سرویس موسیقی هنرآنلاین:  آرمان موسی‌پور متولد سال 1354 و دانش‌آموخته موسیقی از آلمان است. او پس از بازگشت به ایران چند سال در حضور فرهاد فخرالدینی و کامبیز روشن‌روان به کسب هنر پرداخت و از سال 76 کار حرفه‌ای‌اش را آغاز کرد. اولین کار او ساخت موسیقی فیلم "حمله‌دار" بود که با سریال‌های تلویزیونی یا آثار سینمایی چون "قصه‌های شهرک سینمایی"، "قتل آنلاین"، "گیلعاد"، "آخرین دعوت"، "مسیح" و "هوش سیاه" ادامه پیدا کرد.

موسیقی متن سریال "دلنوازان" باعث شهرت و محبوبیت این آهنگساز نزد بینندگان تلویزیون شد و بعد از آن بسیاری از کارگردانان سراغش رفتند که به گفته موسی‌پور این استقبال، وسواس او را در پذیرش کار افزایش داده است.

"کیمیا"، "تاوان"، "فاصله‌ها"، "عصر یخبندان"، "آذر- شهدخت- پرویز و دیگران"، "بارکد"، "ساعت 25"، "خط ویژه" و این اواخر "چهارراه استانبول" و "ساخت ایران 2" از آثار ساخته شده توسط این آهنگساز است.

آقای موسی‌پور در حال حاضر مشغول چه فعالیت‌هایی هستید؟

در حال حاضر چند پروژه را همزمان جلو می‌برم منتها آن چیزی که جدی‌تر است و فعلاً مشغول انجامش هستم، سریال "ساخت ایران 2" است که موسیقی متن آن را می‌سازم.

همکاری‌تان با سریال "ساخت ایران 2" چطور شکل گرفت؟

آقای بروز نیک‌نژاد (کارگردان) و آقای منصور سهراب‌پور (تهیه‌کننده) از دوستان قدیمی من هستند. با آقای امیر پروین حسینی که تهیه‌کننده دیگر این سریال هستند هم در فیلم "خجالت نکش" همکاری داشتم که همان زمان صحبت‌های تولید موسیقی "ساخت ایران 2" را انجام دادیم و تصمیم گرفتیم شروع به کار کنیم. تیتراژها را از قبل داشتند و قرار بود من موسیقی متن سریال را بسازم. من موسیقی متن را به صورت هفتگی می‌سازم و حدود یک هفته تا 10 روز جلوتر از پخش هستم.

این‌که به صورت هفتگی برای قسمت‌های مختلف سریال موسیقی می‌سازید، یک مقدار کارتان را سخت نمی‌کند؟

طبیعتاً سخت است ولی من تجربه ساختن موسیقی سریال‌هایی را که هر شب پخش می‌شوند هم داشته‌ام. سریال "کیمیا" 110 قسمت بود که ما کارمان را سه روز مانده به پخش شروع کردیم. کلاً 4-5 ماه درگیر آن کار بودم. به همین خاطر به فشرده کار کردن عادت کرده‌ام و این‌که برای "ساخت ایران 2" یک هفته وقت دارم خیلی خوب است.  

"ساخت ایران" یک سریال کمدی است. معیارهای ساختن موسیقی برای یک سریال کمدی فرق دارد؟

اصولاً معیاری برای موسیقی طنز ایرانی وجود ندارد. معمولاً در این‌طور کارها از موسیقی فولکلور استفاده می‌کنند. اما من مثلاً موسیقی فیلم "بارکد" را ساختم که خود فیلم معیارهایی داشت که موسیقی می‌توانست یکی از رکن‌های اصلی فیلم باشد. در مورد "ساخت ایران 2" همین‌طور بود و جای کار داشت. سریال بخش‌های ملودرام دارد که این دست من را برای ساختن موسیقی باز می‌گذارد و چون بخشی از اتفاقات سریال در چین می‌گذرد. بخشی از موسیقی هم موسیقی چینی است. من دوستش دارم و از این همکاری راضی هستم.

خود سریال را می‌بینید و بعد موسیقی می‌سازید؟ این سؤال را از این جهت می‌پرسم که بعضی از آهنگسازها فقط یک بخش‌هایی از فیلم یا سریال را می‌بینند و یا بر اساس فیلمنامه موسیقی می‌سازند.

آن کار کاملاً اشتباه است. موسیقی فیلم یک سری قواعد و قوانین دارد. این‌که یک نفر موزیسین یا رهبر ارکستر برجسته‌ای باشد، دلیل بر این نیست که بتواند موسیقی متن خوب نیز بسازد. درست است که در سال‌های اخیر در سینما و تلویزیون به موسیقی فیلم کم‌توجهی شده است ولی از دوره‌ای که سینما به وجود آمده، موسیقی یکی از ارکان اصلی فیلم و یکی از مؤلفه‌های اصلی سینما بوده است. دو سه هنر کنار هم قرار می‌گرفتند و سینمای کلاسیک را تشکیل می‌دادند. نمونه‌هایش هم فیلم‌های "پدرخوانده" و "بر باد رفته" هستند. حتی در سینمای ایران هم این اتفاق افتاده است. یعنی ما یک سری فیلم‌هایی داریم که موسیقی در آن هنوز حس مؤلف بودن خودش را حفظ کرده است؛ مثل فیلم‌های "از کرخه تا راین" و "بوی پیراهن یوسف" و سریال‌های "امام علی (ع)" و "هزار دستان". متأسفانه الآن کارگردان‌ها در سینما می‌خواهند خودشان از اول تا آخر تصمیم‌گیرنده باشند. فکر می‌کنند قاعده‌هایی که توی ذهن خودشان است، درست است ولی خیلی‌ جاها دارد به سینما لطمه می‌زند. این مشکل فقط مختص سینمای ایران هم نیست. سینمایی که رو به مدرنیسم رفته است، موسیقی را هم با خودش به آن سمت و سو برده است. فکر می‌کنم که کلاً انواع و اقسام هنر کمی حس خودشان را از دست داده‌اند. از نقاشی و تئاتر گرفته تا یک موسیقی و سینما. حتی آن نقشه‌ای که معمارهای صد سال پیش می‌کشیدند و بناهایی را خلق می‌کردند که ما ساعت‌ها به آن‌ها نگاه می‌کردیم و لذت می‌بردیم هم دیگر وجود ندارد.  احساس در مملکت ما کم شده است.

آرمان موسی پور

به نظرتان علتش چیست؟

این‌ها تأثیرات پیشرفت تکنولوژی و مدرنیسم است. امیدوارم جایی جلویش گرفته شود و همه به حال و هوای اولیه برگردیم. من به همان سؤال قبلی شما برمی‌گردم که گفتید بعضی‌ها می‌گویند که ما فیلمنامه را می‌خوانیم و موسیقی می‌سازیم. من بارها فیلمنامه را خوانده‌ام و سعی کرده‌ام برای آن اثر موسیقی بسازم ولی برخورد با خود فیلم، حرکات دوربین، ریتم تدوین، بازی‌ها، طراحی صحنه، رنگ‌آمیزی‌ها لباس‌ها و... باعث می‌شود که آن موقع تازه ایده اصلی ساختن موسیقی در ذهن‌تان شکل بگیرد.

شما تاکنون در چهار اثر مختلف با آقای مصطفی کیایی همکاری کرده‌اید. خودتان دلیل این تداوم همکاری را چه می‌دانید؟

من در مورد هر کاری که می‌سازم، برایم خیلی مهم است که اول خودم راضی باشم و دوم کارگردان. هیچ نظر دیگری برایم آن‌قدر اهمیت ندارد. دوست دارم کارگردان وقتی کارش را از من تحویل می‌گیرد خیلی راضی باشد. همیشه تلاش کرده‌ام که یک اثری حتی فراتر از آن‌چه که در ذهن کارگردان بوده را بسازم. به همین خاطر کمتر پیش آمده با کارگردانی کار کنم که همکاری اول و آخرمان باشد. من با بهروز افخمی 3-4 کار انجام دادم و همیشه رابطه خوبی داریم و از این همکاری‌ها راضی هستیم. مطمئنم که اگر در آینده هم شانس این را داشته باشم که با آقای افخمی کار کنم، دوباره اتفاق خوبی خواهد افتاد. با آقای سهیلی‌زاده هم سریال‌های "دلنوازان" و "فاصله‌ها" و چند پروژه دیگر را کار کردم. با مسعود آب‌پرور حدود 20-25 سال است که دارم کار می‌کنم. فکر می‌کنم در این مدت کاری نبوده که مسعود آب‌پرور بسازد و موسیقی‌اش کار من نباشد. سعی می‌کنم در کارم انعطاف‌پذیر باشم و در نهایت کاری را به کارگردان‌ها تحویل بدهم که اول خودم را راضی کند و بعد آن‌ها را.

نکته‌ جالبی که در کارنامه کاری شما وجود دارد این است که که اکثر فیلم‌ها و سریال‌هایی که آهنگسازی‌اش را شما انجام داده‌اید، آثاری هستند که از سوی مخاطب از آن‌ها استقبال شده است. این به خاطر انتخاب‌های خودتان است که سعی می‌کنید در آثاری حضور داشته باشید که حس می‌کنید مورد پسند مخاطب قرار می‌گیرند یا به خاطر این است که بیشتر کارگردان‌های به‌نام به سمت شما می‌آیند؟

من سعی می‌کنم گزیده‌کار باشم ولی قطعاً همه هنرمندان کارهایی انجام داده‌اند که دوستش ندارند و از آن‌ها پشیمان هستند. من هم کارهایی دارم که از آن‌ها راضی نیستم ولی شاید خوشبختانه آن کارها دیده نشده است. به هر حال حرفه ما آهنگسازی است و ما از این حرفه داریم پول در می‌آوریم و زندگی‌مان را می‌گذرانیم. ما هم مثل بقیه آدم‌ها یک سری مشکلات در زندگی‌مان داریم. یک وقت‌هایی شرایط ایجاب می‌کند که من به عنوان آهنگساز یک کاری که دوست ندارم و حتی احساس می‌کنم کار خوبی نیست را انجام بدهم. برای من هم این اتفاق پیش آمده که بیشتر مربوط به اوایل دوران کاری‌ام است. همین اواخر آهنگسازی سریالی را که یکی از دوستان نزدیکم در تلویزیون ساخته و به نسبت بقیه سریال‌های تلویزیون هم سریال خوبی است، به من پیشنهاد کردند و با من قرارداد هم بستند ولی من دیدم این کار، کار من نیست. هر آهنگسازی یک سبکی دارد. من پای‌بند به اصول کلاسیک هستم ولی سعی می‌کنم توی کارم خلاقیت هم داشته باشم. یعنی هر کاری که انجام می‌دهم، سعی می‌کنم یک رد پایی از خودم در آن به جا بگذارم، اما یک سری کارها این اجازه را به من نمی‌دهد. به همین خاطر در همین پروژه‌ای که خدمات‌تان عرض کردم، به عوامل سریال گفتم اگر من این سریال را آهنگسازی کنم به کارتان لطمه می‌خورد و تهش هیچ اتفاقی نه برای من و نه برای سریال شما نمی‌افتد. گفتم شاید اگر در این چارچوب با فلان‌ آهنگسازها کار کنید، خروجی کارتان موفق‌تر باشد. بنابراین من به خصوص در سال‌های اخیر سعی می‌کنم انتخاب کنم. در سال‌های گذشته شاید احساس می‌کردم کسی دنبالم نمی‌کند، در نتیجه با خیال راحت‌تر کار می‌کردم. شاید حتی آن موقع کارهایم برایم جذاب‌تر بود ولی به هر حال امروز حساس‌تر شده‌ام و فکر می‌کنم این طبیعی است.

از بین موسیقی‌هایی تا به امروز ساخته‌اید، کدام کارتان را بیشتر دوست دارید؟ منظورم کاری است که خستگی را در زمان پخش از تن‌تان بیرون کرده باشد. 

یکی از مشکلات عمده‌ای که ما داریم در بخش صداگذاری فیلم‌ها و سریال‌ها است. خیلی از دوستان خود من صداگذار هستند و من منظورم صرفاً شخص صداگذار نیست. تلویزیون از نظر صدا یک فاجعه است. شما در خانه صدایی را می‌شنوید که زمین تا آسمان با آن صدایی که باید بشنوید، فرق دارد! در سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم یک کارهایی در پخش انجام می‌دهند که کلیت صدا را خراب می‌کنند، نه فقط موسیقی. پس تقریباً این اتفاق نمی‌افتد که ما کار خودمان را بشنویم و خستگی‌مان در برود. خیلی کم پیش می‌آید. اما در کل من وقتی موسیقی‌هایی که قبلاً ساخته‌ام را می‌شنوم، هر کدام برای خودش خاطره‌ای دارد. من وقتی فیلم "عصر یخبندان" را می‌بینم حالم خوب می‌شود چون احساس می‌کنم همه چیز با هم چفت و بست شده است. در "چهارراه استانبول" فضا خیلی شلوغ بود و من جای این‌که بخواهم کار خیلی خاصی انجام بدهم را نداشتم. در یکی دو سکانس که جا برای موسیقی داشت، این کار را انجام دادم. "بارکد" را هم دوست داشتم چون کار متفاوتی بود. به معنای واقعی کلمه سینما بود و من هم سعی کردم موسیقی‌اش را بر اساس همین خاصیت پیش ببرم. موسیقی سریال‌های "کیمیا"، "دلنوازان" و "فاصله‌ها" را هم در زمان خودشان داشتم ولی وقتی زمان می‌گذرد، ایده‌های آدم عوض می‌شود. شاید امروز آن کارها کمتر راضی‌ام کند. در کل همه کارها از نظر تم و ملودی برای خودم لذت‌بخش بوده است.

چقدر با موسیقی‌هایی که می‌سازید ارتباط برقرار می‌کنید و چقدر برایتان اهمیت دارد که این موسیقی‌ها در بین اقشار بیشتری از جامعه شنیده شود؟

اصولاً هر کسی کار هنری می‌کند، می‌خواهد هنرش دیده شود و نقد درست شود ولی شاید آن آهنگسازی که موسیقی پاپ می‌سازد، این دغدغه را بیشتر از من داشته باشد. موسیقی پاپ اسمش رویش است. پاپیولار و مردمی است و مردم باید آن را بشنوند. اما من موسیقی‌ای می‌سازم که سال‌های سال سرم را جلوی آن بالا بگیرم و بتوانم جلوی آدم‌هایی که موسیقی را می‌شناسند از آن دفاع کنم. دوستان من خیلی وقت‌ها می‌گویند که تو که 20-25 سال است داری کار می‌کنی، چرا یک آلبوم در بازار نداری؟ احساس می‌کنم زمانی باید این کار را بکنم که آلبومم در حد و اندازه‌ای باشد که اگر 200-300 سال دیگر هم شنیده شد، نقد درست شود. من این شانس را نمی‌توانم 10 دفعه برای خودم رقم بزنم. سعی می‌کنم یک دفعه این کار را انجام بدهم و آن زمانی است که به پختگی عقلانی و شعور موسیقیایی رسیده باشم و بتوانم ازش دفاع کنم. احساس می‌کنم هنوز جا دارد که یک مقدار تجربه بیشتری کسب کنم.

اما ما می‌بینیم که خیلی از آهنگسازانی که تجربه کمتری به نسبت شما دارد و کارنامه‌شان به اندازه شما پر بار نیست هم آلبوم منتشر می‌کنند. فکر نمی‌کنید حالا وقتش رسیده که ماحصل سال‌ها فعالیت‌تان در زمینه موسیقی فیلم را در قالب یک پکیج ارائه دهید تا برای مخاطب قابل دسترسی باشد؟

واقعیت این است که تصمیم دارم در یکی دو سال آینده این کار را انجام بدهم. البته این واقعیت وجود دارد که پخش موسیقی فیلم در ضبط ماشین و یا یک ضبط معمولی ممکن است از نظر صدادهی شما را راضی نکند چون ما گاهی ناچاریم موسیقی‌هایی که برای فیلم‌ها می‌سازیم را طوری میکس ‌کنیم که در سکانس‌های شلوغ فیلم درست شنیده شود. کلاً موسیقی فیلم، موسیقی‌ای نیست که خیلی وقت‌ها قابل شنیدن باشد. یک سری ملودی ساخته می‌شود که این‌ها باید بسط و گسترش داده شود و به یک جایی برسد که بشود به شکل آلبوم در بیاید. زمانی می‌خواهد که این زمان هم زمان کمی نیست. شما باید چند ماه وقت بگذارید تا آن چیزی که دل‌تان می‌خواهد را آماده کنید. نمی‌دانم... شاید من یک مقدار روی کارم حساس هستم وگرنه تا الآن 10 تا آلبوم منتشر کرده بودم!

آرمان موسی پور

این‌که آلبوم منتشر نمی‌کنید یک مقدار به خاطر عدم اعتماد به نفس و نگرانی بابت بازخوردهای آن نیست؟

من فکر می‌کنم اعتماد به نفسش را دارم ولی زمانی می‌خواهم این کار را انجام بدهم که خودم را راضی کند. بعضی وقت‌ها دوستانم می‌گویند فلان کارت خیلی خوب بود، اما من خودم حس می‌کنم آن کارم خوب نبوده است. شاید آن‌ها لطف داشتند و به گوش آن‌ها خوب نشسته است ولی من انتظارم از خودم بیشتر است و فکر می‌کنم زمانی باید آلبوم منتشر کنم که بتوانم وقت کافی را برایش بگذارم. منتظر یک فرصت خوب هستم. دوست دارم یک اسپانسری برای کارم پیدا شود ولی این هم انتظار نابجایی است چون کسی سر همچین کارهایی هزینه‌ای نمی‌کند.

موسیقی فیلم تأثیر به سزایی در بالا رفتن تأثیرگذاری فیلم دارد ولی معمولاً این تأثیر خیلی محسوس نیست. یعنی مخاطب از موسیقی فیلم تأثیر می‌گیرد، بی آن‌که متوجهش باشد. به نظرتان این اتفاق طبیعی است؟

شاید. سینما پکیجی از هنرهای مختلف از جمله کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه، طراحی لباس و... است. این‌ها کنار هم قرار می‌گیرند و باعث می‌شود که یک فیلم شکل بگیرد. مخاطب بعضی وقت‌ها یک موسیقی پاپ را می‌شنود و تحت تأثیر اتفاقی که در زندگی‌اش افتاده، با شعرش هم‌ذات‌پنداری می‌کند و دیگر کاری ندارد که چه سازی دارد نواخته می‌شود. یک پکیج کلی را می‌شنود و با آن ارتباط برقرار می‌کنید. سینما هم همین‌طوری است. خیلی مخاطب خاصی می‌خواهد که به موسیقی فیلم توجه کند. همان مخاطبی را می‌خواهد که وقتی یک اثر پاپ را می‌شنود، بداند تنظیم، سازبندی و میکس و مستر موسیقی چیست.

خودتان فکر می‌کنید که مخاطب از فیلم به شما می‌رسد یا از موسیقی شما به فیلم؟

مخاطب می‌آید فیلم ببینند. دنبال دیالوگ و ادبیات سینمایی است. شاید هر کدام از ارکان یک فیلم به طور جداگانه برای مخاطب خیلی تأثیرگذار باشد ولی در نهایت مخاطب آمده پکیجی به اسم فیلم را ببیند. اما در عین حال نمی‌شود انکار کرد که در بعضی فیلم‌ها بُرد یکی از ارکان فیلم بیشتر می‌شود. مثلاً فیلم "پدرخوانده" یک فیلم همه چیز تمام است ولی باز هم اگر دقت کنیم، می‌بینیم که بُرد موسیقی‌اش بیشتر است. همه اتفاقات فیلم "پدرخوانده" شما را جذب می‌کند و به دنبال خودش می‌کشاند ولی موسیقی آن شما را بعداً وادار به گوش دادن می‌کند. امروز خیلی‌ها در سینما با موسیقی ملودیک مخالف هستند و می‌گویند موسیقی‌تان ملودیک نباشد... آخر چرا نباشد؟ ملودی می‌تواند احساسی را بیان کند. البته اگر موزیسین توان ساختن یک ملودی قوی را داشته باشد. به جرئت به شما می‌گویم که ما در 20 سال گذشته در سینمای دنیا کمتر موسیقی‌ای داشته‌ایم که به خوبی موسیقی فیلم‌های کلاسیک باشد. آن‌ها دیگر تکرار نمی‌شوند. در سال‌های اخیر فقط موسیقی سریال "بازی تاج و تخت" خیلی خوب دیده شد. آن هم شاید چون مدرن‌تر بود. اما باز هم تم آن طوری نیست که همه بتوانند آن را با دمام بنوازند. موسیقی "بازی تاج و تخت" در مقایسه با موسیقی فیلم "پدرخوانده" خیلی ملودیک نیست. البته فیلم‌ها هم باید جای کار برای آهنگساز داشته باشند. یعنی اگر ما موسیقی فیلم خیلی شاهکاری نشنیده‌ایم، فقط به خاطر آهنگسازهای این دوره نیست. کارگردان‌ باید از ابتدا جایگاه موسیقی را برای آهنگساز مشخص کند. کارگردان‌های ما این کار را انجام نمی‌دهند.

در این سال‌ها به نسبت فیلم‌های نه‌چندان خوبی که ساخته می‌شود، آهنگسازی برخی فیلم‌ها هم از کیفیت موسیقایی بالایی برخوردار نیست. به نظرتان این شرایط تا به کی ادامه دارد؟

فیلم‌هایی ساخته می‌شود که هدف‌شان سرگرم کردن مخاطب است. ما از قدیم هم یک سری تئاترها با نام روحوضی داشتیم که مردم می‌دیدند و لذت می‌بردند. همه این‌ها نیاز است منتها مشکلی که وجود دارد این است که ما آن‌ها را با هم قاطی می‌کنیم. یعنی هدف‌مان را مشخص نمی‌کنیم که قرار است چه کاری بسازیم. در گذشته اگر یک بازیگری وارد سینما می‌شد، به تدوین، صداگذاری، موسیقی و... اشراف داشت چون اساساً این قاعده سینمای حرفه‌ای است ولی الآن شرایط تغییر کرده است. این‌که من در سینما حضور داشته باشم و صرفاً یک موزیسین باشم کافی نیست. من باید طراحی صحنه، دکوپاز، صداگذاری، تدوین و... را بشناسم. من باید ریتم بازی بازیگر را بشناسم که بنشینم برایش موسیقی بسازم. بازیگر هم باید موسیقی را بشناسد. باید بداند در آن صحنه‌ای که قرار است موسیقی پخش شود چه کاری می‌تواند انجام بدهد که بازی‌اش با موسیقی جذاب‌تر شود. ما هنوز هم بازیگران خوبی داریم و در میان‌ جوان‌ترها هم بازیگرهای خوبی به بدنه سینما تزریق شده‌اند ولی متأسفانه یک سری آدم هم داریم که بدون تخصص وارد این رشته شده‌اند. تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها آن‌ها را صرفاً به خاطر خوش قیافه و خوش هیکل بودن می‌آورند تا فیلم‌شان به فروش برسد. این دیگر هنر نیست، اسمش بقالی است. متأسفانه فیلم محترم در سینمای ما کم ساخته می‌شود. از این جهت من سعی می‌کنم کاری انجام بدهم که قابل دفاع و قابل نقد باشد. من برای موسیقی فیلم "چهارراه استانبول" هم نقدهای مثبت و هم نقدهای منفی خواندم. هر دوی نقدها هم من را خوشحال می‌کند چون احساس می‌کنم کارم ارزش این را داشته که نقد شود. متأسفانه خیلی از کارهایی که ساخته می‌شود ارزش نقد شدن ندارند و این خیلی بد است.

آرمان موسی پور

فضای موسیقی فیلم در ایران را چقدر رقابتی می‌دانید؟

بسیار زیاد. در سینما علیرغم این‌که تعداد آهنگسازها زیاد نیست ولی رقابت وجود دارد که متأسفانه در مواردی این رقابت ناسالم است. آهنگسازهای حرفه‌ای سینما می‌دانند که هر کدام از ما در چه شرایطی و در چه پروژه‌هایی قرار می‌گیریم و همیشه نمی‌شود از یک نفر توقع ساختن یک موسیقی خیلی خاص داشت. زمانی من برای ساختن موسیقی یک فیلم دو ماه وقت دارم و زمانی دو روز. اگرچه که گاهی در دو رو هم می‌شود موسیقی فیلم خوب ساخت ولی طبیعتاً هر چه زمان بیشتری در اختیار آهنگساز باشد، نتیجه کار پربارتر می‌شود. به نظرم رقابتی که بین آهنگسازهای سینما وجود دارد را خود سینما به وجود آورده است. ما با هم هیچ مشکلی نداریم. همه با هم دوست هستیم. من به شخصه تمام همکارانم را دوست دارم. این را از ته دل می‌گویم چون اهل شوآف و شعار دادن نیستم. من وقتی می‌بینم آهنگسازی در 50 یا 60 سالگی هم فعال است و دارد کار خوب انجام می‌دهد، احساس امنیت خاطر پیدا می‌کنم و با خودم می‌گویم پس می‌شود این مسیر را ادامه داد. اگر جوانی را ببینم هم حتماً تشویقش می‌کنم. جوان‌ها در فضای مجازی کارشان را برای من می‌فرستند و من گوش می‌کنم. اگر بتوانم راهنمایی درستی انجام بدهم، حتماً این کار را انجام خواهم داد. متأسفانه یک سری از همکاران ما این‌طور نیستند. شاید به خاطر دغدغه و فشار‌ی است که سینما در این سال‌ها به آن‌ها وارد کرده است. این کار خیلی از ما انرژی می‌گیرد. تنها چیزی که این انرژی را به هنرمند برمی‌گرداند، فیدبک اجتماعی است که متأسفانه ما این فیدبک را نداریم. ما ساعت‌ها برای موسیقی یک فیلم زحمت می‌کشیم و خیلی وقت‌ها این موسیقی‌ها به فیلم‌ها کمک کرده است ولی تماشاگر توجهی به موسیقی فیلم نمی‌کند. حق هم دارد. به هر حال این راهی است که ما خودمان انتخابش کرده‌ایم و با عشق و احساس واردش شده‌ایم.

تا به حال در کار شما از سوی کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها و سایر همکاران‌تان کارشکنی صورت گرفته است؟

نه واقعاً. من همیشه سعی می‌کنم با آدم‌ها محترمانه رفتار کنم که اجازه ندهم به قول شما کارشکنی اتفاق بیفتد. به همین خاطر برای من مشکل خاصی پیش نیامده است. بعضی وقت‌ها یک چیزهایی به گوش‌مان می‌خورد که خیلی مهم نیست.

فیلمی وجود دارد که بگویید کاش موسیقی آن را من ساخته بودم؟

بله صد درصد. البته در مورد موسیقی یک سری فیلم‌ها چنین اتفاقی افتاده است، نه خود فیلم‌ها. یعنی فیلمی نبوده که بگویم کاش من برایش موسیقی می‌ساختم ولی دلم می‌خواست موسیقی بعضی از فیلم‌ها را من ساخته بودم. خیلی از موزیسین‌های دنیا هم همین حس را دارند. کلاً حس جالبی است. برای من بیشتر در مورد موسیقی فیلم‌های خارجی این اتفاق افتاده است. مثلاً وقتی فیلم‌های "فهرست شیندلر" و "سینما پارادیزو" را دیدم، با خودم گفتم کاش این موسیقی متن را ساخته بودم. آرزوی هر موزیسینی است که همچین آثاری در کارنامه‌اش داشته باشد.

تاکنون پیش آمده که به خاطر رفاقت و دوستی با یک کارگردان وارد همکاری شده باشید؟

خیلی زیاد. در آن کارها هم سعی کرده‌ام از نهایت توانایی‌های خودم استفاده کنم. خیلی از پروژه‌ها را از روی دوستی و رفاقت انجام داده‌ام. شاید آن مبلغی که باید می‌گرفتم را نگرفتم که مهم نبوده است. خود کار و تلاشی که برای همه کارها انجام می‌دهم برایم مهمتر است.

شما با موسیقی فیلم شناخته شده هستید، اگر یک روزی نتوانید برای فیلم‌ها و سریال‌ها موسیقی بسازید، چه کاری انجام خواهید داد؟

این اتفاق تا چند سال آینده می‌افتد چون من خیلی به سینما امیدوارم نیستم. کشور ما دارد در شرایطی قرار می‌گیرد که هنر از اولویت‌های مردم خارج می‌شود. طبیعی است چون چیزهای مهمتری از هنر هم وجود دارد. من اگر نتوانم برای فیلم‌ها و سریال‌ها موسیقی بسازم، ترجیح می‌دهم سالی یک آلبوم مستقل منتشر کنم. ممکن است این کار درآمد چندانی نداشته باشد ولی برایش یک راهی را پیدا می‌کنم. سعی می‌کنم موسیقی‌های توصیفی بسازم که یک داستانی پشت آن باشد و حتی بتوانم همراه با دو خط شعر کوتاه یا دو خط متن ارائه‌اش بدهم. در این صورت مخاطب بیشتری مشتاق شنیدن آن می‌شود. شاید اگر مخاطب توانایی تجسم داشته باشد، بتواند همان داستان را مثل فیلم در ذهنش تصور کند.

در سال‌های اخیر بسیاری از موزیسین‌ها به خاطر مسائل کپی‌رایت و مالی، انتشار تک آهنگ را به انتشار آلبوم ترجیح داده‌اند. شما قصد ندارید تک آهنگ منتشر کنید؟

کار ما تک آهنگ نیست. در موسیقی پاپ انتشار یک تک آهنگ کار خودش را می‌کند ولی موسیقی فیلم این‌طوری نیست. قطعاً انتشار آلبوم سودی ندارد ولی چاره‌ای هم نیست. ما در کشورمان مشکلات پایه‌ای و اساسی زیادی داریم. بنده نوعی اگر در هر کشور دیگری کار می‌کردم، به خاطر موسیقی فیلم‌ها و سریال‌ها پرفروش و پربیننده‌ای که کار کرده‌ام، قطعاً شرایط زندگی‌ام متفاوت‌تر از الآن بود. متأسفانه در این مملکت کپی‌رایت نداریم و هر کسی هر کاری که دلش بخواهد می‌کند. خیلی وقت‌ها آثار من را بدون اجازه استفاده می‌کنند. وقتی برای استفاده از یک اثر هنری هیچ مبلغی پرداخت نمی‌شود، حداقل این انتظار از سوی صاحب اثر وجود دارد که برای استفاده از کارش اجازه بگیرند که این حداقل احترام هم اتفاق نمی‌افتد. من در 19 سالگی به ایران آمدم و علیرغم شرایط خوبی که در خارج از کشور برایم فراهم بود، تصمیم گرفتم در کشور خودم بمانم و کار کنم. در تمام این سال‌ها با انرژی کار کرده‌ام ولی آدم یک جایی انرژی‌اش کم می‌شود. یک وقت‌هایی فکر می‌کنم دیگر در این‌جا کاری ندارم که انجام بدهم. حس می‌کنم کارهایی که لازم می‌دانستم را انجام داده‌ام. دوست ندارم این را بگویم ولی بعضی وقت‌ها فکر مهاجرت به سرم می‌زند. من امروز 43 سالم است و دیگر آن انرژی 30 سالگی را ندارم. اما اسم من خواه‌ یا ناخواه جزو اسم‌هایی بوده که در این 40 سال موسیقی فیلم ساخته‌اند، پس تا هستم باید سعی کنم کارم را درست انجام بدهم چون همه کارهایم ثبت خواهد شد.

آرمان موسی پور

در سال‌های اخیر دیده‌ایم که موزیسین‌های ایرانی از المان‌های موسیقی ترکیه و یونان بهره می‌گیرند و یا آثار آن‌ها را کاور می‌کنند. شما هیچ‌وقت علاقه‌ای به انجام این کار نداشته‌اید؟

این اتفاق بیشتر در مورد موسیقی پاپ می‌افتد. ترک‌ها به آن شکل موسیقی فیلم ندارند. در هر صورت من آهنگساز هستم و قرار است موسیقی بسازم و قرار نیست چیزی را کپی کنم. من دوست دارم چالش‌های مختلفی را در آهنگسازی تجربه کنم. در سال‌های اخیر برای خواننده‌هایی چون محمد علیزاده، علیرضا قربانی و محمد اصفهانی آهنگسازی کردم. برای فیلم "بارکد" هم آمدیم خواننده‌ای مثل یاس را انتخاب کردیم که بخواند. من دوست دارم حت یک کار رپ بسازم. وقتی یک کاری می‌سازم که خیلی بولد می‌شود، دلم می‌خواهد به یک شکل دیگری کار کنم که خودم را محک بزنم و بگویم این مدلی هم بلد هستم کار کنم.

نظرتان در مورد وضعیت موسیقی پاپ در ایران چیست؟

موسیقی پاپ در سال‌های اخیر کمی جان گرفته ولی موسیقی پاپ ایده‌آل در ایران همچنان همان موسیقی دهه‌های 50 و 60 است. به نظرم آن موسیقی دیگر تکرار نمی‌شود. ما 20 سال اول انقلاب اصلاً موسیقی پاپ نداشتیم. بعد از آن یک سری خواننده‌ها آمدند که گفته می‌شد دارند از خواننده‌های قدیمی تقلید می‌کنند ولی در هر صورت کارشان خوب بود چون به موسیقی پاپ وفادار بودند. متأسفانه فعالیت آن‌ها از یک جایی قطع شد. همیشه این ایراد به نسل اول موسیقی پاپ گرفته می‌شد که دارند موسیقی خواننده‌های لس‌آنجلس‌نشین را وارد می‌کنند، در حالی‌که یک نسل دیگر بعد از آن‌ها آمد که آن‌ها موسیقی‌های غربی را وارد کردند و دیگر به اصالت‌های خودمان پای‌بند نبودند. همیشه در ایران می‌گویند مواظب تهاجم فرهنگی باشد. تهاجم فرهنگی همین بود که اتفاق افتاد. اصالت موسیقی ما حتی در زمینه موسیقی پاپ ایرانی باید حفظ می‌شد که نشد.

بعضی از آهنگسازها و تنظیم‌کننده‌ها پس از مدتی به خوانندگی روی می‌آورند. دلیلش را چه می‌دانید؟

چون خسته می‌شوند. هر کاری می‌کنند دیده نمی‌شوند، پس تصمیم می‌گیرند بخوانند شاید اتفاق بهتری برای‌شان بیفتد.

خودتان قصد ندارید بخوانید؟

من صدای خواندن ندارم که اگر داشتم هم این کار را نمی‌کردم. حتی دوستانم بعضی وقت‌ها می‌گویند تو صدایت خوب است، چرا نمی‌خوانی؟ می‌گویم من سعی می‌کنم به ریشه‌های خودم وفادار باشم و کاری که بلد هستم را انجام بدهم.