سرویس مد و لباس هنرآنلاین: انسان به‌عنوان موجود اجتماعی با دیگر حیواناتی که زندگی جمعی دارند، تفاوت‌های بسیاری دارد و نخستین تفاوت و وجه تمایز آدمی با دیگر حیواناتی که زیست جمعی دارند، تفاوت در باورها و عقاید است.

اعتقادات اموری اکتسابی هستند و نیازمند ادراک و تحلیل درحالی‌که ادراک حیوانات بر پایه غریزه است و نه استدلال و اکتساب؛ بنابراین حیوانات عقیده ندارند.

لایه بعد، لایه ارزش‌هاست که مبتنی بر لایه باورها و عقاید است و بر همان اساس شکل می‌گیرد یعنی میان عقاید و ارزش‌ها یک رابطه طولی وجود دارد و عقاید در ارزش‌ها حلول و خودنمایی می‌کنند.

حال با توجه به این‌که بحث در حوزه مد و لباس، بحثی جامعه‌شناختی است، این لایه‌بندی مربوط به عناصر اصلی فرهنگ در هر جامعه‌ای، خواه اسلامی و خواه غیر اسلامی مطرح است.

بنیادی‌ترین لایه، لایه عقاید و باورهاست و لایه بعد که مبتنی بر این لایه عقاید است، لایه ارزش‌هاست یعنی بایدها، نبایدها، خوب‌ها و بدها.

به طور مثال، عقیده به نحس بودن عدد 13 در خیلی از جوامع دیده می‌شود و به همین جهت در محله‌های قدیمی و سنتی گاهی مثلاً به‌جای عدد 13 روی پلاک منازل از عدد ترکیبی 1+12 استفاده می‌کنند. این‌ مثالی است برای این مطلب که ارزش‌ها و بایدونبایدها، مبتنی بر لایه عقاید است یعنی وقتی کسی به نحوست عدد 13 معتقد باشد، می‌گوید که در روز سیزده‌بدر نباید در خانه نشست و حتماً باید به دل طبیعت رفت.

هنجارها یعنی قواعد و الگوهای پایدار عمل نیز مبتنی بر ارزش‌ها شکل می‌گیرند. به‌طور مثال این لباسی که در تن من است مطابق هنجار لباس روحانیت است، یا چادر یا اشکال خاصی از پوشش، هنجار لباس پوشیدن برخی از بانوان است. هنجار، یعنی آن قاعده عملی که فرد بدان ملتزم است و بر مبنای آن عمل می‌کند، چند خصوصیت دارد. نخست آنکه پایداری نسبی دارد و دوم آنکه فراگیری نسبی دارد.

به‌هرروی، التزام به هر قاعده‌ای، چه در سطح نظر یعنی باورها و ارزش‌ها چه در سطح عمل، یعنی هنجارها، چه در لایه پایین‌تر و زودگذرش یعنی مد، الزامات و محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند که این الزامات و محدودیت‌ها گاه ممکن است به متغیرهای بیولوژیک و طبیعی برگردد یا این‌که خاستگاه اجتماعی داشته باشد.

متغیرهای بیولوژیک و طبیعی، مثل سلامت و بیماری، هم در مد موردتوجه قرار می‌گیرد و از همین رو برای هر انسانی نمی‌توان هر مدی را توصیه کرد. مثلاً فرض کنید کسی که به هر دلیلی در راه رفتن دچار مشکل است؛ به چنین شخصی هیچ‌وقت مد لباسی که مثلاً خیلی بلند و گشاد و دست‌وپا گیر باشد توصیه نمی‌کنید و در طراحی مد همین چیزها هم لحاظ می‌شوند.

در مد قاعده زودگذری است که از یک‌جهت تابع زمان و کوتاه‌مدت است و از سوی دیگر، تابع محدودیت‌های متفاوتی است. این محدودیت‌ها ممکن است خاستگاه طبیعی و بیولوژیکی، و یا خاستگاه فرهنگی و اجتماعی داشته باشد.

درعین‌حال، در ادبیات جامعه‌شناختی میان جنس و جنسیت هم فرق می‌گذاریم. جنس، یک متغیر طبیعی و بیولوژیک بوده اما جنسیت یک متغیر اجتماعی است. به تعبیری خصوصیت بیولوژیک دختران متفاوت از پسران است و این مسئله در طبیعت و تکوین مادرزادی آنان است، اما خصوصیات غیر بیولوژیک اکتسابی است و جنسیت در فرآیند جامعه‌پذیری شکل می‌گیرد.

خلاصه آن‌که این متغیرهای اجتماعی در فرآیند جامعه‌پذیری یا اجتماعی شدن شکل می‌گیرد و اگر قرار است توصیه‌ای درباره مد داشته باشیم، باید به‌تمامی این متغیرها و مؤلفه‌ها توجه داشته باشیم در غیر این صورت تمامی توصیه‌ها ناکارآمد خواهند بود.