سرویس مد و لباس هنرآنلاین: غزال بهمنی از فعالان حوزه مد و لباس و دبیر سومین جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان، مهمان این هفته خبرگزاری هنرآنلاین بود و با او درباره جزئیات روند برگزاری این جشنواره به گفت‌وگو نشستیم.

بهمنی در بخشی از صحبت‌های خود می‌گوید ارائه عدد و رقم در انتهای این جریان، هیچ باقیات و صالحاتی برای فرزندان ایران ندارد پس شاید رسالت ما در این مقطع، تنها رساندن فراخوان این جشنواره با بخش‌های متعدد به گوش فعالان مد و لباس و جلب توجه هر چه بیشتر به اهمیت طراحی و تولید لباس با کیفیت برای گروه سنی کودک و نوجوان باشد.

مشروح گفت‌وگوی هنرآنلاین با غزال بهمنی را در ادامه بخوانید:

خانم بهمنی، به عنوان پرسش ابتدایی لطفاً بفرمایید چه شد که به عنوان دبیر سومین جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان منصوب شدید؟

سرکار خانم شفاپور دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور به واسطه اینکه بنده چندین دوره داور جشنواره‌های مختلف ملی و بین‌المللی در فجر بودم، این لطف را به من داشتند و من را به‌عنوان دبیر این رویداد منصوب کردند.

آیا پیش‌فرضی برای دبیری یک جشنواره دولتی در ذهن داشتید یا تمام تصمیمات و برنامه‌ریزی‌ها به بعد از انتخابتان موکول شد. این پرسش را از این باب مطرح می‌کنم که خانم شفاپور بارها به این نکته اشاره داشته‌اند که با اصرار شما را متقاعد به پذیرش این حکم کرده‌اند؟

من دوره‌های قبلی جشنواره فجر را با مدیریت‌های قبلی از نزدیک حس کرده بودم. برگزاری جشنواره ملی سخت‌تر از جشنواره‌های خصوصی و شخصی است چرا که شما در آن بودجه بسیار محدودی دارید و باید از ایده‌آل خودتان بگذرید. من فردی هستم که یا کاری را انجام نمی‌دهم یا به سمتی می‌روم که ایده‌آل‌هایم برآورده شود. چند ماه پیش خانم شفاپور به بنده این پیشنهاد را داده بودند و من پیشنهاد ایشان را مطالعه کردم. من در سال دوم جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان در شورای سیاست‌گذاری این جشنواره حضور داشتم و برند شخصی من در بخش ویترین ملی جشنواره کودک برگزیده شد و حتی اسپانسر بخشی از جوایز جشنواره کودک سال دوم بودم. ایشان به من اعتماد کردند و این پیشنهاد را به من دادند. من ابتدا مقاومت کردم و گفتم شاید نتوانم از پس این قضیه بر بیایم. سپس به دوستان دیگری که تجربیات مشابهی داشتند، مراجعه کردم تا ببینم آیا هدفی پشت این ماجرا بوده است یا خیر؟ من هر زمان داور جشنواره‌های مختلف می‌شوم همیشه از داوران قبلی سوال می‌پرسم که آیا در برگزاری جشنواره یا حتی در پورتفولیوی جشنواره هدفی بوده که من هم بروم و آن را دنبال کنم؟ این عادت من است که به گذشته و افرادی که قبلاً زحمت کشیده‌اند مراجعه می‌کنم. به نظر من در هنر صنعت نوپای مد و لباس، اگر هر فردی به هر نحوی قدم بردارد، ارزشمند است.

غزال بهمنی

آیا در این بین در صدد نقد و بررسی رخدادهای پشت سر گذاشته بر می‌آیید؟

من خودم را در حد و اندازه‌ای نمی‌بینم که بتوانم جشنواره ملی را نقد کنم. ساعت‌ها می‌توانم درباره ایونت‌ها و جشنواره‌های خصوصی بنویسم، اما در بحث رویدادهای دولتی شرایط متفاوت است. جشنواره ملی بودجه محدودی دارد و از طرفی توقع از آن بسیار بالاست. انگار تمام تولیدات لباس کودک و نوجوان یا هر چیزی که در جامعه وجود دارد منوط به خروجی این دو روز جشنواره است، در صورتی که نباید این‌طور باشد.

مدتی از انتصاب شما به سمت دبیری سومین جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان گذشته است. با توجه به صحبت‌هایتان در بخش قبلی، تحلیل فعلی شما از مدیریت یک جشنواره دولتی در حوزه مد و لباس چگونه است؟

ما یک سری محدودیت‌ها و یک سری وظایف داریم. من باید تمام نکات را طبق ضوابطی که به من ارائه می‌شود، رعایت کنم. اگر من داور جشنواره فجر هستم به هیچ عنوان اجازه اعمال سلیقه شخصی را در روند برگزاری ندارم. جشنواره دولتی، دست و پای آدم را این‌طور می‌بندد و هیچ اعتراضی هم به آن وارد نیست. به هر حال آن‌هایی که در جشنواره مسئولیت دارند باید جوابگوی یک سیستم باشند. اگر ما یاد نگیریم که در سیستم قرار بگیریم و مدام خودمان را تصحیح کنیم، به هیچ کجا نمی‌رسیم.

برای مدیریت این شرایط و محدودیت‌ها چه می‌توان کرد؟

به نظرم در صنعت مد و لباس باید فروتنی داشته باشیم و کمک کنیم و همدیگر را تصحیح کنیم. هر فردی که می‌خواهد کاری کند باید در طی برگزاری جشنواره ملی بیاید انجام بدهد. هر وقت در جشنواره‌های مختلف و در وزارت ارشاد به من احتیاج داشته‌اند، کارهای شخصی خودم را زمین گذاشته‌ام و به این سمت آمده‌ام. از دیگر دوستان هم چنین تقاضایی را دارم. اگر من تنها جشنواره‌های قبل را نقد کنم، هیچ سودی ندارد. ما باید یاد بگیریم که اگر می‌توانیم نقد کنیم، در ادامه وارد گود شویم. وضعیت حال حاضر ما با وجود کرونا با هیچ دوره‌ای قابل مقایسه نیست. ما در وضعیتی هستیم که به طور مثال اگر بخواهیم قرار ملاقاتی با یک استاد دانشگاه برای برپایی یک جلسه داشته باشیم، ابتدا باید به جان او فکر کنیم.

لطفاً درباره گروه‌های همراه با این دوره از جشنواره توضیح دهید. گاهی به نظر می‌رسد برخی از عناوین در حد نام با یک رویداد همراه می‌شوند اما برخی دلسوزانه به اظهار نظر می‌پردازند و تلاش می‌کنند  در حد بضاعت خود بر رویداد اثر بگذارند.

ما در جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان امسال با دو دانشگاه و چند اتحادیه بزرگ همکاری می‌کنیم. با بخش کیف و کفش دانشگاه و اتحادیه کیف و کفش دست‌دوز، درهای جشنواره کودک در سومین سال برای همکاری گشوده شده است. ما چهار کمیته بسیار فعال و دو کمیته جنبی داریم. محوریت ما محوریت سلامت محیط تولید، کارگاهی و عرضه است. این موارد را در فراخوان هم عرضه کرده‌ایم. به نظرم لباس کودک باید در یک محیط کاملاً استریل بسته‌بندی، طراحی و تولید شود و به نساجی آن نظارت شود. یک تیم روانشناش، رنگ‌شناس و تاریخ‌دان باید به طراح کمک کنند. ما به افرادی نیاز داریم که در ذات‌شان یک کودک قوی پنهان شده باشد تا بتوانیم این مسیر تولید منظمی که وجود دارد را تصحیح کنیم. اگر دوست من تولیدکننده است و دارد از این کالا سود در می‌آورد، آیا در طرح جدید در کنار سوددهی این دین بر گردنش هست که چیزی را به نوجوان من ارانه کند تا او بفهمد هویت ایرانی چیست؟ به قول دکتر میرمحمدزاده هر چیزی را گل درشت استفاده نکینم. اگر نام هویت ایرانی را می‌آوریم به این معنا نیست که ترمه را روی لباس یک نوجوان 16 ساله بزنیم. قطعاً آن طرح‌ها دافعه خواهد داشت. آن درجه رنگی که برای کودک سه ساله انتخاب می‌شود برای کودک پنج ساله دافعه دارد. نوزاد یک طول موج رنگی را می‌بیند که در پنج سالگی آن طول موج را دریافت نمی‌کند. طراح ما باید به رنگ‌شناسی مسلط باشد. اگر مسلط نباشد، به او طراحی می‌گویند که فقط صاحب ایده است.

غزال بهمنی

عرصه فعلی مد و لباس، با مشکلات پژوهشی و اجرایی بسیار زیادی دست به گریبان بوده و شیوع ویروس کرونا هم مزید بر علت بسیاری از ناکامی‌ها شده است. از سویی دیگر بسیاری از فعالان این حوزه خود را در زمینه‌های گوناگون استاد می‌دادند در حالی که توانی برای تربیت نیروهای کارآمد در این حوزه وجود ندارد. طی برنامه‌ریزی به منظور برگزاری سومین جشنواره لباس کودک و نوجوان تا چه اندازه با چنین چالشی مواجه بوده‌اید؟

من با دانشجویان زیادی کار کرده‌ام و خودم همچنان کلاس می‌روم چون احساس می‌کنم جریان مد جهانی آن‌قدر در حال پیشرفت است که ما هر کجا فکر کنیم استاد هستیم، ایستاده‌ایم. یعنی استادی مساوی با ایستادن است. توقف در جریان مد و لباس جایی ندارد. ما دندان‌پزشک نیستیم که بگوییم همین است و همین. مد در ثانیه تغییر می‌کند. مد با اقتصاد نامتعادل به شدت تغییر می‌کند.

یکی از شعارهای شما در راستای برگزاری این دوره جشنواره، توجه به مقوله مد آهسته یا اسلو فشن (Slow Fashion) بوده است. لطفاً در این‌باره بیشتر توضیح دهید.

ما در روند این رویداد به سمت اسلو فشن رفته‌ایم. در فراخوان جشنواره ذکر کرده‌ایم که کارگاه و برنامه زنده می‌گذاریم. ما اسلو فشن را این‌طور تعریف کرده‌ایم که یک صنعت است که این سوال را در ذهن مردم تداعی می‌کند که چه کسی لباس من را دوخته است؟ ما رعایت حقوق کارگر را در دین خودمان داریم. در فست فشن رعایت حقوق کارگر انجام نمی‌شود. در اسلو فشن، طراح به متریال و طبیعت فکر می‌کند. صنعت مد دومین مقوله آسیب‌زننده به محیط زیست است. اسلو فشن کمک می‌کند تا آن آسیب‌ها را کم کند. اگر کسی به من تلنگر زد، من موظف هستم که دنبال آن تلنگر بروم. قرار نیست یک استاد بیاید تمام دانش خودش را مثل یک کپسول به ما تزریق کند، بلکه قرار است فقط سرنخ را به ما بدهد. شما وقتی یک لباس سفید بر تن یک نوجوان می‌کنید، او یاد می‌گیرد که چطور چای بنوشد و چطور آداب و معاشرت داشته باشد. ما از این چیزها غافل شده‌ایم. نوجوان ما در وضعیتی است که یک هودی مشکی کثیف می‌پوشد. انگار هر چیزی کثیف‌تر باشد مدتر است. طراح موظف است که این جهان‌بینی را با دانش خود تغییر بدهد. ما جایگاه بسیار خوبی در جغرافیا داریم. برندهای بزرگ فست فشن دارند از موتیف‌های ما به شکل زیبا استفاده می‌کنند. این‌طور نباشد که تا وقتی اسم مد ایرانی می‌آید سریعاً یاد بته‌جقه بیفتیم. بته‌جقه فضای معنوی بسیار عمیقی دارد. بیاییم از معنویات آن در طرح، برش و رنگ استفاده کنیم. بیاییم از کویر و شمال استفاده کنیم.

علاوه بر کاستی‌های متعدد بسیار در زمینه لباس کودک از طراحی و الگوسازی گرفته تا مقوله برندسازی، تا چه اندازه در جشنواره به بحث لباس نوجوان ورود کرده‌اید و دغدغه پرداختن به این بخش را دارید؟

هدف شخصی بنده، لباس نوجوان است چون حس می‌کنم برای آن‌ها لباس وجود ندارد. حتی برندهای بزرگ ایرانی که دارند فروش می‌کنند سوار بر الگوهای همیشگی هستند. ما برای نوجوان‌مان کاری نکردیم که بگوییم تو یک نوجوانی هستی که باید مسلمان و ایرانی بودن به شکل زیبایی در تو تبلور کند. باید منِ نوجوان که حجاب ندارم وقتی تو را می‌بینم به حجاب داشتن راغب شوم. این موضوع بر دوش طراح است. اگر اسم طراح را می‌بریم باید به شیوه ذهنی جهادی عمل کنیم. باید بدانیم که این به گردن ماست. قرار نیست یک جراحی که در میدان جنگ است بگوید حقوق من کو؟ چون او قرار است آن وضعیت را سامان بدهد. از سویی دیگر با کار نکردن نمی‌توان طراح قابلی شد. هیچ تولیدکننده‌ای نیست که بتواند طراحی را پیدا کند که تولیدش را 20 درصد ارزنده کند و بعد آن را رها کند. هر روز تولیدکننده‌ها به ما مراجعه می‌کنند و می‌گویند ما طراحی را می‌خواهیم که 20 درصد به ما کار نو ارائه کند. بازار صنعت مد و لباس کشور ما الآن بازار بسیار پر بازده‌ای است. ما می‌توانیم از کشور ترکیه‌ که دارد از صنعت مد ارتزاق می‌کند پیشی بگیریم. واقعاً می‌توانیم این کار را انجام بدهیم. یک سوالی که معمولاً از من می‌پرسند این است که شما قول می‌دهید طراحان اول به بخش صنعت معرفی شده و حمایت شوند و من می‌گویم حمایت آن‌ها بستگی به خودشان دارد. شما با یک طرح نمی‌توانید وارد یک صنعت شوید. باید خودتان را مدام به اثبات برسانید. اگر طراح ما فقط صاحب ایده است و تصویرساز است، باید تیم طراحی داشته باشد. متأسفانه ما هنوز نمی‌دانیم کانپست نوشتن چیست. اینکه می‌گوییم منابع نداریم عین بی انصافی است، چرا که ما آگاهی و مطالعه نداریم. من مدام صحبت می‌کنم که شاید شما بتوانید باری از دوش افرادی که فکر می‌کنند به تولید و طراحی دارد ظلم می‌شود بردارید. آن‌ها واقعاً خودشان دارند به تولید و طراحی ظلم می‌کنند. تولیدکننده موظف است که در تمام صنعت اسم طراح را بیاورد و طراح هم موظف است کار خودش را انجام بدهد. من از موسسات بازاریابی خارج شدم چون دیدم ما دو ساعت طراحی داریم و 20 ساعت بازاریابی، چون زبان من تلخ است و زبان یک بازاریاب شیرین است. هنرجویی که در کارگاه شرکت می‌کند به این فکر نمی‌کند که پول داده تا بیاید تلخی را بچشد و نه آن لحظه خنده و شوخی. کتاب‌های انگیزشی همه جا است ولی ما اینجا نیاز داریم که بازاریاب در تیم صنعت و تولید باشد. به طراح ما چه ربطی دارد که بداند چه چیزی را چطور بفروشد؟

برگردیم به موضوع انتصاب شما در این دوره از جشنواره به عنوان دبیر. به نظر شما کدام ویژگی‌تان در عرصه مد و لباس سبب شده که از سوی خانم شفاپور به عنوان دبیر جشنواره انتخاب شوید؟

من وقتی پای این قضیه آمدم تصور می‌کردم که مرتکب اشتباه شده‌ام. خانم شفا‌پور محبت دارند و مدام می‌گویند من این کار را به زور به بهمنی دادم. ایشان می‌گوید من در شما یک چیزی دیدم و فکر کردم شما با هر چیزی که حس کنید در جامعه مد و لباس بازخورد خوبی ندارد مقابله می‌کنید. من در وهله اول از اعتماد ایشان کمال تشکر را دارم اما امروز متوجه شده‌ام که این کار، کار هر فردی نیست. در این جشنواره‌ها وقتی پای قضیه می‌آیید، یک نفر باید یک لشکر شود.

به سراغ فراخوان سومین جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان برویم. در نگاه نخست این برداشت از فراخوان به ذهن متبادر می‌شود که نگاهی کلان و به نوعی تمامیت‌خواه در این فراخوان وجود داشته است. ابتدا به نظر می‌رسد نگاه جامع مشخصی وجود دارد اما نمی‌دانم از این به بعد قرار است چه اتفاقی بیفتد. شما از زمان انتشار فراخوان تاکنون یک سری لایو برگزار کرده‌اید و در همین حد تلاش شده به بخش‌های مختلف فراخوان از منظر نگاه برخی کارشناسان ورود شود. اما از این بعد چه می‌شود؟ آیا فکر می‌کنید شورای سیاست‌گذاری و عوامل اجرایی جشنواره می‌توانند برای هر کدام از این بخش‌ها که در فراخوان آمده است جوابگو باشد؟ یکی از بخش‌های مهم و استراتژیک جشنواره، بخش پوشاک مدارس بوده و در بخشی دیگر به حوزه پژوهش و مقالات علمی ورود شده است. فکر می‌کنید آیا این ظرفیت وجود دارد که حداقل از هر کدام از بخش‌ها یک خروجی اولیه گرفت؟

ما برای فراخوانی که منتشر کردیم سه، چهار ماه از چند استاد دانشگاه مشورت گرفتیم. ما در فراخوان هشت بخش رقابتی داریم و برای نخستین بار در جشنواره به کیف و کفش پرداخته‌ایم. شما می‌گویید آیا جشنواره می‌تواند این طیف وسیع را هدایت کند؟ من به شما یک چیزی را عرض کنم. ما در سومین دوره از جشنواره یک نهال را کاشته‌ایم و مهم نیست که از آن استفاده شود یا نه. ما برای وصل کردن آمده‌ایم. نیامده‌ایم که هزار لباس بیاوریم و پز آن را بدهیم. این لایوها شاید برای سال بعد یا در یک ایونت خصوصی یا جشنواره فجر جواب بدهد. این موضوع اشکالی ندارد، فقط امیدوارم که طراح‌ها حداقل این تیترها را بخوانند. وقتی من دبیری این جشنواره را قبول کردم، رویکرد خانم شفا‌پور این بود که ما قرار نیست این کار را انجام بدهیم و بگوییم تمام شد. اگر می‌خواستیم این کار را فقط انجام بدهیم، آن را به بخش خصوصی واگذار می‌کردیم تا به نحو احسنت آن را برگزار کند. ما گفتیم بیاییم به طراحان بگوییم که این بخش‌ها هم به کودکان و نوجوان مربوط می‌شود. اگر طرح‌های شما به جشنواره نمی‌رسد اشکال ندارد ولی بهتر است که در مورد آن فکر کنیم. ما در مورد محوریت فشن گفتیم. ایران به اسلو فشن فکر نمی‌کند، در صورتی که باید به این حوزه توجه کند. به‌عنوان مثال وقتی به ما می‌گویند این پارچه از جنس پنبه است، باید بدانیم که این پنبه ارگانیک نیست. ما باید به بخش پوشاک مدارس فکر کنیم. من به‌عنوان یک مادر و طراح لباس با خودم فکر می‌کنم ما که ماهی سه، چهار بار حدقل 50 هزار تومان برای کودک و نوجوان خودمان لباس می‌خریم، چطور راضی می‌شویم فرزندمان 9 ماه از یک سال را با یک پوشش 100 تا 200 هزار تومانی بچرخد؟ آن پارچه متری چقدر است که 100 هزار تومان قیمت دارد؟ اگر خدایی نکرده در معرض آتش سوزی قرار بگیریم، آن لباس با تن فرزند ما چه‌کار می‌کند؟ چرا نمی‌رویم به مدیر مدرسه بگوییم جنس این لباس که پنج تا هفت ساعت تن بچه ما است، چیست؟ آن طرح می‌تواند تمام روان و جهان‌بینی فرزندان‌مان را تغییر بدهد. ما بخش پوشاک مدارس را در فراخوان ذکر کردیم تا فقط این پرسش‌ها مطرح شود. اصلاً مهم نیست که خروجی داشته باشد یا نه. من می‌توانم مثل قبل بروم از تولیدکننده‌ها لباس بگیرم و اسم طراح‌های دیگر را بزنم و عدد و رقم بدهم، اما عدد و رقم هیچ باقیات صالحاتی برای فرزندان ایران ندارد پس شاید رسالت ما فقط رساندن این فراخوان به گوش فعالان مد و لباس و جلب توجه هر چه بیشتر به اهمیت طراحی و تولید با کیفیت لباس برای گروه سنی کودک و نوجوان باشد. به هر روی، ما یک تیم 40-50 نفره هستیم که همه عزیزان به غیر از من، در سطح عالی علمی هستند و قلم می‌زنند و اهل تفکر هستند.

غزال بهمنی

یکی از بخش‌های مندرج در فراخوان استارتاپ است. خانم بهمنی موضوع استارت‌آپ به شدت دارد در کشور ما به اشتباه عملیاتی می‌شود و متأسفانه فعالان حوزه مد و لباس گویی از وزن و آهنگ این واژه خوش‌شان می‌آید و آن را به عنوان پیشوند بسیاری از رویدادها مورد استفاده قرار داده‌اند. استارت‌آپ یعنی حرکت دادن به یک ایده خلاقانه. شما به‌عنوان مسئول برگزاری جشنواره چقدر روی این بند حساس هستید که اگر قرار است استارت‌آپی در جریان جشنواره شکل بگیرد، به معنای واقعی کلمه استارت‌آپ باشد؟

افراد زیادی دانش این را ندارند که مفهوم استارت‌آپ را درک کنند. مگر می‌شود نام یک رویداد یک روزه را استارت‌آپ گذاشت؟ استارت‌آپ یعنی یک دوره زمانی که شما گروهی از افراد خلاق را گرد هم ‌آورید، به آن‌ها کمک می‌کنید، جلسات متعدد بگذارید و در نهایت کاری انجام ‌دهید که تکراری نباشد و بتواند آورده اقتصادی داشته باشد. شما اگر می‌توانید فکرتان را با جزئیات برای صنعت توضیح دهید استارت‌آپ هستید. استارت‌آپ باید منتهی به صنعت باشد. ایده به تنهایی استارت‌آپ نیست. استارت‌آپ باید برای کشور تولید ثروت و پول کند. ما تا زمانی که به کمیت فکر کنیم به هیچ کجا نمی‌رسیم. اگر قرار باشد مدال من برای دبیری جشنواره کمیت باشد، من همین الآن به شما می‌گویم صفر هستم. من خودم در این حوزه کم سواد هستم اما تلاش می‌کنم که مطالعه داشته باشم. طراح لباس ما یا باید مطالعه کند یا حرف نزند. من هر کجا که درمی‌مانم، اعلام می‌کنم که سواد ورود به این حوزه را ندارم و به نظرم شأن من بیشتر نگه داشته می‌شود. مگر می‌شود شما یک اتاق فکر نداشته باشید و بیایید رویداد استارت‌آپی برگزار کنید. ما هنوز اکو فشن را با بازیافت اشتباه می‌گیریم. اکو فشن یک صنعت و علم است. اینکه بخواهیم یک چیزی را به یک چیز دیگر بچسبایم، کلاژ کردن است و ما در کلاژ کردن دستی توانا داریم.

به عنوان خبرنگار حوزه مد و لباس، تصورم بر این است که اگر حتی به تعاریف درستی در رابطه با بندهای فراخوان جشنواره در حوزه لباس کودک و نوجوان برسیم، خود یک گام رو به جلو است. تمرکز من در این بخش از مصاحبه روی فراخوان جشنواره است چرا که تا به الآن اصلی‌ترین محتوایی که از جشنواره خارج شده است، فراخوان بوده است. من بارها راجع به این موضوع نوشته‌ام که رویدادهای مد و لباس چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی از استانداردهای لازم برای برگزاری برخوردار نیستند. شاید شما که در شورای سیاست‌گذاری بوده‌اید و در جلسات داوری حضور داشته‌اید بتوانید تا اندازه‌ای صحبت من را تأیید کنید. ما حتی در بحث داوری، استانداردی نداریم که مبتنی بر علم، تجربه و مقولات فرهنگی، جامعه‌شناختی و هنری باشد که آثار رسیده به یک رویداد را براساس آن‌ها داوری کنیم. وقتی چنین استانداردهایی وجود ندارد، معمولاً دیدگاه‌های سلیقه‌ای در بحث داوری وارد می‌‌شود. رویکرد شما تا چه اندازه به سمت برگزاری یک جشنواره مبتنی بر استاندارد در تمامی بخش‌ها پیش می‌رود؟

ابتدا نکته‌ای را خدمت شما عرض کنم. اینکه ما در جشنواره‌های خصوصی و دولتی، خروجی با افتخاری نداریم به خود شرکت‌کننده‌ها هم برمی‌گردد. من خودم نقاشی خوانده‌ام. حکایت نقاش جماعت با طراح لباس خیلی فرق می‌کند. نقاش برای دلش نقاشی می‌کشد. من یک نمایشگاهی گذاشته‌ بودم که همسرم گفت اگر این کارها را هر فردی بالای میز شامش بگذارد، غذا نمی‌تواند بخورد. گفتم این کارها فقط برای تفکر تعریف شده است. مطمئن باشید ورودی‌ جشنواره‌ها هم کارهای با افتخاری نبوده و نیستند. ورودی جشنواره‌ها هم همین بل بشوی لباسی است که در جامعه می‌بینیم. همین شلوار ورزشی است که با کفش ورنی ست می‌شود. ما اگر روستازاده‌ای را در اروپا می‌بینیم و می‌گوییم این خوش‌تیپ است، به خاطر این است که او اگر پول نداشته به جای اینکه برود لباس بخرد، کتاب خریده است. به سراغ بخش علمی دانشگاهی برویم. یک دانشگاه هنری باید رنگش، چیدمان صندلی‌اش و مدل افرادش فرق کند تا خروجی‌اش فرق کند. هیچ ربطی هم به پول ندارد. من در یک دانشگاهی سخنرانی کردم و گفتم این مسئله هیچ ربطی به این ندارد که ما پول نداریم. دانشجوی هنر نمی‌تواند در محیط سرد و ساکت کار کند. به هم می‌ریزد. ورودی‌ جشنواره‌ها قاعده ندارد. همه منتقد هستیم و همه می‌گوییم ما این را تن بچه‌مان نمی‌کنیم، پس برای چه همچین کاری را می‌آوریم و وارد جشنواره می‌کنیم؟ ما ورودی قابل افتخاری نداشتیم که خروجی‌مان این است. اصلاً به عنوان دبیر جشنواره می‌گویم که اصلاً نمی‌خواهم لباسی به دبیرخانه بیاید اما آرزویم این است که نوشتار بیاید، محتوا بیاید و مقالات علمی و بگویم این جشنواره خروجی لباس نداشت. اشکالی ندارد. بگذارید خروجی ما فقط همان فراخوان باشد. بگذارید طراح ما بداند که خودش ورود نکرده است. هیچ حق انتقادی ندارد.

و از طرفی مواجهه منطقی با واقعیت موجود در امر برگزاری جشنواره‌ها و از سویی دیگر توجه به لزوم تحلیل و بررسی چرایی نبود خروجی مطلوب.

دقیقاً درست است. ما در حالی از سیستان و بندرعباس خواسته‌ایم کار بدهند که متأسفانه در آنجا برخی به نان شب محتاج‌اند. من نمی‌توانم ظلم کنم. من فقط می‌توانم بگویم حالا که نمی‌توانی کار تولید کنی، ایده‌هایت را برای ما بنویس تا شاید سالیان بعد آمدند روی ایده‌های شما صنعتی را بنا گذاشتند. ما واقعاً طراحی که بیاید فکر کند را کم داریم. اگر داشتیم که پوشش مردم‌مان این نبود. قرار نیست اگر من یک لباسی را تولید کردم قیمتش را بزنم پنج میلیون تومان. آن کسی که می‌خواهد این جنس من را پنج میلیون بخرد ماهی یک‌بار در خارج از کشور خریدش را می‌کند. من موظفم که برای قشر متوسط جامعه‌ام طراحی و تولید کنم. نمی‌شود که شما بگویید من های فشن هستم. خب تمام های فشن‌ها دارند به بقیه خط می‌دهند. اگر یک آستین را یک های فشن ترند می‌کند تمام فست فشن‌ها و اسلو فشن‌ها از آن استفاده می‌کنند. ما چه چیزی را مد کرده‌ایم؟ آیا ما اصلاً مدساز هستیم؟ ما سوار بر یک کشتی پرهیاهو هستیم وصنعت مد و لباس ما بسیار جوان است.

خانم بهمنی، نگاه و نگرش‌ شما نسبت به جریان طراحی و تولید لباس برای گروه سنی کودک و نوجوان در عرصه‌های گوناگون تا چه اندازه تخصصی است؟ به طور مثال، شکل‌گیری انجمن فرهنگی و هنری طراحان و تولیدکنندگان پوشاک مدارس ایران طی دو سال اخیر حاکی از این امر بود که نسبت به طراحی و تولید لباس برای طیفی از گروه سنی که اتفاقاً کودک و نوجوان هستند هم باید نگاه تخصصی و دانش ‌بنیان را وارد و به صورت علمی و تجربی به موضوع ورود کرد. تا چه اندازه با نظر من موافق هستید که به دلیل حساسیت موضوع و گروه هدفی که آینده‌ساز کشورمان هستند، باید برای بسیاری از بندهای فراخوان از سوی نهادهای تخصصی، جشنواره‌های تخصصی برگزار شود تا بتوان به خروجی آن‌ها بیش از پیش امیدوار بود؟

نکته کاملاً درستی است و هر کدام از بخش‌های مندرج در فراخوان می‌تواند در قالب یک جشنواره تخصصی از سوی نهادهای تخصصی مورد توجه قرار گرفته و به مرحله برگزاری رسد خصوصاً بخش پوشاک مدارس. من حتی آرزو می‌کنم که یک جشنواره‌ای فقط برای مقاله و پژوهش در حوزه لباس کودک و نوجوان داشته باشیم. تا زمانی که من قدرت قلم نداشته باشم، نمی‌توانم ایده‌ام را به استارت‌آپ و هر چیز دیگری نزدیک کنم. من باید بنویسم و کانسپت داشته باشم. طراح لباس باید لباسش را تعریف کند. طراح لباس باید بلد باشد بنویسد. ما در مد و لباس، دانشمند و دکترا زیاد داریم و خدا را شکر همه دکتر هستند اما هنرمند نداریم. ما هنرمند و خوش‌پوش نداریم. ما باسواد می‌خواهیم که این می‌تواند در حوزه دانشگاه باشد و می‌تواند هم نباشد. ما هنرمند می‌خواهیم. ما در تجسمی اصلاً نیاز به جلز و ولز نداریم. کدام یک از هنرمندان نقاش ما دکتر بوده‌اند؟ من الآن کارگردان‌های زیادی را می‌شناسم که تازه دارند می‌روند از علمی کاربردی لیسانس بگیرند اما سواد دارند و به شدت اهل مطالعه هستند. ما در بخش لباس هم به هنرمند نیاز داریم. به کسی نیاز داریم که خودش و کارش را پرزنت کند و محتوا بداند. اصلاً اندک سوادی از هر چیزی داشته باشد و مثلاً بگوید وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه ایجاب می‌کند که من این‌گونه طراحی کنم.

با توجه به شناختی که من از شما دارم، شخصیت خود شما بیشتر از اینکه یک فرد سیاست‌گذار باشد، یک شخصیت عملیاتی است. شما بیشتر مجری هستید و اتفاقاً در این کار هم تبحر دارید. بنابراین فکر می‌کنم یک مقدار سخت است که در جایگاهی قرار بگیرید که یک بخشی از وظایف‌تان سیاست‌گذاری و مدیریت یک جریان باشد.

آن هم مدیریتِ جریانی که در یک وضعیت واقعاً عجیب قرار دارد و ما وسط این طوفان گرم‌ترین زرد ممکن را برای پوسترمان انتخاب کردیم. شاید اینکه من می‌گویم همین که خروجی جشنواره مد و لباس کودک و نوجوان، فراخوان و پوسترش باشد برای ما بس است، دارم غلو می‌کنم اما به واقع پر بیراه نگفته‌ام.

قشنگ است. چه اشکالی دارد؟ به نظر من نکته خیلی مهمی است و حرف‌های بسیاری می‌تواند در آن نهفته باشد. لطفاً درباره طراحی پوستر سومین جشنواره لباس کودک و نوجوان هم توضیح دهید.

پنج گروه که در بیونال‌های بین‌المللی کشور در بخش تجسمی فعالیت کرده‌اند روی پوستر جشنواره کار کرده‌اند. این پوستر پنج بار عوض شد و پنج بار برایش هزینه شد. این هزینه آبروی بنده و همین‌طور حمایت معنوی بود که کارگروه انجام داد. ما در یک جمع 20 نفره به این نتیجه رسیدیم که باید در این فضای سرد و بحرانی یک رنگ گرم را داشته باشیم و بعد از 10 روز به نتیجه رسیدیم که گرم‌ترین زرد ممکن را انتخاب کنیم. پوستر ما دو عنصر بصری دارد که یک نخ است و یک سوزن. نخی که داریم کاملاً رها است و این رها بودن یک کودک را دارد نشان می‌دهد. یک شاخه گل زیتون هم داریم که آن را می‌شود نماد استقامت تعبیرش کرد. حاصل آن شاخه گل می‌شود روی یک تن‌پوش که آن تن‌پوش هم دارد با یک نخ رها حرکت می‌کند. یک مجنت‌هایی هم درج شد که بگوییم همه چیز در حالت تعادل است و همه چیز دارد در گرم‌ترین شکل ممکنش حفظ می‌شود. ما این پوستر را در وضعیتی طراحی کرده‌ایم که در فضای سرد، کشته شدن عزیزان‌مان بر اثر کرونا را به چشم دیدیم. من در هر خانواده‌ای که می‌خواستم آبرویم را برای جشنواره بگذارم، می‌دیدم که عزیزش را از دست داده است. پس حتی نمی‌توانستم اسم جشنواره را بیاورم. الآن که شما می‌گویید من وارد کار اجرایی می‌شوم هم باید بگویم که واقعاً مجبور هستم. اگر خواسته ما کمیت بود هیچ کاری نداشت و من همین الآن با یک تلفن هزار لباس را به جشنواره می‌آوردم. شما می‌دانید که من خودم برند تولید دارم و هیچ‌ کاری برای من ندارد که از دوستان تولیدکننده و طراحم بخواهم کارهایشان را به جشنواره بیاورند. برای ما طراحی مقدم بر تولید است و درک شرایط طراحی که مدام به این فکر می‌کند که آیا فلان اثرش به تولید رسید یا نه. شما آنقدر باید طراح باشید که دفتر داشته باشید نه مزون. یک قلم و کاغذ داشته باشید و طراحی کنید و به دفتر شما مراجعه کنند. طراح یعنی شما یک میز نوری و یک عالم کاغذ، اسکیس و موتیف و همچنین گرافیک دارید. این حکایتش با مزونی که فقط در آن مانتو دارید فرق می‌کند و من می‌گویم که باید با جدیت به دنبال تربیت طراح لباس کودک و نوجوان باشیم.

لطفاً در خاتمه اگر نکته یا سخنی باقی مانده است، بفرمایید.

در پایان می‌خواهم بگویم که ما هیچ ممنوعیت و خط قرمزی برای ورود افراد به جشنواره نداریم و هیچ سطح سوادی برای ما مطرح نیست. ما هنرمند می‌خواهیم و من از همه هنرمندان دعوت می‌کنم که در جشنواره شرکت کنند. من حتی از آن مادری که برای لباس فرزندش تفکر می‌کند، دعوت می‌کنم که با ما همراه شوند. من باور دارم که اگر هدف سومین جشنواره ملی لباس کودک و نوجوان کمیت بود، این رویداد به راحتی برگزار می‌شد. اما من پای این کار آمده‌ام و به جرئت می‌گویم شاید خروجی من یک تفکر برای بعدی‌ها باشد و تلاش کرده‌ام رسالت خود را در این مقطع با تکیه بر این رویکرد انجام دهم.