کنار هم باشیم و همفکری کنیم تا راه نجاتی از این وضع پیدا کنیم. اگر قوانینی وضع شود و ارتباط فرهنگی ما با کشورهای همسایه راحت‌تر شود فکر می‌کنم می‌توانیم شاهد اتفاقات مثبتی در آینده باشیم.

مدیر پخش "جوان" ادامه داد: من این موضوع را ناشی از نبود برنامه‌ریزی درست می‌دانم. به‌عنوان نمونه موسیقی که امروز از صداوسیما ما پخش می‌شود عمدتاً موسیقی پاپ است. درصورتی‌که اگر صداوسیما موسیقی اصیل یا کلاسیک را نیز پخش کند، مخاطب به‌مرور به سمت انواع دیگری از موسیقی کشیده می‌شود. این اتفاق درست در دهه شصت هم رخ‌ داد و بیشترین میزان علاقه‌مندی نسل جوان به سازهای سه‌تار، تنبور و تار داشتیم، به این خاطر که موسیقی‌های ایرانی فرصت شنیده شدن را داشتند. اگر امروز هم این کار به‌صورت ریشه‌ای انجام شود قطعاً تمام سبک‌ها علاقه‌مندان خودشان را پیدا می‌کنند، اما وقتی فضایی فراهم نیست، وقتی یک خواننده کنسرت‌هایش سولد اوت می‌شود تهیه‌کنندگان هم راغب می‌شود روی تعداد محدودی از خواننده‌ها سرمایه‌گذاری کنند. امروز همه فقط به یک ژانر بها می‌دهند و به‌نوعی مافیا به وجود می‌آید، چون زیرساخت‌ها درست نیست و به‌هیچ‌عنوان ذائقه سازی صحیحی به وجود نیامده است. فکر می‌کنم باید موسیقی‌های مختلف را به گوش برسانیم و به مخاطب فرصت انتخاب بدهیم و اگر آدم‌ها در معرض نوع دیگری از موسیقی قرار بگیرند قطعاً این سطح سلیقه افراد بالا خواهد رفت.

جوان در آخر نیز گفت: هنرمند روح لطیف و حساسی دارد و اگر دچار سرخوردگی شود به‌مرور کناره‌گیری می‌کند. متولیان ما باید از هنرمندان دلجویی و حمایت کنند و بستری را برای کار آن‌ها فراهم کنند. همه این موارد باعث ایجاد حفره‌های فرهنگی می‌شود. استاد پرویز مشکاتیان یکی از ستون‌های موسیقی ایرانی بودند و باعث شدند ریشه‌های موسیقی اصیل در خاک این سرزمین مستحکم‌تر باشد. واقعاً چنین شخصیتی ارزش بررسی و ساختن برنامه‌های موسیقایی ندارد؟ همین‌الان یکی از ستون‌های دیگری از موسیقی ایرانی در حال نابودی است. مگر چند تا محمدرضا درویشی در این دنیا داریم؟ موسیقی مقامی ما مدیون این بزرگوار است. این استاد عزیز باید در یک دانشکده شاگردهای برجسته‌ای را تربیت کند اما به‌جای استفاده از این پتانسیل‌ها ما مسیر را درست نرفته‌ایم و کاری کرده‌ایم که این عزیزان کنار بکشند. شاید 10 سال دیگر متوجه این کمبود شویم. وقتی جوانان در معرض موسیقی درستی قرار نگرفته‌اند نباید توقع داشته باشیم که اساتید و بزرگان موسیقی همچون استاد درویشی، مشکاتیان، لطفی و... را بشناسند. ما باید دل هنرمندان را به دست بیاوریم و تریبون را در اختیارشان قرار دهیم، چون قرار نیست فرهنگ اصیل را با سرنگ به نسل جوان تزریق کنیم. ما فقط وظیفه داریم که جامعه را در معرض فرهنگ قرار دهیم و بدون شک ضمیر ناخود آگاه جامعه این نکته را می‌پذیرد و خیلی زود به آن مراجعه می‌کند.