سرویس مد و لباس هنرآنلاین: رنگ مشکی، نماد غم و اندوه و عزا در باور مردمان ایران است هرچند شاید بر اساس پیشینه سترگ فرهنگی و تمدنی، این فرهنگ از ایران‌زمین به سرزمین‌های دیگر نیز منتقل‌شده باشد، اما به‌هرحال فارغ از اینکه آن را صادر کرده باشیم و یا وارد، این نماد رنگی، مترادف با موقعیت غم و عزاست و البته تجلی چنین باوری در پوشش‌های عزاداری اعم از لباس را در محوطه‌سازی مجلس عزا با استفاده از پارچه‌های سیاه نیز شاهد هستیم.

با فرض چنین زمینه‌ای و اینکه رنگ سیاه دربردارنده مفهوم عزا آن‌هم به شکل عمومی است، خاصه در مورد عاشورا و ایام عزاداری محرم که بزرگ‌ترین آیین عزاداری در نزد ایرانیان پس از ظهور اسلام و رسمیت یافتن مذهب تشیع به شمار می‌رود، باید به دنبال المان و یا نمادهایی بود که این رنگ را در حیطه و کانالی ویژه که منتج به مفهوم عزای امام حسین (ع) می‌شود قرار گیرد.

اینجاست که قریحه و ذهن خوش‌ذوق طراح پارچه و لباس می‌تواند متأثر از فرهنگ عاشورایی، به دنبال طرح‌ها و نقش‌هایی رود تا لباسی که با دورخیز مفهوم عاشورا و برای مقطعی خاص از زمان طراحی‌شده است را تبدیل به نمادی سازد که علاوه بر استعمال آن در موقعیتی خاص، تبدیل به محصولی فارغ از نگاه مناسبتی و مقطعی شود.

به‌عنوان‌مثال و به‌منظور تقریب ذهن مخاطبان، در آیین مسیحیت با نمادی به نام صلیب مواجه هستیم که دربردارنده مفهوم خاص مصلوب شدن مسیح بر اساس باور مسیحیان است. حال‌آنکه اگر در جای دیگر این المان کار شود کسی نمی‌گوید که این ‌یک حرکت مناسبتی است و نمی‌تواند در زمان‌های دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

در این گزارش با نگاهی اجمالی به مهم‌ترین ویژگی‌های لباس کاربردی و متأثر از فرهنگ اسلامی، تلاش شده است تا موضوعاتی همچون ایجاد کارایی و ارتقاء سطح کیفی پوشاک اسلامی، پرهیز از بیهودگی، حفظ صحت یا تندرستی در پوشاک، وفاداری به اصول و حرمت انسانی، پوشاک به‌مثابه معرف شخصیت انسانی، زیبایی و شادی‌بخشی لباس و برخی دیگر از بایدها و نبایدهای در طراحی پارچه و لباس از منظر دین و به‌تبع آن بهره‌گیری از نتایج حاصل در طراحی لباس عاشورایی موردتوجه قرار گیرد. لباسی که البته می‌تواند با تکیه بر معجزه طراحی پارچه و لباس به نگاه مقطعی به نمادها و پوشش‌های مناسبتی پایان دهد.

بدون‌شک تمامی موارد مندرج در این متن، باید در اولویت طراحی لباس‌های مناسبتی به ویژه در مقطع زمانی پیش رو یعنی ماه‌های محرم و صفر قرار گیرند:

کارایی و ارتقاء سطح کیفی پوشاک اسلامی

منظور از ارتقای کیفی لباس، برطرف کردن مشکلی در طراحی لباس است که احتمالاً نگاهی بلندپروازانه دارد و باید در باب این طرح، برای جامعه خودمان بیندیشیم. اصل کارایی و ارتقاء کیفیت در کنار هم قرار می‌گیرند. اصل ارتقاء کیفی در باب لباس برگرفته از فرامین و رفتارهای اخلاقی است که بزرگان دین سفارش کرده‌اند و در روایت‌های بسیاری می‌توانیم این بحث را پی گرفت. البته تاکنون و در سطح کشور، نشست‌های مختلفی درباره بحث ارتقاء کیفی برگزار شده است.

در روایتی آمده است که خداوند بنده‌ای را دوست دارد که هنگام انجام یک کار، محکم‌کاری کند و کار او صلابت و استحکام داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: هرکسی کاری را که انجام می‌دهد باید آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهد، و انجام دادن کار نیک بهتر از آغاز کردن آن است. امام علی (ع) نیز در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: کاراندکی که با بصیرت و دانش انجام گیرد بسیار است و کار بسیار که با نادانی انجام گیرد اندک است. از این حدیث می‌توان نکات مهمی در باب آموزش و کارآفرینی استخراج کرد. تمام اتفاقات مخرب در این موضوع از نادانی یا نشاندن نادانان به‌جای دانایان در کار ناشی می‌شود و در این بحث، مثال‌های فراوانی در حوزه‌های مختلف مانند پزشکی، صنایع غذایی و... می‌توان سراغ گرفت. مثلاً با این‌که می‌دانیم استفاده از فلان مواد در چرخه غذایی و تولید مواد غذایی مضر است، ولی آن با دانایی افزایش درآمد از راه حرام می‌پوشانیم. دانایی سبب ارتقاء کیفیت کار می‌شود و تمام آموزش‌های ضمن خدمت برای افزایش کیفیت است و اگر بخواهیم برنامه‌ای فارغ از زمان و مکان درباره مد و لباس داشته باشیم، باید به ارتقاء کیفیت و اجرای این اصل بیندیشیم.

پرهیز از بیهودگی

گاهی خلاقیت ذهنی در منظر عرفِ جامعه بیهوده جلوه می‌کند. قرآن مؤمنان را از "لغو" بر حذر می‌دارد: "الذین هم عن الغو المعرضون" (سوره مؤمنون: آیه 3). مصادیق "لغو" در موضوع پوشاک عبارت‌اند از: رعایت نکردن پوشاک متناسب با اقلیم و طراحی لباس، به‌طوری‌که فرد در پوشیدن آن مشکل داشته باشد و اذیت شود و... . ارتقاء کیفی اگر در مجرای معقول خود انجام نشود کار بیهوده صورت گرفته است و کار بیهوده در فرهنگ مسلمانی، یعنی بی‌ایمانی. مؤمنان کسانی‌اند که از بیهوده‌کاری پرهیز می‌کنند و از آنجاکه ما وابسته به مبدأ وحیانی هستیم، باید این مبانی را در کار خود به کار بندیم تا بتوانیم به پوشاک مباح برسیم.

حفظ صحت یا تندرستی در پوشاک

در طب ایرانی مؤلفه‌های بسیاری برای حفظ تندرستی و سلامت مطرح‌شده است و رعایت اصول اسلامی می‌تواند در رسیدن به این هدف بسیار مفید باشد. علما شش اصل ضروری را مطرح کرده‌اند که این موارد را می‌توان به حوزه مد و لباس نیز بسط داد. این پنج اصل عبارت‌اند از: آب‌وهوا، رعایت زمان خواب‌وبیداری، حرکت و سکون، خوردن و آشامیدن و اعراض نفسانی.

از پنج مورد عنوان شده، آب‌وهوا، حرکت و سکون (کیفیت حرکت) و اعراض نفسانی با پوشاک ارتباط دارند و اگر در طراحی لباس این سه اصل، رعایت و به تعبیری این مبانی نظری عملی شود، می‌توان به اعتدال رسید. در طراحی لباس باید اهدافی چون سلامت‌محوری و اقلیم‌نگاری را در نظر داشت. مثلاً برای هر آب و هوایی باید پوشاک متناسب با آن را تدارک دید و در بحث حرکت و سکون هم باید توجه داشت برای کسی که در شغلش حرکت چندانی ندارد نیاز است که پوشاک متناسب با شغل او طراحی شود. رنگ سبز، رنگ اعتدال است و چون ما اطلاعی از مزاج فرد (گرم یا سرد بودن) نداریم می‌توانیم از این رنگ اعتدالی بهره بگیریم. رنگ لباس یک اثر وضعی روی شخص و بدن او دارد و یک اثر هم در جامعه روی اشخاص دارد. اجمالاً باید گفت که کیفیت و رنگ پوشاک با بهداشت روانی فرد و جامعه رابطه مستقیم دارد و اگر از رنگ به‌درستی استفاده نشود این مسئله تأثیر منفی خود را در جامعه خواهد گذاشت. همچنین توجه به لباس از حیث زیبایی، کارآیی و سلامت فردی و اجتماعی، می‌تواند نقش مؤثری در اعراض نفسانی و ویژگی‌های اخلاقی ما داشته باشد.

وفاداری به اصول و حرمت انسانی (فراپوشش)

اصل فراپوشش، تعبیر جدیدی است؛ مثلاً "لباس تقوا" پوشیدنی نیست، بلکه بدی‌ها و عورات ما را می‌پوشاند. لباس تقوا و پرهیزگاری تمثیلی از یک نوع پوشش است که مانعی در برابر بدی‌ها ایجاد می‌کند. انسان لباس تقوا را به‌صورت فطری دارد و با آن رفتارهای مناسبی در شیوه زندگی، خدمات اجتماعی و ترک محرمات از خود بروز می‌دهد. مواردی مثل حفظ حرمت و قداست بدن آدمی یکی از جلوه‌های پرهیزگاری است و لباس تقوا مفهوم کامل پرهیز از شر و بدی و گناه است.

لباس پس از بدن نزدیک‌ترین چیزها به نفس ماست و هویت ما غالباً وابستگی نزدیکی به لباسمان دارد. لباس ما، بیش از هر امر دیگری، مستقیماً نشان‌دهنده فهم و درک ما از معنای انسانیت است. بنابراین پوشاک می‌تواند نشانگر فرهنگ، انسانیت و هویت رحمانی آدمیان باشد. هویت رحمانی انسان‌ها (به‌طور عام) و سبک زندگی مسلمانان (به‌طور خاص) سبب می‌شود تا از آثار مخرب ایده‌های شیطانی در طراحی مد در امان باشند. پوشاک انسان درعین‌حال می‌تواند با بهره‌گیری از ایده‌های شیطانی و وسوسه کننده طراحی لباس که ترویج کننده نفسانیات افسار گسیخته‌اند به جامعه عرضه شود و کیفیت و کمیت طراحی این قبیل لباس‌ها ارتباط مستقیمی با اندام آدمی دارد.

در بحث فراپوشش، نحوه پوشش و کیفیت لباس از منظر اخلاقی موردتوجه قرار می‌گیرد؛ به‌نحوی‌که لباس مظهر دعوت به خود نفسانی، تکبر، فخرفروشی و خودپسندی نبوده و نشانگر اختلاف طبقاتی در جامعه نباشد. البته بحث در جزئیات این موضوع به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه بستگی دارد. در جامعه‌ای که پر از فقیر و پابرهنه است و لباس یکی از نمادهای دارایی/ بینوایی است ممکن است نوع پوشش لباس این تضادها را برجسته‌تر نشان دهد و فرد باید حتی‌الامکان از پوشیدن لباس فخر پرهیز کند. همچنان که در سیره امام علی (ع) آمده است که ایشان در آن جامعه‌ای که هنوز به‌اعتدال نرسیده بود لباسی با وصله‌های زیاد می‌پوشیدند.

پوشاک باید معرف شخصیت انسانی باشد

در اینجا می‌توان به پوشاک اصناف و مشاغل مختلف اشاره کرد که در طول تاریخ همیشه نمود داشته است و طراحی و پرداخت لباس هر صنفی با دیگری متفاوت بوده است؛ مثلاً لباس قضات آمریکایی چین‌های زیادی دارد، یا مثلاً لباس فارغ‌التحصیلان که به‌نوعی از لباس علما الگو گرفته شده است، یا مثلاً لباس افرادی که در زمینۀ کارهای خدماتی کار و فعالیت می‌کنند، یا پوشاک ارتشیان و روحانیان و... هر یک نشانگر شغل و شخصیت‌پردازی خاصی است. امروزه یکی از بهترین اقدامات این است کار لباس دیپلمات‌های ایرانی اصلاح شود؛ مثلاً کراوات حذف شود و در طراحی این لباس‌ها از نمادهای ایرانی اسلامی استفاده شود.

زیبایی و شادی‌بخشی لباس

مطابق فرامین دینی، لباس باید برای فرد شادابی بیاورد. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: تن با سه چیز شاداب می‌شود: بوی خوش، لباس ملایم و لطیف و عسل؛ و امام علی (ع) می‌فرمایند: لباس پاکیزه غم و اندوه را از بین می‌برد و بهترین نوع لباس برای نماز است. در برابر عنصر منفیِ غم، عنصر زیبایی‌بینی و زیبایی‌پسندی در همه انسان‌ها بخصوص در بانوان وجود دارد و باید البته با رعایت حدود پرورش یابد و تقویت شود. در روایات آمده است که خانه‌ها را تمیز کنید تا شیطان از آن‌ها خارج شود، یا ظرف نشسته در خانه نماند، یا از لیوان شکسته آب نخورید و... درمجموع، هر چیز پاک، خوب و هر چیز کثیف، بد است. به لحاظ روحی و روانی، لباس تمیز احساس خوبی به آدمی می‌دهد و لباس خوب با رنگ و طراحی زیبا هم ازجملۀ همین عوامل برای از بین بردن غم است.

ازجمله اصول و کارکردهایی که اسلام برای لباس در نظر گرفته شادی‌بخش بودن آن است و در طراحی لباس این اصل باید موردنظر قرار بگیرد. تازگی و نو بودن لباس می‌تواند در وجوه مختلفی چون جنس لباس، ابداع در طراحی مد و لباس، تنوع در تزیین نقش لباس و ترکیب‌بندی لباس جلوه‌گر شود. برای طراحی یک لباس شادی‌بخش، باید به ملاحظات روانشناسی در شخصیت لباس دقت شود؛ یعنی مد و لباس هماهنگی مطلوبی با ویژگی‌های مزاجی و روانی شخص مصرف‌کننده داشته باشد.

شکل و کیفیت مد و لباس می‌تواند در بهداشت روانی فرد مصرف‌کننده به دلیل برانگیختن هورمون‌های شادکننده مؤثر باشد. دلایل علمی قطعی وجود دارد که برانگیخته شدن این هورمون‌ها در بدن فرد و نیز در بیننده، ارتباط مستقیم با شرایط و ضوابط پوشاک مناسب (شادی‌بخش) دارد. در مراسم‎‌های شادی مانند مهمانی، عروسی، اعیاد، مناسبت‌های اجتماعی و ملی و منطقه‌ای، در کنار سایر متغیرهای شادی‌آفرین، بر جایگاه مد و لباس هم تأکید شده است. در هر زمان و مکانی که سخن از عنصر شادی باشد، پوشاک هم به‌عنوان یکی از مظاهر بیرونی آن حضور دارد. حسن و زیبایی انواع و مراتبی دارد؛ یکی زیبایی حسی است و دیگری زیبایی درونی، معنوی و مثالی (مثل خلق‌وخوی زیبا). طراحی مد زمینه‌ساز یکی از گونه‌های زیبایی و جاذبه‌های بصری است و زیبایی‌های درونی هم که ریشه در خوبی‌ها دارد، در لباس تقوا بروز پیدا می‌کند.

بایدها و نبایدهای پوشاک

این اصل شامل بایدونبایدها و احکام حرام و حلال و مکروه و مباح است که در مورد لباس هم می‌تواند مطرح باشد. رعایت اصل بایدها و نبایدها در تمام شئون زندگی ما ساری و جاری است و از قدیم (مثلاً در فتوت‌نامه‌های اصناف که شامل عهدنامه‌های مشاغل بوده است) تا امروز (مثلاً سوگندنامه‌های پزشکی) وجود داشته است. درگذشته، در میان اصناف مختلف، بر قواعد و اصولی مانند اجتناب از کاستن از مواد و مصالح، پرهیز از غش در معامله، دوری از محرمات و رعایت وجدان کاری و اخلاقی تأکید می‌شده است. همچنین در معماری بیرونی و اندرونی خانه‌ها هم اصول خاصی مطرح بوده که هر یک حکمت خاصی داشته و متأسفانه امروز ازمیان‌رفته است.

نبایدهای پوشاک

الف) پوشاک نباید مروج و مقدمه گناه باشد و طراحی آن نباید مبین جاذبه‌های اندامی شود. طراحی لباس هم می‌تواند مبین جاذبه‌های اندامی باشد و هم پوشانندۀ آن؛ طراحی نامناسب گناه و فحشا و... و طراحی مناسب حسن و زیبایی را بروز می‌دهد. البته متغییری به نام مکان و جایگاه لباس در مد و طراحی لباس مهم و مؤثر است و نمی‌توان در باب نوع طراحی حکم قطعی داد. اگر در طراحی لباس متغییرها تغییر کنند حکم هم می‌تواند منعطف باشد (مثلاً برای افراد مسن که امید به ازدواج ندارند پوشش لازم نیست).

رنگ و نقش و ترکیب‌بندی کلی لباس اگر مناسب باشد، زیبایی حلال را ترسیم می‌کند و مانع جلوه‌گری‌های نهی‌‌شده و مذموم زنانه و مردانه می‌‌شود. در طراحی‌های هنری پوشاک جامعه قاعده این است که یک طرح در عین برخورداری از زیبایی و جاذبه‌های مد، روی جنسیت زنانه و مردانه تأکید نداشته باشد. همچنین طراحی مد نباید به‌گونه‌ای باشد که نگاه‌ها را متفرق کند (مثلاً طوری طراحی شود که قسمتی که نباید برجسته شود، برجسته بشود).

ب) پرهیز از اسراف در لباس

ج) پرهیز از لباس شهرت و تبرج

د) پرهیز از ترویج فرهنگ بیگانه (مواردی که با مبانی فرهنگ دینی و اسلامی و ملی ما در تعارض است)

ه‍) پرهیز از معناسازی پوشاک: این بحث، جدید است و بدین معناست که لباس نباید باعث ترویج مفاهیم انحرافی در تصاویر، آرم و نشانه‌ها و طرح‌های گرافیکی شود یا تبلیغ اشخاص و جریان‌های فکری و اجتماعی سیاسی‌ای باشد که با اصول ایرانی و اسلامی بیگانه‌اند؛ بلکه باید از نمادها، مفاهیم و شخصیت‌هایی استفاده شود که الگوهای سالم را معرفی کند و برانگیزاننده تلاش و شور و امید باشد. فرهنگ هفت‌هزارساله ایرانی سرشار از این نقش‌ها و نمادها و مفاهیم غنی است که می‌توان در طراحی مد و لباس ایرانی و اسلامی مورد استفاده قرار گیرند.

بایدهای پوشاک

الف) لباس باید دوام و استحکام مناسب داشته باشد (مثلاً توصیه‌شده که لباس نو بخرید و لباس کهنه نخرید).

ب) در مسئلۀ رنگ لباس باید به توصیه‌ها و نواهی دینی توجه کرد. رنگ‌های توصیه‌شده هم تنوع دارند و هم چشم‌نوازند (مثلاً پیامبر (ص) رنگ زرد را برای کفش توصیه کرده که رنگ چشم‌نوازی است و حتی در قرآن هم به آن اشاره شده است. رنگ سبز یک رنگ اعتدالی است، رنگ سفید که تداعی‌کنندۀ لباس ابتدایی و انتهایی انسان در دنیاست، بازتاب‌دهند9 بدی است و رنگ مشکی ـ جز در موارد خاصی به‌عنوان یک رنگ مکروه معرفی شده است).

ج) پوشاک باید مبتنی بر هنجارهای فردی و اجتماعی باشد.

د) پوشاک باید مبین امنیت اخلاقی در خانواده و اجتماع باشد.

ه‍ ) تولید و تهیه پوشاک باید به‌گونه‌ای باشد که به رشد و امنیت اقتصادی جامعه کمک کند (تولید و تهیه پوشاک ضمن استحکام‌بخشی به اقتصاد خانواده و خودکفایی در عرصه ملی، نباید سبب ضرر و خسارت به اقتصاد ملی و منطقه‌ای شود و افراد نباید برای نفع خود، به دیگران ضرر بزنند و این موضوع خود می‌تواند از مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی تلقی شود).