سرویس موسیقی هنرآنلاین: نوازندگی یکی از تخصص‌های جدی در موسیقی است که معمولاً نوازندگان آن را به چشم یک شغل نمی‌بینند، اما وقتی احساس کنند باید اکثر وقت‌شان را صرف نوازندگی کنند تا بیشتر لذت ببرند و حرفه‌ای‌تر شوند، این تخصص ناخودآگاه به شغل افراد تبدیل می‌شود. از آن به بعد است که کم کم دغدغه‌هایی بر سر راه نوازندگان قرار می‌گیرد که زندگی حرفه‌ای‌شان را دچار چالش می‌کند. این دغدغه‌ها که می‌تواند شامل دغدغه‌های مالی، نبود امنیت شغلی و تا حدودی از بین رفتن قدرت انتخاب باشد، در درازمدت روی روحیه و انگیزه نوازندگان هم تأثیر می‌گذارد.

در کشور ما در حالی میزان دستمزد نوازندگان به نسبت درآمد خوانندگان کشور ناچیز است که قائدتاً نوازندگی یک امر تخصصی‌تری از خوانندگی است و حتماً به دانش موسیقایی و گذراندن دوره‌های آکادمیک احتیاج دارد. گرچه در دنیای مدرن حتی خوانندگان هم لازم است دوره‌های مختلف خوانندگی را بگذرانند و صدای شیوا و رسای ذاتی خود را پرورش بدهند اما در حال حاضر چنین اتفاقی خیلی کمتر در ایران می‌افتد. در ایران معمولاً خوانندگان به طور تجربی خواننده می‌شوند و حتی بعد از آن‌که به شهرت می‌رسند هم به کلاس‌های ویژه آواز و پرورش صدا نمی‌روند و به تجربیات و مهارت‌های ذاتی خود اکتفا می‌کنند.

شرایط نوازندگی با خوانندگی کاملاً متفاوت است. در دنیای موسیقی درصد کمی از نوازندگان وجود دارند که به صورت خودآموز و بدون نیاز به استاد، مهارت کافی برای نواختن یک ساز را به دست آورده‌اند. به همین خاطر است که در موسیقی، نوازندگی از خوانندگی و حتی از آهنگسازی و تنظیم موسیقی هم امری تخصصی‌تر است. تبدیل شدن به یک نوازنده حرفه‌ای، مستلزم تلاش و صرف هزینه بسیار است. اکثر نوازندگان موسیقی یک یا دو دهه از عمرشان را صرف یادگیری یک ساز می‌کنند و بعد از آن تازه وارد دنیای حرفه‌ای موسیقی می‌شوند؛ در حالی‌که یک فرد خوش صدا در کوتاه‌ترین زمان ممکن می‌تواند خود را به عنوان یک خواننده معرفی کند. در میان نوازندگان حتی افرادی وجود دارد که با پشتکار تحسین‌ برانگیزی که دارند، حتی بعد از حرفه‌ای شدن هم به آموزش نزد اساتید برجسته‌تر ادامه می‌دهند تا به در نوازندگی به اغناء برسند.

نوازندگان معمولاً در دوره‌های مختلف نزد چند استاد آموزش می‌بینند و تا زمانی‌ که اساتیدشان تأیید نکنند، مهارت خود را عرضه نمی‌کنند. آن‌ها سختی‌های زیادی را به جان می‌خرند تا به جایگاهی برسند که بتوانند خودی نشان دهند و عرض اندام کنند اما در نهایت به خاطر خواننده‌سالاری و توجه بیشتر به خواننده‌ها در ایران، نوازندگان از منافع کمتری برخوردار می‌شوند و دستمزدشان به نسبت زحمتی که می‌کشند بسیار اندک است. آن‌ها حتی اگر دستمزد کافی هم بگیرند، باز هم به حق‌شان نمی‌رسند چون در ایران این خواننده است که در معرض توجه است؛ نه نوازنده، شاعر یا آهنگساز.

نوازندگان موسیقی در ایران معمولاً به سه شکل مختلف فعالیت می‌کنند. عده‌ای عضو ارکسترهای دولتی یا خصوصی کشور هستند و به عنوان نوازنده ثابت با ارکسترهایی چون ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر ملی ایران، ارکستر مجلسی ایران، ارکستر فیلارمونیک ایران و... همکاری می‌کنند. این نوازندگان معمولاً دستمزد مناسبی از این ارکسترها نمی‌گیرند. ارکسترهای دولتی به طور ماهیانه یک حقوق حداقلی به نوازندگان خود می‌دهند اما تقریباً مشکل بیمه نوازندگان را حل می‌کنند؛ در حالی‌که در ارکسترهای بخش خصوصی، وضعیت هر ارکستر با ارکستر دیگر متفاوت است. با این حال در ارکسترهای خصوصی هم حقوق نوازنده آن‌ طوری نیست که کفاف هزینه‌های زندگی هنری و زندگی شخصی‌اش را بدهد. به خصوص آن‌که در ارکسترهای خصوصی وضعیت بیمه و سایر مزایای کاری نوازندگان هم مشخص نیست.

دسته دوم نوازندگانی هستند که با گروه‌های موسیقی پاپ یا سنتی کار می‌کنند. این افراد به علت آن‌که موسیقی‌های سنتی و پاپ فروش بیشتری دارند و اجراهای متعددی هم روی صحنه می‌روند، درآمد بهتری کسب می‌کنند اما مطمئناً به روی صحنه رفتن یک نوازنده صرفاً با ارکستر یک خواننده سنتی هم نمی‌تواند درآمد قابل توجهی برای او به همراه داشته باشد؛ بنابراین آن نوازنده مجبور است که با گروه‌های مختلف و متعددی همکاری کند که عده‌ای مخالف این موضوع هستند. منتقدین این دسته از نوازندگان اعتقاد دارند که یک نوازنده باید وقت خود را تمام و کمال صرف یک گروه کند تا از فضای موسیقی گروه خارج نشود اما باید قبول کرد که در ایران معنای گروه همچنان به آن شکلی که در سطح دنیا رایج هست، جا نیفتاده. در ایران یک گروه موسیقی نمی‌تواند چنان درآمدزایی کند که همه عوامل گروه به حد کافی از درآمد کسب شده بهره‌مند شوند؛ بنابراین یک نوازنده در ایران به ناچار با گروه‌های مختلف به روی صحنه می‌رود.

در نهایت یک دسته دیگر از نوازندگان موسیقی هستند که بیشتر در موسیقی‌های استودیویی ساز می‌نوازند و ضبط می‌کنند. در انجام این کار هم یک عده از نوازندگان، به خصوص نوازندگان سازهای کلاسیک، با نقدهای مختلفی روبرو می‌شوند چون خیلی‌ها بر این باور هستند که نوازندگان ارکسترهای موسیقی نباید در آثار خوانندگان پاپ ویولن، ویولنسل، ترومپت، کلارینت و یا هر ساز دیگری بنوازند. البته این اعتقاد درست است چون هر سبک از موسیقی، نوازنده خودش را می‌طبد. در واقع اگر حتی در موسیقی پاپ هم از سازهای کلاسیک استفاده شود، بهتر است که یک عده سازی چون ویولن را مناسب موسیقی پاپ آموزش ببینند و بنوازند اما چون در ایران کمتر این اتفاق می‌افتد، معمولاً نوازندگانی که در استودیوها می‌نوازند، به لحاظ مالی وضعیت بهتری دارند چون می‌توانند از خواننده‌های پر درآمد موسیقی پاپ، دستمزدهای بهتری برای ضبط یک قطعه بگیرند.

به غیر از دستمزدهای نسنجیده و بی ملاک و معیار، مشکل عمده دیگری که نوازندگان دارند، قیمت گران سازها است. یک نوازنده برای آن‌که اجرایش صدای خوب بدهد، به یک ساز درست و درمان احتیاج دارد که قیمت بعضی از سازها واقعاً عجیب و باور نکردنی است. شاید برخی از سازهای موسیقی را بتوان با قیمت 3 تا 5 میلیون تومان خریداری کرد اما قیمت برخی از سازها به خصوص سازهای کلاسیک، شاید حتی به 40 میلیون تومان هم برسد. در چنین وضعیتی یک نوازنده با حقوق ماهانه 1 میلیون و نیم و یا نهایتاً دو میلیون تومان، چطور می‌تواند همچین سازی خریداری کند؟ در دنیا مرسوم است که سازهای قابل حمل نوازندگان را خود ارکسترها تهیه‌ می‌کنند اما در ایران نه چنین اتفاقی می‌افتد و نه نوازنده‌ها آنقدری درآمد دارند که بتوانند یک ساز مناسب تهیه کنند. در نتیجه خیلی از سازهای موجود، سازهای فرسوده و قدیمی هستند که صدای مناسب نمی‌دهند و بعضاً هم حتی باعث می‌شوند که گوش مخاطب اذیت شود. تأثیر کیفیت ساز همچون تأثیر کیفیت ضبط یک اثر قابل توجه و با اهمیت است.

نداشتن امنیت شغلی یکی از دغدغه‌های جدی نوازندگان است. در حال حاضر ده‌ها نوازنده در ارکسترهای موسیقی کلاسیک در کشور فعال هستند و گروه‌های موسیقی پاپ و سنتی هم نوازندگان متعددی را به کار می‌گیرند. هر گونه لغزشی از سوی این ارکسترها و گروه‌ها ممکن است که چند نوازنده را بیکار کند. برای مثال یک وقفه و تعطیلی در ارکسترهای دولتی یا خصوصی باعث بیکار شدن 50-60 نوازنده سازهای کلاسیک می‌شود. این نوازندگان برای آن‌که بعد از تعطیلی ارکستر دوباره سر کار بروند، به فرصت‌های چند ماهه و یا حتی چند ساله نیاز دارند و ممکن است که در این برهه زمانی چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ روحی ضربه بخورند. در این بین هیچکس نیست که آینده شغلی نوازندگان موسیقی را تضمین کند.

مشکل دیگر نوازنده‌های موسیقی این است که جز عده‌ای قلیل که آلبوم بی کلام می‌دهند و کنسرت موسیقی برگزار می‌کنند، تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران با بقیه نوازنده‌ها هیچ قراردادی نمی‌بندند. در واقع نوازنده‌ها در اکثر مواقع چشم‌شان به فعالیت یک نفر دیگر است و باید منتظر بمانند که یک گروهی تشکیل شود و یا یک خواننده آن‌ها را دعوت به همکاری کند. تعداد نوازندگانی که اجراهای بی کلام می‌گذارند شاید به اندازه انگشتان دو دست باشد. البته خیلی‌ها این کار را انجام می‌دهند اما چون فروش کافی ندارند، دیگر چنین تجربه‌هایی را تکرار نمی‌کنند و معمولاً باز هم با گروه‌ها و خوانندگان مختلف به روی صحنه می‌روند. شاید اگر موقعیت برگزاری کنسرت‌های بی کلام بیشتری وجود داشت و هر نوازنده خودش می‌توانست با یک تهیه‌کننده یا سرمایه‌گذار قرارداد ببندد، اکنون وضعیت نوازندگان خیلی بهتر از این‌ها بود.

جامعه موسیقی در قبال نوازندگان وظیفه سنگینی دارد. کنترل نکردن فضای موجود و رسیدگی نکردن به وضعیت نوازنده‌ها باعث می‌شود که گاهاً خیلی از استعدادهای نوازندگی به جای فعالیت کردن در سبک و فرم خاص خودشان، در موسیقی‌های سخیف نوازندگی کنند و ساز و هنرشان را برای کارهایی که دوست ندارند عرضه کنند. البته خیلی از موزیسین‌ها در شرایط نچندان مطلوب فعلی هم تن به اجراهایی که دوست ندارند نداده‌اند اما مگر یک هنرمند تا چه زمانی می‌تواند بدون درآمد مناسب زندگی کند؟ در این شرایط اگر نوازنده‌ای از موسیقی مورد علاقه‌اش فاصله بگیرد و در آثار ضعیف بنوازند هم نمی‌توان به او خرده‌ای گرفت. البته این اتفاق اصلاً  اتفاق خوبی برای موسیقی و برای خود آن نوازنده نیست ولی مقصرش را هم نمی‌توان آن نوازنده دانست.

تا کنون برخی از فعالان و کارشناسان موسیقی‌های کلاسیک و راک به برخی از نوازندگان این سبک‌ها خرده گرفته‌اند که چرا در موسیقی‌هایی که ارزش محتوایی و فنی خاصی ندارند نوازندگی می‌کنند؟ به این پرسش نمی‌شود پاسخ قاطعی داد، اما شاید بعضی از نوازندگان جز این کار چاره‌ای ندارند. آن‌ها پاسوز وضعیت نامطلوب صنعت موسیقی کشور می‌شوند که در آن ممکن است یک خواننده در یک شب 50 میلیون تومان کسب درآمد کند اما یک نوازنده حرفه‌ای که عمرش را صرف یاد گرفتن یک ساز جدی کرده، برای یک اجرا کمتر از یک میلیون تومان و بعضاً حتی کمتر از 300 هزار تومان بگیرد. در همین شرایط هم خیلی‌ وقت‌ها منت خواننده‌ها روی سرشان است که این منت‌ها شایسته کسانی نیست که سال‌ها پای یک یادگیری یک ساز زحمت کشیده‌اند.

به طور کلی وضعیت نوازندگان در موسیقی ایران چندان خوشایند نیست. نوازندگان به دنبال شرایطی هستند که خودشان بتوانند در مورد کارشان تصمیم بگیرند و آن‌چه دوست دارند را اجرا کنند. خیلی‌ها شاید اصلاً به نواختن در استودیو اعتقادی نداشته باشند اما به خاطر مشکلات مالی تن به این وضعیت می‌دهند. متأسفانه شرایط موجود باعث شده که الآن عده‌ای از نوازندگان برجسته هم از قدرت تصمیم‌گیری در خصوص کارشان برخوردار نباشند و گاهاً وصله ناجور یک سری از موسیقی‌هایی شوند که ربطی به‌ کاراکتر آن‌ها ندارد. البته ممکن است که بخش اندکی از نوازندگان به خاطر جایگاه ویژه‌ای که پیدا کرده‌اند، چنین اتفاقاتی را تجربه نکرده‌ باشند اما دغدغه‌هایی که ذکر شد، معمولاً در خصوص عامه نوازندگان وجود دارد. قطعاً اگر وضعیت نوازندگان طوری بود که آن‌ها می‌توانستند کارهایی که دوست دارند را انجام بدهند، موسیقی کشور بیشترین سهم را از حضور پویای نوازندگان مستعد کشور می‌برد اما متأسفانه فعلاً خبری از این شرایط ایده‌آل نیست.