سرویس معماری هنرآنلاین: "ژان- ماری کلینکِن‌برگ" استاد دانشگاه لی‌یژ بلژیک، صاحب‌نظر در حوزه نشانه‌شناسی عمومی، "ماسیمو لئونه" استاد دانشگاه تورینو ایتالیا، صاحب‌نظر در حوزه نشانه‌شناسی مذهب و فرهنگ و "ایوان دارو- هاریس" استاد دانشگاه لیموژ فرانسه، نظریه‌پرداز نشانه‌شناسی ‌رفتاری، اساتیدی بودند که در این نشست به ایراد سخن پرداختند.

مرضیه اطهاری نیک‌عزم، دانش‌آموخته دکتری نشانه‌شناسی از دانشگاه پاریس و عضو گروه بین‌المللی پژوهشی نشانه‌شناسی، استادیار دانشگاه شهید بهشتی تهران، مدیریت این نشست و ترجمه فرانسه به فارسی صحبت‌‌ها را برعهده داشت.

ژان- ماری کلینکن‌برگ، استاد 73 ساله نشانه‌شناسی دانشگاه لیژ بلژیک معتقد است: "همه زبان‌ها را، چه کلامی چه غیر‌کلامی، می‌توان با علم نشانه‌شناسی بررسی کرد. زبان‌ها معمولاً به دو شیوه عمل می‌کنند؛ یا به بیان حقایق و اتفاق‌های روز می‌پردازند و یا درباره تغییرات صحبت می‌کنند. معماری به هر دو شیوه عمل می‌کند. به عبارتی هر دو نقش اصلی زبان در معماری مشخص است."

وی گفت: "برای نشانه‌شناسی معماری نخستین قدم آن است که دستورش را پیدا کنیم و ببینیم که واحدهای اصلی این زبان چیست؟ مثلاً در زبان کلامی، مبنا صداست؛ اما سؤال این است که در معماری، واحد اصلی چیست؟ سؤال دوم این است که این واحدهای تشکیل‌دهنده چگونه به هم متصل شده‌اند؟ در مرحله سوم هم باید کاربرد واحدها را پیدا کنیم. مثلاً در زبان کلامی فرمول احوالپرسی مؤدبانه و احوالپرسی صمیمانه مشخص و متمایز است. در فضا و شهرسازی یا به عبارتی، زبان معماری هم باید به این سه سؤال پاسخ دهیم. ضمن آنکه در فرهنگ‌های مختلف درک از فضاها و حس دور و نزدیک بودن هم متفاوت است و این مسئله کاملاً در معماری آن فرهنگ تأثیر می‌گذارد."

کلینکن‌برگ، افزود: "مثلاً درک ایــــرانی‌ها از آسمـــان، نتیجـــه‌اش این سقف‌های گنبدی شکــل اســت؛ درحالی‌که در معماری فرهنگ‌های دیگر این ماجرا به شکل‌های دیگری بروز می‌کند."

کلینکن‌برگ ادامه داد: "واحدهای تشکیل‌دهنده دستور زبان معماری، به سه بخش تقسیم می‌شوند؛ فرم، رنگ و بافت که هرکدام، پیچیدگی‌های خودشــان را دارند. مثلاً در فرم، سه موضوع ابعاد، جهت‌گیری و ساخــتار اشکال مهم است. نشانه‌شناسی، زبان معماری پویا و دینامیک است و از سویی، نشانه‌شناسی زبان معماری قرار نیست که به ما بگوید چه بسازیم و چگونه بسازیم. چون این مسئله به نقش‌ها و کاربردهای معماری در هر جامعه بستگی دارد. ولی به شما کمک می‌کند که آن چیزی را که می‌سازید یا دیگران ساخته‌اند، بهتر درک کنید؛ یعنی همان فرم‌ها و بافت‌ها و جهت‌گیری‌ها و رنگ‌ها را بهتر بشناسید؛ بنابراین نشانه‌شناسی معماری برای درک بهتر معماری است."

ایوان دارو- هاریس، استاد دانشگاه لیموژ فرانسه و نظریه‌پرداز نشانه‌شناسی رفتاری صحبت‌هایش را پیرامون مقرنس‌ها در معماری ایرانی و شهر اصفهان متمرکز کرد. وی که مؤلف کتاب "نشانه‌شناسی حلقوی: داستان اشیاء در آفرینش" نیز هست، گفت: "ممکن است مقرنس‌ها از قندیل درون غارها، یا کندوی عسل و یا فرم پای غزال ایرانی الهام گرفته باشد و هنوز برای نشانه‌شناس‌ها در این‌باره نتیجه قطعی حاصل نشده است اما در بیان معماری، مقرنس‌ها دو حرکت دارند یکی رو به بالا که از روی‌هم قرار گرفتن قسمت‌های حلقوی مقرنس‌ها پدید آمده و دیگری حرکت نزولی که اصلاً از ورود نور به فضا ناشی می‌شود؛ و ازاین‌رو مجموعه مقرنس‌ها باهم به‌صورت پویا و دینامیک عمل می‌کنند و موجب تولید معنا می‌شوند."

ماسیمو لئونه، استاد دانشگاه تورینو ایتالیا و صاحب‌نظر در حوزه نشانه‌شناسی مذهب و فرهنگ گفت: در مردادماه برای نخستین‌بار به ایران آمدم و وارد اصفهان شدم. در میدان نقش‌جهان بسیار شگفت‌زده شدم و چیزی را درک کردم که می‌توانم آن را مرتبه عالی و رفیع از درجات روحی بنامم. این حس کاملاً عمیق بود که برای نخستین بار در میدان نقش‌جهان آن را تجربه کردم؛ یک ارتباط با عالم بالا که با وارد شدن در میــدان نقش‌جهان برایم اتفاق افتاد. احساس می‌کردم اینجا در میدان یک تجربه بسیار عمیق منتظر من است. سعی کردم حداقل قسمتی از دلایل به وجود آمدن این احساسات را درک کنم. مطمئن نیستم که بگویم تمام دلایل را درک کردم. احساس کاملاً عجیب‌وغریبی بود.

وی افزود: "مــن به‌عنوان یــک محقق و پژوهشگر سعی می‌کنم به این احساس از طریق نشانه‌شناسی پاسخ دهم. من دلیلش را در تاریخ پیدا کردم. مسلماً من نخستین ایتالیایی نیستم که وارد این میدان شدم.

"نمی‌دانم نخستین فرد ایتالیایی که وارد این میدان شد که بود ولی می‌دانم که نخستین ایتالیایی خیلی مشهور که در قرن هفدهم وارد این میدان شده بود، فــردی بود که دچار یک شکست عشقی عمیق شده بود و برای فراموش کردنش تصمیم به سفر گرفت. این فرد نخست وارد ترکیه شد و بعد به ایران آمد و به اصفهان رسید. اسمش پیترو دلاواله بود. در تهران هم یک مدرسه به نام او وجود دارد. این جهانگرد اروپایی نوشته‌هایش را در قالب نامــه‌های متعدد برای دوستانش ارائه کرد. نخستین پیامی کـه این متن‌ها دارد این است که ما نیاز داریـم به نگاه دیگــری که ما را از عادت‌هایــمان رها کند و با فضای جدیدی آشنا کند. ما همچنین نیاز داریم که به‌جاهای دیگری سفر کنیم تا بتوانیم مقایسه کنیم و تفاوت‌ها را درک کنیم؛ چون یک مسئله مهم در نشانه‌شناسی این است که معنا در تفاوت حاصل می‌شــود."

ماسیمو لئونه همچنان از دلاواله شاهد آورد و گفت: "دلاواله معتقد بود مقایسه و درک تفاوت‌ها تولید معنا می‌کند. درواقع تجربه پیترو شبیه تجربه من بوده است. من هم مثل پیترو دلاواله وقتی به اصفهان رسیدم با خودم فکر کردم من قبلاً میدان "نوانا" را می‌شناختم ولی میدانی که در اصفهان دیدم، بسیار متفاوت است و تمام قلب ما را تصرف کرده است. این دو مــیدان ارکان مشابهی دارند. تفاوت اصلی این دو میدان چیست؟ پاســــخ مــن ایــن اســت: وقتــی به نقش‌جهان وارد می‌شوید، معماری نیـست که شما را تحت تأثیر قرار می‌دهــد، آب است! فرضیه من این است. دلاواله هم تحت تأثیر جوی‌های آب در اصفهان قرا گرفته بود. آب در ونیز و رم وجود دارد و در اصفهان هم؛ اما این عنصر در دو معماری کارکرد و تعریف متفاوتی یافته است. نحوه حضور آب در این دو میدان بسیار متفاوت است. من در میدان نقش‌جهان متوجه شدم که معماران ایرانی و اصفهانی به اصالت طبیعت احترام گذاشته‌اند."