گروه مد و لباس هنرآنلاین: مقدمه مقاله‌ «نساجی دوره قاجار و زنان قجری» را اینجا بخوانید. ادامه این مطلب نوشته پریا علی‌پور به شرح زیر است:

زنان قاجار دو نوع لباس داشتند، لباس برای خانه و لباس برای خارج از خانه. لباس داخل خانه شامل پیراهنی نازک بوده که معمولاً بسته به طبقه اجتماعی زنان، مرواریددوزی یا گلدوزی می‌شد و روی پیراهن را کتی تنگ و کوتاه می‌پوشیدند. دامن بانوان یا کوتاه بود که با شلوارهای گشاد می‌پوشیدند و یا بلند بود تا قوزک پا می‌رسید.

زنان اشراف و دربار معمولاً چند تا دامن روی‌هم به تن می‌کردند. این الگو را درواقع از دامن فرنگی فنردار گرفته‌اند، اما ازآنجاکه فنر هنوز در ایران شناخته‌نشده بوده با پوشیدن ده الی یازده دامن گشاد روی‌هم سعی می‌کردند جلوه دامن فنردار را داشته باشد. پوشش پای آن‌ها جوراب‌های نخی با دمپایی اطلس بود و برای پوشاندن موها نیز از چارقد نخی کوچک استفاده می‌شد.

لباس بیرون زنان شامل چادر چاقچور و روبنده بوده است. زﻧﺎن چهره ﺧﻮد را ﭼﻪ در ﺑﻴﺮون و ﭼـﻪ در محیط‌های داﺧﻠﻲ ﻫﻤﻮاره از ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎن ﭘﻮﺷﻴﺪه ﻧﮕﺎه دارﻧﺪ. تمامی زنان در هر طبقه اجتماعی، این فرم پوشش را برای خارج از خانه استفاده می‌کردند. لباس زنان قجری، از پارچه‌های گران‌قیمت و زربفت است که با نقش‌های تکرارشونده تزیین‌شده است. تقریباً هیچ بانویی از طبقه اشراف دیده نمی‌شود که لباسی ساده یا بدون طرح به تن داشته باشد. این زنان لباس‌هایی فاخر با طرح‌های شلوغ به تن دارند.

نحوه قرارگیری نقوش انسانی در زمان قاجار بیشتر جنبه نمایشی داشت. انسان‌های باوقار و ایستا و با ابعاد بزرگ که تنها در داخل محراب ایستاده‌اند و اغلب کاربرد پرده و تزئین در چادرها را داشتند. در اطراف محراب نقوش گل و بته‌جقه و در نمونه‌هایی در گوشه کار تصویر انسان سوزن‌دوزی شده است. تکنیک رایج در این نوع نقوش معرق پارچه است.

لباس زنان دربار و همسران رجال، به همراه تزیینات گران‌قیمت مانند مروارید و یاقوت دوخته می‌شد. زنان حرم‌سرا بسته به شأن و منزلت و مقامشان در دربار از جواهرات متفاوتی بر سر و گردن استفاده می‌کردند. لیدی شیل در خاطرات خود می‌نویسد: لباس خدمه اندرونی هم تقریباً به همان فرم لباس مادر شاه بوده است با این تفاوت که به‌جای پارچه مخمل و زربفت، چیت گل‌دار انگلیسی به تن می‌کردند. همچنین رسم بوده است زنان نوک انگشتان دست‌وپا خود را حنا قرمز می‌زدند و لبه داخلی چشم‌ها را با سرمه می‌آراستند. بخش‌های جلوی موی سر را عمدتاً کوتاه می‌کردند تا بتوانند حلقه از زلف خود را از چارقد بیرون بگذارند. گونه‌ها را سرخاب می‌زدند زیرا سرخ بودن گونه‌ها نشانی از سلامتی و نشاط در آن دوران بوده و گرچه زنان ایرانی عمدتاً ابروهای کلفتی داشتند اما در سیاه و ضخیم نشان دادن ابروها کمی اغراق به خرج می‌دادند.

موها را تیره‌رنگ‌اند و معمولاً با دو رشته مروارید آرایش می‌دادند. بخش بالای سر و موها با تاج پوشانده و زیورآلاتی مانند گوشواره، النگو، گردنبند، بازوبند و پابند که همگی جواهرنشان بودند بر سر و بدن مدل می‌دادند. با مراجعه ﺑـﻪ ﻟﺒـﺎس ﺣـﺮمﻧﺸـﻴﻨﺎن مشخص می‌شود. ﻛﻪ زنان نیز روی لباس‌های خود کمربندهایی می‌بستند. ﻣﻘﺎﻳﺴـه ﻛﻤﺮﺑﻨـﺪﻫﺎی زﻧﺎﻧﻪ و ﻛﻤﺮﺑﻨﺪﻫﺎی ﻓﺘﺤﻌﻠﻲﺷﺎه ﺧﺒﺮ از ﻳﻜﺴﺎﻧﻲ عجیبی بین اﻳﻦ دو ﮔﺮوه ﻣﻲ‌دﻫﺪ. حتی آن دﺳﺘﻪ از ﻛﻤﺮﺑﻨﺪﻫﺎﻳﻲﻛﻪ زﻳﻮرآﻻﺗﻲ آوﻳﺰان ﺑـﺮ ﭘـﺎﻳﻴﻦ آن‌ها نصب ﺷـﺪه ﻧﻴـﺰ نمونه‌های مشابه در لباس زنان قابل‌شناسایی اﺳﺖ.

دﻻﻳﻞ ﻣﺎ ﺑﺮای اﺛﺒﺎت اﻳﻨﻜﻪ ﻧﻮع ﺗﺰﺋﻴﻨﺎت ﻛﻤﺮﺑﻨـﺪ ﻳـﻚ ﺳـﻠﻴﻘ زﻧﺎﻧـﻪ اﺳـﺖ ﺑـﺎ ﺑﺮرﺳـﻲ ﺳـﺎﻳﺮ ﻗﺴﻤﺖﻫﺎی ﻟﺒﺎس زﻧﺎن ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ خواهد شد.

منسوجات قاجار:

نساجی سنتی در دوره قاجار مسیری پرفرازونشیب را پیموده و به‌رغم شکوفایی در ابتدای کار، در زمان پادشاهان میانه این سلسله با ورود پارچه‌های صنعتی، جریان و مسیر حرکتی آن دستخوش تغییر شده است.

به‌واقع در نیمه نخست این حکومت هم‌زمان با فرمانروایی فتحعلی شاه، هنوز این هنر از نفس نیفتاده و هم چون نقاشی این عصر، با آمیختگی هنر داخلی و خارجی، پیشتاز میدان رقابت بود.

افزون بر پارچه‌های بدون طرح و نقش، بیشتر منسوجات آن عصر از طرح‌های واگیره‌ای، انواع قابی، محرمات و افشان بهره می‌گرفتند که معمولاً با نقوش گیاهی آرایه بندی می‌شد.

دراین‌بین، طرح‌های افشان و محرمات در طبقه عامه کاربرد بیشتری داشت؛ طرح افشان تقریباً با پوشاک زنانه و مصارف خانگی تعریف می‌گشت و محرمات، پوشش معمول خدمه دربار بود. به‌عکس، انواع منسوج بدون طرح بیشتر در پوشش خاندان سلطنتی مجال ظهور می‌یافت و گاه با حاشیه دوزی محرمات زینت می‌شد. طرح‌های واگیره ای و انواع قابی نیز با گستردگی بسیار، احتمالاً در پوشش زن و مرد اقشار گوناگون جامعه مورداستفاده قرار می‌گرفت.

مراکز تولید به علت بی‌کفایتی پادشاهان قاجار و نیز مشکلات اقتصادی ایجادشده به دلیل غلبه افغان‌ها بر اصفهان سبب انحطاط همه هنرها و از آن جمله نساجی گردید.

از طرفی نفوذ تمدن غرب در ایران، موجب ورود کالاهای بیگانه به کشور شد. در اوایل دوره قاجار پارچه‌بافی ایران با رقابت تولیدات هند و دول اروپایی مواجه بود. ورود این پارچه‌ها با بهای ارزان و طرح‌های متنوع، صنایع بافندگی داخلی ایران را با خطری جدی روبرو کرد. در گزارش کنسول انگلیس به این نکته اشاره‌شده که افراد طبقات بالا معمولاً کتان گل‌دار اروپایی را به لباس‌های ابریشمی گران‌قیمت داخلی ترجیح می‌دادند. بیشتر اروپاییان بر این باور بودند که تولید پارچه در ایران جز اتلاف سرمایه چیز دیگری برای ایرانیان ندارد، چون پارچه‌های اروپایی باکیفیتی بهتر و قیمتی ارزان‌تر عرضه می‌شد. یکی از ترفندهای فروش بیشتر پارچه‌های خارجی در ایران، استفاده از نقوش و طرح‌های ایرانی بود که برخلاف رنگ‌ها و نقش‌های اروپایی موردپسند ایرانیان قرار می‌گرفت. یکی از شرکت‌های واردکننده پارچه‌های انگلیسی به ایران، شرکت تجاری رالی در تبریز بود که این راه را برای کسب درآمد بیشتر در پیش گرفته بود.

واکنش‌های برخی بازرگانان و علما سبب شد که کارخانه‌های مختلف ریسندگی و بافندگی از روسیه، آلمان و نخستین کارخانه ریسندگی ماشینی انگلستان خریداری و در شهرهای تهران، تبریز و اصفهان و در تهران تأسیس شد و شروع بکار کرد.

کیفیت ابریشم‌های بافته‌شده در شهر کاشان بسیار متأثر از طرح‌های اروپایی بودند.

مرکز تولید پارچه‌های قلمکار که در دوره صفوی شهر کاشان بود، در دوره قاجار علاوه بر اصفهان، به شهرهای همدان و یزد منتقل شد که هم‌اکنون نمونه‌هایی از آن‌ها در موزه متروپولیتن موجود است و متعلق به اواخر قرن هجدهم میلادی است. 

بافت پارچه‌های زربفت که در دوران صفوی به نقطه اوج خود رسیده بود کماکان با همان تکنیک‌ها و البته باکیفیت پایینی ادامه یافت.

مراکز بافت این پارچه در دوران قاجار نیز تقریباً همان مراکز بافت دوره صفوی یعنی شهرهای یزد، اصفهان و کاشان بود. به‌طورکلی اصفهان از مهم‌ترین مراکز بافت پارچه در آن دوران به‌حساب می‌آمد.

علاوه بر پارچه‌های زری و قلمکار، از دیگر بافته‌های این شهر می‌توان به پارچه‌های نخی ساده (چیت) اشاره کرد که از الیاف مرغوب تولید می‌شدند .کتان‌های ضخیم رنگی از دیگر محصولات شهر اصفهان بوده است. از دیگر مراکز مهم صنعتی این دوره خراسان بوده که در آن شال‌های پشمی تولید می‌شده است.

لازم به ذکر است که پارچه‌های پشمی کرمان و خراسان شباهت بسیار زیادی به شال‌های کشمیر دارند به‌طوری  که پروفسور پوپ معتقد است تمییز آن‌ها از یکدیگر کاری بس دشوار است.

شهر ابیانه نیز مرکز بافت پارچه‌های ساتن و چند نوع زربفت به شمار می‌رفت. تبریز و مشهد نیز از مراکز مهم بافت تافته در آن دوره محسوب می‌شدند. به‌غیراز تافته، شهر تبریز مرکز تولید پارچه‌های پنبه‌ای سفید (بیاض)، بورمه (پارچه آبی‌رنگ)، قدک و چلوار، پارچه‌های ابریشمی و حوله‌های کشمیری با طرح‌های درشت بود که بیشتر این منسوجات در اوایل قرن نوزدهم به روسیه صادر می‌شدند.

انواع پارچه عبدالرحیم کلانتر ضرابی در کتاب تاریخ کاشان در زمینه پارچه‌های آن دوره و ستایش نساجان، آورده است: در عمل نساجی و شعربافی استادان کامل و نقش‌بندان ماهر به ظهور می‌آید، از اطلس و صوف و قناویز و خارا و زری‌های الوان و مشجر و محرمات و مخمل یکرنگ و الوان و قطنی و دارائی و قدک در کمال خوبی.

منسوجات گران‌بهاتر از قبیل ابریشم، مخمل و گلدوزی حتی قبل از آنکه در اروپا رایج شده باشد در ایران تهیه می‌شده است و اکنون محصولات آن محدودشده است در این دوره که مردم به کالاهای فرنگی روی آوردند، پارچه‌هایی از قبیل چیت، فاستونی و پارچه‌های پشمی خارجی جای منسوجات نخی دستباف و مخمل و ترمه کاشان و کرمان و شال‌های پشمی خراسان و کرمان را گرفت.

از میان پارچه‌های این دوره می‌توان به پارچه‌های ابریشمی که در زمان فتحعلی شاه دوباره رواج یافته بود ایرانی‌ها کلمه "تافته" یا بافته‌شده را برای اشاره نمود که سبب ورود بافته‌های مجلل به دربار شد ابریشم ساده بافته‌شده معرفی می‌کنند اما جالب‌ترین و ارزشمندترین ابریشم‌های دوره صفوی و قاجار و بافته‌های ترکیبی (مرکب) درخشان و مخملی هستند.

از دیگر پارچه‌های مهم این دوره بوده است که سابقه‌ای بس چشمگیر از دوره صفوی بکار رفته باشد زری یا زر بفت دارد. اصولاً به پارچه‌ای‌که در بافت آن الیاف طلا و نقره و یا گلابتون گویند. برای بافت این نوع پارچه با توجه به کاربرد آن، تقریباً از همه نقوش سنتی ایرانی به‌علاوه آیات قرآن کریم و یا مضامین ادبی استفاده می‌شود.

با توجه به حصول طبقه‌بندی برای پارچه‌های رایج عصر فتحعلی شاهی، مشتمل بر بدون طرح و نقش، واگیره‌ای، انواع قابی، محرمات و همین‌طور افشان، اینک می‌توان نقوش کاربردی در بستر آن‌ها را به لحاظ موضوعی به انسانی، جانوری، گیاهی، هندسی، جمادی و تلفیقی تقسیم داشت.

البته نه‌تنها مستندهای تصویری که نمونه‌های به‌جای مانده نیز نشان می‌دهد در پارچه‌های دوره نخست قاجار، مضامین قابل‌تعریف نیست. در تأیید این جمادی و تلفیقی تقریباً در تمام مدعا، نقوش موجود در مصادیق تصاویری تقریباً انواع طرح اندازی بر پایه بن نگاره‌های گیاهی است.

البته هرچند برتری شاخص با فاصله بسیار نسبت به سایر انواع، از آن نقوش گیاهی (طبیعی و انتزاعی) و تا اندازه‌ای هندسی است اما گویا تکه پارچه‌هایی وجود دارد که بر وجود اندک عناصر انسانی و جانوری در پارچه‌های اوان آن عصر دلالت می‌کند.

در دوره قاجار نسبت به دوره صفوی و دوران قبل از آن، از نقوش انسانی بسیار کم و گاه به‌صورت جزئی استفاده‌شده است؛ این موضوع، یکی از ویژگی‌های پارچه‌بافی قاجار است. در آرایه‌های تزیینی پارچه‌های قاجار، نقوش جانوری بسیار کم یاب هستند. در میان نمونه‌های به‌جای مانده نیز اکثراً به نقوش پرندگان کوچک در همراهی با نقوش گیاهی و گل‌وبته اکتفا شده است.

مجموع نقوش انسانی در پارچه‌های اول قاجار را می‌توان نسبت به مضمون به‌کارگیری نقش انسانی به چند دسته تقسیم کرد:

1- مجالس رزم و شکار: شامل به تصویر کشیدن انسان در مبارزه با اژدها، شیر، شکار آهو، نقش کردن قوچیان ایستاده، سوارکار و میرشکار باشی.

2- مجالس بزم: مجالس تصویر شده با حضور خوانندگان، نوازندگان، رقاصان، خادمان شرابریز، صراحی بهدستان، انسان‌های لمیده در باغ و طبق بهدستان.

3- روایات داستانی: از نقوش رایج تصویر کردن داستان‌های عاشقانه است که به‌صورت شعر در میان مردم رواج داشته مانند لیلی و مجنون، خسرو شیرین و یوسف و زلیخا.

4 - اصناف: انسان‌ها در حال انجام مشاغلی چون سرآشپز، ماهیگیر، قایق‌سوار و سرباز تصویر شده‌اند.

5- تک‌نگاره‌های انسانی: مجموعه نقوشی که به‌صورت انسان تنها در ابعاد بزرگ در محراب و کوچک و پراکنده در سطح پارچه ترسیم‌شده‌اند.

باگذشت زمان نقوش گیاهی کوچک‌تر شده و از ابعاد واقعی خود نسبت به نقوش سطح پارچه ترسیم‌شده‌اند. باگذشت نقوش گیاهی کوچک‌تر شده و از ابعاد واقعی خود نسب به نقوش انسانی گذر کردند و به شکل دیگری درآمد. طوری که در اواخر صفوی نقش انسان نسبت به نقوش دیگر فاقد بار معنایی شد.

6­- نقوش هندسی:

در سهل‌انگاری ناشی از التقاط در به‌کارگیری واژگان طرح و نقش، به‌صورت معمول، عصر فتحعلی شاه قاجار را دوره شیوع نقوش هندسی در هنر پارچه‌بافی سنتی دانسته‌اند. درحالی‌که به‌واقع این طرح هندسی است که در مایه‌های قابی، خشتی و محرمات نضج می‌یابد و بستر حضور نقوش گیاهی را فراهم می‌آورد.

­­­در بیان ظریف‌تر آن‌که شواهد تصویری نشان می‌دهد در این دوره حتی طرح‌های هندسی منتظم پدیدار نمی‌شود مگر آن‌که در بیشتر مواقع به زیور نقش آرایش بیابد.

7­­- نقوش گیاهی در دوره نخست قاجار، استفاده از گونه‌های دگرگون نقوش جایگزین سایر اقسام گیاهی چنان فزونی یافت که تقریباً گردید.

درمجموع، ترکیب این نگاره در تزیین انواع منسوج فتحعلی شاهی، فراوان به کارآمد: برای پوشش مردان در قالب طرح‌های واگیره ای، انواع قابی و محرمات شیوع پیدا کرد و در پوشش زنان و دیگر مصادیق کاربردی، افزون بر طرح‌های فوق، در ترکیب افشان نیز رونق فراوان گرفت.

درنتیجه، شایع‌ترین صورت نقش‌پردازی انواع منسوج در این دوره، تکرار گل‌های ساز کوچک در ردیف‌های موازی بود. درباره چگونگی ساخت و این نوع نقوش، آن‌که دوره قاجار را مصادف با رواج صور طبیعت نمای غربی می‌دانند اما اگر عصر خاص فتحعلی شاهی منظور باشد، بن نگاره‌های گیاهی پارچه‌های این دوران، علاوه بر اسلیمی و ختایی فقط شامل برخی ازگل‌ها و گیاهان طبیعت نما هم چون گل میخک و سرخ است.

در این صورت، باید پذیرفت در این روزگار به‌موازات هنر پیکرنگاری درباری، طراحی پارچه نیز هم چنان بر پایه‌های هنر ایران استوار ماند. صور گیاهی به شکل انتزاعی ظاهر شد و به همین دلیل، معمولاً و در صورت طبیعت‌گرایی در بیشتر موارد از اندازه ختایی فراتر نرفت.

مهر تأیید این سخن، پوشش شخص پادشاه و شاهزادگان در پیکرنگاری‌های سلطنتی متعدد است. چنان‌که علاوه بر تعهد به این اصول را نمایش نمونه‌های پیش‌تر، تصویر می‌دهد. در این مجلس، نقش لباس فتحعلی شاه به فراخور کارکرد نظامی با حفظ اصالت بن نگاره گیاهی، از طبیعت خود دوری جسته و به انتزاع و ساده‌سازی پهلو زده است.

با این حساب، هرچند نقوش گیاهی در سایه طبیعت‌گرایی این دوران با رواج گل فرنگ یا گل لندنی (گل‌های سرخ پر گلبرگی شبیه به گل صدتومانی) متحول شده‌اند و گهگاه اسلیمی‌ها و ختایی‌ها جای خود را به نقوش گیاهی ساده‌تر (گل‌های چند پر) و واقع‌گرایانه (گل رز، زنبق، میخک، اقاقیا) داده‌اند.

8­- طرح‌های واگیره ای یکی از رایج‌ترین انواع تزیین پارچه‌های قاجاری در جامه زنانه و مردانه است. «طرح تکرارشونده واگیره ای، ترکیبی است که ساختار کلی آن از تکرار منظم یک نقش‌مایه با الگوی خاص در سرتاسر متن به وجود می‌آید».

به‌طورکلی اگر طرحی در یک ضلع (طول یا عرض) دو مرحله تکرار شد و در ضلع دیگر بیش از دو مرحله، نوعی از قرینگی را ایجاد می‌کند که عنوان واگیره به خود می‌گیرد. در دوره فتحعلی شاه این آرایه بندی در بیشترین وجه، به استعمال نقش‌مایه‌های گیاهی می‌گراید و گل‌ها و گیاهان را به‌صورت تک ﻳا دسته، طبیعی یا انتزاعی در بستر خود تکرار می‌کند اما به‌واقع سابقه گسترش طرح واگیره‌ای به درازنای ابداع پارچه است چراکه از ابتدای پیدایی انواع منسوج دستگاهی، به جهت سازوکار تجهیزات کارگاهی، نظم و تکرار، عناصر بنیادی هر نوع طراحی بوده است.

9-انواع قابی (قاب قابی/ خشتی/ بندی) در تصاویر دوره فتحعلی شاه، نمونه‌هایی از پارچه‌های منقوش به چشم می‌آید که گونه‌های متکثر طرح شبکه‌بندی شده قاب قابی، خشتی و بندی بر آن‌ها حاکم است. حتی طبق مستندات تصویری، در میان طرح‌های قرینه انتقالی مورداستفاده در عصر فتحعلی شاه، انواع قابی، پرکاربردترین شیوه در طراحی پارچه است.

در کلیت طرح قابی آن روزگار، نقشی مشتمل بر گونه‌ای گیاهی خطوط هندسی حامل، معمولاً را در برمی‌گیرد و در سطح تکرار می‌شود اما در بیان دقیق‌تر اگر شبکه‌سازی با صورت‌بندی‌های مدور یا بیضوی (معمولاً منفصل) تعریف شود، به آن قاب قابی می‌گویند. تصویر اگر در ساختار هندسی پیوسته و متراکم شطرنجی با خطوط زاویه‌دار هم چون گره‌سازی شکل بگیرد و صورتی شبیه لانه زنبور ایجاد کند، عنوان خشتی بر آن می‌نهند.

و درنهایت اگر شالوده و اساس این شبکه متداخل با خطوط نرم و رقصان اسلیمی باشد، نام بندی بر آن می‌گذارند درباره پیشینه انواع طرح  قابی، آن‌که با یک نگاه گذرا به تاریخ نساجی ایران می‌توان دریافت این شیوه تزیینی، حداقل به دوره ساسانی بازمی‌گردد. کهن‌ترین سند، نقاشی دیواری شوش است که متعلق به نیمه اول سده چهارم میلادی است و در آن لباس رنگارنگ سوار با نخ‌های زرین بافته‌شده دارای شبکه‌های لوزی شکل هندسی است.

10- محرمات

محرمات، همان پارچه راه‌راه است. در این ساختار تزیینی، نوارهای باریک یا خیلی باریک با زمینه رنگ‌های متفاوت، بستری مناسب برای تزیینات گوناگون هستند. در این شیوه، انواع راه‌ها با پهنای مساوی یا متفاوت به کار می‌رود. معمولاً در ترکیب راه‌راه، انواع نقش، به‌شرط وجود، در حدفاصل راه‌های مجاور تکرار می‌شود. این‌گونه آرایه بندی که هم چون گونه‌های پیش از نحوه تزیین پارچه‌های ادوار قبل ریشه می‌گیرد در روزگار فتحعلی شاه با نقش‌های گیاهی طبیعی یا انتزاعی پراکنده و غیر متراکم رونق می‌یابد. در این دوره برخلاف تغییر متناوب عرض راه‌ها درگذشته، اغلب، اندازه آن‌ها یکسان شد و نقش اندازی انباشته در طول راه‌ها رو به افول گذارد.

نتیجه:

به‌طورکلی ویژگی‌های صوری پارچه‌بافی قاجار هم چون نقاشی این عصر، تفاوت بارزی را در اوایل و اواخر حکومت این دودمان، نشان می‌دهد. نساجی سنتی ایران در عصر فتحعلی شاه، آخرین دوره شکوفایی را در دوران حیات تجربه می‌کند که معمولاً به دلیل افول این هنر در ادامه فرمانروایی سلسله قاجار، ارزش‌های زیبایی شناسانه آن نادیده گرفته می‌شود. از همین حیث، معمولاً مستند نگاری و فن شناسی دقیقی راجع به پارچه‌های این عهد صورت نگرفته است و تمام آن‌ها ذیل محور کلی هنر قاجار تعریف می‌گردد. به همین جهت، برای شناخت طرح و نقش منسوجات عصر فتحعلی شاهی، راهی نمی‌ماند به‌جز آن‌که به بارزترین هنر آن روزگار یعنی پیکرنگاری درباری رجوع داشت؛ هنری که به جهت خواست سیاسی فتحعلی شاه بیش از گونه‌های دیگر تحت حمایت دربار قرار گرفت.

با این حساب، انواع طرح بر اساس شیوه گسترش به واگیره ای، انواع قابی، محرمات، افشان، کتیبه‌ای، روایی، محرابی و ترنج دار قابل تقسیم است. گونه‌های متنوع نقش نیز بر پایه موضوع و مضمون به دسته‌های انسانی، جانوری، گیاهی، جمادی و هندسی دسته‌بندی شده است. پیکرنگاری‌های عصر فتحعلی شاه ‌نشان می دهد در پارچه‌های این عهد به‌رغم امکان حضور سایر اقسام، تنها باید به وجود طرح‌های واگیره ای، قابی، محرمات، افشان و همین‌طور بدون طرح شهادت داد که مسلماً به جهت استفاده در پوشش افراد در پیکرنگاری درباری مجال ظهور یافته‌اند. از جهت نقش نیز هرچند با نظر به تکه پارچه‌های به‌جای مانده، احتمال حضور نقوش انسانی و جانوری به میزان اندک در اوایل این دوره برقرار است.

اما بر اساس همان نمونه‌ها و همین‌طور پیکرنگاری درباری، برتری خاص و متقن با نقوش گیاهی طبیعت نما و انتزاعی است؛ بدین ترتیب مداقه در هفده نمونه از پیکرنگاری‌های عصر فتحعلی شاه قاجار نشان می‌دهد در این روزگار، عمومیت کلی پارچه‌ها با طرح‌های واگیره ای، انواع قابی (قاب قابی، خشتی، بندی)، محرمات و افشان است و نقش غالب، گیاهی و یا در اندک مواردی احتمالاً هندسی است. نتیجه مشخص این مقاله حاکی است دراین‌بین، طرح محرمات با ویژگی خاص این عصر یعنی راه‌های مساوی و نقش‌پردازی پراکنده، در شکل گسترده به استفاده زن و مرد طبقه عامه درآمد و برخلاف استعمال وسیع آن در جامه زنان دربار، برای پوشش مردان خاندان سلطنتی در لباس زیرین به کار گرفته شد یا بهره‌گیری از آن به انواع تزیین هم چون آستردوزی و حاشیه‌دوزی محدود گشت. در مقابل، پارچه‌های بدون طرح، بیشتر با پوشش خانواده سلطنتی به‌ویژه مردان تعریف شد. پارچه‌های مصور به طرح واگیره ای و انواع قابی مشتمل بر قاب قابی، خشتی و بندی نیز در انواع پوشش زنانه و مردانه استفاده داشت. حتی انواع قابی به دیگر مصارف عمومی چون زیرانداز و روکش پشتی می‌رسید. طرح افشان نیز معمولاً از طریق فرآیندهای تکمیلی مثل چاپ، نقاشی و رودوزی تولید می‌شد و نه تنها در مصارف عمومی رواج داشت بلکه در کیفیت‌های مختلف در پوشش زنان کاربرد فراوان پیدا کرد. البته به‌طورمعمول به جهت برتری وجه تزیینی، پوشش مردانه از این طرح (افشان). افزون بر این، در گستره انواع نقش، مبرا است و انواع گران‌بهای آن در پوشش زنانه درباری کاربرد دارد جدول هرچند موارد اندکی وجود دارد که بر حضور نقوش هندسی دلالت می‌کند اما غلبه کامل با نگاره‌های گیاهی است که به صور طبیعت نما هم چون ختایی و انتزاعی هم چون اسلیمی ظاهر شده و در چکیده‌ترین قالب خود به‌صورت بته‌جقه نمود پیداکرده است. البته پوشیده نیست در مواردی محدود گرایش به طبیعت‌گرایی غربی نیز به چشم می‌خورد؛ اما همانند پیکرنگاری این عصر، هنوز برتری قدرتمند با مبادی سنتی هنر ایرانی است.