سرویس مد و لباس هنرآنلاین: مینو کریم‌نیا، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در حوزه لباس اقوام بوده و تاکنون پژوهش‌های بسیاری در عرصه مردم‌شناسی به انجام رسانده است.

این بانوی هنرمند که از طراحان لباس بنام کشورمان نیز محسوب می‌شود و تجربه داوری بسیاری از جشنواره‌های مطرح با موضوع مد و لباس را بر عهده داشته است، مهمان خبرگزاری هنرآنلاین شد و در گفت‌وگویی، معضلات زنان ایرانی در امر پوشش از افزایش بی‌رویه پدیده مهاجرت به تهران و کلان‌شهرها گرفته تا مسئله متحدالشکل شدن لباس پس از انقلاب اسلامی ایران و همچنین راه‌های مقابله با فراموش شدن لباس اقوام در دل تاریخ پر فراز و نشیب کشورمان را مطرح کرد.

گفت‌وگوی هنرآنلاین با مینو کریم‌نیا را در ادامه بخوانید:

خانم کریم‌نیا شما قبل‌ از آن‌که به عنوان یک طراح لباس و فعال در این حوزه شناخته شوید، یک مدرس و پژوهشگر هستید. شما پژوهش‌های زیادی در حوزه مردم‌شناسی انجام داده‌اید و اخیراً در حال به سرانجام رساندن اطلس سرپوش اقوام هستید. چه اتفاقی رخ داد که از حوزه مردم‌شناسی و پژوهشگری به حوزه مد و لباس رسیدید و این دو را به یکدیگر پیوند دادید؟

من در مقطع کارشناسی در دانشگاه الزهرا (س) و در رشته طراحی لباس تحصیل کردم و شاگرد ممتاز آن رشته بودم. دوره کارشناسی ارشدم را نیز در رشته پژوهش هنر خواندم و در زمینه‌های مختلف این رشته کار کردم. در مرحله اول استخدامم به مرکز مردم‌شناسی جذب شدم که در آن‌جا فعالیت‌های فرهنگ عامه را با کمک پژوهشگران ادامه می‌دادم. بعد از مدتی فعالیتم را تغییر دادم و به سمت هنرهای سنتی رفتم که در آن اطلاعات خیلی متنوعی در زمینه هنرهای مختلف ایران و فرهنگ عامه پیدا کردم. در دوره آخر فعالیتم به پژوهشکده مردم‌شناسی رفتم و روی اطلس سرپوش اقوام ایرانی و پوشاک کار کردم.

در طول این سال‌ها همیشه کار پژوهشی را ادامه می‌دادم و در زمینه‌های مختلفی چون نقوش ایران از بدو پیدایش تا دوره متأخر و انواع هنرهای سنتی امروزی اطلاعات ویژه‌ای به دست آوردم و در موردشان کتاب هم نوشتم. همچنین در پژوهشکده مردم‌شناسی نیز مقاله‌ای در مورد بررسی پوشاک بعد از اسلام نوشتم و موضوع نخل در فرهنگ ایرانی را هم کار کردم که کتاب آن هم منتشر شد. بنابراین من درباره انواع و اقسام موضوعات پژوهش کرده‌ام. فعالیت من در حوزه مد و لباس، مربوط به دوره اول تحصیلم می‌باشد که با مطالعاتم در زمینه زیبایی‌شناسی، مبانی هنر و... آن را کامل کرده‌ام.

بعد از جنگ جهانی دوم و از زمانی که رادیو به خانه‌های مردم آمد، نقش رسانه‌ها در جهت‌دهی‌های مختلف به مردم پررنگ شد و باعث شد که بسته‌های مختلف فرهنگی به مردم تحمیل شود که این شرایط در ادامه و با پیشرفت رسانه‌های تصویری و همچنین اینترنت، رو به فزونی نهاد. این رسانه‌ها فرهنگ غربی را تبلیغ کردند و حق انتخاب را از ما گرفتند. به نظرتان چرا ما علیرغم پشتوانه علمی‌، فرهنگی‌ و پژوهشی‌مان در حوزه مد و لباس نتوانستیم فرهنگ قومیت‌های‌مان را آن‌گونه که باید و شاید حفظ کرده و اشاعه دهیم؟

معضل اصلی ما مسئله متحدالشکل شدن لباس در پس از انقلاب است که بنابر آن مانتو و شلوار در همه مناطق به پوشش زن ایرانی تبدیل شد. اگر شما در هر منطقه‌ای جستجو کنید، می‌بینید که پوشاک اقوام از بین رفته و همه به مانتو و شلوار تبدیل شده است، در صورتی که پیش از آن پوشاک اقوام در هر منطقه‌ای استفاده می‌شد و نهایتاً اگر زنان مناطق مختلف می‌خواستند که به شهر بیایند، روی سرشان چادر می‌انداختند.

همچنین مقوله مهاجرت به تهران، معضل دیگر پوشش زن ایرانی است. یکی از موضوعاتی که من تدریس می‌کنم، موضوع پوشاک اقوام است. من وقتی که در هر ترم یک سری دانشجوی جدید می‌پذیرم، در اولین صحبتم از آن‌ها می‌پرسم که اصالتاً اهل کدام شهر هستند. در ابتدا همه می‌گویند که متولد تهران هستند و در برابر بیان اصالت‌شان مقاومت می‌کنند. من به آن‌ها می‌گویم که از این مسئله خجالت نکشید چرا که اصالت شما یک حسن است. من برای آن‌که آن‌ها را با فرهنگ خانوادگی‌شان آشنا سازم، از آن‌ها می‌خواهم که لباس‌های محلی منطقه خودشان را به سر کلاس بیاورند که ابتدا مقاومت می‌کنند، اما وقتی 2،3 نفر این کار را انجام می‌دهند، کلاس برای‌شان جذاب شده و همه تلاش می‌کنند تا لباس‌های محلی منطقه خود را به کلاس بیاورند. بنابراین من شاگردهایم را وادار می‌کنم تا یک مقدار به هویت‌شان اهمیت دهند.

کسانی که خودشان در آن مناطق زندگی می‌کنند نیز دیگر زیر بار استفاده از لباس‌های محلی‌شان نمی‌روند. دلیل این موضوع چیست؟

دلیل این موضوع همین معضل متحدالشکل‌ شدن لباس‌ها است. از طرفی آن‌ها حرکت‌کردن در مانتو و شلوار را راحت‌تر از آن می‌دانند که پنج دامن را روی هم بپوشند. البته ممکن است ایل‌هایی که به ییلاق و قشلاق می‌روند، مقداری از موضوع را رعایت کنند، ولی روستاهایی که در جوار شهرها قرار می‌گیرند، معمولاً هویت اصلی فرهنگی خودشان را تحت شعاع قرار می‌دهند.

شما با سازمان میراث فرهنگی نیز به شدت تعامل داشته‌اید، با توجه به کثرت آمد و رفت‌ها و تغییرات مدیریتی در این سازمان، عملکرد آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پایه سازمان میراث فرهنگی روی اصل تخصص گذارده شده است. آقای دکتر حجت که اکنون در دانشکده‌ هنرهای زیبا فعال‌اند، پایه‌گذار سازمان میراث فرهنگی بود و حمایت کرد تا این سازمان تشکیل شود. ایشان پایه‌های سازمان میراث فرهنگی را با یک عده از پژوهشگران مردم‌شناسی، هنرهای سنتی، باستان‌شناسی و... بنا کرد. این سازمان با یک هویت فرهنگی تشکیل شد که این هویت در زمینه‌های مختلفی به فرهنگ ایران کمک می‌کند. در ابتدا همه بنابر تخصصشان در این سازمان فعالیت می‌کردند ولی در ادامه یک سری مدیران جدید به این سازمان آمدند که هر کدام بنابر سلیقه خودشان، عضوهای جدیدی را به سازمان آورند و همین مسئله باعث شد که کارکنان سازمان میراث فرهنگی مخلوط شوند.

یکی از کارهای دکتر حجت و گروه‌شان این بود که پایه مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی را گذاشتند و در چهار دوره نخست آن، یک سری متخصص جوان شروع به کسب تجربه کردند تا جایگزین نسل قدیم شوند. این عده اکنون به صورت جدی در حوزه‌های مختلف سازمان فعالیت دارند. سازمان از نظر اعتلای فرهنگی، جایگاه خیلی مناسبی دارد و خوش‌بختانه در روند درستی از آن استفاده می‌شود.

مینو کریم نیا

به زعم من نوع نگاه سازمان میراث فرهنگی در حوزه مد و لباس خیلی موزه‌ای بوده و به دنبال حفظ هویت و فرهنگ اصیل ایرانی رفته است. این سازمان برای بحث اشاعه و ترویج فرهنگ استفاده از لباس‌ها نیز فعالیتی داشته است؟

یک سری دنباله‌ها مثل گردشگری و صنایع دستی به سازمان میراث فرهنگی اضافه شده که هیچ‌ ارتباطی هم با هویت اصلی سازمان ندارند. وظیفه سازمان میراث فرهنگی، حفظ و احیای میراث فرهنگی در زمینه‌های باستان‌شناسی، هنرهای سنتی و مردم‌شناسی است. حفظ و احیاء به صورت موزه در می‌آید، مثلاً در مردم‌شناسی بچه‌ها روی فرهنگ عامه مناطق مختلف کار می‌کنند که نتیجه این تحقیقات به صورت مکتوب درآمده و چاپ می‌شود. به این ترتیب فرهنگ عامه، حفظ، نگهداری و احیاء می‌شود. وظیفه ترویج برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد است که این وزارت‌خانه دقیقاً دارد از طریق کارگروه ساماندهی مد و لباس این کار را مطابق شرایط فرهنگی و قوانین اجتماع پیگیری می‌کند.

بعد از این‌که تکلیف هنرهای تئاتر، موسیقی و تجسمی مشخص شد، یک مقدار دیرتر به یکی از اصلی‌ترین مسائل در حوزه فرهنگی و هنری یعنی مقوله مد و لباس پرداخته شد و کارگروه ساماندهی مد و لباس از چند سال پیش شکل گرفت. به نظر شما بهتر نبود که به صورت هم‌زمان و هم‌سو با هنرهای دیگر به این حوزه پرداخته شود و کارگروه ساماندهی مد و لباس زودتر به کنترل فضای طراحی لباس بپردازد؟

پوشاک از عوامل مهم و ملموس فرهنگ است زیرا سریعاً انعکاس اجتماعی دارد. من هم مثل شما موافقم که در کشورمان یک مقدار دیر به مقوله پوشاک پرداخته شده است. من جزو افرادی هستم که از اولین فعالیت‌های کارگروه ساماندهی با بنیاد ملی مد و لباس همگام بودم. تغییرات به وجود آمده در حوزه مد و لباس شاید در اجتماع حس نشود چون به تدریج ایجاد شده ولی ما که دست‌اندرکار هستیم، متوجهیم که چه تغییراتی به وجود آمده است. زمانی که بنیاد شروع به کار کرد، آخرین مدل‌هایی که پوشیده می‌شد، تونیک‌های کوتاه و بسیار چسبان بد بود ولی الآن دیگر آن شکل از هویت فرهنگی در جامعه دیده نمی‌شود. ما الآن در فعالیت‌های‌مان به جز مسائل عقیدتی و قوانین اجتماعی که رعایت‌شان می‌کنیم، روی مسائل زیبایی‌شناسی و استاتیک هم دقت داریم. فعالیت خود من در این زمینه است. ما هر اثری که به کارگروه می‌آید را از لحاظ ترکیب‌بندی، رنگ‌بندی، تزئینات، مفهوم و... بررسی می‌کنیم و به آن‌ها امتیاز می‌دهیم که بعضی‌های‌شان قبول و عده‌ای نیز رد می‌شوند.

کارگروه ساماندهی مد و لباس چقدر حمایت کرده که لباس‌های برگزیده بتوانند با تولیدکنندگان تعامل داشته باشند؟ خیلی از تولیدکنندگان می‌گویند که وقتی جشنواره مد و لباس به اتمام می‌رسد، گویا کارنامه این قضیه به طور کلی بسته می‌شود.

یکی از محاسن تشکیل بنیاد مد و لباس برای طراحان این است که به آثار طراحی‌شده مالکیت معنوی می‌دهد. مالکیت معنوی یعنی شما صاحب این اثر هستید و اگر از روی کارتان کپی شود، می‌توانید پیگیری قانونی کنید و حق خود را از کسی که طرح‌تان را دزدیده بگیرد.

مینو کریم نیا

اصولاً در حوزه پوشاک فقط کپی برابر اصل پیگیری قانونی دارد و یا حتی ایده گرفتن هم اشکال دارد؟

خیر، ایده گرفتن اشکال ندارد. یک عده هستند که عین یک سری از آثار را کپی می‌کنند. این اتفاق بیشتری در تولیدی‌ها رخ می‌دهد چون کار تولیدی‌ها تجاری است و در آن به بنیان اصلی طراحی لباس و هویت اثر توجه نمی‌شود و فقط خیلی سریع و پشت سر هم کار تولید می‌کنند.

اصلاً ممکن است که گاهاً کپی از سر ناآگاهی انجام شود.

این کار بیشتر به عمد انجام می‌شود زیرا می‌بینند که طرح زیباست و بنابراین از آن در جهت منافع‌شان کپی‌برداری می‌کنند. گاهاً هم تولیدی‌ها از ژورنال یا ترکیه یک سری طرح‌ها را می‌خرند که بنیاد جلوی این کار را گرفته تا این اتفاق به طراحی و هویت ما ضربه نزند. خیلی از تولیدکنندگان ما وقتی می‌بینند که یک اثر زیبا فاقد مالکیت معنوی است و نام صاحب اثر مشخص نیست، فوراً آن را کپی کرده و به اجتماع وارد می‌کنند.

اعطای مالکیت معنوی به آثار، یکی از کارهای مثبت بنیاد مد و لباس در جهت حفظ هویت طراحان است. همچنین بنیاد یک طرح به نام طرح "شیما" دارد که اجازه تولید می‌دهد و بنابر قوانین حتی تولیدی‌ها هم باید بیایند و طرح شیما را که به مثابه مجوز تولید است از کارگروه ساماندهی مد و لباس بگیرند. ما در انتخاب‌های‌مان در طرح شیما، سعی می‌کنیم که یک مقدار سلیقه جامعه را هم هدایت کنیم چون هر طرحی را نمی‌شود وارد جامعه کرد. با اعطای مجوز به آثار حوزه مد و لباس، خیلی از آثار حذف می‌شوند و اجازه تولید پیدا نمی‌کنند.

شما کار روی اطلس سرپوش اقوام را از پنج سال پیش آغاز کردید و اکنون این کار دشوار را می‌خواهید به سرانجام برسانید. چرا چنین اطلسی پس از شما توسط دیگران تکرار نشد و استمرار نداشت؟

علت عدم استمرار آن مسئله استقبال نیست بلکه حجم این کار خیلی عظیم است. کارهای سرپوش من در 29 جلد تهیه شده چون هم اطلاعات تئوریک دارد و هم اطلاعات تصویری. در واقع این اطلس، طراحی با دست دارد و آثار آن عکاسی‌شده نیست. چنین اجرایی کار سختی است و هر کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد.

این اطلس اکنون در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

این اطلس در مرحله آخر خود قرار دارد. من در این مرحله به عقب برگشته و به تصحیح و ویرایش اثر می‌پردازم منتها فعالیت‌های دیگرم در حوزه مد و لباس کار این اطلس را کمی به تعویق می‌کشاند.

پس از اتمام این اطلس، خودتان چقدر دغدغه دارید که دوباره به تهیه اطلس سرپوش بپردازید؟

من تصمیم دارم که اگر امکانش وجود داشته باشد، یک کتاب پوشاک اقوام را به ‌طور کامل تهیه کنم چون همه کتاب‌هایی که به این منظور تهیه شده با کمبودهایی مواجه است. اگر زمان اجازه دهد، حتماً این کار را انجام خواهم داد.

ما چند نوع لباس اقوام در شهرستان‌ها و استان‌های کشورمان داریم؟

اقوام با شهرستان‌ها و استان‌ها متفاوت‌اند. آن‌ها قوم‌هایی هستند که در مرزهای ایران ساکن می‌باشند، مثل بختیاری‌ها، قشقایی‌ها، لرها، کردها، آذری‌ها، ترکمن‌ها، خراسانی‌ها، بلوچستان و هرمزگان که همه لباس‌های خاص خودشان را دارند و همه‌شان مرزنشین هستند. قسمت مرکزی ایران چون یک مرکز پایتختی بوده است، یک مقدار شکل کارش فرق می‌کند. مثلاً در یزد و کرمان، لباس زرتشتی‌ها مطرح و غالب است. در لباس مردم تهران هم از دوره قاجاریه به دلیل سفر ناصرالدین‌ شاه یک تغییراتی ایجاد شد و در نهایتاً به همین شلیته و شلواری رسید که امروز در کشورمان متداول بوده و هنوز هم در خیلی از افکار و عقاید مردم مورد پذیرش است.

مینو کریم نیا

متأسفانه به خاطر اهمال و اشتباهات برگزارکننده‌های شوهای زنده در سال‌های گذشته، کارگروه و بنیاد مد و لباس از یک جایی به بعد تصمیم گرفتند که این شوها دیگر برگزار نشود. به نظر شما چه می‌شود کرد تا با تکیه بر مبانی شرعی، عرفی و قانونی،‌ در ایران هم شوهای زنده لباس برگزار شود؟ اصلاً کارگروه ساماندهی مد و لباس دغدغه تکرار شوهای زنده لباس را دارد؟

کارگروه ساماندهی مد و لباس این دغدغه را دارد و مخالف برگزاری شوهای زنده لباس نیست منتها باید مجوز برگزاری این شوها از کارگروه گرفته شود.

پس همین الآن امکان برگزاری شو زنده لباس وجود دارد؟

بله این امکان وجود دارد ولی حتماً باید مجوز آن از کارگروه گرفته شود.

شوهای زنده یک رسانه بسیار قوی برای معرفی لباس‌های ایرانی و لباس‌های اقوام به مردم خارج از کشور هستند.

اصولاً محیط شو زنده جذاب است و انگیزه‌های زیادی را برای استفاده از موقعیت و شرایط برنامه به وجود می‌آورد.

عملکرد دانشجویان و منابع درسی دانشگاه‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟ به نظرتان در زمینه تحصیلات آکادمیک چه باید کرد تا حداقل جشنواره‌ای مثل جشنواره فجر به شکل پویاتری برگزار شود و دانشجویان در بخش پژوهشی و مقاله‌نویسی حرف‌های بیشتری برای گفتن داشته‌ باشند؟

در دانشگاه‌ها برای به‌روز بودن تعلیمات دانشجویان باید متون انگلیسی به زبان فارسی ترجمه شود ولی مطالب مربوط به هویت فرهنگی به درستی در داخل کشور آموزش داده می‌شود. مسئله این است که جوانان ما بیشتر به ارتباطات جهانی و مسائل مربوط به مد روز توجه دارند تا این‌که بیایند به فرهنگ اصلی ایرانی بپردازند. هر کدام از مناطق کشور ما، پوشاک مخصوص و زیبای خود را دارند ولی کاربرد این پوشاک در زندگی امروزی دشوار است. البته پوشاک مناطق سیستان و بلوچستان، هرمزگان، ترکمن و حتی لباس کردها چون در یک پیراهن و شلوار خلاصه می‌شود، دشواری خاصی برای استفاده ندارد ولی پوشاک مناطقی مثل بختیاری، قشقایی، شاهسون، کهگلویه و بویر احمد و امثال این مناطق، با زندگی امروزی سازگار نیست. بنابراین ممکن است که بچه‌ها از تناسبات، رنگ‌بندی و حرکات موزون این لباس‌ها خوش‌شان بیاید ولی استفاده از آن برای‌شان دشوار باشد.

لباس اقوام متأثر از شرایط جغرافیایی، عقیدتی و معیشتی است که بعضی‌های‌شان را نمی‌توان در مناطق شهری استفاده کرد ولی بعضی از این لباس‌های محلی در مناطق شهرنشین نیز قابل استفاده‌اند، نظیر قباهای ترکمن که اخیراً خیلی به عنوان مانتو استفاده می‌شوند چون تمامی کارکردهای مانتو را دارند و خیلی هم زیبا هم هستند. همچنین منطقه سیستان و بلوچستان هم سوزن‌دوزی‌های خاص و زیبایی دارد که مردم آن منطقه به راحتی می‌توانند از آن به عنوان پوشش اجتماعی‌شان استفاده کنند.

لباس‌های اقوام علاوه‌بر کاربردی که در منطقه خودشان دارند، باعث می‌شوند که طراحان از آن‌ها الگوبرداری کنند و اقتباس بگیرند تا لباس‌هایی به زیبایی آن‌ها و متناسب با نیاز جامعه تولید نمایند.

بله، اصلاً آشناکردن دانشجویان با پوشاک اقوام به همین دلیل است. من یک دانشجو داشتم که پایان‌نامه او طراحی لباس برای پوشاک موزه‌داران ترکمن بود. این دانشجو المان‌های مختلف را بررسی کرده و در مورد آن‌ها تحقیق کرده بود که یکی از آن‌ها را انتخاب کرده و روی آن طرح داده بود. در مورد این طرح شما ممکن است که لباس اصلی ترکمن را نبینید ولی اگر از لباس‌های ترکمن شناخت داشته باشید، یک المان از آن بر رویش می‌بینید.

در رابطه با جشنواره فجر امسال چه مذاکراتی انجام داده و چه تمهیداتی اندیشیده‌اید که این دوره از جشنواره نسبت به دوره‌های قبل آن پویاتر و بهتر برگزار شود؟

بنیاد مد و لباس هیچ‌وقت نمی‌خواهد که به پس برود و همیشه تلاش کرده که هر دوره جشنواره فجر نسبت به دوره قبلی آن بهتر باشد. با توجه به مزون‌ها و تولیدات هنری که بنیاد مدنظر قرار می‌دهد، مطمئناً کیفیت جشنواره امسال نسبت به سال‌های گذشته بهتر خواهد بود.

گویا در جشنواره امسال قرار است بخشی مجزا مربوط به طراحی زیورآلات به بخش‌های جشنواره مد و لباس اضافه شود تا آثار طراحی‌شده در این بخش به شکل بهتری به نمایش درآید. بخش طراحی زیورآلات چقدر اهمیت دارد که قرار است در جشنواره فجر هم به آن پرداخته شود؟

بخش طراحی زیورآلات بخش مهمی است ولی در اجتماع به این سادگی نمی‌توان از آن استفاده کرد. یکی از مکان‌هایی که زیورآلات مطرحی دارد، منطقه ترکمن است که بیشتر روی جنس نقره کار می‌کنند. مردم این منطقه به شکل عجیب و غریبی روی زیورآلات‌شان متمرکز هستند. البته کردها هم روی زیورآلات تمرکز زیادی دارند ولی بیشتر کارشان روی زیورآلات سنگین مثل طلا است. زیورآلات ترکمن‌ها خیلی متنوع و گسترده است و از لحاظ ساخت متفاوت است. من خودم یکی از گردنبندهای ترکمن را خریده‌ام ولی هیچوقت به خودم اجازه نمی‌دهم که آن را روی مانتو به گردنم بیندازم. البته از این گردنبند می‌شود در مجالس استفاده کرد که در مجالس هم به خاطر خیلی زیورآلات دیگر، میزان استفاده از آن کاهش پیدا می‌کند.