سرویس معماری هنرآنلاین: حمید مهربان دانش آموخته دکتری معماری است. او از جمله معماران جوان و فعالی است که در زمینه طراحی و مرمت‌ بناهای تاریخی و باستانی تجربیات مختلفی دارد. مهربان که مدرس دانشگاه است در کارنامه فعالیت حرفه‌ای خود حضور و کسب چندین جایزه از مسابقات ملی و بین‌المللی و همچنین برگزاری ورک‌شاپ‌های مختلف معماری را دارد. علاقه بسیار زیاد او به مفاهیم معماری سنتی ایرانی باعث شده است که در طراحی پروژه‌هایش بیشتر از این مفاهیم الهام گیرد و جهت تعامل هرچه بیشتر با معماری این سرزمین کهن به حوزه مرمت آثار تاریخی همت گمارده است. در ادامه گفت‌وگوی این معمار جوان و باسابقه را مرور می‌کنیم:

 

علت اصلی ورود شما به حوزه معماری چه بود؟

من معماری را به واسطه حضور در کنار پدرم که در مرمت بناهای تاریخی فعالیت داشت، انتخاب کردم. کار در کنار پدر، علاقه من را به معماری بیشتر کرد و منجر به این شد که رشته معماری را در هنرستان دنبال و در همین رشته وارد دانشگاه شوم.

مسیر معماری برای شما چگونه طی شد و چگونه وارد فضای حرفه‌ای شدید؟

بنده از همان ابتدای تحصیل به رقابت کردن در معماری و نیز محک زدن خود اشتیاق زیادی داشتم، به گونه‌ای که اولین مسابقه‌ای که در آن شرکت کردم در دوران هنرستان بود که بین تمامی مدارس معماری استان برگزار شد و به راهیابی پروژه‌ام به مرحله کشوری ختم شد. با وارد به دانشگاه نیز در مقطع کاردانی، این مسیر ادامه پیدا کرد به صورتی که در فراخوان‌های مختلفی شرکت می‌کردم؛ همین امر باعث شد که حین تحصیل تجربه طراحی و گفتمان‌هایی پیرامون اثری که ارائه کرده بودم شکل بگیرد تا به نقاط ضعف و قوت خود پی ببرم و به همراه آن از هر مسابقه‌ای تجربه جدیدی بدست آوردم.

حمید مهربان

تعریف شما از معماری در یک نگاه کلی چیست؟

معماری یعنی خلق فضایی که به دنیای آرمانی (بهشت) ما اشاره می‌کند. معماری شاید نتواند به مانند آن را خلق کند اما می‌تواند با خلق فضا به آن اشاره داشته باشد.

از نظر شما مهمترین شاخصه در پروسه شکل‌گیری معماری چیست؟

اول فضا که شامل فضایی است که پروژه درون خود را می‌سازد و بعد فضایی که پروژه بیرون از خود را شکل می‌دهد، یعنی ادغام شدن با بستر بیرونی. بخش دوم نیز تکنیک ساخت است که شامل متریال و نوع انتخاب برای ساخت و بخش تکنیکی ساخت در نحوه توزیع نیروهاست.

فضا و تعریف بُعد درونی و بیرونی آن از نظر شما چه کارکردی دارد؟

انسان‌ها همیشه در حال طراحی و پیشرفت مرزها هستند، همانگونه که تعاریف انسان در طول تاریخ در حال تغییر بوده و هست از پوشاک تا خانه، شعر و.... برای همین انسان‌های بدوی تعریفی که از مرز داشتند با انسان امروزی و آینده کاملا متفاوت است. انسان بدوی جزئی از طبیعت بوده و مرزی را که احساس و درک می‌کرده آن بوده که این مرز او را از گزند و بلایای طبیعی و موجودات دیگر حفظ کند. مفهومی که او از مرز داشته فقط مفهوم فضای درون و بیرون بود و سایر موجودات زنده دیگر هم دقیقا همین درک را دارند، چون آنها هم جزئی از این طبیعت هستند و استراتژی آنها در ساختن خانه کاملا با انسان‌ یکسان و همسو بوده است.

از همین روی، انسان هرجایی که خواسته خانه و عمارت برای خود بسازد از تکنیک‌های منطقه وابسته به جغرافیایش و متریال وابسته به آن اقلیم استفاده کرده تا بتواند مرز بین درون و بیرون و امنیت و ناامنی را برای خودش ایجاد کند؛ اما انسان امروزی کاملا تصور دیگری از مرز دارد، زیرا امروز او حاکم بر طبیعت شده است. انسان امروزی یکسری از مرزهای هزارتوی را در کنار هم گذاشته و شهرها را ساخته، شهرها لایه‌هایی روی هم قرار گرفته از مرزهای انسانی هستند، شامل خانه‌ها، محله‌ها، بلوک‌های شهری و حتی طبقات مختلف اجتماعی. مرزی که امروزه انسان در شهر درک می‌کند مرز بین مایملک او است و معنی آن برداشتن فضای خصوصی و عمومی است، جایی که دو رفتار متفاوت و دو قانون مختلف برای انسان دارد. اگر شهرها با هم تفاوت دارند مثلا شهر ونیز با شهر یزد، این تفاوت در نحوه تعریف مرزهاست، در نحوه تعریف فضای خصوصی و عمومی است که وابسته به فرهنگ، اجتماع و وابسته به بسترهای جغرافیایی است؛ به مانند شهر ماسوله جایی که به دلیل ریخت زمین و نحوه رشد کلونی انسان، مرز خصوصی و عمومی کاملا در هم تنیده و باهم یکی و ادغام شده است.

معماری ایرانی هم دقیقا به همین تعریف فضای درونی و بیرونی پاسخ داده است؟ 

البته. معماری گذشته ما به خوبی توانسته پاسخ درستی به ادغام فضای درونی و بیرونی بدهد به واسطه گشودگی و محدود شدن فضاها؛ مثل ماسوله که این مرز با قرار گرفتن روی پشت بام خانه در فضای خصوصی قرار گرفته است.

به طور کلی معمار وظیفه‌اش ساخت مرز است از طریق ابزاری چون شیشه جهت ساختن مرز شفاف و از متریال آجر جهت دیوارهای سلب که با ساخت دیوار انسان‌ها از فضای شهری دور می‌شوند و مرز بعدی بین انسان و همسایگان، طبقه را ایجاد می‌کند. حال این ساختمان به مثابه شهری است که وقتی باشنده در فضا قدم می‌زند در فضای شهری قرار دارد، ولی روی ملک واسطه قدم بر می‌دارد و از این طریق تعامل در ارتفاع و در افق بین مردم ایجاد می‌شود.

با این تعبیر، شهر چگونه سازماندهی می‌شود؟

این تعریف از ساختمان، کاملا با شهر ساماندهی می‌شود؛ تعامل شهر با مخاطبان خودش. این ساختمان وابسته به شهر و انسان‌ها است. این ساختمان به واسطه کاربرانش تعریف و با فضای شهری درگیر می‌شود، به گونه‌ای که بتواند مردم شهر را با پروژه درگیر کند و شرایط پیوند هرچه بیشتر مجموعه با مردم را فراهم سازد. برای رسیدن به این مطلب باید مردم به صورت آزادانه و بدون هیچ محدودیتی با مجموعه ارتباط برقرار کنند. به صورتی که پروژه خود به عنوان فضایی شهری عمل کند و جزیی از فضای آن شود.

دو نکته کلیدی برای به وجود آوردن چنین فضایی در معماری ایرانی وجود دارد: بررسی فضای حیاط مرکزی و شناخت مفهوم فضایی آن، مانند محدود شدن و گشودگی فضا. زیرا در حیاط مرکزی آزادی فضایی که وجود دارد به سمت آسمان است و پروژه را به سمتی سوق می‌دهد که ساختمان به دور حیاط مرکزی شکل می‌گیرد.

حمید مهربان

به نظر شما معماری امروز ایران هم در همین راستا است؟

یک دهه‌ است که شاهد شکل‌گیری یک موج معماری در ایران هستیم. معمارانی که با خلق آثارشان نه تنها در ایران بلکه در جهان جایگاهی را که در خور معماری ایران است بدست آورده‌اند که قابل ستایش است.

اما علل کاهش سرزندگی در ساختمان‌های امروزی چیست؟

می‌توانم بگویم مسکن بی‌مهر. مرگ فضاهای خصوصی و نیمه‌خصوصی و همچنین فضاهای عمومی و نیمه عمومی در ساماندهی فضای ساختمان‌های امروزی؛ به گونه‌ای که با حذف این فضاها در چیدمان سلسله مراتب بنا، احساس امنیت کاهش یافته و به دنبال آن نبود تنوع فضایی، مولفه سرزندگی را در این بناها کاهش داده است و باشنده در فضا حس تعلق به مکان را دیگر ندارد. خانه‌های امروزی بیشتر بستری برای خواب هستند تا زندگی.

شما هم در زمینه طراحی و هم در زمینه مرمت بناهای تاریخی فعالیت داشته‌اید، به کدام یک از پروژه‌های بیشتر علاقه دارید؟

هر کدام از پروژه‌ها به واسطه مکان‌یابی و عوامل تاثیرگذار نظیر فرهنگ، معیشت، آداب رسوم، اقتصاد و اجتماع، بیانگر مسئله خاصی هستند؛ اما پروژه موزه جازموریان (قلعه گنج کرمان) برای من حس بهتری داشت زیرا سعی بر آن شد سناریو شکل‌گیری پروژه بر اساس عوامل تاثیرگذار در منطقه باشد و در جهت احترام به بستر در آن قدم برداریم.

در مورد پروژه ویلای تا آنور دیوار می‌توانید توضیحاتی بدهید؟

ایده اصلی این پروژه پرداختن به مساله‌ای از معماری سنتی ایرانی است که به سادگی بیرونی بنا و هیجان درونی بنا اشاره دارد؛ به گونه‌ای که باشنده در فضا، تصویری که از بیرون بنا دارد تا قبل از تجربه درونی بنا متفاوت است و در لحظه‌ای که وارد بنا می‌شود شوق و اشتیاق کشف فضاهایی درونی او دو‌چندان می‌‌شود. مانند درب نیمه باز باغچه‌ای در یک کوچه باغ که قسمتی از درون باغچه رو به بیرون نمایان است و بُعد پنهانی در دل خود جای داده که ‌گویی به بهشتی راه دارد. در نتیجه حس رهایی از دنیای مادی و رسیدن به دنیای معنوی را برای باشنده در فضا میسر می‌سازد.

حمید مهربان

و سخن آخر

به نظرم، ما برای داشتن بناهای سرزده که شوق زندگی را در مخاطب زنده کند، نوع نگاه‌مان نسبت به معماری را باید تغییر دهیم، زیرا معماری ماشینی نیست که در یک کشور تولید شود و به جوامع دیگر ارائه شود. معماری را باید با توجه به شناخت بستر یعنی منطقه و شرایط حاکم بر آن (فرهنگ، تمدن، سنت‌ها و...) شکل دهیم و نیز نگاه فرمی به پروژه‌ها نداشته باشیم، زیرا یک مجسمه‌ساز بهتر از یک معمار فرم را می‌شناسد پس بنابراین نگاه فرمی در معماری به همراه درک خلق فضا باید صورت گیرد.

برای همین توصیه می‌کنم که دانشجویان معماری حتما باید به جز دانشگاه وارد دفاتر معماری حرفه‌ای شوند چون بحث آموزش در دانشگاه و بیرون بسیار متفاوت است. آنها با درگیر کردن خود با مباحث طراحی و اجرایی، تجربیات بسیاری بدست خواهند آورد و نیز شرکت در مسابقات جهت محک زدن خود و کسب تجربیات بسیار تاثیرگذار است.

کلام آخر اینکه با ورود به عصر تکنولوژی در فرایند طراحی معماری، داشتن مهارت طراحی اسکیس و نیز ماکت‌سازی در حال فراموشی است که این خود مهمترین عامل در جهت ارایه تفکرات ذهنی به صورت عینی است.

برخی از پروژه‌های طراحی شده حمید مهربان