گروه مد و لباس هنرآنلاین: بهتر است مطلبمان را این‌گونه آغاز کنیم. طراحان و آنانی که قادرند خالق ایده‌های نو روی کاغذ بوده و به دانش ایجاد یک طرح از تصویری ذهنی، خیالی یا واقعی مجهز هستند، دو بال قدرتمند هنر را در اختیار دارند؛ یک بال آن، دست قوی است و بال دیگر، خوب دیدن...

از زمان‌های بسیار دور که طراحی را به‌عنوان هنری مستقل دانسته و علاوه بر روش‌های سنتی همچون طراحی با مداد و زغال، استفاده از دیگر مواد و متریال و همچنین رایانه در این حوزه مرسوم شد، طراحی در قالب گرایش‌های گوناگون همچون طراحی بسته‌بندی، طراحی داخلی، طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی صنعتی، طراحی فرش، طراحی گرافیک، طراحی پارچه، طراحی مد، طراحی معماری و نمونه‌هایی دیگر بیش‌ازپیش بر رسمیت خود افزود تا آنجا که امروز و در نخستین ماه‌ها از قرن بیست و یکم میلادی، این طیف از جامعه، نه‌تنها نوابغ هنری به شمار می‌روند بلکه در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و صنعتی از صاحبان قدرت به شمار می‌روند.

بدون شک واژه طراحی را نمی‌توانیم دست‌کم بگیریم. این هنر، قدرت، دانش یا هر آنچه نامش را بگذاریم تنها در کشورهایی کم‌اهمیت یا بعضاً بی‌اهمیت جلوه داده می‌شوند که هیچ چشم‌اندازی را برای پیشرفت خود در بستر صنعت متصور نیستند.

با ذکر این مقدمه به سراغ شرایط حاکم بر عرصه طراحی مد، پارچه و لباس در کشورمان می‌رویم؛ عرصه‌ای که به پشتوانه بیش از چند هزار سال تمدن و در سایه ورود انواع و اقسام دانش‌های بروز و تکنولوژی، در سال‌های اخیر به‌خوبی توانسته است قدرت خود را به رخ صنعت کشیده حال‌آنکه اگر خوش‌شانس بوده باشند، توانسته‌اند جریان طراحی را به دنیای اقتصاد، تجارت و ایجاد ثروت گره زنند.

بااین‌همه و علی‌رغم پیشرفت‌های قابل‌توجه در حوزه طراحی اما همچنان شاهد آنیم که درصد بالایی از فعالان و افرادی که خود را به‌عنوان طراحان مد و لباس در کشور معرفی می‌کنند، نه‌تنها نتوانسته‌اند توجه بخش صنعت و صاحبان تولید را به خود معطوف کنند که بعضاً به‌طور شخصی نیز موفق به قرار گرفتن در موقعیت پرسونال برندینگ نشده‌اند.

اگر بر این مهم قائل باشیم که هنر و حرفه طراحی منجر به خلق و پیدایش یک پدیده می‌شود، این نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که ما در کنار یک پدیده، واژگانی مانند رویداد، ایونت، جنبش و ترند را هم داریم و عمل این هنرمند باعث می‌شود که به‌طور مثال یک ماشین با ساختار جدید تولید شود که صندوق‌عقب ندارد و جنبشی به راه اندازد که یک ایده را تبدیل به یک ترند و خیلی زود مبدل به یک سبک در صنعت ماشین‌سازی کند.

حال‌آنکه اگر یک رویداد و جنبش سال‌ها دوام آورد آن موقع تبدیل به سبک می‌شود؛ سبکی که به‌شرط بقا متولد می‌شود و درنتیجه اگر یک عملی در دنیای هنر جاودانه و پابرجا شد، از آن به‌عنوان سبک یاد کرده و آن را ماحصل نگاه یک آرتیست می‌دانیم.

در اینجا جای طرح این پرسش باقی است که کشور ما ایران پس از سال‌ها تلاش در حوزه طراحی به‌ویژه طراحی مد و لباس تا چه میزان مجهز به طراحان صاحب سبک است؛ طراحانی که همواره به دنبال کشف و استخراج مفاهیم خاص می‌گردند و نقش آوانگارد را بازی می‌کنند؟

افراد زیادی معتقدند که جوهره تمام علوم ریشه در فلسفه لباس دارد و مد را تکرار ابدی تجدد می‌نامند. حال و در شرایطی که به‌ندرت می‌توان پدیده اجتماعی را پیدا کرد که تحت تأثیر مد نباشد، تا کی باید منتظر ماند که علی‌رغم معدود دستاوردهایی، نبوغ طراحان ایرانی هم در داخل و هم خارج از کشور به‌واسطه ارتباط مؤثر با صنعت به منصه ظهور رسد؟