سرویس مد و لباس هنرآنلاین: بیشک چرخ خیاطی را میتوان یکی از کاربردیترین دستاوردهای انقلاب صنعتی فرانسه دانست؛ دستگاهی که به منظور کاهش دوختهای دستی که در کارخانههای صورت میگرفت، اختراع شد.
از زمان اختراع اولین دستگاه دوخت که توسط توماس سنت انگلیسی در سال 1790 انجام گرفت، ماشینهای دوخت تا حد زیادی از نظر کارایی و بهرهوری در صنعت پوشاک بهبود یافتهاند.
اولین چرخ خیاطی در ایران هم توسط مظفرالدین شاه از سفر فرنگ آورده شد هر چند سالها طول کشید تا این اختراع جدید جای دوخت و دوز به روش سنتی را گرفت و فراگیر شد.
اما چندی پیش سید محمد میرسجادی، مدیرعامل شرکت کارخانجات چرخ خیاطی ایران و نوه مرحوم سبزواری که اینک سکاندار کارخانه چرخ خیاطی کاچیران است و به عنوان نسل سوم خاندان سبزواری مدیریت این شرکت را بر دوش گرفته است، با ذکر روایتی جالب و درخور توجه از تاریخچه ایجاد کاچیران توضیح داد که این صنعت در حال حاضر با چه مشکلاتی روبروست و برای رهایی از آن چه کاری از سوی سیاستگذاران و تصمیمسازان باید انجام شود.
متن کامل منتشرشده توسط میرسجادی در مجله دانش بنیان را در ادامه بخوانید:
"آن روزها تازه انقلاب به پیروزی رسیده بود. برای بسیاری هنوز پیشبینی آینده کشور ساده نبود. برای همین برخی از سرمایهگذاران سعی میکردند داراییهای خود را از کشور خارج کنند. کسی به فکر سرمایهگذاری در آن اوضاع و احوال نبود و اگر افرادی چنین اقدامی میکردند، مورد سرزنش دوستان خود قرار میگرفتند. چون تصویر روشنی از آینده اقتصاد ایران وجود نداشت. همان روزها بود که پدربزرگم، سید صادق سبزواری با برخی از دوستان خود تصمیم گرفت صنعت چرخ خیاطی را در ایران بنیانگذاری کند، در حالی که بسیاری از سرمایهداران و کارآفرینان ایرانی با توجه به جو ایجاد شده در ابتدای انقلاب، در حال خروج از کشور بودند و هرگز به این نمیاندیشیدند که در فضای جدید ایجادشده، سرمایه خود را برای توسعه فعالیتهایشان به کار گیرند. سیدصادق، در سال 1358، سنگ بنای شرکت کارخانجات چرخ خیاطی ایران را گذاشت و کاچیران با سرمایهگذاری او و دوستانش متولد شد. در شرایط آن روزها کشور نیاز داشت وارد دنیای مدرن دوخت و دوز شود و خانوادهها با استفاده از چرخ خیاطی، امور جاری زندگی خود را بگذرانند و حتی با استفاده از آن شغلی برای خود دستوپا کنند. پدربزرگم خوب میدانست که سرمایهگذاری در این صنعت جواب خواهد داد و با همین تفکر توانست ایران را به باشگاه تولیدکنندگان چرخ خیاطی دنیا پیوند دهد. امروز نزدیک به چهل سال از آن روزها میگذرد و با توجه به تحولاتی که در صنعت دوخت و دوز کشور به وجود آمده است، کاچیران توانست همپای بزرگان دنیا به تولید محصولات خود بپردازد و به بازارهایی ورود پیدا کند که در آن رقابت میان کارخانههای تولیدکننده در اوج قرار دارد و مصرفکنندگان کیفیتی را طلب میکنند که کمتر تولیدکنندهای در دنیا میتواند به آن پاسخ گوید. من، سید محمد میرسجادی، نوه حاج صادق هستم و امروز به جای پدربزرگ نشستهام و این کارخانه را هدایت میکنم. هنوز هم باور دارم که پدربزرگم به خاطر عرقی که به کشور و توسعه آن داشت، توانست مجموعهای را بنیانگذاری کند که اگر او این کار را نمیکرد، شاید هیچ سرمایهگذار دیگری به سراغ آن نمیرفت. به عنوان نسل سوم مدیریت این کارخانه همواره سعی داشتهام راز و رمز شکلگیری کاچیران را بنویسم و برای مردم و فعالان اقتصادی و همچنین کاوشگران اقتصاد ایران شرح دهم تا بدانند چگونه این سرمایهگذاری به ثمر نشست و توانست در اوضاع اقتصادی متلاطم بعد از انقلاب خود را سرپا نگه دارد و به تولید انواع چرخ خیاطی در ایران بپردازد.
کاچیران دهه 90
لازم است قبل از شروع مباحث دیگر، وضعیت امروز این برند قدیمی را شرح دهم. ما در کل مجموعه شرکت 500 کارگر داریم که در ردههای مختلف قرار گرفتهاند و کار میکنند. به استناد آمار میتوانم ثابت کنم از محل فعالیت کاچیران حداقل 10 هزار نفر مشغول کار هستند، چراکه برای تولید چرخ خیاطی به قطعات زیادی نیاز داریم و طیف وسیعی از قطعهسازان ما را در این راه همراهی میکنند تا بتوانیم محصول مورد نظر را به تولید برسانیم و روانه بازار کنیم. ما معتقدیم محصولی که تولید میکنیم، جزو باکیفیتترین محصولاتی است که در دنیا تولید میشود. همینکه محصول ایرانی، امروز در آلمان و اسپانیا و هلند عرضه میشود و مورد استفاده قرار میگیرد، جای خوشحالی دارد. در آسیا دو برند ژاپنی نیز هستند که جزو رقیبان محسوب میشوند، اما این دو در ژاپن تولید نمیشوند بلکه خطوط تولید خود را به تایلند و ویتنام انتقال دادهاند.
در فضایی که اقتصاد ایران به نفت وابسته بود و محدودیتهای بینالمللی سببساز رکود در بازارهای مختلف کشور شد، ما به تولید خود ادامه دادیم. هرچند برخی از مردم به اشتباه فکر میکنند تولید این محصول در دنیای امروز ارزش چندانی ندارد، اما ما در این کارخانه محصولی را به تولید میرسانیم که با نام ایران وارد بازارهای اروپایی شده است و از برندهای معروف دنیاست.
چرخ خیاطی هنوز زنده است
برخی ممکن است گمان کنند در عصر کنونی کمتر خانوادهای سراغ چرخ خیاطی میرود و حال که بازار در شرایط رکود قرار گرفته، مراجعه مردم برای خرید این کالا بسیار کم شده است. به افرادی که چنین برداشتی از صنعت چرخ خیاطی دارند، باید بگویم که بسیاری در کنار سایر لوازم خانگی خود، هنوز هم به دنبال خرید مدلهای جدید چرخ خیاطی هستند. برای اثبات این موضوع میتوان جهیزیه نوعروسان دهه 90 را بررسی کرد و دید که بیشتر نوعروسان بنا بر سنتی قدیمی، چرخ خیاطی را در سبد خرید خود قرار میدهند. بنابراین نمیشود گفت مصرف این کالا منسوخ شده است و افرادی که در این صنعت قرار دارند، باید به فکر تولید کالایی دیگر باشند. اتفاقاً ما معتقدیم که چرخ خیاطی نیاز هر خانواده ایرانی است و بهتر است در خانه آنان جایی داشته باشد تا نهتنها نیاز روزمرهشان را تأمین کند، بلکه برای برخی زنان خانهدار منجر به ایجاد اشتغال نیز شود. از این رو میتوان گفت که مصرف این کالا در حال حاضر جنبهای منطقی به خود گرفته و یکی از کالاهای اصلی در سبد محصولات مورد نیاز خانواده است.
ممکن است این پرسش به وجود آید که در وضعیت رکود اقتصادی کنونی، صنعت چرخ خیاطی ایران چگونه به فعالیت خود ادامه میدهد؟ از نظر من رکود موجود فقط در صنعت چرخ خیاطی اثر نگذاشته است و سایه آن بر سر تمامی بازارهای کشور قرار دارد. این رکود البته تا اندازهای به کم شدن قدرت خرید مردم و پایین آمدن تقاضا مربوط است، اما خیلی بیشتر وابسته به اعمال برخی سیاستها از سوی دولت است که تولید را زمینگیر کرده است. منظور از دولت، ساختار و نوع تفکر دولتی است که در بدنه عریض و طویل آن قرار دارد، اما خوشبختانه دولت یازدهم نیز تلاش کرده است تفکر جدیدی را به بدنه خود تزریق کند و مدیران خود را متوجه اهمیت تولید کند. اما متأسفانه طرز تفکر دولتی هنوز وجود دارد و تولید را مورد آزار قرار میدهد و باعث میشود تولیدکنندگان بخشی از وقت خود را برای اصلاح چنین طرز تفکری اختصاص دهند، آن هم در شرایطی که خود با مسائل گوناگونی مواجه هستند.
اصلاح این نوع تفکر زمان زیادی لازم دارد. واقعیت این است که علیرغم تمامی شعارهایی که علیه فساد، قاچاق و حمایت از تولید داخل و صادرات داده میشود، در عمل تغییرات عمدهای در سیاستگذاریها دیده نمیشود. شاکله دولت عمدتاً ضد تولید طراحی شده و تفکر مدیران دولتی نسبت به حمایت از تولید بسیار متفاوتتر از آن چیزی است که ما به دنبال آن هستیم. این موضوع هیچ ربطی به دولت یازدهم ندارد و به خاطر اقتصاد متکی به نفت و غفلت از تولید به وجود آمده است. ما تولیدکنندگان امروز به جایی رسیدهایم که از دولت میخواهیم کاری به کارمان نداشته باشد و اجازه دهد به برنامهریزی برای تولید، عرضه و صادرات محصولاتمان بپردازیم، اما متأسفانه رفتارهایی دیده میشود که جز دلسردی برای تولیدکننده چیز دیگری باقی نمیگذارد. به عنوان مثال بازار داخلی امروز سرشار از کالاهایی شده که به صورت قاچاق سازمانیافته وارد کشور میشوند. گمان نکنید این کالاها را چند کولبر، شبانه و با اسلحه وارد کشور کردهاند. این کالاها در روز روشن از مبادی رسمی، وارد کشور شده و متأسفانه مسئولان یا توان مقابله با آن را ندارند یا اینکه خدایی نکرده خود در سود حاصل از این تجارت شریک هستند. در غیر این صورت دلیلی ندارد این همه کالای قاچاق در بازارهای کشور وجود داشته باشد و هیچکدام از دستگاههای نظارتی هم اقدامی کوبنده برای پایان دادن به این نوع تجارت که ضربات جبرانناپذیری به تولید داخلی زده، انجام ندهند.
طعم تلخ قاچاق
امروز در حالی که ما بهترین چرخ خیاطی دنیا را به تولید میرسانیم و در مطرحترین بازارهای خارجی عرضه میکنیم، میبینیم که در بازار، انبوهی از برندهای مختلف چرخ خیاطی وجود دارند که به اسم چرخ خیاطی صنعتی با تعرفه بسیار پایین وارد کشور شدهاند. قاچاق فقط این نیست که شما کالایی را مخفیانه وارد کشور کنید، بلکه دور زدن و سوءاستفاده از قانون برای ورود برخی کالاها نیز قاچاق محسوب میشود.
سؤال اینجاست که در چنین شرایطی سیاستگذار چه اقدامی باید انجام دهد و با توجه به اینکه تیم اقتصادی دولت را افرادی صاحبنظر تشکیل میدهند، چه انتظاراتی از آنها میتوان داشت؟ به نظرم بهتر است سیاستگذار در ابتدا خود را به جای تولیدکننده بگذارد و ببیند او در چه فضایی اقدام به تولید کالای خود میکند. یک تولیدکننده بنگاه متوسط مجبور است ماهانه حقوق و مالیات صدها کارگر را بهموقع بپردازد، حق بیمه آنان را پرداخت کند، انواع مالیاتها از جمله مالیات بر ارزش افزوده را بپردازد، تسهیلات بانکی را با سود بالا دریافت کند و در نهایت کالای خود را در فضایی عرضه کند که ثبات در اقتصاد و تصمیمگیریها وجود ندارد. در چنین شرایطی برخی تولیدکنندگان مجبور به حفظ خطوط تولید خود هستند و با توجه به فضای موجود نه قادر به سرمایهگذاریهای بیشترند و نه مایلند کسبوکارشان را توسعه دهند. سیاستگذاران اقتصادی کشور گاه در برخی تحلیلهای اقتصادی عنوان میکنند که بازار باید رقابتی باشد و در بازار رقابتی محصولات عرضه شود. ایکاش این اتفاق بیفتد، اما پرسش اینجاست که آیا فقط با برداشتن تعرفهها و باز گذاشتن درهای واردات، بازار رقابتی شکل میگیرد؟ طبیعتاً به دلیل برخی سیاستگذاریهای دولتی، تولیدکنندگان امروز دچار برخی مشکلات در بازاریابی، فروش و صادرات شدهاند. تا زمانی که اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران اتفاق نیفتد، هرگونه اقدامی منجر به تعطیلی کارخانهها و ورود کالا به قیمت بسیار بالا و کیفیت پایین خواهد شد. البته بهتازگی فضایی به وجود آمده که سیاستگذاران اقتصادی کشور به دنبال حل مشکلات اساسی اقتصاد ایران هستند. طبیعتاً با حل این مشکلات، همه بخشهای تولید منتفع خواهند شد.
ما معتقدیم اگر سیاستگذاریهای کلان اقتصادی بهدرستی صورت گیرد، همه بخشهای تولید از آن بهره میبرند، اما وقتی سیاستی اشتباه در کشور به اجرا درآید، همه مردم ضرر آن را خواهند داد. تعطیل شدن کارخانهها و واحدهای تولیدی در کشور چیزی جز بیکاری و افزایش معضلات اجتماعی را در پی نخواهد داشت. فقر که گسترده شود، ایمان نیز از بین میرود و برخی برای تأمین مایحتاج خود به طور طبیعی از زندگی شرافتمندانه فاصله میگیرند و به دزدی رو میآورند. آیا هرگز از خود پرسیدهاید چرا این همه بزهکاری اجتماعی بالا رفته و کیفقاپی و دزدی رواج پیدا کرده است؟ این موضوع به این خاطر است که توان مالی خانوادههای ایرانی کاهش یافته و برخی برای تأمین مایحتاج خود مجبورند دست به چنین اقداماتی بزنند. از این رو بهتر است دولت از سرمایهگذاریهایی که برای تولید در کشور صورت گرفته، حمایت لازم را به عمل آورد، راه صادرات را تسهیل کند و در را به روی کالاهای قاچاق و واردات غیرضروری ببندد.
به نام ایران
ما به تولید انواع چرخ خیاطی مشغول هستیم که عمده آنها برای تأمین نیاز خانوار طراحی شده است. با توجه به اینکه محصولات کاچیران از کیفیت بالایی برخوردار است، توانستهایم به بازارهای اروپایی بهویژه آلمان ورود پیدا کنیم و به عرضه محصولاتمان در آن بازار بپردازیم. با توجه به سختگیریهایی که برای حضور در بازارهای امریکا وجود دارد، نتوانستهایم راهی به این بازار بگشاییم، اما امیدواریم با اجرایی شدن برجام بتوانیم چنین اقدامی را انجام دهیم. چون معتقدیم محصولی را به تولید میرسانیم که هم دارای کیفیتی بالاست و هم از قیمت مناسبی برخوردار است.
مشکل اینجاست که در طول این سالها نتوانستهایم در بازارهای صادراتی این محصولات را با برند خودمان عرضه کنیم، چون با توجه به مشکلات تحریم قادر نبودهایم برند خودمان را در این بازار به اثبات برسانیم و با استفاده از نامهای معتبر اروپایی محصولات خود را صادر کردهایم. البته عبارت ساخت ایران روی همه محصولات حک شده است، اما به هر حال مردم اروپا بیشتر مایلند از برندهایی استفاده کنند که سالها به آن خو گرفته و اعتمادشان را جلب کردهاند. از این رو ما سعی کردهایم محصول باکیفیت خود را با برندهایی که آنان میخواهند عرضه کنیم که البته این کار در دنیای تجارت اقدامی طبیعی است. شاید اگر تحریمها وجود نداشت و به طور کامل محدودیتهای بانکی برداشته میشد، راحتتر به صادرات میپرداختیم و مجبور نبودیم برای حضور در بازارهای صادراتی بهای بیش از حد بپردازیم.
نوستالژی مردم اروپا
برای مردم اروپا این کالا سرشار از نوستالژی است. ضمن آنکه به دلیل بالا بودن هزینه خیاطیها، برای خانوادههای اروپایی باصرفهتر است که این کالا را در خانه خود داشته باشند و برخی از دوخت و دوزها را در خانه انجام دهند. عمده صادرات ما به آلمان است و توانستهایم بازار مناسبی در این کشور داشته باشیم. در آلمان حداقل یک شبکه به طور شبانهروزی آموزش خیاطی به مردم ارائه میدهد تا زنان و مردان بتوانند در کنار سایر کارهای خود با استفاده از همین چرخ خیاطیهای خانگی به دوخت و دوز انواع البسه و تزئینات روی آورند. بنابراین نوع استفادهای که این کالا در اروپا دارد، متنوع است و خانوادهها به دنبال خرید این محصول هستند. در ایران با توجه به ارزان بودن خدمات دوخت و دوز، شاید برخی از خانوادهها مایل نباشند چنین کالایی را در خانه خود نگه دارند، اما اگر به هر دلیلی دستمزد خیاطان بالا رود یا دسترسی به آنان کم شود، طبیعتاً به سمت خرید چرخ خیاطی روی خواهند آورد."