سرویس مد و لباس هنرآنلاین: بدون‌شک نام پروانه امیریان به‌عنوان یکی از چهره‌های فعال و دلسوز برای پیشینه فرهنگی و هنری لباس اقوام ایرانی زبانزد است. بانویی اهل استان فارس که در حوزه آموزش و توانمندسازی زنان و دختران برای فعالیت در زمینه مشاغل خانگی و تربیت مربی برای آموزش در روستاها به منظور توان‌افزایی و اشتغال پایدار زنان روستایی در زمینه دوخت‌های سنتی تاکنون گام‌های بلندی برداشته و عضویت در کارگروه اشتغال زنان اداره کار و اموراجتماعی استان فارس، ریاست کمیسیون گردشگری کانون کارآفرینان استان فارس، دبیری تخصصی چهار دوره جشنواره ملی پیوند فرهنگ اقوام پارس، مدیرعاملی شرکت تعاونی صنایع دستی خورشید فرهنگ پارس، مدیریت کارگروه‌های تخصصی اقوام ایرانی در حوزه انواع پوشش، سوزن‌دوزی‌ها، صنایع دستی، موسیقی، صنایع غذایی وآئین‌های سنتی ایران در 32 استان کشور و همچنین سبقه جمع‌آوری مستندات میدانی میراث ملموس و غیرملموس منسوخ شده برای احیا و ثبت لباس اقوام در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را در کارنامه کاری خود دارد.

امیریان معتقد است موزه داشتن یک نیاز است و بخشی از هویت یک مملکت، موزه است پس تأسیس موزه مردم‌شناسی و لباس اقوام می‌تواند از نقاط عطف و ارزشمند سرزمینمان به شمار رود.

مشروح گفت‌وگوی هنرآنلاین با پروانه امیریان را در ادامه بخوانید:

خانم امیریان، لطفاً ابتدا از پیشینه فعالیت‌تان در عرصه لباس اقوام بگویید.

رشته اصلی من طراحی دوخت، صنایع دستی و حوزه سوزن‌دوزی‌های ایرانی است. حدود 29 سال است که در شیراز آموزشگاه طراحی دوخت و هنرهای سنتی دارم. سه، چهار است که به طور جدی وارد حوزه گردشگری شده‌ام و مدیر اقامتگاه گردشگری روستایی و عشایری تنگ چوگان هستم. دو سال رئیس کمیسیون گردشگری کانون کارآفرینان بودم. دبیر تخصصی جشنواره‌های ملی اقوام ایرانی هستم و به تازگی نیز یک حکم از طرف کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور به‌عنوان مشاور در حوزه لباس‌های اقوام دریافت کرده‌ام.

با توجه به اینکه سابقه برگزاری جشنواره در زمینه لباس اقوام ایرانی را هم دارید، شرایط حاکم در این عرصه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اصالت‌ها هیچ‌وقت گم نمی‌شوند. حالا شاید تابع شرایط خاصی بوده که مردم از اصالت‌ها دورشده‌اند و فرهنگ‌های غربی توانسته‌اند جایگزین شوند اما من یقین دارم که در حوزه ما جرقه‌هایی زده شده و ما این جرقه‌ها را به وفور می‌بینیم. در حال حاضر بخشی از زیرساختارهای مهم گردشگری، اقوام ایرانی است و بخش مهمی از قسمت اقوام ایرانی، پوشش‌ آن است. در ایران به واسطه طیفی از جلوه‌های بصری طبیعی که وجوددارد و استان‌هایی که در مجاور هم قرار گرفته‌اند، اقوام‌های مختلفی ساکن هستند که هر قومی با توجه به حوزه فعالیت خودش و نوع زندگی که دارد، از یک نوع لباس خاص برخوردار است. ایران یکی از ثروتمندترین کشورها در حوزه تنوع لباس اقوام است که می‌تواند یک راه ارزآوری زیاد برای ایران داشته باشد. سالیان سال می‌توانند به واسطه همین حوزه ارز وارد مملکت کنند و کارآفرینی‌های مختلف انجام بدهند و به اصالت‌های خودشان برگردند.

لباس و پوشش یکی از ابزارها و مؤلفه‌های بسیار مهم در بحث ایجاد ارتباط بین فرهنگ‌های مختلف است. این در شرایطی است که لباس‌ها در نقاط مختلف کشور ما و در بین اقوام مختلف دارند به دست فراموشی سپرده می‌شوند، چه برسد به اینکه بخواهند بین فرهنگ‌های مختلف ارتباط برقرار کنند. لطفاً در رابطه با این موضوع صحبت کنید تا هم ضرورت موضوع برای هنرمندان عرصه مد و لباس در بحث توجه بیشتر به لباس اقوام تبیین شود و هم توجه متولیان این جریان بیش از پیش به این مهم معطوف شود.

هیچ الگوی فرهنگی نمی‌تواند با الگوی لباس‌ اقوام ایرانی رقابت کند چراکه تمام لباس‌هایی که حداقل از دو نسل پیش‌تر قابل جست‌وجو هستند، تابع یک نوع اصالت بوده‌اند. حالا یا اصالت‌های حکومتی بوده است یا اصالت اقوامی. اصالت اقوام در حوزه پوشش هیچ‌وقت دست‌خوش حکومت‌ها نشده است. حکومت هر لباسی که داشته، لباس اقوام در هر منطقه دست‌خوش تغییر نشده است. ما در کشور هیچ الگوی پایداری نداریم. شما کدام الگو را سراغ دارید که بتواند سه سال پایدار بماند؟ هیچ الگویی پایداری ندارد. تغییر مدل‌ها حتی 10 سال یک‌بار هم تکرار نمی‌شوند چون تجاری هستند ولی الگوها در زندگی اقوام نیاز آن‌ها بوده است. لباس اقوام با توجه به نوع کار و زندگی‌شان بسیار هوشمندانه طراحی شده و به همین خاطر همیشه پایدار مانده است. مثلاً در بنیاد مد و لباس یا وزارت ارشاد که در این قسمت وارد شده و زحمات زیادی کشیده شده است، آیا شما آن بستری که 10 سال پیش به دست آوردید را هنوز دارید؟ الگوی ما منطبق بر الگوی ایرانی نیست و از هیچ چیز پیروی نمی‌کند. یک طراح وقتی می‌خواهد طراحی کند نمی‌داند باید از چه چیزی پیروی کند چون الگوی اصیلی در دست او نیست. یک نفر وقتی از یک الگو استفاده می‌کند باید کاملاً با حال و هوای آن قوم و اصالت آشنا باشد. وقتی آشنایی ندارد ممکن است تقلید کند ولی نمی‌تواند آن چیزی که می‌خواهد را به دست بیاورد. در الگوهای اصیل ایرانی، چه الگوهای ادوارشان و چه الگوهایی که در حوزه اقوام بوده است، در عین حال که به زیبایی توجه می‌کرده‌اند به راحتی و به موقعیت، شغل و بستری که در آن زندگی می‌کرده‌اند هم توجه زیادی داشته‌اند. رنگ‌بندیو الگو از طبیعت کاملاً در آن‌ها مملو بوده است. شما در حال حاضر کدام الگو لباس را سراغ دارید که این چهار عنصر به طور کامل در آن وجود داشته باشد؟ ما در لباس اقوام الگوسازی نکرده‌ایم، بلکه آمده‌ایم الگوهایی که داشته‌ایم را درآورده‌ایم. مثلاً گفته‌ایم لباس قوم کرد از صد سال قبل تاکنون به چه شکل بوده است و بعد این‌ها را درآورده‌ایم و متوجه شده‌ایم که هیچ الگویی نمی‌تواند با این‌ها رقابت داشته باشد. حتی برش‌ها از جاهایی خورده‌اند که لازم بوده است. اگر ما فکر و اندیشه‌مان را برای این بگذاریم که یک الگو باید ریشه داشته باشد و از آن ریشه استفاده شود، ما به دنیای پایداری مد می‌رسیم. ما الآن بسیاری از لباس‌های اقوام را در آورده‌ایم و امیدوار هستیم که بتوانیم این لباس‌ها را در جشنواره‌های آینده به‌روزرسانی کنیم و دنبال طراحی لباس ایرانی باشیم. می‌خواهیم این الگوهای خاص را در اختیار طراحان بگذاریم تا اگر خواستند لباس طراحی کنند بدانند که از چه هویتی دارند دفاع می‌کنند. لباس باید هویت و شناسنامه داشته باشد. الآن برای هیچ‌کدام از لباس‌های ما اتفاقی نیفتاده است ولی دیگران آمده‌اند از فرهنگ ما به خاطر اصیل بودنش استفاده کرده‌اند و الآن روی آن مانور می‌دهند. ما هم نقوش‌مان پایدار است و هم الگوهای لباس‌مان. چیزی که صدها سال دست‌خوش هیچ آسیبی نشده، یعنی از یک الگوی خاص و هوشمندانه‌ای پیروی کرده است. ما در حد توان خودمان داریم این کارها را انجام می‌دهیم اما واقعاً دست‌مان خالی است. دست در جیب خودمان کرده‌ایم و داریم حرکت می‌کنیم. طبیعتاً گام‌های ما کوتاه‌تر خواهد بود. اگر مسئولین بیایند ما را کمک کنند و حامی ما باشند، بسیار زودتر به نتیجه می‌رسیم و دغدغه آن‌ها نیز کمتر می‌شود. آن‌ها بیایند دغدغه‌شان را دست ما که می‌دانیم باید چه ‌کار کنیم بسپارند تا ما دغدغه‌های آن‌ها را حل کنیم، منتها ما را حمایت کنند تا در این مسیر راحت‌تر حرکت کنیم.

پروانه امیریان

شما به بحث برپایی جشنواره‌ها اشاره کردید که تا اندازه‌ای می‌تواند کمک کند و آن شانتاژ رسانه‌ای که می‌تواند توجه‌ها را به سمت لباس اقوام جلب کند را راه بیندازد. شما خودتان هم سابقه برگزاری چنین جشنواره‌ای را داشته‌اید و دبیر تخصصی جشنواره لباس اقوام بوده‌اید. فکر می‌کنید چقدر ضرورت دارد  که در شرایط فعلی برگزاری جشنواره‌ها تداوم داشته باشد وباید جشنواره‌ها باچه کیفیتی برگزار شوند تا آن دستاورد مورد نظر حاصل شود؟

ما دستاورد هر جشنواره‌ای را که برگزار کرده‌ایم از قبل پیش‌بینی کرده‌ایم. یعنی می‌دانستیم که از برگزاری آن جشنواره چه چیزی می‌خواهیم و چند دوره باید جشنواره برگزار کنیم تا به دستاورد نهایی برسیم. همه این‌ها پیش‌بینی شده است. افرادی که با ما کار می‌کنند در این حوزه متخصص هستند. خودشان دوزنده لباس هستند و اصالتاً از همان قومی هستند که لباس آن قوم را می‌دوزند. من یک مثال بزنم تا متوجه اثرگذاربودن آن شوید. ما در جشنواره‌ها شناخت و آموزش لباس‌های محلی ایران را در پویش گذاشتیم. 18کارگروه از اقوام ایرانی به ما لینک شدند تا خود مدرس‌ها به همدیگر آموزش لباس بدهند چون سایر مدرس‌ها هم باید با این آموزش‌ها آشنامی‌شدند. همان سال فرهنگستان هنر تهران از ما درخواست کرد که مانند همین جشنواره را درتهران برگزارکنیم. به همین خاطر ما آمدیم آیین‌ها را نیز به پویش گذاشتیم و آیین بردن خانه عروس از خانه پدری را اضافه کردیم و بعد به همه اقوامی که با ما لینک بودند گفتیم که همه باید این مراسم را داشته باشند. گفتیم بروید از پدر و مادرهای خودتان مستند میدانی بگیرید که این عروسی‌ها چطور برگزار می‌شده و به چه صورت بوده است. ابتدا همه مستندات میدانی خودشان را مکتوب تحویل دادند و بعد عملاً همه مؤظف شدند که این کار را انجام بدهند. قوم لر ما آمد و گفت من می‌خواهم عروسی فرزندم را به شکل واقعی در جشنواره برگزار کنم و ما این کار را انجام دادیم. آقای معلم که آن موقع مدیر فرهنگستان هنر بودند یک شعر سرودند و به عروس و داماد هدیه دادند. پس از آن افراد زیادی گفتند ما هم می‌خواهیم عروسی فرزندان خودمان را به شکل سنتی برگزار کنیم و این کار را هم کردند. جشنواره ما کاملاً هدفمند بود. سه جشنواره برگزار کردیم که در جشنواره سوم بتوانیم لباس‌های محلی اقوام ایرانی را به‌روز رسانی کنیم و توسط فراخوانی از طراحان ایرانی بخواهیم یک لباس ایرانی تولید کنند.

چقدر از سمت هنرجویان جوان‌تر نسبت به یادگیری دوخت‌های سنتی استقبال نشان داده می‌شود؟ در سال‌های اخیر که شرایط اقتصادی کشور نابه‌سامان است، این جریان چقدر توانسته برای آن‌ها اشتغال‌زایی کند؟

این به‌عنوان نوعی از مشاغل کوچک خانگی بررسی شد و همه دوستان ما که در این قضیه کمک کردند، الآن در استان‌ها و شهرهای خودشان کارآفرین هستند و کارآفرین‌های دیگر نیز توسط این‌ها آموزش دیده‌اند. این کارگاه‌های کوچک و بزرگ در همه شهرها برگزار می‌شود و عده زیادی دارند از این طریق نان در می‌آورند. به طور جد می‌توانم بگویم در استان فارس تمام کسانی که هویت اقوامی دارند الآن فروشنده لباس شده‌اند. من خودم طراح لباس اقوام لر و ترک در استان فارس هستم. لباس‌هایی که بخواهند خاص طراحی شود را من انجام می‌دهم و این کار را با لذت انجام می‌دهم.

شما نگاه موزه‌ای به لباس اقوام را چقدر ضروری می‌دانید؟ ما به غیر از یک سری موزه‌های شخصی، همچنان در سطح کلان هیچ موزه‌ای برای لباس اقوام نداریم.

موزه داشتن یک نیاز است. بخشی از هویت یک مملکت، موزه است. موزه مردم‌شناسی و اقوام اقوام می‌تواند از نقاط عطف و ارزشمند سرزمینمان باشد. ما سال 1394 یک حرکت موزه‌ای انجام دادیم و به تمام افرادی که داشتند در جشنواره شرکت می‌کردند گفتیم شما مجاز هستید در بین خانواده‌ها و اقوام‌تان بگردید و لباس‌های با قدمت بین 50 تا 200 ساله را بیاورید. ما به مدت 10 روز یک موزه بسیار زیبا در فرهنگستان هنر تهران برپا کردیم. وقتی خانم مولاوردی آمد موزه را دید تعجب کرد و گفت این حاصل چقدر کار است؟ گفتیم این حاصل یک پویش میدانی بوده است. متأسفانه ما در این قضیه نه مکان ثابت داشتیم و نه حامی مالی و به همین خاطر نتوانستیم موزه را به شکل ثابت نگه داریم. از جاهای مختلفی هم به ما پیشنهاد دادند ولی یا مکان‌شان در خور موزه نبود و یا شرایط‌شان با ما جور در نمی‌آمد. موزه بخش ناگریز یک کشوری است که داریم از رنگارنگی اقوام در آن صحبت می‌کنیم.

لطفاً در پایان اگر نکته خاصی درباره برنامه‌های آتی خود و مجموعه‌تان باقی مانده است، بفرمایید.

ما سال گذشته یک تور بین‌المللی را ساپورت کردیم که بنا به دو هدف می‌خواست به ایران سفر کند. یکی به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد تولد گاندی بود که می‌خواستند پیام صلح و دوستی گاندی را به کشورهای دیگر برسانند و پیام دوم‌شان این بود که در کشورهایی که با چالش مواجه هستند نیازها را ببینند تا آن‌ها را در پروژه‌های آینده سازمان ملل تعریف کنند. مدیر اجرایی این برنامه با من بود. ما توانستیم این تور را به زیبایی از حوزه‌های مختلف اعم از فرهنگ، آیین‌ها، موسیقی، اقوام، غذا، تاریخی، طبیعت و چهار فصل بودن ایران ساپورت کنیم. این تور به قدری جذاب و خوب بود که از همین ایران به ژنو گزارش دادند ایران آن‌طور که همه فکر می‌کنند نیست. ما همزمان با این کار آمدیم گردشگری صلح را مطرح کردیم و روز نهم مهرماه با حضور سفیرهای دو کشور ایران و هند ویبنار آن را برگزار کردیم. ما نتیجه گرفتیم ملت‌ها می‌توانند داشته‌ها و اصالت‌های خودشان را با هم به اشتراک بگذارند و تکنیک‌ها را به همدیگر آموزش بدهند. ملت‌ها در این حوزه می‌توانند به صلح پایدار برسند. ما این برنامه را با وزارت گردشگردی هماهنگ کردیم. خانم شفاپور دبیر کارگروه ساماندهی مدولباس کشور نیز در این ویبنار حضور داشتند و ایشان به حرمت این حرکتی که انجام شده بود، نام بخش بین‌الملل جشنواره مد و لباس فجر امسال را "صلح و دوستی" گذاشتند. ایشان پیشنهاداتی دادند که مورد استقبال قرار گرفت و قطعاً اجرایی خواهد شد. من طرحی را نیز در محل اقامتگاه خودمان به عنوان طرح "سلامت و توانمندسازی روستا براساس گردشگری پایدار" شروع کرده‌ام که این طرح شامل کارآفرینی و مشاغل کوچک خانگی می‌شود. این یک الگویی است که در کل کشور می‌توانند از آن استفاده کنند.