سرویس موسیقی هنرآنلاین: آرش فولادوند بعد از کسب تحصیلات و مهارت های لازم در زمینه موسیقی و رهبری ارکستر ترجیح داده است بیشترین فعالیت خود را در مملکت خودش ادامه داده و پی بگیرد، او تا به امروز اجراهای موفقی را داشته که همگی قابل دفاع هستند. با او به بهانه آخرین اجرای خود گفت وگو کرده ایم:
یک مقدار درباره رزومه کاریتان صحبت کنید؟
تحصیلات اولیه خودم را درزمینه موسیقی با پیانو تحت نظر اساتیدی چون کوهستانی، اقبالی و ستاری و.. شروع کردم. بعد در فرانسه درزمینه آموزش آهنگسازی و رهبری ارکستر مدتها دانشجوی کنسرواتوار موسیقی بودم، همچنین سلفژ را بهصورت خصوصی و علمی و حرفهای باخانم ویرجینی فونتانوروزا کارکردم و در حال حاضر دانشجوی رهبری ارکستر تحت نظر خانم اودگلاتارد رهبر کنسرواتوار ملی موسیقی فرانسه در "روی ملمزون" هستم. ضمناً جدای از مباحث موسیقی هم که فارغالتحصیل از دانشکده فنی دانشگاه تهران و در مهندسی دارای درجه دکترا از انستیتو نفت فرانسه هستم.
آخرین اجرا چه زمانی بود و چه رپرتواری را انتخاب کرده بودید؟
آخرین اجرای ما در ماه می 2017 در پاریس و لندن با اختلافزمانی 3 هفته نسبت به هم بود که مجموعا دو کنسرت در پاریس و دو کنسرت هم در لندن داشتیم. برای اولین بار سعی کردیم با ارکستر فیلارمونیک پاریس شرقی آهنگهای شادی را بر روی اشعار حافظ و مولوی اجرا کنیم که خدا را شکر خیلی با استقبال مردم و عمومی مواجه شد.
منظور از استقبال عمومی و مردمی چیست؟
ما تابهحال هر اثری که اجرا کرده بودیم کارهای خیلی وزینی بود که برای عموم شاید جذابیت خاصی نداشت. مثل آهنگ "بوی جوی مولیان" و قطعات دیگر که همگی جزو آهنگهای کلاسیک ایرانی محسوب میشدند اما برای اولین بار سعی کردیم وارد فضاهای ریتمهای خیلی شادیتری شویم که درحالیکه آمبیانس موسیقی کلاسیک حفظشده و درعینحال با جامعهی شنونده جوان هم ارتباط برقرار کند که خدا را شکر موفق بودیم.
درباره پروژه "صدای صلح" توضیح بدهید؟ چه هدفی را در این پروژه دنبال میکنید؟
هدف پروژه "صدای صلح" معرفی فرهنگ ایرانزمین به ملل دیگر در اروپاست، ما سعی کردیم که با تنظیم جدید آهنگهای ایرانی در چارچوب موسیقی ارکسترال غربی بتوانیم فرهنگ خودمان را به جامعه غربی و مردم ملل مختلف معرفی کنیم که بسیار هم موردتوجه هنر دوستان قرار گرفت.
اولین کنسرت "صدای صلح" در سال 2013 و کنسرت بعدی در سال 2014 برگزار شد و سالهای 2015 و 2016 پروژه "راه ابریشم" اجرا شد. از طرف دیگر برای اینکه امسال برای اولین بار در لندن کنسرت داشتیم ترجیح دادیم باز با همان شعار صدای صلح وارد لندن شویم، به همین خاطر امسال هم کنسرت صدای صلح 2017 برگزار شد.
درباره انجمن فرهنگی بهار توضیح می دهید؟
انجمن فرهنگی بهار یا کانون دانشپژوهان جوان ایرانی در فرانسه شامل گردهمایی تعدادی از دانشجویانی هست که برای دورهی کارشناسی ارشد و یا دکترا به خارج از کشور مهاجرت کردهاند و همگی افرادی هستند که دوست دارند در زمینههای مختلف فرهنگی کاری انجام بدهند، مانند تئاتر، ادبیات، پژوهش در زمینه تاریخ ایران و موسیقی و ...ولی متأسفانه بعد از ورود به فرانسه متوجه شدیم که وارد هر انجمنی که بشویم یک مهر سیاسی یا گرایش خاصی روی پیشانی ما خواهد خورد.
با این توصیفات یعنی کار کنسل شد؟
خیر، درنتیجه سعی کردیم خودمان یک انجمن راه بیندانیم و اسم این انجمن را به یاد ملکالشعرای بهار به این اسم گذاشتیم ، در حال حاضر انجمن فرهنگی بهار یکی از موفقترین و بزرگترین انجمنهای ایرانی در فرانسه محسوب میشود که در اروپا هم فعالیتهای فرهنگی بزرگ و مهمی انجام داده است.
تفاوت آموزش موسیقی در ایران و فرانسه چیست؟
فکر میکنم تفاوت آموزش موسیقی در ایران و فرانسه را بیشتر میتوانیم به این شکل تقسیم کنیم که در فرانسه و بهطورکلی در غرب موسیقی متکی به دو بخش، یکی علمی که در چارچوب دانشگاه که بیشتر روی تاریخ موسیقی ... ریسرچها و مباحث نوشتاری موسیقی تأکید دارد و بخش دیگر کنسرواتوارهاست که در آنجا بیشتر روی تکنیک نوازندگی و رهبری تأکید داشته و کمتر به نوشتار و تحقیقات میپردازد.
یعنی در ایران به این شکل نیست؟
به نظر من در ایران در مورد موسیقی خیلی کم تحقیقشده و بزرگترین معضلی که من میبینم موسیقی در کشورمان از زبان خیلی از بزرگان موسیقی بوده و درواقع موسیقی مکتوبی نیست درصورتیکه موسیقی کلاسیک غربی مکتوب هست و بهراحتی قابلآموزش، اما موسیقی ایرانی چون مبحث سینهبهسینه هست و مکتوب نیست خیلی از موارد را از دست دادیم، خصوصاً در دوران قاجار، ولی موسیقی غربی به دلیل عدم مکتوب بودن بسیار ساختارمندتر است.
شما اجراهای خیریه زیادی داشتید آیا این برنامه ها بیشتر نقش نمادین داشته یا واقعاً نسبت به آن اعتقاد راسخ دارید؟
من اجراهای خیریهای که داشتم در ایران و در چارچوب رسیتالهای پیانویی بود که در قالب کنسرت از طرف دانشکده فنی دانشگاه تهران در دانشکدههای مختلف برگزار میشد. در آن دوران فکر میکردم که این کنسرتهای خیریه در وهله اول با توجه به شرایطی که از بیماران مختلف میدیدیم و میشنیدم میتواند نقش کمکی داشته باشد اما مسئله اصلی این است که اصولاً تبلیغاتی برای این کنسرتها انجام میگیرید با نام مؤسسات هستند و درواقع نام این مؤسسات را در ذهن مردم زنده نگه میدارد و بهصورت ناخودآگاه در ذهن مخاطب نیز به همین شکل خواهد ماند.
از دیدگاه شما مشکل چیست؟
ببینید زمانی که در چارچوب موسیقی و هنر، مشکلات مردم را مطرح میکنید جدای از مباحث مالی که برای این عزیزان دارد تأثیر خیلی مهم و اثرگذاری در کنار خواهد داشت به همین خاطر باید در شکل و فرم هنری خود باقی بماند تا تاثیرش چندین برابر باشد.
ارکستر فیلارمونیک پاریس شرقی چطور و با چه هدفی تأسیس شد؟
زمانی که دانشجوی کنسرواتوار ملی موسیقی فرانسه در رشته رهبری ارکستر بودم تعدادی از دوستان و همکلاسیهایم از دانشگاه موسیقی و تعدادی از دانشجویان رشتهی مهندسی که بسیار نوازندگان خوبی بودند دوست داشتند کارهای موسیقی انجام بدهند، از طرفی دیگر در زمان تحصیل برای اینکه تمرینات رهبری ما ازنظر اساتید موردبررسی قرار بگیرد بخشی از عمده فعالیت من این بود که باید گروه موسیقی تشکیل می دادیم که درنتیجه من هم تعدادی از همکلاسیها و نوازندگان را در کنار هم جمع کردم و گروه کوچکی را برای پروژههای دانشگاهی و.. تشکیل دادم.
بعد از کنسرت اول و دوم موفقیت ما به حدی بود که تصمیم گرفتیم باهم گروه ارکستری را به نام ارکستر فیلارمونیک پاریس شرقی در چارچوب همان دانشگاههای پاریس شرقی باهدف اجرای موسیقیهای ملل مختلف ازجمله ایران را برای خودمان داشته باشیم، درنهایت در حال حاضر کار تخصصی موسیقی ایران و آسیای مرکزی را انجام میدهیم.
اعضای ارکستر همان افراد سابق و قدیمی هستند؟
خیر، درنهایت بعد از گذشت چند سال دوستان دانشجو فارغالتحصیل شدند و از دانشگاه رفتند و من برای اینکه بتوانم کیفیت ارکستری که تأسیس کرده بودم را بالاتر ببرم از بین دانشجویان عالی کنسرواتوار ملی فرانسه افراد واجد شرایط انتخاب کردم که در حال حاضر تمامی نوازندگان یا فارغالتحصیل کنسرواتوار ملی و دانشگاهها و مراکز عالی موسیقی فرانسه و یا اینکه دانشجویان ردهبالای دکترا و فوقلیسانس هستند.
برنامههای آتی شما چیست؟
در حال حاضر تمام سعی ما بر این هست که گروه کر بهار را در پاریس و لندن را هر دو مستقل از هم بصورت یکسان و موفق پیش ببریم.و در آینده اگر امکان آن بوجود آمد در ایران کنسرتی برگزار کنیم که این امر مستلزم شکل دادن یک ارکستر چهلنفره در ایران است که کار سادهای نیست ولی دلیلی بر این نیست که ما تلاشی در این زمینه انجام ندهیم. امیدواریم در سالهای آتی بتوانیم کنسرتهای متعدد با همان کیفیت که در خارج از کشور برگزار میکنیم در ایران داشته باشیم.
وضعیت موسیقی در مبحث کلاسیک چطور ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم هنوز موسیقی کلاسیک خیلی جای کار دارد بهخصوص اینکه باید بیشازپیش به نسل جوان شناسانده شود اما متأسفانه آن حجم از تبلیغات و کاری که برای موسیقی پاپ در ایران امجام میشود بههیچوجه برای موسیقی کلاسیک به یکشکل نیست. موسیقی کلاسیک موسیقی علمی هست و بهشدت به فرم دادن گوشها و ذهنها خیلی کمک میکند، از طرف دیگر من فکر میکنم بچههای ایرانی توانایی اجرای موسیقی کلاسیک ایرانی را بهشدت دارند به همین دلیل معتقدم اگر روی این موسیقی نظاممندتر کار شوند موسیقی بسیار موفقتری خواهد بود.
سهم شما بهعنوان آهنگساز جوان در این امر چیست؟
درزمینه موسیقی کلاسیک سعی می کنم موسیقی کهن و تا حدی سنتی ایران را در چارچوب موسیقی کلاسیک و با سازهای موسیقی کلاسیک و با یک ارکستر کلاسیک برای گروه کر آماده کنیم که این نیازمند شناسایی هارمونازیسیون موسیقی کلاسیک است که بتوان موسیقی بومی ایران را در آن چارچوب اجرا کرد به همین دلیل سعی کردهام که با کمک استادم در کنسرواتوار ملی موسیقی فرانسه چنین حرکتی را پیش ببرم.
ملاک شما برای انتخاب یک ارکستر و نوازندگان چیست؟
در وهله اول ارکستر و نوازنده ارکستر قبل از نوازندگی حتماً باید آهنگ را ازلحاظ احساسی درک کرده و بتواند درست اجرا کند، بعضی از اوقات نوازندگان خیلی خوب ارکسترهای سمفونیک نمیتوانند با نوازندگیشان حس و حال قطعه را بیان کنند ولی گاهی دیده میشود که یک دانشجوی خوب موسیقی با تجربیات خیلی کم، احساس موسیقی شرقی را بهخوبی درک میکند و حتی میتواند اجرای خوب و اثرگذاری نیز داشته باشد. بر همین اساس ملاک من برای انتخاب ارکستر و موزیسین فهم او از آهنگ نوشتهشده است و این اینکه کاملاً حس و حال قطعه را خودش درک کند تا بتواند بهخوبی به شنونده منتقل کند.
صحبت پایانی؟
امیدوارم با تلاشی که در حال انجام شدن هست فرصت این باشه که بهزودی بتونیم کنسرتی در ایران داشته باشیم و شرایطی پیش بیاد که روابط فرهنگی کشورمان با کشورهای دیگر بیشازپیش باشد.