سرویس موسیقی هنرآنلاین: چهارمین فستیوال موسیقی نواحی آینه‌دار اوایل این ماه با تمرکز بر نواها و آواهای موسیقایی اقوام ساکن در استان‌های آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و زنجان در تالار رودکی تهران برگزار شد، رویدادی که علی مغازه‌ای دبیر هنری جشنواره از آن به عنوان "رستاخیز موسیقی آذربایجان" یاد کرد. به بهانه برگزاری جشنواره آینه‌دار با این پژوهشگر و منتقد موسیقی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار به ایستگاه چهارم خود رسید. به‌عنوان دبیر هنری این جشنواره، ارزیابی‌تان از دوره چهارم جشنواره آینه‌دار چگونه است؟

چهارمین دوره فستیوال آینه‌دار طبق روال همیشگی خود برگزار شد و به یک حوزه فرهنگی محدود اختصاص داشت. این دوره از فستیوال آینه‌دار، اقوام ترک‌زبانی که در آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و زنجان پراکنده هستند و همچنین اقوام آشوری، ارمنی و ایل قره‌پاپاغ را هم شامل می‌شد. البته اقوام کرد هم در آن منطقه از کشور زندگی می‌کنند ولی چون محدوده ما پرداختن به یک فرهنگ مجزا است و نمی‌خواستیم فرهنگ‌های مختلف را با هم مختلط کنیم، در این دوره به موسیقی اقوام کرد نپرداختیم. طبق هدف‌گذاری اولیه‌مان، کهن‌سال‌ترین افراد موسیقی منطقه را که به اصیل‌ترین یا صحیح‌ترین روایت موسیقایی قومشان نزدیک‌تر هستند، شناسایی کردیم و به جشنواره آوردیم. خوشبختانه اجراهای خوبی برگزار شد و استقبال خوبی هم از سوی مردم، هنرمندان و رسانه‌ها صورت گرفت که امیدواریم نتیجه آن‌هم مثمر ثمر بوده باشد.

علی مغازه ای

در سال 1392 چه لزومی احساس شد که جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار شروع به کارکرد؟

موسیقی مناطق مختلف به‌واسطه تمایل جوان‌ها به موسیقی تلفیقی و سایر موسیقی‌های مرسوم، کم‌کم رنگ‌باخته و جنس و سازبندی آن عوض‌ شده است. تاکنون موسیقی نواحی هیچ‌وقت به‌اندازه امروز دچار تهدیدهای جدی نشده بود. درگذشته، کوچ موسیقی‌ها از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر بر اساس سیاست‌گذاری‌های حکومتی اتفاق می‌افتاد. مثلاً موسیقی اقوام کرد بر اساس فشارهای سیاسی به سمت ترکمن‌ها رفت و یا موسیقی قشقایی‌ها راه از فارس پیدا کرد. به خاطر همین سیاست‌گذاری‌های حکومتی بود که به‌یک‌باره موسیقی‌های مختلفی مثل موسیقی کرمانجی، ترکمنی و خراسانی در منطقه شمال خراسان رایج شد ولی الآن رسانه‌ها هستند که به موسیقی سمت‌وسو می‌دهند. در چنین شرایطی یک سری نهادها وظیفه دارند که به حفظ موسیقی‌های مناطق مختلف کمک کنند. در همه جای دنیا این وظیفه بر عهده دولت است و اگر دولت هم این کار را انجام ندهد، یک سری نهادها و مؤسسات پیگیر هستند که به شکل تخصصی به این امر مبادرت می‌ورزند. در ایران چنین نهادهایی وجود ندارد و فقط افراد دلسوز موسیقی هستند که می‌توانند به حفظ موسیقی مناطق کشور کمک کنند. در این شرایط جشنواره آینه‌دار شروع به کار کرده تا ضعف‌هایی که در حوزه موسیقی نواحی وجود دارد را بررسی و آسیب‌شناسی کند و در کنار آن، اقدام به ثبت و ضبط آثار و رپرتوارهای موسیقی مناطق مختلف نماید.

در طول سال چند جشنواره دیگر هم در کشورمان در حوزه موسیقی نواحی برگزار می‌شود، وجود این جشنواره‌ها به همدیگر آسیب نمی‌زند؟

به‌طورکلی هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد مگر این‌که در هرکدام از این جشنواره‌ها حرکت‌های غلطی صورت بگیرد که در این صورت، نه‌تنها جشنواره‌های مختلف بلکه کل پیکره موسیقی نواحی آسیب می‌بیند. فستیوال موسیقی نواحی آینه‌دار لطمه‌ای به جشنواره‌های دیگر این حوزه وارد نمی‌کند، کما این‌که اگر کسی به من ثابت کند که فستیوال آینه‌دار دارد مسیرش را اشتباه می‌رود، من خودم به‌عنوان کسی که در آن نقش هنری دارم، در برابرش می‌ایستم.

رویکرد جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار برخلاف برخی دیگر از جشنواره‌های حوزه موسیقی نواحی، رویکرد رقابتی نیست. چرا این جشنواره را به‌صورت غیررقابتی برگزار کردید؟

من می‌توانم به شما ثابت کنم که جشنواره‌های نواحی که رویکرد رقابتی دارند به این فرم از موسیقی آسیب می‌زنند. شما با دیدن کسانی که در جشنواره‌های دولتی عنوان اولی را یدک می‌کشند، به وضوح می‌بینید که خود را در یک جایگاه بالاتر قرار می‌دهند و نسبت به کسانی که یا اول نشده‌اند و یا اصولاً در جشنواره شرکت نکرده بودند، مغرورانه و متکبرانه برخورد می‌کنند. از سوی دیگر به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد که ملاک‌های داوری در این موسیقی‌ها مغشوش است و من در بسیاری موارد به چشم خود مشاهده می‌کنم که احساس ناداوری و قضاوت ناروا اهالی موسیقی قومی را بسیار می‌رنجاند که این خود می‌تواند یک امر خطرناک باشد. پی‌آمد این بحث است که می‌بینیم به‌مرور برخی از هنرمندان به حاشیه می‌روند و برخی دیگر همواره روی صحنه‌های سالن‌ها قرار می‌گیرند و راه به موسیقی تلفیقی می‌برند و ملغمه‌یی آشفته از نمایش لباس‌ها و موسیقی سنتی قومی در کنار فرم‌ها و سازهای غربی را روی سن تالارها به نمایش می‌گذارند که تنها نتیجه آن تولید نسخه‌های زشت و بدقواره موسیقی قومی است که جز تهیه‌کنندگان سودجو بی‌اعتقاد سودی برای کسی ندارد و زیانش اما بنیان‌کن است. بنابراین فستیوال آینه‌دار هرگز وارد ایجاد رقابت بین هنرمندانی که اصولاً تفاوت‌های اجرایی و تکنیکی بسیاری باهم دارند، نمی‌شود. همچنین به باور من برگزاری جشنواره موسیقی نواحی در خارج از شهر تهران، کار اشتباهی است چون افرادی که باید از این جشنواره بهره ببرند، بی‌بهره می‌مانند. معلوم نیست این‌همه هزینه برای چیست. اگر قرار است از موزیسین‌های اقوام حمایت شود، بهتر است به‌جای برگزاری چنین جشنواره‌هایی، همان پول را مستقیماً به خود موزیسین‌ها بدهند تا بتوانند کار کنند. جشنواره‌ای که متعلق به موسیقی نواحی است باید در تهران برگزار شود چون دانشجو، محقق و علاقه‌مندان به موسیقی بیشتر در تهران متمرکز شده‌اند. البته این هم جای افسوس دارد و هدف من دفاع از تهران نیست ولی به‌هرحال متأسفانه همه‌چیز در تهران متمرکز شده و ما اگر بخواهیم جشنواره‌مان نتیجه مطلوبی داشته باشد، باید آن را در تهران برگزار کنیم تا تأثیر خودش را نشان بدهد. این‌که ما موسیقی منطقه آذربایجان را به کرمان ببریم و در آنجا اجرا کنیم، فقط می‌تواند یک شو باشد. ما در جشنواره موسیقی آینه‌دار به دنبال شو نیستیم. ما توانستیم چهار دوره فستیوال موسیقی آینه‌دار را با تمرکز به حوزه‌های مختلف جغرافیایی طوری برگزار کنیم که هنرمندان موسیقی نواحی به تهران بیایند و بهترین اجرایشان را انجام بدهند.

تفاوت دیگری که جشنواره آینه‌دار با دیگر جشنواره‌های موسیقی نواحی دارد این است که این جشنواره در هر دوره خود به موسیقی یک منطقه و فرهنگ خاص می‌پردازد. چطور شد که این رویکرد را برای برگزاری جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار برگزیدید؟

ما در فستیوال موسیقی آینه‌دار، تمرکزمان را روی حوزه‌های مختلف فرهنگی گذاشتیم چون حس کردیم این‌که نوازنده‌های مناطق مختلف را در یک محل جمع‌آوری کنیم تا باهم تبادل هنر کنند، یک فعل اشتباه است و نتیجه مثبتی ندارد. من بارها به مناطق مختلف رفته‌ام و دیده‌ام که در یک منطقه، آواز مربوط به قومی دیگر را که در فلان جشنواره موسیقی نواحی دیده یا شنیده‌اند، می‌خوانند. در چنین مواقعی به آن‌ها می‌گویم که اگر موسیقی منطقه‌ای دیگر را به خاطر جنبه‌های هنری آن می‌نوازید و می‌خوانید، اشکالی ندارد ولی آن را در عروسی‌ها و مهمانی‌هایتان اجرا نکنید چون ممکن است به هویت آن موسیقی لطمه بزنید. در حوزه موسیقی نواحی، موضوع حفظ هویت آثار موسیقی خیلی اهمیت دارد. گاهی اوقات یک سری موسیقی‌ها به خاطر هم‌جواری مناطق مختلف، از منطقه‌ای به منطقه دیگر می‌روند و در آنجا هم رایج می‌شوند ولی ما نباید به این موضوع دامن بزنیم و کاری انجام بدهیم که موسیقی آذری را لرها و موسیقی لرها را بلوچ‌ها اجرا کنند چون در این صورت هویت موسیقی‌های نواحی از بین می‌روند. البته باز هم می‌گویم که اجرا کردن موسیقی یک منطقه دیگر اگر به‌قصد یک اجرای هنری باشد، لطمه‌ای به آن موسیقی وارد نمی‌کند و اشتباه نیست ولی این‌که یک قومی، مدام موسیقی منطقه‌ای دیگر را اجرا کند، باعث می‌شود که نسل بعد هم همان موسیقی را اجرا کنند و کم‌کم به اصالت آن موسیقی لطمه وارد شود. درنتیجه ما در جشنواره آینه‌دار برای این‌که به این مشکل دامن نزنیم، موسیقی‌ فرهنگ‌های مختلف را به‌طور جداگانه بررسی کردیم.

موزیسین‌های پیشکسوتی که در جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار حضور پیدا می‌کنند، از بهترین موزیسین‌های منطقه خودشان هستند که بعضی از آن‌ها به نسبت بقیه خیلی معرفی نشده‌اند. شما این افراد را چگونه شناسایی می‌کنید و به جشنواره آینه‌دار فرامی‌خوانید؟

من در طول سال سفرهای متعددی به مناطق مختلف کشور دارم و هم‌زمان کار مستندسازی هم انجام می‌دهم. در سفرهایم، تحقیقات مقدماتی انجام می‌دهم و بر اساس سیاست‌گذاری دوره‌های مختلف فستیوال آینه‌دار، تمرکزم را روی یک فرهنگ و منطقه خاص می‌گذارم. یکی از دل‌مشغولی‌های من این است که بتوانم در سفرهای بعدی، عکاسی پرتره و فیگوراتیو هم انجام بدهم. سعی می‌کنم به هر منطقه‌ای که می‌روم، ارتباط و پیوند خوبی با آن منطقه بگیرم. لزومی ندارد هنرمندان حاضر در دوره بعد فستیوال آینه‌دار از شش ماه قبل مشخص شوند بلکه این انتخاب‌ها خیلی وقت‌ها در واپسین لحظات انجام می‌گیرد. به قول آقای محمدرضا درویشی، این هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی مثل آفتاب لب بام هستند. در دوره دوم جشنواره آینه‌دار، آقای غلام مارگیری که من خیلی دل‌بسته‌اش بودم، قرار بود در فستیوال حضور پیدا کند ولی تنها یک هفته مانده به شروع جشنواره از دنیا رفت. من به نمایندگی از فستیوال آینه‌دار رفتم و در مراسم تدفین ایشان شرکت کردم و پسر ایشان هم لطف کرد و به نمایندگی از پدرشان در فستیوال موسیقی آینه‌دار حضور پیدا کرد. چون قرار است تمرکز دوره بعد فستیوال موسیقی نواحی آینه‌دار روی فرهنگ موسیقایی شمال کشور باشد، سفرهایم در طول یک سال آتی معطوف به شمال کشور خواهد بود ولی ما از الآن نمی‌دانیم که سال آینده چه کسانی قرار است در جشنواره حضور داشته باشند. ما این هنرمندان را در طول سال می‌بینیم و شناسایی می‌کنیم که این کار معطوف به سفرهای من است ولی شاید 10-20 روز مانده به شروع فستیوال بتوانیم قاطعانه بگوییم که کدام از آن‌ها در آینه‌دار حضور دارند.

علی مغازه ای

 

چندی پیش مشغول ساختن چند فیلم مستند راجع به موسیقی نواحی ایران بودید. سرنوشت و سرانجام آن فیلم‌ها چه شد؟

من می‌خواستم برای ثبت و سند موسیقی اقوام ایرانی فیلم بسازم و برای این کار وارد تربت‌جام در استان خراسان شدم. در آنجا استاد غلامحسین سمندری، استاد ذوالفقار عسکریان و استاد نورمحمد دُرپور را انتخاب کردم که هرکدام از چهره‌های مطرح دوتارنوازی در خراسان هستند. متأسفانه در همان روزها استاد سمندری از دنیا رفتند و این اتفاق فیلم مرا دچار آسیب کرد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم فستیوالی طراحی کنیم و موزیسین‌های مطرح خراسان را به آن فستیوال بیاوریم تا اجراها و ثبت‌های غیر مستند هم از موسیقی خراسان انجام بدهیم. آقای احسان رسول‌اف که از ابتدا در تولید فیلم‌های مستند مرا حمایت کرده بودند، نسبت به برگزاری این فستیوال با اشتیاق استقبال کردند و به‌اتفاق بنای این فستیوال را نهادیم. در این بین ضبط فیلم‌های مستند هم متوقف نشد و ما چهار فیلم در خراسان و هشت فیلم در بلوچستان ساختیم که مرحله آخر فیلم‌برداری در بلوچستان، پیش از شروع دوره چهارم جشنواره نواحی‌ آینه‌دار تمام شد. همچنین پیش‌تولید چند فیلم در نقاط دیگری انجام شده است و من معتقدم که این فیلم‌ها جزو درخشان‌ترین اسناد موسیقی ایران خواهند بود.

چه شما و چه آقای رسول‌اف به‌عنوان تهیه‌کننده رویداد آینه‌دار، بارها گفته‌اید که این جشنواره چندان بازگشت مالی ندارد. شاید برای عده‌ای سؤال باشد که جنبه مالی جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار از کجا تأمین می‌شود؟

پاسخ این سؤال در حوزه آقای رسول‌اف است و شاید بهتر باشد ایشان در این مورد صحبت کنند. آقای رسول‌اف تهیه‌کننده توانمندی است که فعالیت‌های فرهنگی دیگری هم دارد. ایشان به ایده بنده لطف زیادی داشتند و باعث شدند ایمان من به برگزاری این فستیوال هم افزایش پیدا کند. آقای رسول‌اف خیلی مردانه در تأمین بودجه فستیوال موسیقی آینه‌دار فعالیت می‌کنند و من هم به همان شکل همواره سعی در کاستن هزینه‌های این فستیوال دارم. این جشنواره دین ما به آیندگان و فرهنگ و موسیقی کشورمان است. خانم فوزیه مجد در سال 52 یک جمله تکان‌دهنده راجع به موسیقی ایران نوشت که به این شرح است:"ناقوس مرگ موسیقی ایرانی به صدا درآمده است. نشود روزی که در آتیه گویند که این دوره سیاه موسیقی بود، همه‌چیز را از بین بردند چون ایمان و عشقشان را از دست داده بودند." این جمله از 25 سال پیش که آن را خواندم در ذهن من حک شده است و نمی‌خواهم ایمانم را از دست بدهم. واقعاً یک‌زمانی ممکن همه‌چیز به‌سرعت از بین برود. آرمان ما در فستیوال موسیقی آینه‌دار، حفظ یک سری از روایت‌های موسیقی نواحی ایران است. حتماً در کارمان کم و کاستی وجود دارد ولی از کارمان لذت می‌بریم. درواقع سود ما در اتمسفری است که در آن نفس می‌کشیم و در وجد و لذتی است که در کارمان است و از آن بهره می‌بریم.

علی مغازه ای

شما در دو دوره اول جشنواره موسیقی آینه‌دار، آقای محمدرضا درویشی را به‌عنوان مشاور عالی جشنواره در کنار خود داشتید که پس از آن ایشان از سمت خودشان استعفا کردند. دلیل استعفای آقای درویشی چه بود و عدم حضور ایشان چه تأثیری روی روند برگزاری جشنواره گذاشت؟

زمانی که فستیوال آینه‌دار شروع به کار کرد، من از آقای درویشی درخواست کردم ایشان در کنار ما به‌عنوان دبیر علمی باشد. آقای درویشی به من گفتند که می‌خواهید چکار انجام بدهید؟ من توضیحاتم را دادم و ایشان هم بامحبت قبول کردند و گفتند که یکی دو دوره کمکتان خواهم کرد. آقای درویشی در آن دوره‌‌ها مثل یک دوست و برادر از ما پشتیبانی کردند و ما حس کردیم پشتمان به کوهی گرم است. سال گذشته ایشان با استدلال شخصی به‌یک‌باره تصمیم گرفتند از تمامی سمت‌های خودشان در چند موسسه و مجموعه استعفا بدهند که یکی از آن سمت‌ها هم عنوان مشاوره‌ای‌شان در فستیوال موسیقی آینه‌دار بود منتها چون استعفای کلی ایشان در روزهای نزدیک به برگزاری دوره سوم فستیوال انجام شد، یک سری شائبه ایجاد کرد وگرنه ما هیچ مشکلی باهم نداریم. من همواره آقای درویشی را هفته‌ای یکی دو بار می‌بینم. حتی ایشان قرار بود به اختتامیه چهارمین فستیوال آینه‌دار هم تشریف بیاورند که چون سرماخوردگی شدیدی داشتند، تشریف نیاوردند ولی ما روی سن تالار وحدت بودیم که ایشان تماس گرفتند تا از احوالمان باخبر شوند. هیچ اختلافی بین ما نیست و ایشان هنوز هم بنده را راهنمایی و کمک می‌کنند. ما به هم وابسته هستیم و ارتباط عاطفی داریم. حضور ایشان به‌عنوان دوست و مشاور در کنار ما همیشگی است اگرچه این حضور به‌طور رسمی نباشد. هم‌اکنون هم مشاهده می‌شود که آینه‌دار مسیر خودش را طی کرده و همچنان در سطح قابل‌قبول راهش را ادامه می‌دهد و من در این مسیر همواره آقای درویشی را کنار خودم احساس می‌کنم.

جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار قرار است تا چه زمانی ادامه پیدا کند؟

تداوم این فستیوال به چند موضوع مختلف بستگی دارد. نخست این‌که ما وجود داشته باشیم و همچنان کار کنیم و یا اگر ما نباشیم، دیگرانی باشند که این مسیر را ادامه بدهند. دوم این‌که در حمایت آقای رسول‌اف و باوری که ایشان به برگزاری آینه‌دار وجود دارد هیچ اختلالی ایجاد نشود و سوم هم این‌که دیگران هم به ما کمک کنند. ما از پیشنهادهای سازنده دیگران استقبال می‌کنیم و درخواست می‌کنیم هرکسی می‌تواند به ما بپیوندد و کمکمان کند. من حتی مایلم این کار را به جوان‌های لایق بسپارم تا آن‌ها انرژی و توان بیشتری برای این کار بگذارند. دوست داریم با هرگونه تغییر و تحولی که امکان عملیاتی آن وجود داشته باشد، سطح فستیوال را بالاتر ببریم. همه‌چیز بستگی به شرایط دارد. معتقدم که اگر تلویزیون پیوندش را با مردم برقرار کند و دست از نادیده گرفتن موسیقی و ساز بردارد، بهترین محل برای برگزاری چنین رویدادی است و می‌تواند به تقویت فستیوال موسیقی آینه‌دار و موسیقی اقوام کمک کند. امیدوارم این مسئله در درون همان رسانه حل بشود. اگر این اتفاق بیفتد، ما مایلیم که این فستیوال را به سمت تلویزیونی شدن ببریم. جشنواره موسیقی نواحی آینه‌دار تا جایی که می‌شود ادامه پیدا می‌کند و امیدواریم که تأثیرش را روی حفظ و پیشرفت موسیقی نواحی کشور بگذارد.