سرویس مد و لباس هنرآنلاین: میترا تمجیدی، طراح لباس و صاحب برند "میترا" حدود 20 سال است که در عرصه نویسندگی، کارگردانی، تهیه، مدیریت تولید و طراحی صحنه و لباس فعالیت داشته و از سال 91 به طور جدی وارد حوزه طراحی مد شده است.

او در آبان سال 91 در جشنواره مد و مانتو بنیاد ملی مد و لباس شرکت کرد و جزو برگزیدگان جشنواره بود،. توانایی او در این عرصه چنان به چشم آمد که در دوره‌های بعدی به عنوان داور جشنواره به ایفای نقش پرداخت.

حدود دو سال پیش بود که خبر طراحی لباس ایرانی برای کاترین اشتون توسط تمجیدی در رسانه‌ها پیچید و بیش از هر زمان دیگری نام این بانوی هنرمند را در عرصه مد و لباس پرآوازه کرد.

گفت‌وگوی هنرآنلاین با میترا تمجیدی را در ادامه بخوانید:

خانم تمجیدی ابتدا سابقه فعالیتی‌تان در حوزه مد و لباس و سایر حوزه‌های هنری را برای‌مان بگویید.

من فارغ‌التحصیل رشته علوم ارتباطات اجتماعی در گرایش روزنامه‌نگاری هستم و حدود 20 سال است که در عرصه نویسندگی، کارگردانی، تهیه، مدیریت تولید، طراحی صحنه و طراحی لباس کار کرده‌ام و از سال 91 وارد حوزه طراحی مد شدم. من در آبان سال 91 در جشنواره مد و مانتو بنیاد ملی مد و لباس شرکت کردم و جزو برگزیدگان جشنواره بودم. آن زمان هیچ اطلاعی از وجود همچین سازمان یا بنیادی در کشورمان نداشتم، فقط فراخوان را دیدم، جذب شدم و در جشنواره شرکت کردم.

از جشنواره دوم یک مقدار آرام‌تر قدم برداشتم. این جشنواره در اسفند سال 91 برگزار شد که خوشبختانه دوباره موفق شدم جزو یکی از طراحان برتر جشنواره باشم. برای حضور در جشنواره سوم و ورود دوباره به این حیطه تردید داشتم ولی با تشویق‌های آقای قبادی و شور و شوقی که در بنیاد ملی مد و لباس می‌دیدم، در آن دوره هم شرکت کردم و باز هم به موفقیت رسیدم. در دو جشنواره اول در رشته مانتو زنانه شرکت کردم ولی در دوره سوم وارد حیطه طراحی کت و شلوار مردانه شدم که فیلد کاری آن با اقتباس از دوران صفویه بود.

 بعد از جشنواره مد و مانتو یک اتفاق فرخنده و ویژه برایم رخ داد که برای آن در درجه اول خدا را شاکرم و سپس از حمایت‌های آقای قبادی و مادر و خواهم تشکر می‌کنم. این اتفاق ویژه طراحی لباس برای خانم کاترین اشتون (نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی در فاصله ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴) بود. پیشنهاد این طراحی از طرف بنیاد به این دلیل به من داده شد که من تنها طراحی بودم که سه دوره متوالی در جشنواره مد و مانتو به موفقیت رسیده بودم. خبر طراحی من برای خانم اشتون در 13 اردیبهشت ماه سال 93 به صورت رسمی در سایت‌ها و مطبوعات اعلام شد که بازتاب خیلی خوبی داشت. پس از این اتفاق به من پیشنهاد شد که یک مزون برای رواج لباس ایرانی داشته باشم که برای این کار تشویق شدم و آن را عملی کردم ولی از آن‌جا که از عنوان مزون بدم می‌آید و معتقدم که کلیشه‌ شده و لباس‌های و متعلقات تکراری و بیهود دارد، اسم محل کارم را "حجره فیروزه‌ میترا" گذاشتم و شروع به کار کردم.

درباره طراحی لباس برای خانم کاترین اشتون بفرمایید و اینکه چقدر در طراحی آن با خود ایشان تعامل داشتید؟

طراحی لباس برای خانم اشتون، پیشنهاد بنیاد ملی مد و لباس بود که قرار بود به عنوان سورپرایز به ایشان اهدا شود، بنابراین من بدون هیچ تعاملی با خانم اشتون، این لباس را طراحی کرده و تحویل مسئولین هنری کشورمان دادم و آن‌ها لباس را برای خانم اشتون ارسال کردند. خانم اشتون نسبت به این لباس واکنش مثبتی نشان دادند که منبع صحبت‌های‌شان در سایت روزنامه دیلی تلگراف وجود دارد. ایشان در مصاحبه‌شان گفتند که طراحی این لباس خیلی زیبا بوده و آن را دوست داشته‌اند. تولید و طراحی لباس برای خانم اشتون از طرف من و بنیاد هیچوقت یک حرکت سیاسی نبود و انتخاب خانم اشتون به خاطر این بود که ایشان تنها زن دیپلمات آن زمان بودند که قرار بود به ایران بیایند.

میترا تمجیدی

الگو و نوع طراحی و جنس این لباس از چیست؟

طراحی این لباس هم به مانند سایر طراحی‌هایم، بر اساس لباس‌های ادوار تاریخی ایران انجام شد منتها مربوط به دوره خاصی نبود. من علاقه داشتم که لباس کاملاً ساده و با الگوی برش ایرانی باشد و قسمتی از آن هم کار دست و صنایع دستی باشد که بسیار به آن علاقه‌مندم. پارچه این لباس از جنس مخمل و برش آن بسیار ساده بود. در ایران قدیم به این نوع لباس "لباده" می‌گفتند. نواری که روی این لباس استفاده شده، 6 متر بوده که تمام آن کار دست است. همچنین رنگ‌های داخل نوار هم رنگ‌های اصیل ایرانی هستند. به‌ هر حال من این طراحی را انجام دادم و این لباس به عنوان هدیه‌ای از طرف ایران به ایشان تقدیم شد، ولی احساس می‌کنم که این حرکت زیبا در همان جا اتمام یافت و دیگر قرار نیست که تداوم بیابد. آن زمان این طراحی قرار بود که شروعی برای طراحان ایرانی باشد که قدم‌های بین‌المللی بردارند، ولی متأسفانه چنین نشد.

ما همواره از لباس به عنوان یک رسانه یاد می‌کنیم و معتقدیم که لباس معرف شخصیت، فرهنگ و هویت مردمان یک سرزمین است ولی متأسفانه در کشور ما به جنبه رسانه‌ای لباس توجهی نمی‌شود. شاید دلیل آن خطوط قرمزهایی است که وجود دارد و می‌ترسند که اصحاب رسانه به سمت گفت‌وگو در مورد این موضوع بروند. به نظرتان چه عواملی دست به دست هم داده تا ما در موضوع لباس از کشورهای صاحب‌نام این عرصه عقب بمانیم و به مد توجهی نکنیم؟

بنیاد ملی مد و لباس یک سازمان نوپا است و مانند یک نهالی می‌ماند که احتیاج به نگهداری و مراقبت دارد. این بنیاد به خودی خود نمی‌تواند رشد کند و میوه بدهد. من بارها تأکید کردم که این بنیاد به سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی احتیاج دارد ولی متأسفانه هیچ‌کدام‌شان به شکل خیلی واضح و  شفافی این کار را انجام نداده‌اند و تمام کارها در حد شعار باقی مانده است. کمپینی به نام "آری به تولید ملی" چکار کرده است؟ این کمپین چه گزارشی می‌تواند مبنی بر کمکش به تولیدکنندگان و طراحان ارائه دهد؟ وضعیت ما واقعاً أسف‌بار بوده و مسئول این وضعیت هم مدیران سازمان‌های مختلف دولتی هستند. مسئول هر بخش سازمانی باید دلسوز باشد و کار کند، نه آن‌که آن‌قدر صبر کند تا مدت ریاستش تمام شود و برود.

چندی پیش تندیس شایستگی مدیریت اتحادیه اروپا به زنان کارآفرین ایران اهدا شد که حتی یک طراح لباس هم در میان آن‌ها نبود. چرا نباید یک طراح لباس جزو زنان کارآفرین نباشد؟ ما برای خانم مولاوردی معاون محترم رئیس جمهور در امور بانوان نامه نوشتیم و درخواست‌های‌مان در حوزه بیمه و بهتر شدن اوضاع کاری‌ طراحان لباس را برای ایشان ارسال کردیم، اما هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده‌ایم. هنوز اساسنامه برای بیمه تأمین اجتماعی نداریم، مگر ما جزو هنرمندان نیستیم؟ در این کشور هیچ‌کس هنر را به عنوان یک سرمایه نمی‌شناسد و تمام ضرباتی که به طراحان لباس وارد شده به خاطر همین دید مسموم بوده است. شما ببینید که طراحان ما برای به فروش رساندن لباس‌های‌شان به سمت باز کردن فروشگاه‌ها رفته‌اند و یا نویسندگان ما برای چاپ کتاب‌شان باید پول هم بدهند. چنین اتفاقاتی در هیچ‌کجای دنیا رخ نمی‌دهد، اتفاقاتی که یکی از تأثیرات آن فرار مغزها است. در چند سال گذشته آنقدر مردم فرهنگی از کشور خارج شده‌اند که سطح فرهنگی جامعه پایین آمده است.

طراحی لباس برای حوزه تصویر با طراحی مد چه تفاوت‌هایی دارد؟

طراحی لباس برای فیلم، سریال و تئاتر خیلی متفاوت از طراحی مد است. طراحی هنرهای تصویری بر اساس پرسوناژهای سناریو انجام می‌شود و هیچ‌کدام سلیقه‌ای و دل‌خواه نیست. در طراحی لباس فیلم و سریال، رنگ و مدل لباس بر اساس شخصیت کاراکترها انتخاب می‌شود ولی در طراحی مد، سلیقه، رنگ مدل سال، فصل و... دخیل است. پس هر طراحی که در طراحی مد کار می‌کند، لزوماً نمی‌تواند به عنوان طراح فیلم و سریال موفق باشد. کار تصویری آداب و رسوم خودش را دارد و یک طراح لباس باید همه معلومات تئوری مربوط به سینما را بداند تا بتواند یک لباس خوب طراحی کند.

و در همین جاست که هنر در کنار صنعت قرار می‌گیرد و هر دوی‌شان شکوفا می‌شوند.

دقیقاً. تولیدکنندگان کشورمان پوشاک را به عنوان یک صنعت معرفی‌ می‌کنند ولی ما طراح‌ها آن‌را قبول نداریم و می‌گوییم طراحی لباس یک هنر-صنعت است، دقیقاً همان‌گونه که سینما یک هنر-صنعت است و صنعت آن چیزی است که تجارتش را می‌سازد و درآمدزایی دارد. لباس هم دقیقاً همین وضعیت را دارد که هنرش مربوط به زیبایی آن و صنعتش به درآمدزایی آن مرتبط می‌شود.

میترا تمجیدی

وضعیت طراحی لباس هنرمندان در جشنواره‌های داخلی و خارجی چگونه است؟

این وضعیت در گذشته راضی‌کننده نبود و هنرمندان لباس‌های مناسب جشنواره‌ها را نمی‌پوشیدند ولی الآن در این زمینه اتفاقات خوبی رخ داده که همه‌اش مدیون بنیاد ملی مد و لباس و زحمت‌های آقای قبادی است چون این بنیاد به سختی و به تنهایی فرهنگ‌سازی کرد تا هنرمندان برای طراحی‌های زیبا به سمت طراحان بیایند. به نظرم صرف‌نظر از این‌که لباس‌های خوبی طراحی می‌شود یا خیر، خود همین اتفاق ویژه است. در این زمینه فقط یک اتفاق بد رخ می‌دهد و آن انتظار نا به جای هنرمندان برای دریافت لباس رایگان و مجانی است. به نظرم همان‌قدر که بازیگر اجر و قرب دارد، طراح هم دارد و هر کسی در هر شغلی، از جایگاه خودش برخوردار بوده و نیازی به معرفی‌شدن توسط قشر دیگر ندارد. من از همه طراحان کشورمان خواهش می‌کنم که فکر و هنرشان برای‌‌شان ارزش داشته باشد.

این وضعیت در صدا و سیما چطور است؟

من بارها برای مصاحبه به صدا و سیما رفته‌ام و دیده‌ام که خود مجریان تلویزیون هم دم در می‌ایستند و به خاطر پوشش‌ بی‌ایرادشان بازخواست می‌شوند. رسانه اگر قرار است به مد و لباس کمک کند، باید اولین گام را خودش بردارد چون فرهنگ‌سازی در کشور ما ابتدا از طریق رسانه صورت می‌گیرد. پوشش عزیزان بخش خبر در تلویزیون واقعاً جالب نیست و انتخاب رنگ‌های آن‌ها بسیار نا مناسب است. البته من این ایراد را به خبرگوها نمی‌گیرم، بلکه معتقدم مسئول بخش خبر باید یک متخصص و طراح لباس برای بخش‌شان در نظر بگیرد تا در طول سال به طراحی لباس برای اخبارگوها بپردازد و زیباشناسی کند.

نشریه‌ها و مطبوعات دیگر رسانه‌هایی هستند که می‌توانند در بحث مد و لباس تأثیرگذار باشند ولی متأسفانه اوضاع این صنعت بر خلاف صنعت‌های موسیقی، سینما و... در سایت‌ها و مطبوعات جالب نیست و سایت هنرآنلاین تنها سایت خبری در کشور است که سرویس جداگانه‌ای برای حوزه مد و لباس دارد. به نظرتان علت عدم توجه لازم به صنعت مد و لباس در نشریه‌ها چیست؟

پاسخ این پرسش را باید مسئولین نشریه‌ها بدهند که چرا توجه خاصی به مد و لباس ندارند. البته مجله زندگی ایده‌آل یک مجله بسیار خوبی است که به صورت جدی به مقوله مد و طراحی لباس می‌پردازد و چندین صفحه مخصوص این شاخه هنری دارد. اکنون تعداد سایت‌ها و مجلاتی که به صورت حرفه‌ای به مد و لباس می‌پردازند، بسیار اندک است ولی اگر قرار است رسانه‌های جدیدی بیایند و خیلی دم‌دستی کار کنند و مطالب تکراری یا ترجمه را منتشر کنند، ترجیحم بر این است که فقط همین هنرآنلاین و مجله زندگی ایده‌آل در این زمینه فعالیت کند.

شنیده های من به عنوان خبرنگار حوزه مد و لباس این است که در بین طیف طراحان و تولیدکنندگان خیلی اختلاف‌نظر وجود دارد که باعث حذف نا عادلانه یک عده و ورود نا عادلانه یک عده دیگر می‌شود.

من حاضرم که به همان بورژوا قول صد در صد بدهم که اگر وارد صادرات لباس ایرانی شوند، میزان درآمدشان حداقل دو برابر شود، ولی به شرط آن‌که این کار را با آن کسانی که واقعاً این خلاقیت را دارند و این کار را به خوبی می‌دانند، انجام دهد. برای یک نمایشگاه حلال در زاگرب، شرکتی را از طرف بنیاد ملی مد و لباس با یک سری طراح دعوت کردند تا چند لباس با خودشان ببرند و در آن نمایشگاه شرکت کند. با من برای این نمایشگاه تماس گرفتند و من به‌شان گفتم که باید بروید و اسپانسر بگیرید چون در همه دنیا برای آثار هنری هنرمندان‌شان اسپانسر می‌گیرند. اگر این اتفاق نیفتد، من و امثال چگونه هزینه پارچه آن را متقبل شویم؟

اگر از طرف دولت بودجه‌ای تعیین شود و ماهانه 5 طراح به یکی از این نمایشگاه‌های بین‌المللی فرستاده شوند، تا پایان سال تمام طراحان کشور حداقل پای‌شان را از این مرز بیرون می‌گذراند و آداب مد بین‌المللی را می‌آموزند. چرا در هفته مد نیویورک یک خانم مالزیایی با لباس پوشیده اسلامی شو زنده دارد ولی یک طراح ایرانی ندارد؟ چه کسی به سؤال‌های من طراح پاسخ می‌دهد؟ من از مسئولین کشورم به تعداد چراهایی که در ذهنم است، پاسخ قانع‌کننده می‌خواهم.

میترا تمجیدی

ما خودمان را از داخل تحریم کرده‌ایم و در تمام حوزه‌ها مدام فرصت‌سوزی می‌کنیم.

من طراح نوعی اگر دو سال دیگر ببینم که به من اهمیتی داده نمی‌شود، قطعاً می‌گذارم و می‌روم. من که به شدت کشورم را دوست دارم و بارها موقعیت رفتن داشته‌ و دارم. به جایی می‌روم که حداقل بتوانم فرهنگ کشورم را نشان دهم، نه برای آن که بتوانم راحت زندگی کنم. در کشور ما خیلی کارهای خوبی انجام می‌شود که اگر زمینه صادراتش وجود داشته باشد، سرمایه بهتری وارد کشورمان می‌شود و ما می‌توانیم راحت‌تر و بهتر رشد کنیم. ولی همان‌طور که گفتم هنر و سرمایه ما از هم جدا هستند در حالی‌که در کشورهای دیگر، سرمایه‌داران همیشه پشت پرده هستند و حتی دل‌شان نمی‌خواهند دیده شوند. تمام برندهای بزرگ دنیا یک همچین مافیایی در پس کارشان وجود دارد ولی در ایران وقتی برای یک همکاری صحبت می‌شود، سرمایه‌دار اولین چیزی که می‌پرسد این است که اسم من کجای کار می‌خورد؟ آن‌ها حتی مایلند که اسم‌شان به عنوان برند پشت لباس نوشته شود!

تا کنون به عنوان طراح لباس در حوزه سینما چه فعالیت‌هایی داشته‌اید و برنامه‌ آتی‌تان در این زمینه چیست؟

دغدغه اصلی من از ابتدا فیلمسازی بوده است و معتقدم که یک پدیده را به جز تصویر با هیچ‌چیز دیگری نمی‌توان نشان داد. من تا کنون فیلم‌های کوتاه خیلی زیادی ساخته‌ام و به این دلیل وارد عرصه نویسندگی شدم که علاقه داشتم یک فیلمساز مؤلف باشم. خیلی از فیلم‌های من از روی یک قطعه شعر ساخته شده‌اند و سناریو مشخصی نداشته‌اند. تا کنون برای فیلم‌هایم جوایز زیادی دریافت کرده‌ام. بیشتر علاقه‌ام این بوده که فیلم‌هایم تم مذهبی داشته باشد و از فیلم‌های چرک و غمگین به جز آثار آقای مخملباف هیچوقت استقبال نکرده‌ام.

 نشان‌دادن واقعیت جامعه ایرانی اگر قرار باشد که در میان جامعه جهانی ترحم ایجاد کند، بسیار کار زشتی است ولی خیلی از فیلم‌های چرک ما، تلنگر بسیار خوبی به مسئولین‌مان است. خیلی برایم جالب است که وقتی مسئولین این فیلم‌ها را ارزیابی می‌کنند، خودشان را در نظر نمی‌گیرند. مسئول این مشکل و چالشی که در فیلم وجود دارد، خود مسئولین ارزیابی فیلم هستند که به جای برطرف کردن آن مشکل، فیلم را ممنوع می‌کنند. در واقع آن‌ها به جای این‌که جواب سؤالی را بدهند، صورت‌ مسئله آن را خیلی راحت پاک می‌کنند. خودشان به جای آن‌که کاری کنند، فیلم را به بهانه سیاه‌نمایی و فقر فرهنگی به جشنواره‌های بین‌المللی نمی‌فرستند. آدم اگر از گرسنگی بمیرد، خیلی بهتر از این است که از فقر فرهنگی بمیرد و ما داریم از فقر فرهنگی می‌میریم.

آخرین فیلم من "بالاتر از خورشید" یک فیلم خیلی احساسی، کودکانه و لطیف بود که در جشنواره  فیلم‌های کوتاه فجر سال 83 اکران شد. بعد از آن چند فیلم مستند کار کردم که متأسفانه هیچ‌کدام‌شان اجازه نمایش در جشنواره‌های داخلی را نداشت. این فیلم‌ها روان‌شناسانه و در مورد روابط زناشویی و روابط اخلاقی بود. آن زمان آمار خیانت در کشورمان خیلی زیاد شده بود و من آمارهایی که در فیلم‌ها درج کردم را از خود نیروی انتظامی گرفتم.

من نقاشی، مجسمه‌سازی، گرافیک، عکاسی و... را بدون آموزگار آموختم. در درجه اول حس غریزی بود که خداوند در وجودم گذاشت و این چیزی نیست که بتوانم انکارش کنم. در درجه دوم نیز هوش مادرم کار ساز بود که توانست این هنرها را در وجود من کشف کند و به آن‌ها بال و پر دهد. من در کودکی و نوجوانی فرصت پیدا کردم که در دنیای خودم زندگی کنم. خیلی تأثیرگذار است که خانواده شما بدانند در کودکی و نوجوانی چه چیزی می‌خواهید و آن را در اختیارتان بگذارند. آن زمان به جای آن که عروسک به دست من بدهند، گِل در اختیارم می‌گذاشتند و من با آن گل ظرف درست می‌کردم.

من طراحی صحنه و لباس را از همان فیلم‌های کوتاه شروع کردم و در خیلی از فیلم‌های کوتاهی که دوستانم در دهه 70 کار می‌کردند، کار طراحی صحنه‌ و لباس‌‌ انجام می‌دادم.‌ این کار را با بضاعت خیلی محدودی انجام می‌دادم چون فیلم‌های سینمایی جوان با مبلغ و وسایل بسیار محدودی ساخته می‌شد و همان باعث رشد و بالندگی فیلمسازانی شد که در حوزه سینمای جوان کار می‌کردند که بعدها خیلی‌های‌شان از ایران رفتند. در ادامه به دلیل این‌که در حوزه نویسندگی برای تله‌فیلم‌های تلویزیونی کار می‌کردم و مایل نبودم که اسمم در حوزه‌های مختلف کاری بیاید، در زمینه طراحی صحنه و لباس هم کار می‌کردم ولی هیچ‌کجا اسمم آورده نمی‌شد.

موفق‌ترین سریالی که هم نویسنده و هم تهیه‌کننده بودم، سریال "هکر" بود که در سال 87 به عنوان بهترین فیلم هفته نیروی انتظامی شد. آخرین سریالی که به عنوان طراح صحنه و لباس کار کردم، سریال "کارآگاهان" آقای حمید لبخنده بود که سریال فشرده‌ای بود ولی با متانت و صبوری آموزنده آقای لبخنده به سرانجام رسید. من در سر پروژه‌ها بیشتر از آن‌که بخواهم کار یاد بگیرم، دوست داشتم که اخلاق بیاموزم. پس از آن چند تله‌فیلم و فیلم‌های رسانه خانگی را کار کردم تا جایی که پس از چند کار تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی، دیگر مبلغ قراردادم را دریافت نمی‌کردم. پس تصمیم گرفتم که دیگر در این حوزه کار نکنم مگر این‌که خیلی راحت بتوانم دستمزدم را دریافت کنم.

پس از آن دیگر در حوزه فیلم و سریال برای طراحی صحنه از شما دعوت نشد؟

حدود دو سه ماه پیش به طراحی لباس برای یک سریال بسیار پر پرسوناژ و بزرگ دعوت شدم که متأسفانه به دلیل کم‌بودن مبلغ قرارداد، با آن‌ سریال به توافق نرسیدم. آن‌ها می‌خواستند مبلغی را به من بدهند که آن را 10 سال پیش می‌گرفتم. وضعیت سینما و تلویزیون ما واقعاً أسف‌بار است. البته خیلی خوشحالم که امسال فیلم‌های بسیار خوبی داشتیم. شاید تنها نوری که از آن روزنه تدبیر آقای روحانی دیده شد، در حوزه سینما و فیلم‌های امسال بود و در هیچ‌چیز دیگر امید و تدبیر را ندیدم.

در حوزه فیلمنامه‌نویسی فعالیت جدیدی ندارید؟

من چون برای به ثمر رساندن ایده‌هایم خیلی اشتیاق دارم، معمولاً کارهایم را خیلی سریع انجام می‌دهم مگر این‌که کارم به افراد دیگری وصل باشد و نتوانم آن را به اختیار خودم پیش ببرم که البته سعی می‌کنم دیگر این کار را انجام ندهم. سالیان سال است که در حال نوشتن یک فیلمنامه هستم و خیلی با حوصله آن را فضا سازی می‌کنم تا در یک موقعیت بسیار مناسب کارش کنم. طراحی لباس این فیلم بسیار عالی است و دوست دارم که برای انجام آن یک طراح لباس را به کارم بیاورم. من به موقعیت زمان و تقسیم کار خیلی معتقد هستم و علیرغم آن‌که خودم در حیطه طراحی لباس تصویر و طراحی لباس مد به موفقیت رسیده‌ام، مایلم که برای این فیلمم یک طراح لباس بیاورم.

و صحبت‌های پایانی؟

من از تمام عزیزانی که در حوزه پوشاک فعالیت دارند، خواهش می‌کنم که با یکدیگر مهربان باشند. ما قطعاً رقیب یکدیگر نیستیم و رقیب‌مان پوشاک بیرون از این مرز است. ما اگر این مسئله را درک نکنیم و به یکدیگر چنگ و دندان نشان دهیم، هیچ پیشرفتی نخواهیم کرد. من از داوران جشنواره مد و لباس هم خواهش می‌کنم که حق طراحان و تولیدکنندگان را ضایع نکنند. آن‌ها اگر حافظه قوی ندارند، یادداشت کنند و آرشیو جمع کنند چون برای لباسی که به آن جشنواره می‌آید، زحمت و هزینه شده است.

متأسفانه در جشنواره‌ای که مدتی پیش برگزار شد، من به عینه دیدم که لباس برتر هیئت داوران، همان لباسی بود که در جشنواره فجر پارسال به عنوان برگزیده انتخاب شده بود و داوران هم همان هیئت داوران جشنواره فجر بودند. من مطمئنم این اتفاق به عمد رخ نداده است و حافظه آن‌ها یاری‌شان نکرده، ولی در این‌جا حق یک نفر ضایع شده است. بنابراین من خواهش می‌کنم که اگر هیئت داوران در زندگی‌شان هر مشکل کاری و یا غیر کاری دارند، در داوری‌های جشنواره‌های مختلف شرکت نکنند.

وزارت صنعت و معدن هیچ‌کاری در زمینه کمک به طراحان و فرهنگ‌سازی برای لباس ایرانی انجام نمی‌دهد. تولید کردن خیلی کار شاخص و بزرگی نیست چون همه کشورها لباس تولید می‌کنند و این کار یک وظیفه ملی است، بلکه وزارت صنعت و معدن باید کار فرا ملی انجام دهد. من خواهش دارم که یکی از این خانه‌های بلا استفاده قدیمی که کسی در آن‌ زندگی نمی‌کند را مخصوص موزه مد و لباس قرار دهند. الآن در مشهد قرار است موزه مد و لباس راه‌اندازی شود که بسیار جای خرسندی دارد ولی این اتفاق باید در تهران هم رخ دهد.

اگر یک مکان برای این‌کار به ما بدهند، ما طراح‌ها خودمان پول می‌گذاریم و در آن‌جا دکور می‌زنیم، سپس موزه را سهام‌بندی می‌کنیم و هر وقت بلیطی فروخته شد و درآمدی کسب شد، این پول را بین طراحانی که در آن‌جا هزینه کردند و دکور زدند، تقسیم می‌کنیم. ما از نظر فرهنگ مد و لباس عقب هستیم و اگر این موزه هم راه‌اندازی نشود، دیگر نمی‌توانیم هیچ ادعایی در زمینه مد داشته باشیم، پس حداقل این موزه را راه‌اندازی کنیم تا مردم خودمان و توریست‌ها بیایند و با فرهنگ کشورمان بیشتر آشنا شوند.