سرویس مد و لباس هنرآنلاین: در دوران اسلامی همچون دوره‌های پیشین، پوشاک افزون بر ابعاد مختلف فرهنگی، ازجمله نشان‌های و آیینی، کاربردهای زیبایی‌شناختی نیز دارد و از همین رو می‌توان آن را از منظر هنری بررسی کرد.

عواملی مانند مشخصات پارچه، طرح، رنگ‌بندی و تزئینات، هرکدام می‌تواند به‌مثابه ابزاری باشد برای هنرمند تا با بهره‌گیری از آن‌ها به تهیه پوشاکی مبادرت ورزد که دارای ویژگی‌های هنری و زیبایی‌شناختی باشد.

از همین روست که توجه به رنگ و ایجاد هماهنگی به‌وسیله آن، خود اطلاق آفرینش هنری را ممکن می‌سازد.

مجموع این عوامل تعیین‌کننده، زمینه‌ساز آن است تا شخصیت‌هایی با گونه‌های متنوع کار در زیبایی‌آفرینی پوشاک مؤثر باشند؛ در این میان، از ریسنده تا بافنده و درزی همه هنرمندان عرصه پوشاک‌اند که هنر آنان در دو بعد گزینش و ترکیب امکان بروز می‌یابد.

این واقعیت که بسیاری از داده‌های تاریخی درباره پیشینه پوشاک از طریق یادمان‌هایی به دست رسیده است که خود اثری هنری‌اند، کاوش درباره پوشاک را گاه به کاوش در مقوله "هنر در هنر" مبدل ساخته است.

چنین مطالعه‌ای اقتضا دارد که به عوامل به کار گرفته‌شده در شگردهای هنر نقاشی یا مجسمه‌سازی ازآن‌رو که نمایشگر پوشاک‌ هستند نیز توجه شود؛ برای نمونه، از طرح نقش بسته بر روی ظروف سفالین، افزون بر الگو و طرح، می‌توان به برخی از عوامل همچون تقارن، توازن و انتظام در جنبه‌های هنری لباس پی برد حال‌آنکه از یک نقاشی افزون بر تمامی این‌ها، می‌توان در تشخیص عوامل دیگری مربوط به رنگ، اعم از ترکیب‌بندی، میزان تراکم و محو یا آشکاری هم‌نشینی رنگ‌ها سود جست.

در پژوهشی درباره هنر پوشاک در میان مسلمانان، این دست از آثار، در رده نخست کارآمدی قرار دارند. جایگاه پارچه در هنر پوشاک، نه جایگاه بوم است در هنر نگارگری و نه سنگ در پیکرتراشی؛ اما درک جایگاه بوم و سنگ، یاری درخوری برای درک جایگاه پارچه در لباس است.

کارکرد پارچه در هنرآفرینی، هم به لحاظ انتخاب پارچه و هم به لحاظ ترکیب‌بندی آن در تهیه لباس است که هر دو باید هنرمندانه انجام شود. اگرچه ویژگی‌های مربوط به توانمندی فیزیکی و فن‌آوری تولید پارچه خارج از بحث است، اما پارچه به‌خودی‌خود، حتى پیش از آنکه در ترکیب لباس استفاده شود نیز، عرصه‌ای برای جولان هنرمند است و  بر این اساس، نخستین ویژگی‌ای که باید در ارزش هنری پارچه به آن توجه شود، طرح، نقش، رنگ‌بندی و جلوه‌های بصری آن در همان مرحله پارچه بودن است.

به‌هرروی منظر هنری پوشاک مسلمانان را در کنار اندک متون تاریخی و گزارش‌های کهن، می‌توان از لابه‌لای برخی یادمان‌ها همچون نسخه‌های خطی، دیوارنگاره‌ها، نقاشی‌ها، پیکره‌ها، قلمدان‌ها، ظروف سفالین، فلزی و شیشه‌ای و آلات جواهرنشان و در دوره‌های متأخر عکس‌ها استخراج کرد و بر این اساس می‌توان به جنبه‌های زیبایی‌شناختی در هنر پوشاک دوران اسلامی دست‌یافت.

 زیبایی‌شناسی‌ای سرشار از رنگ و طرح و جنس و بافت که همه آن‌ها در لوای لباس‌هایی با رعایت قواعد و قوانین اسلامی دور یکدیگر گردآمده‌اند. البته باید در نظر داشت که عوامل گوناگون ایجادکننده ارزش زیبایی‌شناختی در یک اثر هنری بسته بـه ماهیت و جنـس اثـر متفاوت است و همواره تنها برخی از عوامل می‌توانند درگیر ایجاد ارزش هنری در یک اثر باشند بااین‌همه پوشاک به اعتبار ارزش هنری آن، از این قاعده مستثنا نیست و تنها پذیرای طیفی از عوامل ایجادکننده ارزش هنری است.